eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
620 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 ثبت‌نام ماشین .. 🌿🌿🌿 سلام من یه مدتیه که گواهینامه گرفتم ولی ماشین به نامم نیست حدود یک ماهه پیش یکی از دخترخاله هام زنگ زد گفت اگه تو نمیخای ماشین ثبت نام کنی میتونی گواهی نامه ت رو بدی بهم من ثبت نام کنم 25 درصد از سودشم بهت میدم منم مشورت کردم با شوهرم اینا بهش گفتم باشه حالا دو سه روز پیش یکی دیگه از دخترخاله هامم همین درخواستو کرد منم گفتم ببخشید نمیتونم بدم چون به فلانی قول دادم از همون لحظه حس کردم صداش یه جوری شد چون اصلا باهم خوب نیستن بهم حسودی میکنن هم.ن م.قع چیزی نگفت خداحافظی کرد دوباره دیروز زنگ زد که اره فلانی تو چرا میخای اینکارو بکنی گواهینامتو بهش نده خودت ثبت نام کن طلاهاتو بفروش ببین 100 تومن بذار به حسابت تا موقع تحویل که باید پولو بدی خدا بزرگه اشتباه نکن اصلا بهش نده حالا هی من میگم الان من نمیتونم بهش بگم نه لحظه ی اخری زشته برنامه ریزی کرده اصصصصرار که نههه خب قول داده باشی ادم بسیار حرف میزنه زنگ بزن بگو نمیدم فوقش با من شریک شو من خیلی بدم اومد شاید در کل حرفش درست باشه شاید اگه خودم ثبت نام کنم بیشتر سود کنم ولی دلم نمیخاد زیر قولم بزنم گناه داره دختره کلی برنامه ریزی کرده تازه من شاید بتونم 100 تومنو جور کنم ولی بقیه ش چی ؟ درسته خدا بزرگه ولی جور کردن این پول واقعا سخته برامون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 از مامانم غیبت کردم .. 🌿🌿🌿 خانوادم مذهبین و نمیزارن با نامزدم تنها برم جایی و تا قبل عروسی ببینمش منو نامزدم داشتیم حرف میزدیم من بعش گفتم بیا سه روز اجازه منو از مامانم بگیر منو تو تنها بریم یکی دو ساعت توی شهر دور بزنیم گفت مامانت اجازه نمیده و نمیزاره تنها بریم یه مزاحم باهامون میفرسته گفتم مامانم گفته هرجا میرید باید یکی از خواهرای من باشما باشع ک تنها نباشین مامانم عمه ی نامزدم میشه بعد نامزدم گفت من تا حالا منت بابامو نکشیدم مامانتم نمیزاره بیایی بزار بعد ازدواج هرجا دلمون بخواد میریم ب مامانتم چیزی نمیگم …منم باهاش یه کم هم دردی کردم ک مامانم نمیزاره بریم جایی و غیبتش کردیم الان عذاب وجدان گرفتم☹️😣 واسه مامانم و نامزدم انگار دعا گرفتن ک از همدیگ بدشون بیاد یا همش عز هم ناراحت بشن چکار کنم😭 قبلا اینطور نبودن جدیدا اینجوری شدن ‌‍‌‌
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 شوهرم دنبال بهانست‌... 🌿🌿🌿 میگه رفتارت مثل بچه هاست دوست داری فقط باهات بچگانه رفتار کنم بچه ها من خیلی سرخوش بودم کسی کنارم میشینینه بخدا کیف میکنه میگم میخندم شوحی میکنم شوهرم صبح تا شب سرکاره خونه خودمون که تا میاد میخوابه میگه خستم صبح باید برم سرکار اگه خونه مامان باباش بره میشه مثل من با همشون میگه میخنده حتی بایک بچه کوچیک خودشو میگیره و مسخره بازی درمیاره ولی خونه خومون میگه چیکار کنم تو دلت میخواد که من همیشه ادابازی دربیارم که بخندی و فلان خونه مامان بابامم که واویلاس فقط سرش تو گوشیه مگه اونا باهاش حرف بزنن که این جواب بده اونم برای چن ثانیه دوباره سرش تو گوشی بخدا خسته شدم از رفتارش هعی خودش خانوادش میگه چرا کارمند نمیشی برو فلان جا ثبت نام کن و... تو معدلت بالا بوده و فلان مگه دست منه خودشم میگه بر چی نمیخونی بر آزمون استخدامیت. و... خسته شدم خیلی خست دیشب تا صبح گریه کردم خیلی سرد شده من اگه ببینم یه ذره ناراحته میرم جاش بدنشو میمالم پاهاشو ماساژ میدم ولی اون نه.... ببینه ناراحتم هیچکاری نمیکنه تازه طلبکارم میشه که چه بدبختی با تو گیر کردم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سالگرد ازدواج .. 🌿🌿🌿 راستش خیلی خوش گذشت شوهرم با اینک کلی سرش شلوغ بود همه چی رو لغو کرد رفتیم بیرون… اما ته دلم ناراحت بودم چرا هدیه نخرید ( اولین سالگرد ازدواجمون بود بد گفتش اخر شب میخوام ۵ میلیون هدیه بزنم به کارتت خیلی خیلی عصبی بودم و ناراحت … گفتم من پول دارم … چرا هر مناسبتی میشه فقط پول میزنی … اگه حتی ی گیره برام بخری ارزشش اندازه صد میلیون چون میدونم میری بازار میگردی انتخاب میکنی من سلیقه و وقت اینجوری میخوام پول ب چه کارم میاد برا تولدمم فقط گل خرید و پول زد خودم شاغلم اصلا پول برام مهم نیس اما ا خودم عصبیم مثل دخترای لوووووس بغض کردم ااااا شوهرم هم دسپاچه شد گفت بخدا میخواستم هدیه هم بخرم اما میدونم الکی گفت… منم دیگ پول نگرفتم (( من هیچ مناسبتی برام مهم نیس اهل ولنتاین این چیزا هم نیستم اما چون با کلی سختی بهم رسیدیم فکر میکردم برا سالگرد هدیه بخره ببخشید طولانی شد خالی شدم ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خاطره طنز اما واقعی سلام خواستم یه خاطره طنز اما واقعی تعریف کنم برای اعضای کانال 😆😆😆 همش که نباید مشکلات باشه خواستم یه خاطره خنده دار تعریف کنم برای لحظاتی خنده بیاد رو لبهاتون 🌿🌿🌿🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خاطره طنز اما واقعی سلام خواستم یه خاطره طنز اما واقعی تعریف کنم برای اعضای کانا
ساعت ۵ صبح روز عاشورا همسایه مادر بزرگم اینا که مادر ِ شهید بود و همینطور همسرش هم با فاصله کوتاهی از پسرش شهید شده بود ؛ هر سال نذری میدادن من اون موقع ۱۸ سال داشتم که طبق عادتِ هر ساله میرفتیم شبِ عاشورا قرآن به سر خونه همون مادر شهید که ۵ صبح هم نذری آش گوشت میدادن؛ خلاصه من و دخترخاله ام که همسن بودیم و خیلی هم باهم صمیمی بودیم و دست بر قضا خیلی هم شبیه هم بودیم و وقتی کنار هم بودیم مسخره بازیمون گل می‌کرد و همه فامیل از دست حرفهای ما از خنده روده بر بودن خلاصه اون سال ما هم که عاشق آش گوشت بودیم بعد از مراسم قرآن به سر که اتفاقا خیلی هم حال و هوای روحانی داشتیم کلی تا اذان صبح گریه کرده بودیم و عبادات و ختم انعام حسابی گشنه شده بودیم ؛ منو دخترخاله ام قرار گذاشته بودیم که چند بار بریم تو صف و چند تا آش گوشت بگیریم ؛ اگه از روی چهره خواستیم لو بریم بگیم که اون من نبودم خواهرم بود که آش گرفت ؛ خلاصه هر بار که آش گوشت می‌گرفتم بدوبدو میرفتم میزاشتم رو ایوون خونه مامان‌بزرگم و دوباره میرفتم ته صف ؛ تو این فاصله دخترخاله ام می‌رسید اول صف و اونم میگرفت ؛ 😂😂😂 بار سومی بود که رسیدم اول صف و پخش کننده نذری که یه آقا هم بود گفت : خانوم شما چند بار هست که نذری میگیرید ؟! سریع گفتم : اون من نبودم خواهرم بود 🤣🤣🤣 اون آقا هم گفت : اتفاقا خواهرتون هم همین الان گرفت و به اونم گفتم اونم همین رو گفت 😐 من : 🥴🥴🥴🥴 🤪😝🤣🤪 اینقدر از خجالت جلو جمعیت هول شدم که گفتم : باشه ممنون نماز روزه تون هم قبول خدافظ 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 یعنی همه از خنده ریسه رفتن ولی من از خجالت آب شدم 😂😂😂😂 خلاصه به همین ۶ تا نذری (۳ تا من و ۳ تا دخترخاله ام ) اکتفا کردیم و همه رو ریختیم تو دیگ (قابلمه) بعدش همه رو تو خونه مامان‌بزرگ م بیدار کردیم و صبحونه خوردیم ولی من تا عمر دارم روز عاشورا یاد اون خاطره میوفتم 😆😆😆😆 خاطره مامان سمیه 🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 فرزندآوری.. 🌿🌿🌿 سلام اگه میشه دردل منم بزارین ممنونم ... واسه ی این قضیه فرزندآوری ...من مخالف نیستم و معتقدم هرچی بچه بیشتر باشه چاروز دیگه عصای دسته و دور ادم شلوغه هیچ وقت تنها نیستی ولی خب با این مخارج واقعا موندم چکار کنم چندروز پیش رفتم واسه ثبت نام پیش دبستانی مدرسه پسرم گفت ۸ تومن علی الحساب !!! باورم نمیشد گف تعرفه ها اضافه شده آخه. چرا ؟شهریه مدرسه هم تولید خارج از کشوره؟وقتی گفت فعلا ۸ تومن نقد بقیش تا چهارماه قسط کلش میشد ۱۲ تومن برق از سرم پرید ی کارگر کشاورز چجوری باید این پولو بده اونم واسه ی فرزند !!! تازه هنوز فرم هست وسایل هست کیف کفش .... منم مثل همه ی خواهرا با نداریا ساختم و تا کردم سختیارو ولی این انصاف نیست ک مردم خودشون رو درک نمیکنن و راحت میگن بیارین بیارین ...‌ من نوعی وقتی این اوضاع رو میبینم واقعا پشیمون میشم از فرزند جدید آوردن....الهی ک امام زمان نگا کنه ب این اوضاع کشورمون!
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 آشنایی منو همسرم ... 🌿🌿🌿 سلام وقتتون بخیر. می خوام خاطره ی آشنایی من و عشقم و بگم. خودم M(19) عشقمA(22) من و عشقم پسر خاله، دخترخاله هستیم. یه روز تولد یکی از دوستام بود، که تو کافه گرفته بود، منم دعوت بودم، عشقم هم دعوت بود چون شوهر دوستم با عشقم دوست بودن. من آماده شدم و رفتم اونجا همه ی دوستام اونجا بودن، با شوهراشون، دوست پسرشون و رلشون. من وقتی عشقم و اونجا دیدم کاملا جا خوردم. از دوستم پرسیدم و گفتم این اینجا چیکار میکنه؟ اونم گفت که با شوهرش دوسته. خلاصه ما جشن و گرفتیم و دوستم کیک بردیم و جشن تموم شد داشتم، از کافه در میومدم که صدام کرد منم وایسادم. عشقم گفت که جشن خوبی بود، خیلی خوش گذشت. منم با یه لبخند تایید کردم. که دیدم پی اومدم. دیدم عشقم نوشته بود امشب خوب دلبری میکردی دلبرم. من هم دل باختم و هم خجالت کشیدم. چند روز از اون ماجرا گذشت. یه روز رفتم اینستا رو چک کردم، دیدم پی اومده نگاه کردم. دیدم عشقمه. نوشته بود از اون شب فقط تو فکر توهم،منم سین کردم ولی جواب ندادم. فردای اون روز دیدم گوشی مامانم زنگ خوردو رفت، تو آشپزخونه حرف بزنه منم رفتم اتاقم، بعد چندساعت رفتم پیش مامانم گفتم کی بود؟ مامانم گفت خاله ات بود(مادر عشقم)، منم گفتم عه چی میگفت؟ مامانم گفت که می خواست تورو واسه عشقم خاستگاری کنه، نظرت چیه؟ منم بله رو گفتم و یه روز رفتیم آزمایش دادیم و جواب اوکی بود. و الان ۱ماه هست که عقد کردیم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 رابطه ها .. 🌿🌿🌿 فضای رابطه دو نفره تان یک محیط کاملا خصوصی است نباید همه اش را عمومی کنید😕 آدم هایی که درکشان از رابطه تنها قربان صدقه رفتن و عشقم و عزیزم است آنهایی که منتظرند تا از طرف مقابلشان نازکتر از گل بشنوند بعد تند و تند پست ها و تصاویر پروفایلی که میگوید آی مردم من از زندگی خسته ام فلانی به من گفت بالای چشمانت ابرو کمی خود داری و صبر را یاد بگیرید تصویر پروفایل شما را کسانی که حتی فکرش را نمیکنید میبینند افرادی که منتظر فرصتند تا وارد حریمتان شوند پس دلخوری های پیش آمده در محیط خصوصی تان را در بوق و کرنا نکنید وای آره باور کنید ما چشممون در نمیاد😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 مسئولیت زندگی بر عهده ی مادرم بود .. 🌿🌿🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 مسئولیت زندگی بر عهده ی مادرم بود .. 🌿🌿🌿
ممنون از مطالب خوبتون من یه دختر 19 ساله هستم و در یک خانواده ای بزرگ شدم که کلا مادرم از یه جایی به بعد مسئولیت کل زندگی رو بر عهده گرفتن و از اون جا زندگی ما کلا عوض شد پدرم شغل اداریشون رو ول کردن و افتادن تو کار ازاد و بالا و پایینی ها اون 🤦‍♀ و دیگه کم کم هم کار و ول کردن وقتی دیدن مادرم چقدر دلسوزی بیش از حد برا زندگی میکنن دیگه از اون روز همش خونه ما جنگ و دعوای که هر کدومش کلل اقتدار پدرم رو له میکرد (تو بی عرضه هستی، تو تو خانوادت نخاله درومدی... 😔) از اون ور هم خدایی پدرم هر دفعه سعی میکردن با شوخی و مسخره بازی حال و هوای خونه رو عوض کنن... 😔 از یه ور من این وسط که بچه تر بودم و شاهد اینا هر دفعه طرف مادرم رو میگرفتم و احساس میکردم که به مادرم ظلم شده و از پدرم چه تصورات بدی تو ذهنم شکل گرفته بود جوری که منم بی احترامی ها و اقتدار شکنی ها رو شروع کرده بودم مادرم تو ذهنم شده بود یه مظلومی که من باید حقش رو از پدرم بگیرم 😡(ناگفته نماند که چقدررر هم هر دفعه خونه مادربزرگم میرفتم ایشون تو گوشم میخوندن پدرت اینجوری پدرت ادم بدی و.. 😭) منم که بچه و نفهم و پر از خشمی که یک عمر اشتباهی درمن شکل گرفته بود... اما حالا کم کم بزرگ شدم و دلم میخواست ازدواج کنم شروع کردم به خوندن تمام مطالب درمورد زن و مرد تفاوت هاشون... نحوه رفتار با هرکدوم... کم کم فهمیدم نه انگار همه ی تقصیرات زندگی همیشه بر گردن یکی نیست 😏... کم کم دیگه نزاشتم همش حرف های بقیه پدرم رو تو ذهنم خراب کنن، دنبال این افتادم هرجوووری هست رابطم رو با پدرم درست کنم الانم که چند وقتی هست مباحث اقتدار رو فهمیدم میفهمم هر دعوا و اتفاق تو زندگیمون همشون دلیلش رعایت نکردن اقتدار پدرم هست چقدر دوست دارم مادرم این مطالب رو بخونه چون میدونم ادم حق پذیر و دلسوزی هستن اما چون مجرد هستم خجالت میکشم مستقیم بهشون بگم😄 هر دفعه که اقتدار شکنی میبینم کل وجودم اتیش میگیره و دلم میخواد برعکس همیشه که تو دعوا ها طرف مادرم رو کوکورانه میگرفتم این دفعه طرف پدرم رو بگیرم اما باز هم سکوت میکنم تا خودشون حل کنن و خودم رو قاطی نمیکنم فقط نگران دو تا بچه های کوچیک تر از خودم هستم که دقیقا مثل من دارن میشن 😭 خانما و اقایون خواهشا التماستون میکنم جلو بچه ها دعوا و اقتدار شکنی نکنید، اون ها رو الکی بر علیه هم دیگه نشونید و به جای عشق و محبت تو دلاشون تنفر نکارید😢💔...
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 دعای ثم انزلنا .. این دعای بسیار ارزشمند برای رفع گرفتاری و درمان بیماری های لاعلاج مفید فایده است ... 🌿🌿🌿