🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 پسرم قبل از ازدواج خیلی خوب بود ... 🌿🌿🌿

سلام لطفا پیام منو بذارید ممنون میشم تا دوستان راهنمایی کنن😒 من مادر ی 52ساله پسرم قبل ازدواج خیلی خوب بود حتی میخواست کربلا بفرستم خودم راضی نشدم گفتم شما بسختی کار کنید من برم کربلا با پول شما هر گز راضی نمیشم تا اینکه زن عقد کرده بجان خود پسر م قسم که می خوام دنیا نباشه هر وقت خانمش خونه مون میاد از دخترا خودم بیشتر بهش میرسم مواظبش هستم ببینم رنگش پریده بهش میرسم چه از نظر غذایی یا داروهای گیاهی چون تو شهر ما دانشجو هست مامانش کنارش نیست بیشتر مواقع میگم بیا پیش ما مواقعی که امتحان داره غذا درست میکنم میدم براش یا خونه مون میاد اصلا نمی ذارم دست به سیاه وسفید بزنه حتی پسرم خودش نمی ذاره سهره را کمک بده جمع کنه من خوشحالم میشم میگم خدارو شکر با هم خوبن هوای زنشو داره یا میخواستن برن مسافرت به پسرم یواش گفتم مامان هوای خانمتو داشته باش تو مسافرت نذار بهش سخت بگذره البته اینو یواش به پسرگفتم یک روزسرما خورده بود اقارو فرستادم دنبال عروس گفتم برو از تو خوابگاه بیارش مریضه بعد با اقا نشستیم باهاش حرف میزدیم گفتیم شوهرش ویست غریبی نکنه همینجور از گرونیا میگفتیم هیچی دگه نمیشه خرید خودش گفت تما وسایل یخچال وغیره گرون شده شانس ما من فقط گفتم طوری نیست حالا کو خارجی نخرین ایرانی بخرید یک دفعه گفت وظیفه پدر ومادر که نیست جهاز بخره آقا ومن دهنمون باز موند دگه حرف نزدم گفتم داروهاتو بخور برو توی اتاق علی بخواب ا. نم بلود شد رفت خوابید شب که پسرم اومد یک چیزای گفته بود به پسرم که نگین پسرم رفت خانم ورسوند بر گشت با من دعوا رفتین خانم منو آوردین بهش بگین حتما باید جهاز خوب داشته باشید سروصدا سر من هر چی باباش قسم میخورد بخدا من هم بودم اصلا همچین حرفی نزده باور نکرد فقط داشتیم از گرونی وبدبختی مردم حرف میزدیم باور نکرد دوباره گذشت تا اینکه رفتیم شهرستان خونه بابای عروس سر بزنیم عروس تو خونه ما میوه نمی خوره هر وقت بیاریم دیدم تو خونه باباش میوه میخورد گفتم مهلا جان میوه هم میخوری مگر واااای همین حرف من شد یک فتنه دگه چقدر پسرم فرداش زنگ زد باهام دع. ا کرد گفت دگه حق نداری با خانم من حرف بزنید بنظر شما حرفایی زدم بد بودن یا راهنماییم کنید چطور با پسر وعروسم برخورد کنم که دگه دلخور نشن چون من پسرمو خیلی دوست دارم می ترسم کم کم ازم دور بشه نیاد سر بزنه 😒 ممنون از همه ببخشید طولانی شد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 درباره خانواده شوهر .. 🌿🌿🌿

سلام ب همه عزیزان دلم لطفا اگه میشه پیام منم بذارید ۰۰۰یه سوال داشتم خدمت اون عزیزانی که به کسایی که باخانواده شوهر ومخصوصا مادر شوهرمشگل دارن راهکار میدن خوبی کنید بخدا من تا جایی که در توانم بود خوبی کردم ولی به یه چشم بهم زدن جواب خوبیم داده شد والان نزدیک یک ساله که خیلی دیر به دیر رفت وآمد میکنم در حد سه چهار ماه یکبار من که ب قول خودشون عروس خوبه بودم ومشکلاتم بیشتر از خواهر برادرای دیگه بود.باهام بد شدن چرا چون حرف حق زدم دربرابر حقی که از بچم خوردن ومنم واگذارشون کردم به همون خدای بالاسرمون الانم اگه برم مثل یه مهمون غریبه یه سری میزنم ومیام دیگه دلم باهاشون نیس یه ناراحتی عمقی از ته قلبم ازشون دارم که هرچه میخوام فراموش کنم نمیتونم ودیگه نمیتونم واسشون اون عروس سابق باشم خودشون جوری رفتار کردن که بشم مثل یه غریبه ۰۰۰ نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی بخدا باوجود اینکه منم مثل همه مشگلات خودم رودارم ولی تابه همسایه وفامیل وهرکسی میرسم باگشاده رویی وخنده به استقبال میرم باخودم همیشه میگم دنیا ارزش،هیچیو نداره از ادم فقط،یه خوبی وبدی رواین دنیا به یادگار میمونه پس بذار خوش رفتار باشم وکسایی ام که منو می‌شناسن وسلام علیک داریم همیشه از این خصوصیت اخلاقیم به روم میارن که توخیلی شوخی همیشه سعی میکنی همه رابخندونی حتی اقوام دور خانواده شوهرم که چنبار بهم گفتن زهرا توچرا اینجوری مگه تو غم نداری۰۰۰ولی من گوش نمیدم میگم بذار فکر کنن غصه ندارم بذار خدا از دلم خبر داشته باشه که گره گشا فقط،دست اون بالاییه۰۰۰ یه پدر بزرگ داشتم چنساله به رحمت خدارفته خداشاهده کسی تاحالا نگفته فلانی که مرد انقد نماز خون بود یاانقد رفت کربلا وزیارت و۰۰۰همه میگن خدابیامرز چه خوش خنده بود وبقیه روشاد میکرد وهمین واسه من بس که اعتقاد دارم خداوند باقلب ودل ادم کار داره و پدر بزرگ من بخاطر اخلاق وخنده روییش هنوز بعد چنسال رفتن از این دنیا یه خدابیامرزی برا خودش،گذاشت ناگفته نمونه اون اهل نماز وروزه وایناام بود ولی درکنارش غرورنماز وروزه ودینداریش بهش غلبه نکرد که خودش رودربرابر مردم مغرور نشون بده وبنظر من این درسته سرتون رو درد نیارم ولی من با کسایی که باهام بد کردن نمیتونم دلم روصاف کنم یعنی اگه بخوام دیگه نمیتونم یه ضرب المثل هس،که میگن خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کندواقعا راسته۰۰۰التماس دعا 🌹🌹🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 به قصد بر آمدن حاجت در یک هفته، در ساعت معین‌این اذکار مفید و موثر را بخواند; (البته بهتر است بعد از نماز انجام دهد) : 🌿🌿🌿 📔روز شنبه1060بار ذکر[یاغَـنِی]برای توانگری ، 📘روز یکشنبه‌489 بار ذکر[یافَتّاح]برای گشایش کار ها و بخت ، 📒روز دوشنبه‌129بار ذکر[یالَطیف]برای‌حاجات نهان و غمهای‌درون ، 📕روز سه‌شنبه‌903بار ذکر[یاقابِـض]جهت رسیدن به‌مطلوب 📗روز چهارشنبه541 بارذکر[یامُتَعال] برای پیدا کردن شغل‌ومنصب ، 📘پنجشنبه308بار ذکر [رَزّاق]جهت افزون شدن روزی ، 📙روز جمعه‌256 بار ذکر[نُـور]جهت نورانیت دل و عزت بسیار مفید است. 📚 رهنمای گرفتاران ، ص۲۲۵ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 برای فرزندآوری... 🌿🌿🌿 دوست عزیز که 41سالتون دوست دارید بچه دار بشید کدوم دکتر گفته شاید بچه اتون مشکل داشته باشه، واقعا متاسفم برا این دکتر زنانی که بدون هیچ تجربه ای فقط نظر الکی میدن زنهای قدیم دخترشون شوهر داده بودن با دخترشون حامله بودن دوتایی، 41سال سنی نیست خواهرشوهر من تو همین سن بچه دار شده فکر کنم بیشتر از 41داشته باشه بچه اشم سالم سالم توکل به خدا کن با اومدن بچه چه بسا روزی شما بیشتر میشه و شغل همسرتون بهتر بشه توکل به خدا کن کاری به حرف دیگران نداشته باش @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خاطرات من .. 🌿🌿🌿 سلام ی روز من و همسر جان رفتیم لباس فروشی من میخواستم ی شلوار لی بخرم. یکی را انتخاب کردم رفتم پرو کنم به همسر جان گفتم تو هم بیا نظر بده برای اینکه بقیه نبینن در اتاق پرو بستیم . بنده خدا فروشنده سن وسالیم داشتا ی دفعه متوجه ما شد با چنان فریادی گفت زود باشین بیایین بیروووونننن همین کارارو میکنین که جامعه را به گند میکشونین مام زود اومدیم د بدو که رفتیم تا وسط خیابون دنبالمون بود وکلی بد وبیراه نثارمون کرد.😂😂😂 ‌‍‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 با حالت گِله خواسته هامونو به همسرمون نگیم.. 🌿🌿🌿 مثلاً نگیم:👇 -تو منو خیلی وقته بیرون نبردی...😒 -تو خیلی وقته واسه من کادو نخریدی...😠 -تو از اونموقع که بچه دار شدیم رابطه ت با من کم شده...☹️ -تو وقتی مامانت اینا یه چیزی به من میگن چرا هیچی بهشون نمیگی؟😡 و... ✅به جاش خواسته هاتونو با حالت طرح نیاز و آرزو بگید:👇 -خیلی دلم میخواد باهم بریم بیرون یه تابی بخوریم...👫💞 -انقدر دلم تنگ شده واسه اونموقع ها که در رو که باز با یه شاخه گل وارد میشدی!😍 -من خیلی به آغوشت نیاز دارم...نمیخوام بچه باعث جداییمون شده باشه💏 -دوست دارم وقتی کسی به ناحق چیزی بهم میگه تو پشتم باشی...💪 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 همراز(ادمین کانال): 🍃🍃🍃💕🍃🍃 دوستان عزیزم سرگذشت قدیمی و خانزاده ی #گلزار رو بخونید... تمام سرگذشت ها بالای کانال سنجاقه... دختریکه در خانواده ای بدنیا میاد که دخترزایی مایه ی سرافکندگی بوده... اگر درددل یا عبرتی دارین برامون ارسال کنید تا ناشناس در کانال قرار داده بشه.. اینجا پر از سرگذشت و دلانه ها و ایده های معنوی بانوان سرزمینم هست.‌‌.. 💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃🌸🍃🍃 #گلزار بسیار جذاب و زیبا...یک دخترزایی..

اشکم میریخت و چقدر دلم اون لحظه گرفته بود ...صدای دردهامو هیچ کسی نمیشنید و هیچ کسی نمیدونست چی دارم میکشم ... ماهیه منو برد تو اتاق و گفت : نرو بیرون همینجا بمون ... دستشو فشردم و گفتم : زنعمو حق داره منم مادرم برای بچه ام هرکاری میکنم ... نشست و گفت : گلزار بهم بگو ...بخدا من امینتم ...من باورم نشد که تو فقط میخواستی ازارش بدی ...بگو چی شد که رفتی ؟ چرا رفتی ؟ خجالت میکشیدم به زبون بیارم ...نگاهش کردم و گفتم : چه فرقی میکنه مهم نیست ... در هول داده شد و بدون اجازه باز شد ...خدمتکار بود و گفت : ماهی خانم حال خانم خوب نیست ... ماهیه استغفرالله گفت و بلند شد و رفت بیرون ...همه اونا بخاطر اومدن من بود ...اروم رفتم سمت اتاق زنعمو ...سر درد داشت و غر میزد ...صدای ماهیه رو شنیدم که گفت : زنعمو اون خواهر منه فکر کن اومده مهمونی خونه من ... _ باشه ولی حق نداره دیگه نزدیک پسرم بشه ‌.. _ امیرسالار رو خوب کرده ..رباب گفت دردش کم شده و تونسته بخوابه ... _ این همه دوا دکتر نتونستن خوبش کنن اونوقت گلی تونست خوبش کنه ؟ _ شاید چون دردش گلی بوده و درمانشم گلی ...زنعمو زمان بده به هممون زمان بده ... _ ما نبودیم که بیرونش کردیم ...ما نبودیم که بهش پشت کردیم اون بود که مارو سنگ رو یخ کرد ...اون بود که با ابروی بچه ام بازی کرد ... اروم سرفه کردم و رفتم داخل ...زنعمو ازم رو گرفت و به بقیه گفتم : میشه تنهامون بزارین ... ماهیه ایستاده بود و بهش گفتم : توام برو ... همه که رفتن کنار تشک زنعمو نشستم و گفتم : بهتون حق میدم اما من مجبور بودم ...زنعمو اگه یه روز به عمرمم مونده باشه دلم میخواد اون یه روز رو کنار سالار باشم‌...امیر مال من بود سهمم بود و نتونستم نگهش دارم از من گله کن اما از عشقم نکن ...من بیشتر از اونی که فکرشو کنی عاشقشم ... پیر شدم ؟ عوض شدم ؟ ولی هنوز همونم ...وقتی دیدمش فهمیدم چیزی برای من عوض نشده ..‌اون برام همون خان بزرگ ... زنعمو نگاهم کرد و گفت : از اینجا برو ...بخاطر همون امیر سالار از اینجا برو ... ادامه دارد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سلام . منم دلم میخواد از زندگیم بگم... 🌿🌿🌿 وقتی دخترم دنیا اومد خیلی مریض میشد قلبش مشکل داشت مدام این دکتر و اون دکتر. روز و شبم به پرستاری از بچه و نگهداریش میگذشت. همسرم تا شب سرکار بود نمیتونست کمکم کنه. تا میرسید خونه بجه رو میدادم دستش به کارای خونه میرسیدم. اگه خونه کثیف و بهم ریخته میبود حالم بد میشد اخر شبم خسته کوفته دوباره بجه داری. هروقتم دلم میگرفت کمی غرغر میکردم شاید اقامون دلش بسوزه بجه رو نگه داره من استراحت کنم. اما اون برای اینکه از من و بچه راحت باسه میرفت روی مبل توی هال میخوابید. یسال که گذشت فهمیدم زن صیغه کرده دلم گرفت به خواهرشوهرم گله کردم گفت کار داداشم غلطه اما تو هم اشتباه کردی از اول همه مسوولیتای بچه رو قبول کردی خونتم عین دسته گل نگه میداری زمانی که داداشم میومد خونه عوص رسیدگی به خونه به اون میرسیدی. عوض غر زدن با زبون خوش میگفتی خیلی خسته ام تو یساعت بچه رو نگه دار من بخوابم. داداشو خودت فراری دادی از حرفاش عصبی شدم اما دیدم راست میگه من هیچوقت با زبون خوش باشوهرم حرف نزدم و دردمو نگفتم از فرداش شروع کردم حرفای دلمو رک میگفتم . علی من خیلی خسته م دلم فقط دوساعت خواب میخواد واقعا بجه رو سرگرم میکرد. بعد از اون یاد گرفتم بجای غر زدنو فراری دادنش با زبون خوش حرفامو بگم. نامردی کرده بود ولی بخاطر بچمون زندگیمو با دوسال جنگیدن ساختم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿