🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 🙈مشکلات عروسها با خانواده شوهر 😰😷 🌿🌿🌿 اگه همیشه باهاشون رفت و آمد کنی می گن : سیریش😡 اگه رفت و آمدتو کم کنی می گن: سليته خانم قطع رابطه کرده😳 اگه حرف بزنی می گن : حرفاش تمومی نداره، وراج اگه حرف نزنی می گن : از قصد ميخواد مارو تحويل نگيره😷 اگه بخری و شیک بپوشی می گن : با ولخرجي پدر پسرمونو در آورد، اگه ساده بپوشی می گن : آبرومونو برد 😤 تو مهمونیا کمک کنی می گن : می خواد خودشو زرنگ نشون بده 👍 اگه کمک نکنی : می گن خجالت نمی کشه انگار اومده مهموني 🥴 بچه هاتو ببری خونه شون می گن : بچه هاشو میاره اینجا بازی کنند👶👦👧 اگه نبری می گن : داره بچه هاي پسرمونو از ما دور ميكنه😰😣 اگه از خودت و خانوادت براشون بگی می گن : باز پز خانوادشو داد😏 اگه نگی می گن : میاد خبر می گیره واسه خانوادش و میره 😭😖 اگه همه مهمونیاشونو بری می گن : از هیچ چیزی نمی گذره 🙅 اگه نری می گن : اگه خانواده خودش بود که می رفت🤦‍♀ عزیزم راهی نداری جز اینکه پسرشونو بهشون پس بدی،پسش بده خودتو خلاص كن😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 شوهرم ... 🌿🌿🌿 سلام ممنون ازکانال خوبتون.من ۳۰سالمه وشوهرم ۳۶سال یه دختره ۹ساله داریم.مشکله من شوهرمه اصلامنانمیبینه هرحرفی بهش میخوام بگم بایددوبارتکرارکنم یایه چی بگم بخره تااومدخونه میگه یادم رفت.حالاهم چندوقته باخانواده م سرلج افتاده الکی باخواهرم وشوهرش قهرکرده خونه بابام بخوایم بریم بایدزنگ بزنم اگه اونجاباشندنمیاد😔ولی خواهرخودش دوماه نه یه بارالکی الکی بامن دعوامیکنه من اصلاجوابشانمیدم همه فامیلشم میدونندکه مقصرمن نیستم خواهرشوهره ولی بازم شوهرم طرف اونه 😔اصلادلم نمیخوادباهاش زندگی کنم فقط بخاطردخترمه.ممنون میشم منم راهنمایی کنیدچکارکنم. منم باشه زنی تنها😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سلام برای خانمی که سوال برای عروسی داشت 🌿🌿🌿 عزیزم منم نمیخواستم عروسی بگیرم و قرار بود بریم خارج یه سفر درست حسابی ولی دختر عمم باعث شد الان دنبال کارای عروسی باشیم😊😄 اونم عروسی نگرفت هم بخاطر وضعیت مالی همسرش و هم اینکه میخواست یه سفر خارجی داشته باشه چون فکر میکرد دیگه نمیتونن برن سفر و رفتن سفر خارج، حالا که وضعیت مالی همسرش خوب شده میگه میتونیم همون سفر رو تو یه سال ۵،۶ بار هم بریم ولی دیگه اون لباس عروسی که من میتونستم بپوشم و حسش رو داشته باشم رو ندارم دیگه حتی سالگرد ازدواج گرفتن با لباس عروس تو تالار ولی میگه لباس عروس تو تن عروس واقعی یه حس دیگه داره راستش رو بخوای فکر میکردم الکی میگه و همینطوری یه سری الکی رفتم یه مزون و لباس عروس پرو کردم وقتی پوشیدم خیلی حس خاصی داشت و دیدم نمیتونم ازش بگذرم😁 الانم ۲۲تیر عروسیمه امیدوارم همه دخترایی که آرزوی عروس شدن دارن بهش برسن❤️ اسما @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 اقبال عجم بود قدم رنجه نمودید یک "فاطمه" هم قسمت ایران شده باشد ... #میلاد_حضرت_معصومه #روز_دختر مبارک باد💐 🌿🌿🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 میدونم به دردم نمیخوره ولی وابسته ش شدم .. 🌿🌿🌿

من ۲۵سالمه تقریبا ۵ ساله بای نفر وارد رابطه شده بودم ک ۲۹سالشه و از اول بهش گفته بودم ادم رابطه ی نیستم ولی اون گفت برا ازدواج منومیخوادچن ماهی باهم بودیم ک بهم پیشنهاد مسافرت داد گفت ی شرایطی جور کن بیاباهم دیگ بریم مسافرت ک بعد ب خونوادهامون بگیم تومسافرت باهم دیگ اشنا شدیم و راه خواستگاری باز بشه ک من باهزاردردسرتونستم از طریق یکی از دوستام ک متهل بود اونو بزارم توجریان واومدباخونوادم صحبت کردوبشون گفت نوبت دکتر داره ومسافرت سه روزطول میکشه وکسی نیست باش بره باید من باش برم من خونواده ی سختگیری دارم ک باهزار دوزوکلک ب زورراضی شدن ک خلاصه مارفتیم مسافرت سه روزه وبرگشتیم ولی بعدخبری ازخواستگاری نبود چن بار سرهمین جریان نیومدن باش دعواکردم ولی هی میگفت شرایط اومدن فعلاندارم وبعد ب هربهونه ی ک‌دعوامون میشد قهرمیکرد میرفت ودیگ جوابمونمیداد ک بعدخودم میرفتم معذرت خواهی میکردم‌تااینک باهم دیگ رفتیم مشاوره ک تونست قانعش بکنه ک حق بامنه خلاصه بعدی مدتی ب اصرارمن خودشو مامانش اومدن خونمون براخواستگاری ک همون جلسه اول مامانش گفت فقط برادیدن ساده اومدیم وجهت اشنایی وبراخواستگاری رسمی دوماه دیگ میایم ولی دوماه ک‌شد چن بار بش زنگ زدم پیگیری کردم ک باز گفت من فعلا شرایطم خوب نیست چن ماه دیگ میام ک بعدچن هفته قهرکردرفت وهرکاری میکردم جوابمونمیدادتابعد چن ماه خودش برگشت وگف‌من اشتباه کردم میخوام بازباهم باشیم ک قبول کردم والان شد ۵سال ولی الان زده زیرهمه چی وقهرکرده جوری شده ک از همه جابلاکم کرده خیلی ناراحتم.. بااینک میدونم ب دردم نمیخوره ولی دوسش دارم بااینک همیشه بهم توهین میکردم ب‌خونوادم حرف میزدوحتی تورابطه برام زیادخرج نمیکردادم دوقطبیه وبسیارب حرف خونوادشو اگ خواهرش بش میگفت بمیرمیمردو ب حرف اون بودولی ازخونوادش دوره بابردارش ک مطلقس زندگی میکنه وباخوهرومامانش درارتباط بودم ک بعدنهاخونواده ی اونم زدن زیرهمه چی بعدم دست ب بزن داشت چن باردست روم بلند کرد حتی ی بارتوماشین کنارش بودم باهم دیگ بحثمون شد یهوعصبانی شد دیدم خودشو کشید درماشینو باز کرد بعد بااینک ماشین درحال رفتن بود منواز ماشین پرت کردبیرون زانوم اسیب دیدک سرهمین جریان تا ی ماه وخورده ی جوابشونمیدادم ک بعدچن بار اومدبراالتماس کشی وقول دادنای الکی ک باز دوباره برگشته بودم باش وهرسری اون بودک قهرمیکرد میرفت حتی ی بار فهمیدم با خانمه یی درارتباط ک سن مامانشوداره وازش پرسیدم کیه گفت مامانمه ک بعدنهافهمیدم مامانش نیست واون خانم ب گفته ی خودش ارتباطشون درحدپسرمادری بود ک بعدنهاباپیگیری خودم اززندگیم اون خانمه روپرت کردم بیرون ولی الان نمیدونم چرایهوتغییر کرده دیگ ن جواب زنگامو میده ن پیام‌زده زیر همه چی نمیدونم چیکارکنم ۵ سال برا ی دخترچیزکمی نیست ولی متاسفانه اون نمیفهمه منم جز اون پسردیگه ی توزندگیم نیست خیلی محدودم میکردحتی کاری بهم کرد سیم کارتموعوض کردم باتمام دوستام قطع رابطه کرده بودم حتی نمیزاشت بیرون برم الان ک گذاشته رفته احساس میکنم تنهام هرکاری میکنم برگرده نمیشه ازهمه لحاظ بش وابسته شدم دوریش برام سخته بنظرتون بازم سعی کنم ک برگرده یان! بااینک چن باری بهم گفت نمیخواد دیگ ادامه بده .. ببخشید اگ مطلبم طولانی شد. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 من یاسی ام .. 🌿🌿🌿

من یاسی ام 18سالمه ودوسال ونیمه که ازدواج کردم ویه دختر هجده ماهه دارم ،اقامون 33ساله هستن با اینکه اختلاف سنیمون کمی زیاده ولی باهم کنار میایم ،نمیگم توی این دوسال مشکل نداشتیم ، داشتیم وکنار اومدیم راستش شوهرم فرزند اخر خانوادس وبیش از حد به مادرش وابسته طبق یه قانون نا نوشته توی این ده کسالت اور رسمه که پسر کوچیک خانواده باید از پدر ومادرش مراقبت کنه،پدر شوهرم فوت کردن ومن الان با مادر شوهرم توی یه خونه 120متری با دوتا اتاق زندگی میکنم😕 مادر شوهر من معذرت میخام خیلی فضول تشریف دارن ،در حدی که میریم خرید لباس باید همه چیزو نشونش بدم ،یکم بق بقو تشریف دارن ، ومن خیلی از این موضوع ناراحتم نمیگم همیشه بده ،نه اخلاق خوبم داره ولی من دوست ندارم باهامون زندگی کنه ،شاید الان خیلی از خانما بتوپید به من که خودت مادر شوهر میشی واز این حرفا ولی منم دلم میخاد مثل شماها با یه استین کوتاه ویه شلوارک توی خونم بگردم ،با شوهرم تنهایی مسافرت برم ،بخدا این خاسته ی زیادی نیس ،مادر شوهرم حتی حاظر نیس سالی یک بار چن روز خونه دوتا پسر دیگش بمونه شاید باورتون نشه ولی چند ساله خونه دخترش نرفته😏 شماهایی که بامادرشوهرتون یک جا بودید بگید من چیکار کنم خیلی ناراحتم بعضی وقتا ارزوی مرگشو میکنم و عذاب وجدان میگیرم 😔 ویک چیز دیگه اینکه دختر کوچلوی من خیلی وابسته مادر شوهرم هستش و چرا دروغ، بعضی وقتا حسودیم میشه 😤 لطفا برام دعا کنید که دیگه ارزوی مرگ هیچ کسو نکنم برام ارزو کنید خدا به روح وروانم رنگ خدایی ببخشه🤲 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خانما! چندتا ترفند عالی دارم.. 🌿🌿🌿🌿 ❤️ همیشه ب خودتون برسید مثلا موقع ظرف شستن دستکش یادتون نره. عینک افتابی، کرم ضدافتاب و... استفاده کنید اینجوری اقایون متوجه ظرافت خانوما میشن. ❤️ همیشه ازشون تشکر کنید، حتی بابت کوچیکترین کار و خریدها. حتی بابت حمایت کردن شون از شما ❤️ سعی کنید همیشه حرف اقایی رو گوش کنید حتی اگه مخالفید. بعدا نتیجش رو میببنید. مطمئن باشید چیزی میدونن که اون موقع نمیتونن بگن! ❤️ بعضی وقتا که از دستش ناراحت میشید، تو خلوت و با لحن اروم و منطقی از دلخوریتون بگید. حتما گوش میکنن و متوجه کارشون میشن و بعدشم دیگه کش ندید! ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 ازدواج دختر عمو پسر عمو ... 🌿🌿🌿

من دختری هستم ۱۷سالم قرار چند ماه دیگه با پسر عموم عقد کنم یعنی جواب بله رو هشت نه ماه پیش گرفتن منتظرن من درسم امسال تموم بش من اولش راضی بودم یعنی چون همه تعریف و تمجید و این چیزا انگار چشام کور شده بود بر مبنای حرف بقیه مثبت دادم البته من گفتم هرچی بابام بگه خودم نگفتم که دوسش دارم تا قبل از اینکه. عموم اینا بیان خاستگایم ما زیاد باهاشون رفت و اومد نداشتیم خونه ما یک شهر دیگس سالی یکی دوبار همو می‌دیدیم اما بعد از خواستگاری رفت و اومدا زیاد شده و من حالا دارم به عمق فاجعه پی میبرم رفتارای خونواده عموم یک جوری خونواده استراحت طلبی هستند اهل کار نیستند فقط منتظرن که فلانی چی گفت که خیر از این به اون ببرن . خلاص من گفتم ما به درد هم نمی خوریم که بیا و ببین همه جا زن عموم پر کرده بود که یکی واس خودش پیدا کرده و فلان حالا منم یک دختری که بخدا اصلا اهل این حرفا نیستم همه اقوام منو میشناسن و واس حرفهای زن عموم تره هم خورد نکردن اما دلم گرفت که چرا اونا که حرفشو تایید نکردن په چرا یک برخورد باهاش نداشتن حتی پدر مادر خودم به گوشاشون شنیدن که چی پشت سر دخترشون گفتن اما انگار نه انگار .خلاص اینا حرفمو به چیزشونم نگرفتن بابام گفت اون بچه برادرم اگه بگی نمی‌خوام جایی تو خونه من نداری و از این حرفا (خود بابام فک کنم باورش شده بود من یکی واس خودم پیدا کردم😔)امید وارم درک کنید که هیچ چیز برای یک دختر سخت نیست جز اینکه باباش پشتشو خالی کنه پسره هم چهار سال ازم بزرگتر وضعیت مالیشون خوب نیست( چون کار نمی‌کنند ) قیافه هم که نداره یک دیلاق خپل 😭😭نمی دونم چی همین پسر عموم واس مادر پدرم ملاک شده (احساس میکنم جادو جنبل شدن) اینم بگم من تک فرزندم خوب منم آرزو دارم یک شوهر خوب گیرم بیاد حداقل بتونم اونو به دوستام نشون بدم به خدا خجالت میکشم عکسشو نشون دوستان بدم چون قیافه نداره منم شبو روزم شده گریه گاهی وقتا تو قلبم احساس درد میکنم از درس زده شدم فشار بدی روم نمی‌دونم چیکار کنم یعنی کاری هم نیست که بکنم جز سوختن وقتی فک میکنم به اون شبی که قراره عقد کنیم حالت تهوع میگیرم مگه من چند سالم که بدبخت بشم چرا دختر انقدر بدبخت اگه پسر می‌بودم زیر بار زور نمی رفتم فوقش از خونه میزدم بیرون اما دخترم و اگه پامو بزارم بیرون میگن با یکی فرار کرد چیکار کنم چیکارررررر ای خدا اگه صدامو می شنوی به دادم برس ترو خدا شما هم دعا کنید من بنده گناه کار شما حداقل پیش خدا واسم طلب کمک کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سلام این پیام منو بزار توی گروه تا عبرتی بشه برای بقیه دوستان 🌿🌿🌿