🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 برای اون آقای 60ساله .. پدر من از صحبت های شما من متوجه شدم خانم شما در تمیزی حساس هستند پس چطور دهنشون بو میده خوب یا بیماری دارند و یا دندون خراب دارند که مردونگی شما را می‌طلبه که پی به درمانش ببرین نه اینکه هوس زن دیگه کنید شما الان آرایش زنان دیگه را می‌بینید و هرچه دلتون میخواد به اون زن بدبخت میبندید آخه آروغ اگه بد میزنه مال امروز و دیروز که نیست حتما عادت داره شما چطور ازش بچه دار شدین عروس دارشدین .من که واقعا درکتون نکردم به شوهرم که گفتم گفت این بنده خدا زنان آرایش کرده دلش میخواد به جای اینکه راحت به زنش بگه دنبال بهانه هست و احتمالا بعد زن گرفتن پسرشون فیلشون یاد هندوستان کرده بی زحمت با خودتون حداقل رو راست باشیدالبته ما غیبتتون کردیم و به همین دلیل پیام برای ادمین گذاشتم خود شما هم ببینید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 شوهرم اصرار داره، مادرم نمیذاره .. لطفا این پیام منو بزازین تو گروهتون هرکی میتونه توروخدا کمکم کنه من یه خانم ۱۷ ساله هستم ۱سال و نیمه ازدواج کردم و از زندگی با همسرم خدا رو شاکرم و عاشق زندگیم هستم♥️ یه مشکلی که ماداریم اینه که همسرم به شدت عاشق بچه هستند و من هم بچه دوست دارم ها ولی مامانم هر سری میگه تا ۲۰ سالت نشده نباید بچه بیاری شوهری این حرفا تو کتش نمیره😁 و من راضیش کردم تا سن ۱۸ سالگی من صبر کنه چند ماه دیگه ۱۸ ساله میشم اگه اونموقع ازم‌بچه بخاد چی بهم گفته که قراره منو ببره دکتر ولی خب منم تو کَتَم نمیره و بچه نمیخام به نظر شما من چیکار کنم الان به حرف مامانم گوش کنم یا همسرم.......????😕 مثلا دوستم هم ۱۸ سالشه حاملس ولی مامانش خیلی اصرار داشت این ها بچه دار بشن نمیدونم مامان من چرا اینجوریه😐

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خاطره ی روز عقد .. 🌿🌿🌿

سلام خاطره روز عقد 😁🥳🥰👗👔🎊🪅🎉🎈🎁 عرضم به حضورتون که ما ۳ بار عقد کردیم 😂 حالا میگید مگه میشه یعنی چی؟🧐🤔 آقا ما یه خواستگار داشتیم که خیلی بهتر از بقیه موارد بود (همین آقای شوهر) اما بنا به دلایلی جواب رد دادم با اینکه دلم میخواست چندبار دوباره گفتن اما بازهم مرغ یه پا داشت 🐔 نه! از وقتی که جواب رد دادم افسردگی گرفته بودم😞😿 با یه ترفندهایی بعد چندماه دوباره خواستگارم رو برگردوندم تا جواب بله بدم اما یه مشکلی بود اونم اینکه یکی از اقوام نزدیکمون فوت شده بود و رسم ما هم این بود که تا سالگردش باید صبر کنیم و عقد و عروسی رو بعد از سال مرحوم موکول کنیم .ما هم مذهبی نمیتونستیم این همه وقت نامحرم بمونیم به همین دلیل مخفیانه بدون اطلاع اقوام فقط با حضور خانواده هامون عقد موقت کردیم 😍بعدم دیدیم موقت خوب نیست رفتیم دائم یه عالِمی برامون عقد خوند ،خلاصه تا یه چندماه یواش برو یواش بیا تا کسی نبینه و حلقه رو دستمون جلو بقیه در می آوردیم و دردسرهای دیگه ...😁 سرتون رو درد نیارم 😌 بالاخره سال اون مرحوم هم دراومد ما رفتیم یه زیارتگاهی به همه گفتیم اونجا عقد میکنیم اونجا هم یه عقد سوری کردیم😂 کلا کارما فقط عقد کردن شده بود😄 خداروشکر بالاخره بعدازچندماه هم بند وبساط عروسی رو جور کردیم و یه جشن مختصر گرفتیم تا انقدر بهمون غر نزنند که چرا دعوتمون نکردید عقد!!!😶😐 اما خواستم یه نتیجه کلی هم بگم که انقدر به جوون ها سر این آداب و رسومات سخت نگیرید مثل همین نمونه که گفتم یا مراسم عیدی و یلدا و ...بردن ،اینا هیچ کجای زندگیشون به دردشون نمیخوره و دیگه اینکه فوقش ۴۰ روز یا چندماه بعد از فوت مرحوم برنامه هاتون رو از سر بگیرید نذارید دو تا جوون اذیت بشن نه خدا راضیه نه اون مرحوم خوشش میاد!امام خمینی حتی تو محرم هم صیغه عقد رو جاری کردن برا دوتا جوون، مگه میخوان چکار کنن فقط محرم میشن😊اینا حرفهای یه درد کشیده بود که خوندید😅با آرزوی خوشبختی زوج های عزیز برا سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) یه صلوات لطف @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 نماز فوق العاده استغفار برای وسعت رزق رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود : هرگاه در زندگیت دچار تنگی معیشت و کسادی شدی، حاجتت را به خدا عرضه کن و نماز استغفار را ترک نکن.نماز استغفار دو رکعت است و در هر دو رکعت، چنین عمل کن: 1⃣👈در هر رکعت، یک بار حمد، و یک بار سوره قدر را بخوان 2⃣👈بعد از خواندن این دو سوره، 15 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 3⃣👈سپس در رکوع، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 4⃣👈بعد از بلند شدن از رکوع ، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 5⃣👈در هر دو سجده، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 6⃣👈بعد از هر دو سجده، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» 📕 مکارم الاخلاق، ص328 ‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 درباره یه آقایی .. 🌿🌿🌿

سلام بازم من پیام میدم شرمنده اگه میشه پیاممو تو ی گروه بزار عزیز خدا خیرت بده چندسال پیش یکی از دوستام درمورد یه آقایی بهم یه چیزایی بهم گفت و منم دیدم نسبت به اون آقا عوض شد و توی ذهنم خیلی درموردش بد فکر کردم بعداز چندماه دیدم دوستم بهم خیلی چیزارو دروغ گفته بود،گفتم شاید درمورد اون اقاهه ام دروغ گفته باشه به اقاهه پیام دادم و ازش حلالیت خواستم ایشونم بزرگواری کرد و بخشید منو این اقا هم دیگه رو میشناختیم اخه هردو مسئول هیئت بودیم من مسئول خانوما و اونم مسئول اقایون ۱سال و نیم بعد اون اقا بهم پیام دادو خواست منو بیرون ببینه گفت میخوام یه حرفیو بهتون بزنم ولی من قبول نکردم و گفتم همینجا باپیام حرفتونو بگید گفت میخوام شماره ی یه دخترخانومیو برام جور کنید میخوام بهش پیام بدم و ببینم اگه راضیه برم خاستگاری منم گشتم شمارشو از دوستام گرفتم و به اون اقاهه دادم و ازشون خواستم دختره رو وابسته نکنه چون دختره درس میخوند اقاهه ام قول داد که درحد یکی دوتا پیام باشه. اون اقاهه گفت عکسم ازش داری گفتم نه اگه داشتمم نمیفرستادم من عکس یه دخترو واسه کسی نمیفرستم گفت اخه ندیدمش نمیدونم چجوریه گفتم قد بلند و لاغره و خوشگله و دختر باادبیه گفت یعنی تا حدی لاغره ک نیاز به دکتر داره گفتم نه دیگه تااون حد. از خانوادم تعریف میکرد. بعدش گفت خاستگارات کیان منم گفتم فلانی و.... گفت عه یکیش ک دوست صمیمه منه چرا پس ازدواج نکردید گفتم اره منو دوستتون همو میخواستیم ولی اون زد زیر همه چیو رفت گفتش ان شاالله برمیگرده گفتم اگه برگرده ام نمیخوامش بعد گفت میشه عکس خودتونم بفرستی فرستادم گفت خیلی عوض شده قیافتون(اخه ایشون لباس فروشی مردونه داره چندباری مغازش رفته بودم منو دیده بودن مثلا به دخترای دیگه ک مغازه بودن شاید دوبار نگاهشون میفتاد ولی به من ۱۰بار بیشتر نگاه میکردن خودمم یه چیزایی حس کرده بودم.توی هیئتم منو دیده بودن ولی اونجا سرشونو بالا نمیگرفتن و موقع حرف زدن زمینو نگاه میکردن) گفت میشه عکس موهاتم بفرستی اخه من مو خیلی دوست دارم منم دلخور شدم و دیگه جوابشونو ندادم فردا پیام دادو معذرت خواست منم بخشیدم ولی دیگه جواب پیام ندادم تااینکه چندماه پیش شنیدم زن داداشش به دوستم گفته بود میخوایم بریم خاستگاری فلان دختر برای برادر شوهرم(منظورش من بودم) یه ماه پیشم خود اون اقاهه بهم پیام داد و درمورد حسینیه حرف زد ولی من سین نکردم و جوابشونم ندادم.دوباره همون پیامو فرستادم ولی جواب ندادم باز. اخه دوست ندارم دیگه گناه کنم یعنی چت کنم با نامحرم. خیلی اهل نمازن بیشتر وقتا دیدم نمازشونو توی مسجد میخونن همیشه ماه رمضان روزه میگیرن کربلا رفتن هیئتی و مسجدی هستن خانوادشونم خوبن منم هیئتی ام و چادری و مسجدی ولی به نظرتون ایشون به درد من میخورن؟ اصلا منو میخوان؟اگه میخوان چرا شماره و عکس اون دختره رو خواستن؟ اگه نمیخواد چرا گفت میخوام بیام خاستگاری؟ توی اشناهاتون یه همچین کسی بودع که یه دختریو بخواد ؟ زندگیشون چطور شده؟ من میگم شاید به این دلیل شماره ی اون دختره رو خواست که بخواد سرِحرفو باز کنه و من بگم کسی توی زندگیم هست یا نه. یااینکه رفته و دختره جواب نداده و بعد اومده سراغ من. شماها چی میگید؟ میگم به زن داداشِ اقاهه بفهمونم منم دوستش دارم یا نه؟؟؟؟؟؟؟ اخه پسر باایمانیه میشه راهنماییم کنید به زنداداشش بگم میخوامش با نه؟ درحقم خواهری کنید و جوابمو با منطق بدید دعا گوتون میشم😞😞 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 خانواده ها رضایت نمیدن .. 🌿🌿🌿

سلام وقتتون بخیر ممنونم از کانال خوبتون 💐 اگه ممکنه پیام منو توکالتون قرار بدین خیلی نیاز دارم به راهنمایی 🙏 من ۲۰ سال دارم و حدود چهارسالی میشه که با یه آقایی در ارتباط هستم ایشون هم ۲۵ سال دارن تقریباتا مدتی پیش خانواده ها رضایت نمیدادن دلیلشون هم از نظر مالی بود تااینکه این آقا خودشون به پدرم قول دادن که همه چیو درس میکنن خداروشکر همه چی هم خوب بود هم کار مناسب با درآمد خوب هم ماشین خوب جور کردن فقط خونه که اونم چون پدرم قبول نکردن خونه کوچیک باشه ایشون قراره خونه ای کع داشتن رو بفروشن و بزرگتر بگیرن ولی برا این کار تا چن ماه آینده وقت خواستن خداروشکر میکنم از هرلحاظ اخلاقیاتشون با من جور هست خیلی درکم میکنن حتی راضی نمیشن به چن لحظه دلخوریم و خیلی هوامو دارن من آدم ناسپاسی نیستم تواین چهارسال دیدم که برای انتخاب کردن من به خیلیا پشت کردن البته به جز خانواده که همیشه بهم میگفتن اگه خانوادم قبول نکنن که من باتو ازدواج کنم قید خانوادمو نمیزنم خانوادشونم واقعا خیلیی ماه هستن خیلی دوسم دارن بعداز رضایت پدرم از خداشونه که من عروسیشون بشم 😘😘 تا قبل ازاینکه خانواده ام رضایت ندن حتی من این آقایون از دور هم نگا نمیکردم حتی یه بار هم دستم به دستشون نخورده بود ایشون هم مراعات میکردن اما بعد اینکه خانواده ها رضایت دادن صمیمیت ما خیلی بیشتر شد چن باری همو دیدیم واتفاقی افتاد که نباید میوفتاد 😔😔 در این مورد خیلی ناراحتم چرا که هنو نامحرم هستیم خدا منو ببخشه😔 درواقع مشکل من مادرم هس به خاطره اینکه ایشون از خانواده ی پدری هستن ویه جورایی مادرم خانواده ی پدری رو دوست نداره خیلییی بهشون گیر میدن از هررفتاری سوژه درس میکنن وبه پدرم بدگویی میکنن تا پدرم منصرف بشه از این وصلت منم زبونم کوتاهه نمیتونم بهشون بگم مامان من با ایشون در رابطم واگه برم سراغ یکی دیگه آبرو وحیامو درواقع دست به دست کردم مثلا چن روز پیش با اینکه خودم خبر داشتم کجان ودارن چیکار میکنن یه مقدار دیر اومدن مادرم اونو علم نور کرده که این آقا رفیق باز و این چیزاس😔😔 خداشاهده آنقدر میگه که گاهی اوقات خودمم شک میکنم نکنه اینجوری باشه به این آقاهم نمیتونم آنقدر زیاد گیر بدم نسبت به مادرم بد دل میشه منم نمیخوام کینه درس بشع اول زندگیم خواهش میکنم راهنماییم کنین خیلی دودل شدم نسبت به این آقا از طرفی هم میترسم اگه رابطه رو تموم کنم چون فامیل هستیم فردا پس فردا با همسر آیندم روبه رو میشه و باید همش استرس اینو داشته باشم کع چیزی نگه از طرفی هم با خودم میگم اگه قبول کنم به هرحال مادرم از من بزرگتره وتجربش بیشتره اگه واقعا همچین چیزی باشع من چیکار میکنم اون موقع😔😔🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 وقتي يك مرد شما را دوست دارد ♡از شما كمك ميخواد ♡از شما حمايت ميكند ♡شما اولويت او هستيد ♡با شما ميخندد نه به شما ♡همانگونه كه هستيد قبولتان ميكند. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 در حال قضاوت .. 🌿🌿🌿

سلام بانوی عزیز خدا قوت روز و روزگارت خوش❤️ از خانومای عزیز گروه گله دارم البته ک ماهمه این جور هستیم همش در حال قضاوت در رابطه با خانومی ک چند بار سقط داشتن خدای بزرگ اول صبر و دوم سلامتی بهت بده من کار ندارم ک سقطهای مکرر برای چی بوده. ولی خوب باید پیشگیری میکردی الانم گذشته.قضاوتت نمیکنم.چون خودم بارداری دومم خدا خواسته بود.۵ ماه بعد از ب دنیا اومدن دختر اولم.دومی هم دختر شد.خانواده همسرمم کلا پسر دوست و هیچ احساسی نسبت ب دخترای من ندارن😢(البت ب جهنم.ما چیزی از دست نمیدیم.چند بار بردم دخترامو .شیرین بودن و عسل بودنشون و ببینن .دیدن ولی نچشیدن)😐 خدای ما بزرگه. اونا هم ب درک‌.( حالا بعضی از خانوما هم میخوان من و قضاوت کنن.)دلمم خونه از دست اون خانواده. خلاصه همه دارن داغ دل شما رو بیشتر میکنن خواهرم خودت میدونی اگر همسرت راضی هست پیش ی دکتر خوب برو.تحت نظر دکتر اقدام کن. ولی سلامتی خودت و در نظر بگیر.بچه ی مادر سالم میخواد.از نظر جسم و روح و روان. انشالله خدا خودش همه جوره نگاهت کنه. و در رابطه با اون خانومی ک خیلی تند رفتن چرا خدا ب یکی میده و ب یکی نمیده.صلاح خود خداس.معذرت میخوام شاید در شما چیزی دیده ک ب صلاح خودش براتون زوده. شاید تو تقدیرتون هست ک دیر تر مادر بشید ولی این طور دل این مادر رو نشکنید. خدای شما هم بزرگه ❤️❤️ خلاصه انقد قضاوت نکنید😍 در رابطه با اون خانومی ک گفتن برادر شوهرشون فوت شدن و از طرف جاری شون احساس خطر کردن باز بعضیا دارن قضاوت میکنن شما ک جاری اون خانوم و نمی‌شناسید شاید مثل جاری من ی نمک خور و نمکدون شکن باشه. شاید قصد و قرضی داشته باشه. ولی خانوم عزیز. بین خودت و وجدان قرار بگیر.اگر جاریت واقعا ب شوهرت چشم و نظری نداره.برای رضای خدا پیش برو. ولی اگر میخواد کمکی کنه.مالی خودت و بنداز وسط و خودت کمک و بگیر و کمک کن. اگر ی وقتی خواستید جایی برید بچه هاشو با خودتون ببرید.ولی خودش و اصلا.دلش خواست خودش تنها بره.ولی نزار آوار شه سر زندگیت اما محبت کامل شوهرت و از بچه های برادرش دریغ نکن. اما اگر نمک خور و نمک شکن هست.باز خودت میدونی. ی جوری شوهرت راضی کن. در پناه حق باشید.❤️ و شما بانوی عزیز خداوند شما رو کمک کنه.با این گروه خوب 😍خسته نباشی عزیز دل😘 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿