دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃 #گلزار بسیار جذاب و زیبا...یک دخترزایی..
💓
شیرین با چه شوقی و ذوقی عمارت رو نگاه میکرد ...
رفتم لباسهای مناسب تنم کنم که زنعمو با ضربه ای اومد داخل ...
سلام کردم و گفت : زیاد مزاحمت نمیشم ...اومدم ازت معذرت خواهی کنم ...و یه خواهش دارم ...
به طرفش رفتم و گفتم : بفرما
_ امیر من خیلی بعد تو روزهای سختی رو گذرونده ...میخوام جبران بشه ...میخوام خوشبختیشو ببینم...ازت یه خواهشی دارم دلشو بدست بیار ...
دستی کنار صورت زنعمو کشیدم و گفتم : دل اون با منه فقط داره لجبازی میکنه ...حق هم داره کم بلا به سرش نیومده ...بهم زمان بده زنعمو من از جونم بگذرم از اون نمیگذرم ...
_ خدا از خانمی کمت نکنه ...بعد من اون خیلی تنها میشد میخوام تو باشی کنارش باشی و من با خیال راحت بمیرم ..
_ خدا نکنه سایتون بالا سرمون باشه ...
نه دیگه من بچه ام نه اون ...جوونی سالار هیچ و پوچ تموم شد ولی من دوباره جوونش میکنم ...من دوباره همون گلزار شدم ...
دستشو رو شونه ام گذاشت و گفت : بهت ایمان دارم ...
نگاهی تو آینه به خودم کردم ...
از تو کیف شیرین یه رژ برداشتم و زدم ...دلم میخواست بدرخشم ...
شیرین ابروشو بالا داد و گفت : مامان قبلا از اینکارا نمیکردی ...
شالمو روی شونه ام انداختم و گفتم : چه کاری؟
_ رژ لب خوشرنگ ...شال روشن
_ توقع داری پیر بنظر بیام ...به قول خودت سنی ندازم...
جلو اومد سرشو رو سینه ام گذاشت و گفت : خیلی دوستت دارم مامان ...
از وقتی اومدیم ایراه هر روز جوونتر میشی ...
خوشحالم که از اون زندان و حصار بیرون اومدی مامان ...
لبخندی به روش زدم و گفتم : این اتاق مال مادرم بوده و بعدش مال ماهیه شده ...من تو همین اتاق بدنیا اومدم ...
به در و دیوارش نگاه کرد و گفت : خدا بیامرزشون ...حیف که من نه مادر بزرگ دارم نه پدربزرگ ...
نشوندمش و گفتم : هرچی خواستی بگو برات میارن ...
ابروشو بالا داد و گفت : شما کجا میری؟
به بالا اشاره کردم و گفتم : کلی کار نصفه نیمه با اون خان بزرگ دارم ...
ادامه دارد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
سلام دخترعزیزی که گفتی همسرت اصرارداره بری روستا
🌿🌿🌿
این تجربه خودمه وتصمیم باخودته/تاکلاس چهارم توبهترین نقطه شهرمون خونه داشتیم بابام یهوخیال برش داشت خونه روفروخت ورفت روستا😢الان خودم نوه دارم هیچوقت نتونستم خودم روبچه ی اون روستابدونم همیشه به همسرودوتابچه هام میگم دلم میخواداگه یه روزازعمرم باقی مونده باشه برم تومحله ام قدم بزنم بچه ی بزرگ شده ی شهرنمیتونه توروستازندگی کنه واگه هم بره هیچوقت نمیتونم دلش گرم زندگی باشه وتاآخرعمرش حسرت تودلشه/همین برعکسش هم هست حتی بچه روستاهم نمیتونه بیادشهرزندگی کنه هرمناسبت وتعطیلی بشه منتظره بیادروستاش چون هردوقشروابستگی دارن/امیدوارم تصمیم درست بگیری🙏🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
مادر بزرگم دوست داره منو شوهر بده ..
🌿🌿🌿
یعنی ازوقتی من شد ۲۰ سالم هرازچندگاهی به بابام زنگ میزد که اره از تومسجد فلان خواستگارو پیداکردم بیاد براش
حالاهم که شده ۲۳سالم بیشترازقبل به بابام هی میگه شوهرش بده بره بابامم به جای اینکه از من دفاع کنه و بگه هروقت خودش خواست میره برگشته به ننش گفته اختیارش دست شما و باباس😐😐😐😐😐
یعنی اون لحظه داشتم منفجرمیشدم از اعصبانیت به بابام گفتم اختیار منو نه اونا نه حتی تو مامان دارین هروقت خودم بخوام ازدواج میکنم اگ خرجم اذیتت میکنه میرم سرکار دارم دنبال کارم میگردم یا میترسی دست از پا خطا کنم؟؟؟بعد هیچی نگفت اصلا به یه ورشم نگرفت
بچها من تا الان دانشگاه نرفتم چون بابام نذاشت سر لجولجبازیاش قبلاهم گفتم توتاپیکام تااازه راضی شده برم هررشته ایی خواستم جز پزشکی واینا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
حال شما ..
🌿🌿🌿
به مادرشوهرم گفتم امشب بیاد خونمون، خونه هم تمییز کردم فقط پاک کردن اجاق گاز مونده، شامم میخوام مرغ درست کنم، الان دیدم میوه کم داریم شوهرمم راه دور سرکاره خودم باید برم بگیرم😭، واسه عصرونه هم نمیدونم کیک درست کنم یا همین بیسکوییت خوبه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
حسادت دختر خالم ..
🌿🌿🌿
بابای من و عموم باجناق هستن
بعد سه تا شوهر خاله ی دیگه هم دارم
که هر سه تاشون معتاد بودن یا سیگاری هستن
البته یکیشون ترک کرده چندساله الحمدلله
بعد دوتای دیگشون ک معتادن اصلا مسئولیت قبول نمیکنن ، بد دهن هستن ، دست به زن داشتن، یه مسافرت نمیبرن ، پول نمیارن خونه و ..
اما بابا و عموم تاحالا سیگاری نبودن، دست به زن نداشتن، با تمام جون کار کردن خرج دادن، تاحالا نشده مامانم بیرون از سر نداری کار کنه و...
اون یکی شوهر خاله هم خوبه بدی ندیدیم ازش
حالا یکی از دختر های اون خالم ک شوهرشون معتاده برگشته میگه
بین همه شوهر خاله ها فقط فلانی خوبه (اونی ک دست به زن داشته و معتاده و پول نمیاره خونه و ...)
میگه بیشتر هوای زنشو داشته 🤐😒
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
حال خوب ..
🌿🌿🌿
✅نمیدونی چقدر میتونه قشنگ باشه
ابراز محبت بی مقدمه و بی توقع!
🔴 همین الان اگه پیش همسرت هستی با یه نگاه محبت امیز عشقت رو بهش نشون بده😍
🔴اگه هم به هر دلیل کنارت نیست گوشی که تو دستته 😉
یه پیامک بهش بزن و بنویس
❤️عاشقتم به مولا،کوه استوارم ❤️
من که هزااااار تا دوستت دارم تو چند تا منو دوست داری؟🤔😉
📢📢همین الان زوووود😊
حالشو ببرید😁
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
تجملاتی بودن ..
🌿🌿🌿
ما یک سال پیش برای برادرم زن گرفتیم ، از روز اول ک رفتیم خاستگاری همه ی وسایل بزرگ و چوبی و ... همه رو قرار شد برادر من بخره ، ماهم گفتیم شاید وضعیت مالیشون اجازه نمیده ک تهیه کنن چیزی نگفتیم و همه چیز رو برادرم خرید، گفتن ما رسم داریم ۵۰۰ سکه مهریه بزنیم و ماهم ب اجبار قبول کردیم ولی برای عروس خودشون ۲۱۴ سکه مهر زدن😐 خلاصه از روز اول ک این خانم عروس ما شد گرون ترین لباسا رو خرید فوق العاده ولخرجه برای هر مراسم یه دست لباس و کفش و لباس مجلسی میخره چون معتقده لباسشو دیدن🙄 هرچی پول مهمونی و عیدی و غیره دستش میاد خرج لوازم آرایشی و لباس چرت و پرت میکنه و هزار پس انداز نداره ک هیچ ، حتی چند ملیون پول دستش باشه طلا نمیخره و اصلا معلوم نیست اون پولو چیکار میکنه🤷♀️ گرون ترین آرایشگاه شهر رو برای عروسیش نوبت گرفته گرون ترین لباس عروس و تالار ... خلاصه حسابی پوست برادر منو کنده😞 اگه خرج کنه از جیب من نمیره ، اگه جمع کنه تو جیب من نمیره ولی ضرر ب خودش میزنه نمیدونم چرا یه سری ها فکر میکنن هرچی خرج بیخودی کنن و پول زمین بزنن خوشبخت ترن🤔😐 برادر من لباس فروشی داره میوه هم میفروشه تو این وضعیت بد اقتصادی هزینه عروسیشو ب سختی جور کرده😞 از این طرفم خانومش انقدر بی ملاحضه ک هزار خرج الکی ب گردنش میندازه😞 خانومای عزیز خواهش میکنم انقدر برای چشم و هم چشمی و کم نیووردن پیش بقیه خرج بیخودی نکنین اینکار بغیر از سرد کردن مرد از زندگی هیچ نتیجه دیگه ای نداره. ممنون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خواستم یه سرنوشت خیلی تلخ یکی از بستگان رو براتون بگم 🌿🌿🌿
پسر خواهرشوهرم عاشق و شیفته دختر داییش شدیعنی دختر جاریم اما دختره راضی به این وصلت نبود خیلی راه ها رفت این پسر تااینکه به بابای دختر گفت ک اگه راضی نشه میدزدمش تو راه مدرسه این کار رو خوام کرد تا آبروش بره
اینم بگم ک دختر۱۴سال داشت و پسر۲۳یعنی ۹سال تفاوت سنی
بالاخره دختر جاریم به خاطر ترس آبرو وترس ازباباش راضی شد به این ازدواج حدود ۴سال عقدبودن پسر خواهرشوهرم خونه دوطبقه داشت میتونست همون سال اول آماده کنه تو این مدت عقدحتی یه بار نشد ک این دختر برای شوهرش یه جای بریزه بده دستش حتی ناهار رو به خونواده خودش میخورد وقتی شوهره از سرکار میومد غذا رو جلوش میذاشت بهش میگفت خودت تنها بخور من ناهارم رو خوردم یه بار بهش زنگ نمیزد خیلی بی احترامی بهش میکرد اما پسر خواهرشوهرم دم نمیزد هیچی نمیگفت فقط گاهی به من و شوهرم میگفت اما ما نمیتونستیم چیزی بگیم چون از دو طرف فامیل بود خلاصه تومدت ۴ سال عقد چندبار باهم بحث و دعوا وقهر دوباره آشتی
بعداز۴سال تصمیم گرفتن برن سرخونه و زندگی حتی کابینت خونه فرش خونه رو نرفت انتخاب کنه برای عروسیش لباس عروس نپوشید بهش گفتم یه شبه لباس عروس بپوش گفت ک برای این من نمیپوشم لباس عروس لیاقت من رو نداره خیلی دلم سوخت برای این پسر چقدر تلاش کرد برای دوام زندگی آخرش این حرف رو براش میزد
ديگه اومدن سر زندگی خودشون یه مدت باهم خوب بودن بدون سروصدا تا حدود یه سال یه دفعه دیدیم دوباره دعوا و حرف وحدیث دختره قهرکردو اومد خونه باباهه نگو با چندتا پسر دوست میشه و حتی با هم رابطه هم داشتن پسر خواهرشوهرم از طریق گوشی متوجه میشه تمام پیامک هاش رو ذخیره میکنه ولی اصلا دختر قبول نکرد ک نکرد حتی باهمون پسرا درگیری اتفاق افتاد چاقو و چاقوکشی خیلی روزای بدی بود بعد از ۴، ۵ ماه دائم دختره زنگ میزد اشتباه کردم و توبه کردم ازم بگذر ديگه این کار رو تکرار نمیکنم پسره چون خیلی دوستش داشت راضی شد و دوباره باهم آشتی کردن بعد از یه مدت حامله شدو پسرشون به دنیا اومد ماخیلی خوشحال بودیم ک دیگه باهم مشکلی ندارن تا اینکه دوباره دو ماه قبل پسر خوار شوهرم گفت ک آره دوباره داره راه قبلی رو تکرار میکنه چند بار خودش ودیده بود که بایه پسر دوست شده باهم رستوران میرن سفره خونه میرن اومد بهش گفت دوباره داری بهم خیانت میکنی قبول نمیکرد تا اینکه تمام آدرسهای جاهایی ک میرفتن و بهش میگه دختره به گریه میفته بهش میگه ک بخاطر اینکه دوستت نداشتم دنبال این کارا میرم تا مجبور بشی منو طلاق بدی حالا مهرم رو میبخشم بچه رو بهم بده و طلاقم بده ولی بابا مامانم نفهمن رفته محضر تمام مهریه رد بخشیده حتی نفقه ش روبخشیده و قراره ک تایه ماه دیگه طلاق بگیرن تمام امکانات زندگی ماشین خونه دو طبقه مستاجر داشتن ولی به خاطر اینکه دوستش نداشت این زندگی خراب شد
خواستم بگم به پسرای گروه واقعا وقتی یه نفر کسی رو دوست نداشته باشه دیگه نباید رفت دنبالش
واقعا من م خیلی داغونم بخاطر پسر خوار شوهرم بخاطر یه اصرار بی جا تمام زندگیش شد تلخی و ناکامی
دختر خواهر شوهرم هم همینجور چون نتونست پدرش رو راضی کنه خودش و تو این زندگی بدون دوست داشتن انداخت
تر وخدا دختر پسرا تو انتخابتون دقت کنی تا با یه بچه تو این درد سرا نیوفتین
خیلی خیلی طولانی شد باید همگی ببخشین امیدوارم این تجربه به دردتون خورده باشه 🙏🙏
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
ایده ی نامه به همسر ..
🌿🌿🌿
سلام ممنون از کانال فوق العاده خوبتون.
ایده ی نوشتن نامه خیلی خوب بود.
من تو یه برگه ی کوچیک متن نامه شمارو نوشتم و توی جیب شلوارش گذاشتم.
تا امروز خبری نبود.
امروز برای اولین بار از سرکارش بهم زنگ زد و گفت یادداشت رو تو گذاشتی تو جیبم؟ گفتم اره روم نمیشد زبونی بگم تو نامه گفتم.
بعدم انگار یخم باز شد تلفنی هم بهش گفتم که به وجودش افتخار میکنم و قدر زحمت هاشو میدونم اما نمیدونم چطوری تشکر کنم.
که گفت این چه حرفیه ؟ من بخاطر تو و نیکان جونمم میدم زحمت که دیگه چیزی نیست.
خدا میدونه اولین باری بود که باهام اینجوری حرف میزد.
از اونموقع خیلی انرژی گرفتم.
دلم میخواد هر کاری که باعث میشه بهم نزدیک تر بشیم رو انجام بدم .
لطفا ایده های دیگه هم بهمون بدید
چه کار خوبی😁😁😁😁
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿