🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
خاطره روز خواستگاری...
🌿🌿🌿
من روز خواستگاریم داشتم با شوهرم از خانوادم میگفتم
گفتم فاصله سنی خواهرام و شوهرشون پنج تا هفت ساله ولی مال ما خیلی کمه.( دو سال فاصله سنی داریم)
شوهرم گف میخای بریم سه سال دیگه بیایم؟
منم یهو هنگ کردم تو دو سه ثانیه اومد ب ذهنم ک چ خوب میشد اگه اینطوری میشد اونموقع منم مثه اونا میشدم!!!!
شوهرمم فهمید و همونجا از خنده غش کرد
منم کلی خجالت کشیدم
هنوزم ب روم میاره نامرد😁😁😁
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 #گلزار بسیار جذاب و زیبا...یک دخترزایی..
🌸🍃
همراز(ادمین کانال):
🍃🍃🍃💕🍃🍃
دوستان عزیزم سرگذشت قدیمی و خانزاده ی #گلزار رو بخونید...
تمام سرگذشت ها بالای کانال سنجاقه...
دختریکه در خانواده ای بدنیا میاد که دخترزایی مایه ی سرافکندگی بوده...
اگر درددل یا عبرتی دارین برامون ارسال کنید تا ناشناس در کانال قرار داده بشه..
اینجا پر از سرگذشت و دلانه ها و ایده های معنوی بانوان سرزمینم هست...
💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 #گلزار بسیار جذاب و زیبا...یک دخترزایی..
💓
امیرسالار درست کنارم بود...
بعد اون همه سال عطرشو حس میکردم...
داشتم اب میشدم یه شمع سوزان بودم...
قلبم میخواست از جا کنده بشه...نفس عمیقی کشیدم و امیرسالار قبل من به شیرین گفت:فکر نکنم کسی هم پیدا بشه که رسم عاشقی بلد باشه...
پشت بهمون به طرف بیرون رفت...
دلم طاقت نداشت دلم صبر نداشت پشت سرش به طرف بیرون رفتم ولی جرئت نداشتم که بتونم صداش بزنم...تو ایوان باغ حمیده ایستادم...پشت به من ایستاده بود دستهاش رو کمرش بود...
حس میکردم عصبانیت فراوونشو حس میکردم...دلش میخواست نعره بزنه...چنگ بزنه ولی نمیخواست و جلوی خودشو میگرفت...
قدم هام کوچیک بود ولی پر قدرت...دستمو به طرفش بردم...دست خودم نبود دوستش داشتم بیشتر و پر رنگ تر از هر ادمی تو زندگیم...حتی شیرینتر از شیرینم بود...
دستم روی شونه اش نشست...
تکون نمیخوردیم حتی نچرخید و گفت:قصه من و تو تموم شده است...از همونجایی که بی معرفتی تو شد اسباب شکستن دلم...شد اسباب شکست غرورم...
یه قدم به جلو برداشت و گفتم:بزار ببینمت...بزار نگاهت کنم بعد برو...
خندید و پوزخند زنان گفت:که هفت بار دیگه تمسخرم کنی...که هفت بار دیگه اسیرم کنی و بعد بزاری بری...تو بدترین و وحشتناکترین حسی بودی که تجربه کردم...به طرفم چرخید و قلبم از تپیدن ایستاد...
جلو اومد و من برای نگاهاش و اون حس بودنش جونمم میدادم...
دستمو بین دستش گرفت و اشک از گوشه چشمم غلطید و همونطور که حلقه شو از انگشتم در میاورد جلو اون همه نگاهای پر از دردم گفت:کاش هیچ وقت نمیدیدمت...کاش میمردم ولی عاشقت نمیشدم...
قدم هاشو تند کرد و رفت و منو با حال خرابم تنها گذاشت...
به گوشه ای از باغ پناه بردم...میشنیدم که صدام میزنن و دنبالم میگردن ولی دلم نمیخواست برگردم اونجا...داغونتر از چیزی بودم که بشه وصفش کرد...
سالارم...امیرسالارم چقدر عوض شده بود...اون مال من بود و حالا باهام یه غریبه بود...
حلقه شو تنها مونسمو تنها وابستگیمو بهش با خودش برد و بی رحمانه حتی نگاه تو چشم هامم نکرد تا اون همه درد رو احساس کنه......
ادامه دارد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 نامرد بی عاطفه ... 🌿🌿🌿
سلام با اجازتون منم هم مشکلم رو میگم.
من یه دخترم و فقط پانزده سالمه و از روی نادانی به یکی علاقه مند شدم واقعا خیلی دوستش داشتم اما اون یه نامرد بی عاطفه بود یه متن تو کاغذ نوشتم بهش رساندم.
بعد یه مدت دیدم خبری ازش نشد و واسه همین رفتم اینستا و بهش پی ام دادم و بهش گفتم خیلی دوست دارم و ...
اونم گفت من کسی دیگه رو دوست دارم واقعا دلم شکست و واسه همین بهش گفتم خوش بخت بشی 😔🖤
راستی اون روبروی خونمون محل کارش بود و واسه همین بابام و عمو هام رو می شناخت یه روز که دیدم در حیاط خونه یکی از دوستام در میزد واسه همین رفتم بهش گفتم فلانی چیکارته چون من با دخترش دوستم گفت داییمه و دوستت هم نامزدمه تا اینو گفت یهو انگاری یه خنجر تو قلبم فرو کردند . بعد از چند روز نامزدش اومد بهم پی ام داد و گفت ما نون و نمک همو خوردیم و ازین حرفها منم در جواب بهش گفتم بخدا نمیدونستم نامزد داره ...
اخه یه کار هایی انجام میداد که از یه آدم متاهل بعید بود من که واقعا وابستش شده بودم و هر موقع می دیدمش انگار قلبم میومد تو دهنم.
یه روز که نظری داشتیم رفتم و یه کاسه واسه خونه دوستم بردم اومد دم در و بهم گفت از تو توقع نداشتم و ... من هم بعد کلی معذرت خواهی رفتم خونه بعد از چند ماه ما رفتیم تفریح دقیقا ۲۲/۲سال پیش اومده بود به عموم گفته بود من هرچی به برادر زادت گفتم نامزد دارم دست از سرم بر نداشته و...
وقتی برگشتیم خونه دیدم عموم موبایلمو ازم گرفت و جمع کرد و مامانم گفت فلانی کیه گفتم مامان بخدا از روی نادانی انجامش دادم و ...
اما اون پررو هر موقع منو میبینه هیز می خنده واقعا نمیدونم چیکار کنم هر روز گریه میکنم واقعا دیگه تحمل ندارم و فکر میکنم همون قدر که دوسش داشتم دوبرابر ازش نفرت دارم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🍃🌸🌸
برای دختر پانزده ساله که مادرش کار ناپسند میکنه ..
🌿🌿🌿
در جواب دختر ۱۵ ساله که مادرش میخواد از خونه بیرونش کنه...
عزیزم، شما خاله ای عمه ای کسی رو نداری که بری پیشش؟
به نظرم با این شرایط موندن تو خونه ای که اون اقا همش رفت و امد داره صلاح نیست....
بببین خب خودت بهتر مادرتو میشناسی اگر میدونی دوباره هم بهش بگی اثری نداره دیگه نگووو
فکر خود کشی رو هم از سرت بیرون کن که حتی فکرشم خوب نیست
میگی به خاطر زن بابات نمیتونی بری پیشش
ولی به نظرم برو با بابات صحبت کن
شاید بتونه کمکت کنه...
چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه..
امید وارم مشکلت حل بشه
سلام 🌹 در جواب دختر گلمون که ۱۵ سالشون است و با مادرشون زندگی میکن. عزیزم دلم قربونت برم چرا فرار 😔 دختر گلم شما به باباتون بگید درسته خونه باباتون نمیتونین زندگی کنید ولی باباتون میتونه کمکتون کنه جایی براتون پیدا میکنه مثل خونه مادر بزرگ. عزیزم کار شما درست بود میبایست به مادرتون بگید🤗 واقعا دلم شکست ان شاء الله که خدا کمکت میکنه امیدت به خدا باشه🙏 گلم میتونی با مامان مامانت(مامان بزرگتون) صحبت کنید تا ایشون مادرتون رو راضی کنه که رفتارش با شما بهتر باشه و اون پسره رو از زندگیش بیرون کنه👌
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
زنان مهربان ..
🌿🌿🌿
همسرداری فقط شامل ارتباط با خود همسر نمیشود. شما باید بتوانید روابطتان با خانواده او را نیز مدیریت کنید و رابطهای بر پایه احترام و دوستی شکل دهید.
برای این کار باید مرزهای مشخصی برای حریم شخصی و خانوادگی خود داشته باشید و میزان ارتباط مطلوب با خانوادهها را مشخص کنید. در ارتباط با خانواده همسرتان جانب اعتدال را رعایت کنید. ارتباط بیشازحد نزدیک و بدون هیچ حدومرزی مناسب نیست. ارتباط باید محترمانه و دوستانه باشد، اما مرزهای شخصی شما را حفظ کند.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
قد نامزدم ...
🌿🌿🌿
سلام عزیزم وقتتون بخیر من یک مشکل دارم ک خیلی خاص هستش و از دوستان ک این پیام رو میخونن اگر همسر یا اقوامشون متخصص قد ویا عطاری یا گیاهان دارویی هستند تقاضای مشاورهو حل مشکلم رو دارم
دوستان بنده نامزدم 19سالشونه و قدشون نسبتا کوتاهع (160) اگر دارو یا دکتر ک حتما جواب بده میشناسید لطفا معرفی کنیدخیلی درگیر این موضوع هستیم اصلا دوری یا نزدیکی مهم نیست حتی هزینه های دارو هااما حتما جواب بده و اینو هم اضافه کنم ک نامزدم واقعا اعتماد بنفسش پایین اومده خواهشا اگرمیتونید کمکمون کنید😔🙏🏻
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 میگه چرا برام کادو گرفتی شاید ازدواج نکردیم .. 🌿🌿🌿
سلام ودوستای گلم من خواهر ندارم که باهاش دردودلی کنم یا راهنماییم کنه ازشما میخوام منو راهنمایی کنید
بنده حدود پنج ماهه با پسری اشنا شدم
و من 28ساله وایشون 39ساله هستند شغلشون وکالته وکیل هستش
مدت ها دنبال من بود ومن به خدای احد و واحد نپذیرفتمش چون حوصله وکشش دوست پسر واینجور حرفا روندارم
بعد ازمدت زیااااادی اصرار جواب پیاماشو دادم وباهام بیرون رفتیم درحد کافه رفتنی
ازهمون اول بهش گفتم من انسان چارچوب داریم بنای رابطه رو اشنایی برای ازدواج بزاریم
ایشونم موافقت کردن
بهش گفتم اگه کسی رو واسه اوقات فراغت وسرگرمی میخوای من نیستم
خیابون پره برو پیدا کن
خلاصه تو این پنج ماه نه اصلا ازاینده حرف نزده نه برنامه ریزی
و دیروز هم که درمقابل یک لطفی که درحق بنده داشتند من یه هدیه ای به ایشون دادم
درجواب دراومده میگه شاید نگرفتمت شاید جداشدیم چرا این کارو کردی😐😐😐😐این حرفو باردومه میزنه
منم با ناراحتی اومدم خونه بهش پیام دادم گفتم والا شاید تو بیان یه سری حرفا برات راحته
ولی واسه من سنگین تموم میشه ودیگه نمیخوام تو گرداب تو قراربگیرم
حالاهمش زنگ میزنه
نمیدونم چکارکنم
به نظرتون باهاش ادامه بدم یا اینکه قطع رابطه کنم؟
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🍃🌸🌸🌸🍃
سلام بانو شبتون بخیر
ممنون از کانال خوبتون
خدمت اون عزیزی ک خواستن مستقل بشن و کم آوردن و امثال ایشون
یکی از راه های اقتدار دادن ب مرد اینه ک نیازت رو به مرد نشون بدی، یعنی از مردت کمک بخوای
مثلا من حتی ی برنج ۱۰ کیلویی میخوام بریزم تو ظرف ،به شوهرم میگم
زن ظریفه و باید ظرافت خودشو حفظ کنه
مطمئنا خیلی از خانما میتونن کارای مردونه انجام بدن اما اجازه بدیم هر چیزی سرجای خودش باشه
مردا اصولا عاشق اینن ک یکاری برای یکی انجام بدن،ی مشکلی رو براش حل کنن ،
دوسدارن ک زن بهشون تکیه کنه
این خاصیت مرد هست و نشان از ضعف زن نیست
نخوایم این چیزا رو رعایت کنیم نتیجش میشه این خانمی ک میگن خستم...
بذاریم هرچیزی روال طبیعی خودش رو طی کنه .
و شما بانو بنظرم خیلی آروم و کم کم مسئولیت شوهرتون رو بهش برگردونید
مثلا اگه ی چیزی خراب شد یکم برید دورش ،بعد بگید دست آقامونو میبوسه از من برنمیاد.....
آروم آروم پیش برید ک مشکلی پیش نیاد
شوهرتونم خوششون میاد ان شاءالله
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿