eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 محبوب شدن .. 🌿🌿🌿 چـون خـواهد کـسی را محـبوب دل کسـی کند این آیـه را در کـاغذی بنـویسد و نـام او و نام مادرش را بنویسد و با خود نگاه دارد مـقصو د حاصل گردد ان شاء الله تـعالی به شـرط آنکه اهل نمـاز و مـتدین باشد 💕آیه ۷ سـوره مائـده💕 ✨وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ✨ 📚خواص آیات قرآن کریم ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 بذارید از خودم بگم .. 🌿🌿🌿🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 بذارید از خودم بگم .. 🌿🌿🌿🌿
خب منم یه آدمه بدشانسم پس بزارید یکم از بد بختیلم بگم اول از همه من اهل روستام و دخترم داستان من اینجوری شروع میشه مادرم باپدرم ازدواج میکنه وعمم با داییم خب عمم پسر بدنیا میاره مادرمم من، تویه جامعه‌ای که برا دخترو زن ارزشی وجود نداره بله بعدا عمو بزرگمبا همسرش فوت میکنن و پدرم سرپرستی چهارتا بچه‌ی اونو میگیره(سه‌تا پسرو یه دختر)من بیچاره کولا نادیده بودم حالا کولا نامرئی میشم منی نبودم ونیستم سه سالم بو پدرم منو میفرستاد بره هارو ببرم چرا (بره بچه‌ی گوسفنده)بله یه بچیه ی سه ساله که فوبیای حشراتم داشتمو دارم هر روزو هر ساعت خودمو خیس میکردم هر لحظه‌ی بچگیم با عذاب گذشت درست سه سالم بود شما حالا به بچه‌ی سه ساله‌ی خودتون نگا کنید من دختری نخاسته دقیقا سه سالم بود یه روز اینقدر گوشنم بود برا خورم فکرکردم خوب چرا گوسفندا برا خودشون علف میخورن سیر میشن خب منم میخورم سیر بشم😀آره شروع کردم علف خوردن فقط یادمه بیهوش شدم وقتی چشامو باز کردم بیمارستان بودم من یه ماه بستری بودم اما حتی یه بارم مادرم یه سرم بمن نزد پدرمم هر چند روز یه بار میو مدو میرفت ببینه هنوز زندم بله سالهام با کتکای پدرو مادرم گذشت پنجم ابتدایمو تموم کردم وباخوشحالی گفتم دیگه برای ادامه تحصیل میرم شبانه‌روزی یادمه اولین روز اونجام پدرم به مسئولین اونجا گفت درسشو قشنگ خوند خوبه یه نمره کم ئورد بگید میام میبرش مثل خر زیر کار میگیرمش این حرف کافی بود تا تمام کادر اونجا برای اون چندسالی که اونجا بودم سرکوبم کننو منو یه بد بخته.... دستشون درد نکنه اوناهم تاتونستند سرکوبم کردن تا دوران راهنماییم تموم شدبرا دبیرستانم یه مدرسیه شبانه روزی دیگه رفتم اونجاهم سخنرانی پدرم ادامه یافت اماااا دیگه کادر اوجا اینطوری نبودن دبیرانی داشتم مثل خواهر براستی که آدم خوب کمه اما برا من اونا فرشته بودن مثل خواهر خودشون کنارم بودن اما هرجاییم یه آدم بد پیدا میشه خب بله تو زندگیم هر چیزیو تجربه کردم حتی حالاهم دارم میکنم بعد دبیرستان وقت کنکور رسید من بد بخت حتی یه بارم یه تست آزمایشیم نداده بودم من کسی بودم که همیه دوستاو معلما به قبولیم اطمینان داشتم حتی یه کتاب تستم نداشتم😄😄نمی دونستم کنکور چجوریم هست حتی خجالت میکیشدم به اطرافیانم بگم خب این کنکور چجوریه آخه وقتی برا اولین بار رفتم سر جلسه مثل گوسفند حتی چند کتابم مونده بود شروع کنم فکر کنم هنوز تستارو نصفم نکرده بودم😂بخدا وقی گفتن وقت تمام من خشکم زده بود سال دوم با هزار بد بخیو هزار آرزوی رهایی از این قفس بد بختیم رفتم سر جلسه بله این بار پخته تر بودم جوابا وقتی ابلاغ شد حسابداریو گرفته بودم اما تربیت معلم برا مصاحبه نزاشتن برم بابم گفت نمیشه باید تربیت معلم هچی دیگه حق نداری بری منی که تو روستا با هیچ امکاناتی باید تربیت معلو برا سال سوم تلاش میکردم دوباره کنکور دادم زیر هزار فشاروکارای روستایی رفتم بلخ بلاخره تونستم تربیت معلمو گرفتم برای مصاحبه شهری قبول شدم اما تو مصاحبه استانی دونفر فقط دونفر بر من ارجعیت داشتن و اونارو برداشتنو منو رد کردن کمرم شکست نابود شدم اما من دختری بودم هر مشکلیو پشت سر گذاشته بودم پس باید بازم بلند میشدمو زندگی میکردم بله هنوز زندم هنوز نفس میکشم برای بهتر کردن زندگی یدونه خواهرو یدونه برادرم میجنگم اما انگار زندگیو چرخش برا ما زیاد خوب تا نمیکنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 ترس از ازدواج ... 🌿🌿🌿 سلام امیدوارم حالتون خوب باش من ۶ سال با یکی از خوش قلب ترین دخترای ایران تو رابطه هستم قلبا و واقعا دوستش دارم حقیقتا میدونم ۶ سال زمان زیادی لطفا کنایه نزنید؛ واقعا دوستش دارم ولی شرایط کاری خوبی ندارم الان ؛ یعنی جایی کار نمیکنم و تنها منبع درامدم یه خونه هست که اجارشو میگیرم البته هیچ کاری رو عار نمیدونم از رانندگی برای اسنپ تا طراحی وب سایت همه این کارا رو انجام دادم موفق ترینش یه سایت خدمات گردشگری بود که خودم کاراش کرده بودم که اونم خورد به کرونا و یه سری داستان پیش اومد که فعلا نمیتونم روش حساب کنم با این حال برنامه دارم برای کار ولی تا عملیاتی بشه زمان میبره تو این سال‌های همیشه سعی کردم بی منت از خواسته های خودم بزنم تا بتونم پارتنر خودم رو خوشحال کنم البته اینم بگم واقعا یه وقتایی که فک میکنم خودمم کم فدای خانواده نکردم یه سری مسائل هست که نسبت به ازدواج ترس دارم این که الان با توجه به این شرایط کاریم اصلا درست بخوام پیش قدم بشم؟ اگر بخوام پیش قدم بشم چه کار باید بکنم؟ خانواده چی؟ نکنه نتونم تعادل برقرار کنم بین همسر و خانوادم؟ واقعا ناراحتم از اینکه ۶ سال به هر دری زدم نشد ممنون میشم راهنماییم کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 گوشواره دخترم .. 🌿🌿🌿 سلام خواهرای گلم گوشواره دخترم گم شده خیلی هم سنگین بود تورو خدا یه ذکر مجرب و سریع استجابه بهم بگید🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 ‌‍‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خواستگار معلم... 🌿🌿🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خواستگار معلم... 🌿🌿🌿
سلام دوستان صبحتون بخیر باشه این فردی که میگم به نظرتون مورد مناسبیه؟ اخلاقش با چند تا برخوردی که داشتم واقعا مودب و باشخصیت بود و من حرف و رفتار نامربوط یا مورد دیگه ای ازش ندیدم ولی خب به نظرم با چندتا برخورد نمیشه نظر داد ظاهرش معمولی و میشه گفت نسبتا خوب دبیر زیست شناسیه و پدر و مادرش هم فرهنگی بازنشسته هستن و فکر کنم مامانش خیلی سال مدیر دبیرستان بوده خودش ماشین داره اما خونه نه و انگاری باید طبقه پایین خونه پدرش زندگی کنه تا زمانی که زمینی که باباش داره بهش رو بسازه اونا منتظر جوابن ولی من مطمئن نیستم و نظر این بود یه مدت صرفا آشنا شیم ولی اونا میگن حداقل باید یه مراسم بگیریم از طرفی یکم ایده آل های متفاوتی داشتم تا حالا و نمیدونم شرایط زندگی با یه معلم آموزش پرورش چجوریه و اون رفاهی که معقوله تامین میشه برای دو طرف یا نه ؟ چون خودم هنوز دانشجوام و خب یه سری پلن ها برای آینده ام داشتم که با قبول این مورد فکر کنم باید کلا تغییر بدم خواسته هامو نظر کلیتون راجع به این مورد چیه ؟ چون خودم واقعا مستاصلم از جوابی که باید بدم فکر کنم نظراتتون بتونه راهنماییم کنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خاله ی شوهرم چه حرفی میزنه .. 🌿🌿🌿 من ۲۸ سالمه یه پسر نه ماهه هم دارم بعد امروز خاله همسرم زنگ زده میگه پگاه از تایم بچه دار شدنت میگذره بزار یکی دیگ گیرت بیاد و مگه مشکل داری ک نمیزاری؟؟؟؟اگه مشکل داری بگو 😐بار اولش نیست دو سه بار دیگ ام گفته،گفتم اولن ک بچه نمی‌خوایم دومن هروقت خواستیم زنگ می‌زنیم شب قبلش بهتون خبر میدم نگران نباشید😐بعد ناراحت شد زود خدافظی کرد بابا آخه کجا حرفم بد بود/:
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 عشق سن و سال نمیشناسه .. 🌿🌿🌿
دنیای بانوان❤️
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 عشق سن و سال نمیشناسه .. 🌿🌿🌿
یکی از مستاجر هامون یه پیرمرد پیرزنن که فقط یه دختر دارن که اونم تو یه شهر دیگه دانشجو دکتراست سن پیرمرده بین ۶۵تا۷۰میخورده سن پیرزنه نهایتا دوسه سال کوچکتر خیلی دیر بچه دار شدن زنه نازا بوده شوهرش پاش مونده چون دوستش داشته نهایتا خدا بهشون یه دختر میده خونه شون طبقه ی دوم یه مجتمع مسکونیه یه روز اتفاقی رفتم اونجا دیدم آسانسور خرابه بعدش دیدم این پیرمرد و پیرزن دست تو دست هم از بیرون برگشتن بعد پیرمرده میبینه آسانسور خرابه و میدونه زانوی راست زنش یکم درد داره به زنش میگه نفس بانو بیا رو کولم آسانسور خرابه😅 خلاصه میگیرتش روی کولش دو طبقه میاره بالا با این سن توی مسیر هم هر دو قربون صدقه ی هم میرفتن پیرزنه گفت ببخشید دورسرت بگردم همش برات دردسر دارم بعد پیرمرده گفت الهی پیش مرگت بشم اینجوری نگو دردت به جونم و.........😅 خداییش درسته خنده ام گرفته بود و برام غیر قابل باور بود ولی تو دلم عشق کردم براشون با خودم میگفتم مگه میشه تو این سن هم از این حرفها زد دیگه چی میشه کرد عشقه عشق @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🌸🍃 سلام چند روزه که حالم بده خورد شدم نابود شدم وقتی فهمیدم شوهرم با یه خانم در روبیکا در ارتباطه . دارم داغون میشم بهش چیزی نگفتم چون میدونستم چهارتا دروغ دیگه تحویلم میده می‌خوام بدونم راهی هست که بشه پیام های حذف شده در روبیکاش رو برگردونم خواهش میکنم اگر کسی بلده بگه . منم باشم f میشه خواهش کنم زودتر پیام منو بزارید دارم دق میکنم از ناراحتی 😭😭😭 چقدر یه آدم می‌تونه پست باشه نامرد باشه چقدر یه زن می‌تونه ه.رزه باشه بی ذات باشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 کمی دلخوشی.. 🌿🌿🌿 کاش روزی چشمهایمان را باز کنیم ببینیم همه‌ی اینها خواب بوده کابوس بوده ببینیم افتادیم وسط یه خونه‌ی قدیمی مادر توی آشپزخانه مشغول درست کردن آش رشته هست و عطر پیاز داغش همه جا را برداشته و برگ‌های پائیزی و پرتقال‌های نارنجی وسط حوض فیروزه‌ای شناور بودند و ما با دوچرخه دور تا دور حیاط را گز میکینم و بابا از وسط ایوان داد میزنه نیفتین تو حوض، پنجشنبه باشه و ما بدو بدو از مدرسه بیایم و همه جمع بشیم خونه‌ی مادربزرگ و مثل همان روزها خنده‌هامان برسد به آسمان... ‌ کاش پایانش عشق باشد .. ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿