eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
635 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای بانوان❤️
🌸🍃💕💕💕🍃 لطفا کمکم کنید
سلام خسته نباشید لطفاًاا پیامم رو بخونید و مادرانه کمکم کنید خیلی نیاز به کمک دارم....به هر گروهی پیام میدن جوابم رو نمیدن و کمکم نمیکن..... من دختر ۱۴ ساله هستم من از اول کودکی بهم میگفتن مال پسر عمه ات هستی و منی که اصلا به پسرا هم فکر نمیکردم الان یک ماهه با پسر عمه ام پیام میدم منی که اصلا با هیچ پسری نبودم اون همش میگه عاشقتم تو رو بابات از بچه گی داده به من منم عاشقش شدم همش بهم میگه زندگیم و نفسم و عشقم و فیلمای عاشقانه و.... و منم دختر خیلی احساساتی هستم منم عاشقش شدم و هم وابسته به خدا نمیدونم چیکار کنم نمیدونم ولش کنم یه بهش پیام بدم چون بهم گفته اگه یکی یه نفر رو دوست داشته باشه نه میره نه میزاره اون بره منم واقعا دوسش دارم میترسم بهم برسیم و همش بهم بگه همینطور که با من بودی میتونی با کسی دیگه هم باشی واقعا نمیدونم چیکار کنم ... از اونطرف هم عمه ام همش بهم میگه عروس خودمی 😐تا ۲ سال پیش اصلا خوشم نمیومد ازش ولی خوب الان وابسته اش شدم وقتی هم بهش میگم بیا دیگه پیام ندیم ناراحت میشه و میگه باشه هرچی تو بگی ولی دو روز نمیشه باز با بهونه بچه گانه بهم پیام میدیم ، تازه اگر بخوام از چیزای منحرف کننده هم حرف بزنم بهم میگه نگو شاید بهم نرسیدیم ولی اگه نشد من داغون میشم از نظر درسی هم خیلی نابود شدم منی که درسام همش ۱۹و۲۰ بود شده ۱۵و۱۶ لطفاً بهم بگید باهاش چیکار کنم پیام بدم یا ندم؟؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃
🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 بهار و قشنگی هاش🌸 🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی #گلزار داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستا
ادمین: 🍃🍃🍃💕🍃🍃 دوستان عزیزم سرگذشت قدیمی و خانزاده ی رو بخونید... دختریکه در خانواده ای بدنیا میاد که دخترزایی مایه ی سرافکندگی بوده... اگر درددل یا عبرتی دارین برامون ارسال کنید.. 💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستان سرگذشت جای من کجاست بعد از تکمیل شدن بارگزاری میشه..)
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی #گلزار داستان دختری خانزاده..بسیار جذاب و زیبا...داستان یک دخترزایی... (دوستا
حق با مادرجون بود اون ثروت فقط تفرقه انداخت و بس ... دستشو پشتم گذاشت و گفت : تو برو من رو باید امیر سالار کمک کنه بیام ... لبخندی زدم و به طرف پله ها رفتم‌...پله ها پیچ در پیچ بود و همونطور که میرفتم پایین ...با اون هیکل بزرگش ورزیده اش روبروم سبز شد ... راه پله تاریک بود چون نورگیری نداشت ... چشم هاش برق میزد ...انگار چشم های یه گربه تو تاریکی بود ... بهم خیره شد و زودی نگاهشو برگردوند و گفت : مادرجون کجاست ؟ ترسیده بود که من ناراحتش کرده باشم و گفتم : منتظر شماست تا بری کمکش ... خواست بره بالا که گفتم : ماهی اومد ؟ دوباره برگشت رو پله پایین من و گفت : اره اومده ...مهموناتون رو دعوت کردن ...فردا میخوام برای عمو سنگ تموم بزارم‌... ادم میترسید تو چشم هاش نگاه کنه چقدر بداخلاق به نظر میرسه .. دستشو جلو اورد و گفت : پسر عمو دختر عمو باشیم ؟ لبخند زد و گفت : کمتر کسی هست تو اینجا که لبخند منو دیده باشه یا دستمو گرفته باشه ... ابرومو بالا بردم و گفتم : خوبه خودتم میدونی چقدر بداخلاق و نچسبی ...خان ...انقدر غرور یجا برای چیه ؟ اخم کرد و خواست دستشو عقب بکشه که دستشو گرفتم و گفتم : پسر عمویی ولی برام خان نیستی ... _دستمو فشرد انگشت هام درد گرفت ولی به روی خودم نیاوردم و گفت : دختر عمو تویی ...خوشم میاد از جسارتت این همه شجاعت...مردا نمیتونن با من شوخی کنن ولی تو از همه مردا هم مردتری .... لبخند رو لبهام‌ نشست خوشم اومد از اینکه اون ازم تعریف میکرد ...ابرومو بالا دادم و رو پله که بودم هم قدش شده بودم و بیشتر حس غرور میکردم‌... اومد رو پله کنارم انگار خواست بلندیشو به رخم بکشه و اروم‌گفت : به اینجا خوش اومدی ... به طرف بالا رفت و گفت : مثل یه خانزاده واقعی هستی ... من لبخند زنان به طرف پایین میرفتم و وارد راهرو که شدم انگار پشت دیوار گوشه دامن ماهیه رو دیدم ... اروم قدم برداشتم و صدای ماهیه بود و سلیمان ... همونجا موندم و گوش دادم .... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک تجربه ❣❣❣❣❣❣ سلام خانم گلا! من بخاطر تعصب خانوادم خواستگاریم در حد چند ديدار كوتاه بود و 1 سال عقدم. عقد برگزار و كدورت ها شروع شد. همشم از طرف خانواده همسرم. ديگه نامهربون، تند و پرخاشگر شدن. طعنه، متلك، فتنه، دروغ و بي احترامي میکردن! همسرم تك پسرن و دهن بين! خيلي داشتيم بخاطر اينكه خواهرها و مادر شوهرم از كوچك ترين چيزها ايراد ميگرفتن! تو اين 1سال چشم روي تمام خواسته هام بستم. به شوهرم گفتم فقط حمايتم کن. تكيه گاهم باش. در ظاهر ميگفت باشه اما آخرين دعوايي كه شد، ديدم ك حمايت نكردن. ديدم كه خواهرشون به من بد و بيراه گفت و ايشون فقط نگاه کرد. من اسير حسادت زنانه ي خانواده همسرم شدم و قرباني. خانواده همسرم حسادت به جهاز و شغل من دارن و انگار نه انگار من جزيي از خانواده شونم و بايد خوشحال باشند. همسرمم حسادت خانوادش رو ديدن اما كاري نكردن. نفهميدن كه متعهد ب منه. متعهد ب زندگي با من. من رو نديدن و فقط نگران خانوادشون بودن! خانواده اي كه دوبار مراسم ازدواجمون رو بهم زدن و اخر هم ما رو به بيراهه جدايي رسوندن... ❌ اين زندگي 1 ساله بزرگترين ضربه ي زندگي ٢٨ ساله ي  من بود. ✍ با سنگ زدن به عروس و داماد، پسر و دختر خودمون رو زخم میکنیم. حواسمون به هدف گیری مون باشه. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇قسمت اول
نظر شما برای سمیرا 🌸🍃🍃🌸🍃 سلام می خوام درباره زندگی سمیرا نظر بدم به نظر من دختر خوبی بوده که بالاخره به زندگی شایسته ای رسید ،براش خوشحالم با اینکه ندیمش امیدوارم در کنار همسرش و دختراش و نوه هاش همیشه خوشبخت باشه 💐💐 واقعا سرنوشتی بود که باید به عنوان یه رمان نوشته بشه و چاپ و بشه و اسم رمان هم عشق واقعی باشه 📒📒📒 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃 حرف شنیدم از خواهرشوهر ‌.. چقدر سخته🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خدمت مدیر گروه من خیلی مشکل دارم و مجبورم برای شما پیام بدم تا شما بزارید تو گروه چون خیلی دلم گرفته از دست اطرافیان شاید اینطوری که مشکلاتم را برای شما ارسال می کنم یکم سبک بشم ،شوهر من سال ۹۷ ،۱۰ ملیون پول از شوهر خواهر شوهرم قرض گرفت و بعد ۶ ماه بدش ۵ میلیون اون را پس دادیم و ۲ سال بعد هم ۵ تومان دیگه ش را دادیم والان ۴ سال سر یه سری از مسائل دیگه رفت و راه نداریم ولی امروز از جاریم شنیدیم دیشب رفتند خونه جاریم و پشت سر ما خیلی حرف زدند و از وقتی شنیدیم خیلی اعصابم بهم ریخته حتی ۲ تا قرص آرامش بخش خوردم ولی نمی دونم چکار کنم جاریم هم دورغ بهم نگفته چون از حرف ها که میزد و شناختی که از خواهر شوهر و شوهرش داریم می دونم که راسته به نظر شما دوستان من چکار کنم که آرام بشم چون با خوردن قرص هم آرام نشدم واعصاب م بهم ریخته لطفا راهنمایی کنید 🌹🌹🌹مریم تنها از اصفهان @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃 سخنی با شما .. از طرف شما🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام آدمین جان یه خواهشی دارم از دوستان عاجزانه، عاجزانه ،....ازتون خواهش دارم وقتی یکی یه مشکل رو میزاره گروه تا زمانی که از صحت حرفت مطمئن نیستی نظر ندید یه طرفه قاضی نروید زیاد هم بهش حق ندید نمی دانید ممکنه حرف های شما چه بلای سر اون طرف مقابل وزنذگیش بیاره ما فقط داریم از یه دریچه به زندگی اونا نگاه میکنم شایدم همیشه حق با یه طرف نباشه ببینید چند مدت پیش یه بنده خدای با مادر شوهرش بحثش میشه ومیاد هی به شوهرش غر میزنه که مادرت اینجور اونجوری شوهرش هم اعصابش از خستگی ومشغله زندگی خورد یه حرفی میزنه این خانم میره پیش دوستاش ویه طرفه قاضی رفتن دوستاش بر اینکه دلداری بدن و هی تعریف وراهکارزیادی آخرش یکی میگه هرکه جاتو بود خودش می‌کشت وبیا الکی شوهرت رو با خود کشی بترسون اون بنده خدا هم تحت حرفای اونا قرار میگیره میاد باقرص شوهرش بترسونه متاسفانه از بین میره😔😔😔 لطف الکی لی لی به لالای کسی نزارید یه طرفه قاضی نروید ونظر غیر منطقی وبی مورد هم ارائه نکنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿