eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 نامزد سابق 🍃🍃🍃🍃💕🍃🍃 من چندسالی هست که ازدواج کردم مثل همه خونواده ها ما هم مشکلات خاص خودمون رو داشتیم و داریم چیزی که جدیدا خیلی ناراحتم میکنه اینه که حس میکنم شوهرم هنوز نامزدسابقش رو دوست داره، چون توی این چهار ماهی که نامزد سابقش ازدواج کرده نسبت به قبل خیلی سردتر شده، از همه لحاظ سردتر شده.... توی این چندسالی که ازدواج کردم حتی یکبار هم برام کادو نگرفته که هیچ تازه حتی یکبار هم نگفته لباست کهنه شده بریم خرید .... در حالی که سالی یک یا دو بار ازم میخواد بریم برای مادر و خواهرهاش لباس بگیریم الان میخوام از آقایون بپرسم آیا واقعا با این رفتارهای شوهرم، میشه گفت هنوز به نامزد سابقش فکر میکنه یا نه؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💕🍃🍃💕💕💕🍃🍃 من مادر دوبچه هستم. و همیشه نگران این مسئله ت.جاوز و تنها گذاشتن بچه هام بودم و هستم. همسر من قاضی دادگاهه و باااارها ازین دست پرونده ها داشته 😱
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃💕💕💕🍃🍃 من مادر دوبچه هستم. و همیشه نگران این مسئله ت.جاوز و تنها گذاشتن بچه هام بودم و هستم
چندسال پیش من یه دختر سه ساله داشتم و باردار بودم، یه کارگاه آموزش مسائل جنسی شرکت کردم. شکر خدا اون مطالب خیلی به دردم خورد و تا حدی خیالم آسوده شد. یکی از مطالبی که به ما اموزش داده شد این بود که با بچت دوست باش، طوری که بهت اعتماد کنه، ازت نترسه. سرکوفتش نزن. و مطلب دوم این بود که من و دخترم هردو نقاشی یه آدم رو میکشیدیم. من روی نقاشی خودم اجزای بدنو بهش میگفتم و در نهایت جاهایی که نباید بقیه ببینن یا دست بزنن رو براش مشخص میکردم. بعد که خوب میفهمید ازش میخواستم رو نقاشی خودش نشونم بده. چندین بار تکرار کردم تا جا افتاد براش. و در روزها و ماه های بعد هم گاهی براش یادآوری میکردم. جاهای خصوصی زن و مرد مشترکه فقط برای دختربچه ها باید لب رو هم بگیم، کسی حق نداره لبه اشونو بب.وس.ه یا لمس کنه ⛔️ بعد به بچه یاد میدیم که اگه کسی خواست لمسش کنه فرار کنه و جیغ بکشه به یه بزرگتر بگه و.... بعدها به پسرمم یاد دادم و الان واقعا خوشحالم، اون پول اون موقع برای من زیاد بود ولی هزینه کردم تا مسئولیت مادریمو انجام بدم و از بار نگرانیم کم بشه. امیدوارم مطلبم به درد مادرهای عزیز بخوره. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام 🌹 تجربه ای از زندگی و واکنشی که نسبت به حرف شوهرم داشتم را میخام براتون بگم شاید به درد کسی بخوره 😊
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام 🌹 تجربه ای از زندگی و واکنشی که نسبت به حرف شوهرم داشتم را میخام براتون بگم شاید به
من همیشه خیلی مراعات جیب شوهرم را میکنم 😎 ولی این دفعه که حقوق گرفت دلم میخاست ی سری چیزا و خوراکیایی که دوست دارم را بخرم 😍 با هم رفتیم فروشگاه و از انواع ترشی جات و مربا که دوست داشتم به مقدار کم خریدم و همچنین ی سری خوراکی هایی که تا حالا تست نکرده بودم و خلاصه 😋 شب سر سفره به بچه ها گفت مادرتون امروز توپ انداخته بود تو فروشگاه هر چی می دید میخرید و...😏 واااای یهو انقد حرصم گرفت 🤨 گفتم اینقدر همیشه مراعات و ملاحظه کردم هیچی نگفت🤔 البته که خودمم بد عادتش کرده بودم ☹️ هرچند واقعا هم نداشت ... خلاصه که اومدم ی جواب درشتی بهش بدم😡 گفتم حالا دعوامون میشه و خرید هم کوفتم میشه 😵‍💫 بزار دلبری کنم از پشت سرش خم شدم بوسش کردم و گفتم وقتی شوهری مثل تو دارم چرا نخرم 🥰 قند تو دلش آب شد و گفت بخر قربونت برم کی گفت نخر به همین سادگی 🙃😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
سلام خیلی ممنون از کانال خوبتون اگه میشه پیام منو بزارین تو گروه چون به شدت به کمک تون نیاز دارم 🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃🍃 من تقریبا دوسال که ازدواج کردم ولی همسرم اصلا بهم محبت نمیکنه حتی بار ها بهش گفتم که من دوست دارم بهم بگی دوستت دارم صدام بزنی خانم من ولی همسرم خیلی بدش میاد و میگه این مسخره و لوس بازی چیا من نمیگم اگه بگم تو پررو میشی حتی گاهی هم میگه من همینم که هستم اگه نمی‌خوای برو طلاق بگیر . وقتی میبینم یه مردی به خانمش محبت می‌کنه یا دوستام تعریف میکنن واقعا افسوس میخورم که چرا همسرم من اینکارارو نمیکنه . یا گاهی که همسرم یه کاری می‌کنه که من ناراحت میشم اصلا بهم نمیگه ببخشید و ازم معذرت خواهی نمیکنه اگه میشه کمکم کنید چیکار کنم که همسرم بهم محبت کنه اینم بگم که من از نظر محبت اصلا برا همسرم کم نزاشتم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 بشنویم دلانه خانم کانالمون زنی ترک زبان هستم....
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃🍃 بشنویم دلانه خانم کانالمون زنی ترک زبان هستم....
🍃🌸 میخوام داستان واقعی زندگی خودم رو براتون بنویسم که تا الان چگونه گذشته . زنی هستم ترک زبان که از بچگی خیلی سختی و نداری کشیدم .به طوری که حتی روزایی داشتم که تو مدرسه پول تو جیبی نداشتم خوراکی بخرم تا ذهنم کار کنه برای درس خوندن.خانواده ای دارم بسیار بد اخلاق و خشن که خیلی شکاک و دست بزن دارن. من ادم احساسی هستم تو خانوادم. بالاخره با سختی بزرگ شدم، بزرگ که تا اندازه هفتده ساله شدم. عاشق پسری شدم که عاشقم بود جونش به جونم بند بود. اونموقع رسم نبود تلفنی حرف زدن فقط در نگاه کردن و از مدرسه اومدن و دنبالم اومدن و رفتن. هنگام مدرسه عشق رو به همدیگه میفهموندیم. خیلی عاشقش بودم عاشقم بود. خلاصه من اهل قیافه نبودم ولی عشقم وضع مالی خوبی داشت در حد خودش ولی قیافه خوبی نداشت. دو سه سال بعد عشقم اومد خواستگاری پدرم راضی نشد. اخر به لج من رفت همکلاسی منو گرفت ازدواج کرد و رفت. ولی با یه کلمه تو تلفن خونه بهم گفت فاطمه عاشقت هستم و میمونم ولی بخاطرت معتاد میشم .من چیزی نگفتم گریه راه گلوم رو خفه کرد قطع کردم و تموم شد.خیلی اذیت شدم وداغون با ازدواجش. بالاخره شدم هجده سال که ای کاش نمیشدم و میمردم تو سن هجده سالگی. یه روز دختر عمو کوچیکم که عروس شهر دیگه بود به پدرم گفته بود برای خواستگاری فاطمه میایم خونتون برای برادر شوهرم .پدرم راضی نبود ولی اونا اصرار داشتن بیان .پدرم وضع مالی خیلی خوبی داره جوری هستش که تو هر سختی مارو حمایت میکنه. پدرم ما درجریان ماجرای خواستگاری گذاشت. بالاخره بعد بیست روز اومدن خواستگاری من .خانواده همسرم خیلی خیلی وضع مالی پایین داشتن ولی من نگاه به وضع مالی نمیکردم. بالاخره با حرف زدن با همسرم بعد سه روز جواب مثبت دادم که ای کاش نمیدادم .همسرم سیگاری بودی همسرم دعوایی و شرور حتی چاقوکش بود.دست بزن هم داشت.دختر عموم اینا رو بهمون نگفته بود.بالاخره تا جواب مثبت دادم بعد پنجاه روز عروسی گرفتن برام تا نکنه اخلاق بد همسرم رو بدونم عقب بکشم. عروسی برام گرفت که هیچی نخرید طلا تقلبی گرفت برام لباس نخرید عکاس نیاورد پول شیربها نداد. گفت ندارم .به پدرم گفتم ما که ندار نیستیم بخاطر من پدر ابرو رو حفظ کن بیخیال شو بزار تموم بشه این عروسی. بعد عروسی سیاه من همسرم اخلاقای عجیبش رو یکی یکی بروز میداد. مدام کتک میخوردم مدام فحش میشنیدم مدام تهدید میشدم خلاصه زمان میگذشت و روزهای تاریک من میگذشت و من اب میشدم هر بار منو با چاقو و کتک تهدید میکرد میکشمت. ارامش خوابیدن نداشتم تا اینکه از پدرم کمک‌ خواستم .گفتم کمک کنه خونه درست کنیم تا یکم مشکلات کم بشه. پدرم خونه ساخت تو شهر همسرم عین ویلا. همه چیز تکمیل ولی باز اخلاقش کتکاش بجا بود .سه سال از ازدواجم گذشت دیدم نمیشه اخر یه روز همسرم سرکار بود چمدونم بستم نامه نوشتم من رفتم هیچی ازت نمیخوام و اومدم خونه پدرم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💠19 کاری که همیشه بعد از انجامشان پشیمان می شوید : 🍃💕💕🍃💕🍃🍃 1. هر بار کاری را فقط به خاطر پول درآوردن و بدون علاقه شروع می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 2. هربار از فرصتی استفاده نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. 3. هربار در عصبانیت به کسی ایمیل یا پیامک می‌زنید، پشیمان می‌شوید. 4. هربار که دل همسرتان را می شکنید پشیمان می‌شوید. 5. هربار که عجولانه به رئیستان می‌گویید می‌خواهید از کار بیرون بیایید، پشیمان می‌شوید. 6. هربار که یکی از علایقتان را کنار می‌گذارید، پشیمان می‌شوید. 7. هربار که با عزیزانتان وقت نمی‌گذرانید، پشیمان می‌شوید. 8. هربار که در کاری که به بن‌بست رسیده می‌مانید و تلاش نمیکنید پشیمان می‌شوید. 9. هربار که ترس بر تصمیماتتان اثر می‌گذارد، پشیمان می‌شوید. 10. هربار که احساساتتان را به عزیزانتان ابراز نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. 11. هربار که دوستانتان را از دست می‌دهید، پشیمان می‌شوید. 12. هربار که سر فرزندانتان داد می‌کشید، پشیمان می‌شوید. 13. هربار که از روی استرس پرخوری می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 14. هربار که در حالت غیر طبیعی در شبکه‌های اجتماعی چیزی می‌نویسید، پشیمان می‌شوید. 15. هربار که در شبکه‌های اجتماعی گزافه‌گویی می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 16. هربار که رازی را که کسی به شما اعتماد کرده و با شما در میان گذاشته را پیش فردی دیگر فاش می‌کنید، پشیمان می‌شوید. 17. هربار که تسلیم تاثیر دوستانتان می‌شوید، پشیمان می‌شوید. 18. هربار که کسی را دست‌کم می‌گیرید، پشیمان می‌شوید. 19. هربار که هنگام خوشحالی قول می‌دهید پشیمان می‌شوید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
عاشقانه فامیلی👇
دنیای بانوان❤️
عاشقانه فامیلی👇
در عنفوان نوجوانی حس کردیم تو دلمون نسبت به هم یه احساساتی داریم و من تو سن 17 سالگی کشف کردم که عاشقشم!... ولی هر دو حجب و حیا داشتیم رومون نمیشد بهم چیزی ابراز کنیم سه سال از نگاههای هم فقط حس میکردیم طرف مقابل هم علاقه منده... اونروزی که خالم زنگ زد گفت محمد تو رو میخاد برا ازدواج دیگه بهم ثابت شد که دوستم داره ! البته خاونواده هامون خیلی موافق نبودن...خاله و مامانم ناراضی بودن چون میترسیدن رابطشون خدشه دار بشه... پدرم هم بشدتتتتتت ناراضی چون یه دونه دخترش بودم و 17 ساله بودم و میدونست باد نوجوننی تو کلمه و میترسید بعدا تب تند زود عرق کنه... پسرخاله هم دانشجوی ترم اخر بود هنوز نه سربازی رفته بود نه شغلی داشت، خلاصه اوضاع بر وفق مراد نبود کلا... ولی دلمون بدجور پیش هم بود... بالاخره حیا رو کنار گذوشتیم و به همه گفتیم همدیگر و میخایم و بدون اون یکی میمیریم... بیچاره خاونواده هامون تسلیم شدن ازدواج کردیم..الان ده ساله ...یعنی سیزده ساله که عاشقشم...خیلی خوشحالم که عشق دوران نوجوونیم ختم بخیر شد الان که فکر میکنم میبینم چه ریسکی کردم.... ولی خدا دوستم داشت که عاشق همچین فرشته ای شم... همین پیش پای شما داشتم بهش میگفتم خیلی عاشقتم هنوز...حتی بیشتر از اون سالها یه دختر 4 ساله هم داریم..... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🍃💕🍃🍃 من ی تجربه خیلی ارزشمند داشتم ک میخواستم با دوستان ب اشتراک بذارم من وارد زندگی ای شدم ک همسرم با وجود اینکه مرد خیلی خوبی هست اما بسیار قدرت طلب، کنترلگر و زورگو بود (البته مواقعی ک عصبانی بود و لج میکرد) جوری ک با کوچکترین نافرمانی، منو از خونه بیرون میکرد، تحقیرم میکرد، کتکم میزد و دعوامونو با خانواده ها عنوان میکرد. مدام ب من میگفت دیگه نمیخوامت و میخواست مانعم بشه ک سرکار نرم