من یه زن 43ساله ام.. خدا بهم سه تا دختر نازو مهربون داد. تو مدرسه بهترین شاگرد بودمو درس خون.. ک فقط ب فکر درسو مدرسه بودم... اما سال آخر دبیرستان ب طور اتفاقی رفتیم شمال.. با یه پسری آشناشدم ک ازخودم یه سال کوچیکتر بود.. اما خیلی بزرگتر میخورد.. آشناشدیم و این آشنایی شد اول بدبختی من... کاش بیشتر فکرمیکردمو ب نظر بزرگترم احترام میزاشتم.. تو یه سال ک باهم تلفنی در ارتباط بودیم حتی خانوادهامون در جریان بودن.. خیلی چیزها فهمیدم.. ماخونواده ایی معمولی بودیم ک پدرو مادرم عاشقونه باهم زندگی میکردن خواهربرادرام هم زندگی خوبی داشتن. اما خانوادش اوضاع بدی داشتن.. پدرش فساد اخلاقی داشت و مادرش همش دنبال طلاق بود.. خودش هم مثل پدرش بود.. من میدونستم اما انقدربهش وابسته شده بودم ک اصلا برام مهم نبود.. میگفتم خوب میشه.. همینطورم شد چندسال اول زندگیمون مث فرشته ها بود.تا خدا دختراولمو بهم داد.. یواش یواش اخلاق واقعیشو بروز داد.. من چون دیونه وار دوستش داشتم از همه اینها چشم پوشی میکردم.. خدا دختر دوممو بهم داد.. دیگه از اونجازندگی برام جهنم شده بود.خیانتهاش شروع شد.. من همه رو میدیدم اما ب روش نمیاوردم..جدای از اون شکاک بددهن غیرمنطقی هر خصلت بدی ک باشه رو داشت.. چندین وچند بار دعوای شدیدی میکردیم ک تا حد مرگ کتک هم میخوردم.یه بار کل لباسهمو وسط حیاط آتیش زد.. تا واسه طلاق میرفتم همه میگفتن دختربچه داری گناه دارن بشین زندگی کن.. انقد با بدترین شرایط گذشت تا خدا دختر سوممو بهم داد.. دیگه سعی میکردم کمتر باهاش دهن ب دهن شم.. اونم انقدر عصبی و کینه ای بود ک من فقط ب بچهام دلخوش بودم.. فهمیدمی آدم روانپریش دوقطبیه.. نسبت ب همه بدبینه.. فقط خودشو قبول داره هیچ بنی بشرو قبول نداره... من بازهم تا ب الان ک بیستوچهارسال میگذره تحمل کردم.. دختربزرگم یه سالی میشه ازدواج کرد.. البته از خونه فرار کرد.. میدونم این چندسال حماقت کردم ادامه دادم امابخاطر بچهام از خودم گذشتم.. حالا مشکل اصلی اینجاست ک یه چندسالی میشه ک یه دختر ک گفته از دوست دخترای قبل ازمن بوده اومده تو زندگیش.. نمیدونم چند وقته وبینشون چی گذشته.. اما میدونم ک دختره بهشگفت ک ب خاطر اونه ک ازدواج نکردو منتظرش بود.. ب همسرم گفته ک من حاضرم با زنت زندگی کنم. الان دوسال هم هست ک زندگیم کم داغون بود داغونترشد. شوهرم هم بهم گفته ک تو باید اجازه بدی بعدمن باهاش ازدواج کنم.. اگه ندی من این کارو نمیکنم اما زندگیتو برات زهرمار میکنم.. همین کارم کرد.. من چندبار خواستم جداشم.همه میگن زشته داماد داری. ب هبچ عنوان هم شوهرم نمیزاره برم. میگه بمون پای زندگیت.. زحمت کشیدی زندگی ساختی کجابری.. بمون زندگیتو بکن.. بچهاتو سامون بده.. میگه ب دختره گفته ک من هرچی دارم همه واسه زنو بچهامه.. تو باید مستاجری با بدبختی زندگی کنی اونم قبول کرد.. الان هم بهم گفت تو قبول کن زندگیتو بهشت میکنم.. کاری میکنم مث فرشته ها زندگی کنی.. گفت من سر زندگیم هستم.. هفته ایی یه بار میرم.. خلاصه از این حرفا.. منم دوسه روزی میشه گفتم باشه.. کلی تغیر کرد حرفایی میزنه کارهایی میکنه ک من فقط توخلوتم اشک میریزم.. میگم میتونستو نکرد بلد بودو نکرد.. حالا الان نمیخوام اشتباه کنم.. بیستو چندسال ب حرف دلم گوش دادم زجر کشیدم.. نمیدونم چه کاری درسته.. تو رو خدا اگه شما میدونین راهنماییم کنین.. ک باز تاوان تصمیم اشتباهمو پس ندم. اون دختره ک خدا ازش نگزره ب هیچ عنوان ولکن نیست. برم جداشم ازصفر شروع کنم بدون پشتیبان یا بمونم سرزنگیمو بزارم هرکاری دوست داره بکنه.. البته بهش گفتم حق طلاق میخوام خونه ب نامم بزنه حساب بانکیمو پر کنه.. ک همه رو قبول کرد.. تو رو خدا راهنماییم کنینـ.

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 برای خانمی که گفتن زن دوم نشین.. 🌿🌿🌿 سلام به اعضای محترم کانال و مدیر عزیز قضاوت نمی کنم ولی من میگم اگر حکم دادگاه هم باشه ما خانم ها نباید بهم خیانت کنیم ...اون زن یه عمر زحمت کشیده حالا سایه زندگیش بشینه مریض شده باید شوهرش هم ولش کنه؟ نه درسته مرد نیاز داره ولی اگر برعکس بود زن میرفت ؟آره هست خانم هایی که میرن ولی کمتره...الان این زن نیاز داره مردش پیشش باشه درکش کنه مجبوری اون خانم قبول کرده ...الان خودتون دارین میگیم زن اول عمرش به دنیا نیست ولی حاضر نیستی مردت برای دو نفر باشه دوست داری فقط برای خودت باشه پس گلم متوجه شدی ...در هرصورت اگر نامه دادگاه هم باشه زن ها بهم خیانت نکنن مرد برمی گرده به زندگیش شاید اون زن حداقل آخرهای عمرش میگه مرد زندگیم با این شرایط باهام موند ...ولی الان برای اون زن تموم شده زن اول به مجبوری قبول میکنه هیچی زنی راضی نیست ...گول خودمون نزنیم و هیچی مردی گول خودش نزنه بگه زنم راضیه ...والسلام ...ان شاءالله عاقبت بخیر شین @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 #وعشق ... 🌿🌿🌿 یهویی زُل زد تو چشام و گفت: ولی نباید یادت بره که من هر جای دنیام باشم کنار هر کسی که باشم، اصلِ قلبم مالِ توعه؛ رگ و ریشه‌م تویی چون آدم از ریشه‌ش نمیتونه جدا شه! نمیتونه دل بکنه هر چقدر هم که شاخ و برگ بده بازم ته دلش جونش بسته به جون ریشه‌ش . . تو همون ریشه‌ی منی..🥰 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 میگم بریم مشهد ... 🌿🌿🌿 سلام گلبرگ جان خیلی ممنون بابت کانال خوبتون خیلی لذت بردم 😊😊 من ۱۸ساله هست و الان عقد کردم دارم به نامزدم میگم که بزار بریم مشهد عروسی کنیم نه خودش و نه خانواداش راضی میشن عروسی بزرگ می‌خوام من نمیخوام و نمی‌دونم چکار کنم دارم بهش میگم یا مشهد یا خونه‌ واسه خودمون بگیریم راضی نمیشه 😔😔من الان چکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 #روا_شدن_حاجتی_که_هیچ_امیدی_به_آن_نباشد 🌿🌿🌿 اگر شخصی دچار سختی بشود یا حاجتی داشته باشد که هیچ جای امیدی برای بر اوردن ان نباشد در اخر شب واگر ثلث سوم جمعه باشد بهتر است بر خیزد و وضو بگیرد ودو رکعت نماز حاجت بخواند وبعد از نماز هفتاد بار این دعا را بخواند به اذن خدا مطلب حاصل شود و بسیار مجرب است. یا ابصر الناظرین یا اسرع الحاسبین یا اسمع السامعین یا اکرم الاکرمین یا ارحم الراحمین ویا احکم الحاکمین بعد از دعا دست خود را بلند کند واز قاضی الحاجات حاجت خود را بخواهد که روا است ان شاءالله تعالی 📚اللئالی فیض کاشانی (ره) ‌‍‌

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 گرم‌ترین خانه... 🌿🌿🌿 خانه‌ای ست که در آن "مردِ خانه" محترم شمرده شود و "زنِ خانه" محبوب باشد فقط همین ... مرد تشنه احترام است و زن عاشق محبت است...! ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سلام برای خانمی که شوهرش ازشون خواسته اجازه بدن با دوست دخترسابقش ازدواج کنه... 🌿🌿🌿🌿 به نظرمن شما تا حالا که همه جوره باجهنمی که شوهرتون واستون ساخته ،به خاطر بچه هاتون صبوری کردید،جوانی و زیباییتون رو پای همسرتون ریختید ،شاید اتفاقا الان بد نباشه ازاین شرایط به نفع خودتون استفاده کنید، همه چی رو به نام خودتون بزنید ،و واقعا بخواید رفتارشو تغییر بده، حق طلاق و حق حضانت دختراتون رو بگیرید ، که اگه بدقولی کرد این بار به جای اینکه خودتون برید ایشون رو از زندگیتون بیرون کنید،چون اگه الان جابزنید اون خانم خیلی راحت میاد جای شما وزندگی رو به کام دختراتون زهرمیکنه، بعد هم الان از صفر شروع کردن خیلی سخته، شاید با اومدن اون دختر بعد یه مدت شوهرتون هم سرد شد ، وبرگشت . فقط شرط کنید که عقد دائم نکنند.

🌸🍃 همراز(ادمین کانال): 🍃🍃🍃💕🍃🍃 دوستان عزیزم سرگذشت قدیمی شکر رو بخونید... بسیار قشنگ و‌جذااااب...قصه ی یک عشق قدیمی... تمام سرگذشت ها بالای کانال سنجاقه... اگر درددل یا عبرتی دارین برامون ارسال کنید تا ناشناس در کانال قرار داده بشه.. اینجا پر از سرگذشت و دلانه ها و ایده های معنوی بانوان سرزمینم هست.‌‌.. 💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 سلام خانم عزیز این پیام برا اون خانمی که گفتن سه تا دختر دارن وشوهرش میخوا با دوست دختر قبلیش ازدواج کنه:.. 🌿🌿🌿 خواهر عزیزم من جای شما نیستم بدونم چی کشیدی ولی تقریبا شرایطی مشابه شما داشتم سه تا دختر یکیش خونه بخت به علت فرار از خانه وشوهری که فیلش یاد هندستون کرده بود. البته شما شرایط بهتری داری از این نظر که شوهرت میخوا همه ی داراییش را به نام شما کنه ولی من بدون هیچی باید می‌بخشیدم ومیرفتم، از همونا که میگن به مرگ بگیر به تب راضی شه. ولی من سکوت کردم وصبر هرچی بچه ها گفتن برو من نتونستم تنهاشون بذارم گفتم مسؤلیت داره خدانکرده اگه بدبخت شن یا به خاطر کمبودمحبت به راه کج برن چی؟ خلاصه سکوت کردم وصبر وتوکل گفتم پروردگارا دیگه نمیتونم ولی کمکم کن. همش سر سجاده عشق میکردم با خالق هستی دیگه کمبود عاطفی نداشتم خدا بود. خلاصه این آقای ما نمیدونم چی شد دعواش شد به هم زد نمیدونم نپرسیدم برگشت دوباره سر گذاشت به زندگی.من به شما پیشنهاد میکنم بمونی پیش بچه هات زندگیشونو به هم نریز، خداوند با صابرین هست. با عرض معذرت به قول خواهرم میگفت یعنی اندازه حمال هم نیست کار کنه بیاره برا شما😜 همه چیزو بسپار به خدا راز ونیاز کن خدا خودش بلده چطور به سرشون بیاره تا زندگی کوفتشون بشه.این همه زحمت این زندگی رو نکشیدیم که دودستی تقدیمش کنیم به یه از خدا بی خبر😅 انشاالله خداوند آرامش را روزی شما قرار بده @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 #پیام_مخاطبین ✅ قلب تپنده ی مامان باباش... 🌿🌿🌿🌿

من بعد از ۷ سال اولین بچه مو در مرکز ناباروری رویان باردار شدم و به شکرانه ی این لطفِ خدا، سه تا بچه ی دیگه به خانوادمون اضافه کردم. دوتا ی آخریم فاصله ی سنیشون دو ساله اینقدر بهم وابستن که بیشتر روز رو با هم هستند. فقط برا کارهای ضروری به من مراجعه می‌کنند، طوری که سومی رو پارسال میتونستم بذارم کلاس اول ولی بخاطر وابستگی شون به هم، امسال هردو رو باهم یکیش کلاس اول و چهارمی رو پیش دبستانی میفرستم. هرچهارتا رو سزارین شدم، آخری تازه رفته تو ۶ سال سزارین چهارمی، دکترم خانم دکتر شبیری بودن، منم نامه ی بستن لوله ها رو امضاء کرده بودم و طبق اینکه میگفتن دیگه بیشتر نمیتونی سزارین بشی، همه ی کارامو انجام داده بودم برای خاتمه ی بارداریم ولی ته دلم یه چیزی مدام بهم میگفت اشتباه نکن تا اینکه به دلم افتاد استخاره زدم، بد اومد. وقتی به دکتر شبیری جریان رو گفتم، گفت پس خودم وضعیتتو چک میکنم اگه مشکلی نداشتی نمیبندم الحمدلله مشکل خاصی نداشتم و عمل بستن لوله ها منتفی شد، الان خدارو شاکرم کمکم کرد چنین اشتباهی رو نکردم. بعد از بچه ی چهارمم بخاطر شرایط جسمیم، آی یودی گذاشتم ولی همچنان مشتاق بچه ی پنجم هستم🐣 با تمام بد ویاری و سختیهاش الان خواهرم تیر ان شاءالله زایمان میکنه چون بچه هاش دوقلو هستن من باید به جای مادرم کمک حالش باشم، یه کم که بچه هاش از آب و گل دربیان ان شاءالله اقدام میکنم برا بچه ی پنجمی 🐣 همسرم خیلی موافق بچه ی بعدی نیستن ولی همیشه بهش میگم ان شاءالله یه روز با یه کیک مامان پز شگفت زده ات میکنم 🎂و عکس سونو رو روش میزنم، مینویسم "قلب تپنده ی مامان باباش"😍 به امید اون روز و با آرزوی بهترین اولاد برای تمام آرزومندان @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 #زبان‌عشق .. 🌿🌿🌿 + میگم دلبر؟ - جونم + جیران گوزلرین منیم اورییمین بندی ده ؟ - ینی چی ؟ +ینی چشمای خوشگلت بندِ قلبِ مَنه!👀 ‌‍‌‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿