دنیای بانوان❤️
پریچهر(#عاشقانه_ی_من)
روستای ما رسمه که دختر زود ازدواج کنه و همینطور با فامیل مخصوصا پسرعمو...خواستگار منم پسرعموم بود...
پدرم شدیدا موافق بودند...ولی من مثل برادر میدیدمش..و اینکه قلبم گرو عشق یکی دیگه بود...پسر همسایه ی دیوار به دیوارمون...از طریق دخترخاله ش میدونستم که اونم خاطرمو میخواد...
خلاصه گذشت تا اینکه قرار بله برون با پسرعمو گذاشته شد...(علیشاه)پسر همسایه وقتی فهمید موضوع جدیه اومد جلو خونه و گفت من پریچهر رو میخوام....
قیامتی به پا شد....ولی عاشق بود و عاشق بودم...
وقتی جسارتشو دیدم گفتم چرا من عشقمو بهش ثابت نکنم...همونجا جلو مردم روستا گفتم منم میخوامش....
نمیدونم این جسارتو از کجا آوردم ولی اگر اونروز حاج آقای مسجد وساطت نمیکرد شاید من الان زنده نبودم و زن علیشاه نبودم....😊
الان مادربزرگ هستم ولی هیچوقت از کارم پشیمون نشدم چون با دلم راه اومدم و عشقمو انتخاب کردم....
بعد از۳۰سال زندگی مشترک هنوز هم حاج آقامون بعضی مواقع موهامو میبافه و عاشقانه برام شعر میخونه....
الانم به بچه هام میگم هیچ چیزی توی زندگی ارزش عشق و دوست داشتن رونداره....❤️
زندگیهاتون برقرار...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
مهم تفاهمه👇
من و همسرمم از دو منطقه ی متفاوت هستیم...
توی دانشگاه باهم آشنا شدیم و ایشون از مشهد اومدند کازرون خواستگاری من😍😍😍
همسرم بخاطر من اومدند کازرون و اینجا مشغول به کار شدند...
سالی چندیم بار میریم دیدن خانواده همسرم...
الان کنار هم خیلی خوشبخیتم مهم تفاهمه...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
نمیدونم آخرش چی میشه ولی میدونم خدا بنده شو خلق نکرده که فراموشش کنه.
#شکرت_پناهم🤍🍃
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
مهریه👇
از قبل به پدر و مادرم گفته بودم دوست دارم
مهریه ام یک جلد قرآن و یک سلاح باشد.
اینکه چه جور سالحی باشد، برایم فرقی نداشت.🌷☘
پرسید: نظرتون راجع به مهریه چیست؟
گفتم: هر چی شما بگین.
گفت: یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چطوره؟
گفتم: قبول.
هیچ کس بهش نگفته بود.
نظر خودش بود.
قبالًا به دوستهایش گفته بود:
دوست دارم زنم سالح به دوش باشه🧡🌱
به روایت همسر شهید مهدی باکری
- - - - - - - - - 「✤✿✤」 - - - - - - - |← #داستان_ازدواج_شهدا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
قیمه لامصب از اون غذاهاست که اصلا
تکراری نمیشه از بس که خوشمزس 😋
مخصوصا اگه عطر و بو و طعم
قیمه های نذری رو بده دیگه نورعلی نوره😆😆
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
چوب خدا 👇
ساکن مشهدهستیم پارسال باخواهرم رفتیم حرم برگشتارفتیم فروشگاه رضوی خریدپسرم یه کیک برداش ت گفت بازش کنم گفتم بازش کن بهدآشغالشوبده من تاآخرسرببرم صندوق حساب کنم کارکنان فروشگاه همه ازاین چادری های خیلی مذهبی ومردایم ازایناکه یقه لباسشونوتازیرگلومیبندن😶
یه آقاازکارکنان گفت خانم لطفااینجانخوره میریزه گفتم بچس چی بگم گفت پس لطفامواظب باشین
توی لاین بعدی هم اومدتذکردا د
مجددتوی لاین بعدی اومدتذکردا دگفت یه جاوایسه بخوره اینجوری که راه میره همه فروشگاه وپرمیکنه بااینکه دونات بودونرم نمیشدکه بریزه
خلاصه من ناراحت شدم ب خواهرم گفتم بیابریم😠
جای صندوق بودیم مجدداومدوتذکردادمنم
دهنموبازکردم شروع ب سروصداکردم صندوقدارخانم بودهی میگفت ساکت ولی صدای من هی بلندوبلندوبلندترشددادزدم چی میخای دنبالم راه افتادی مرتیکه
هرجامیرم میای.بی ادب یه بارتذکردادی کافیه همه همکاراش جم شده بودن خوده اون بنده خداهم بودگفتم نمیدونم چی میخادازاین لاین ب اون لاین دنبالم میادتعقیب میکنه انگاری منو
اون بنده خدااومدازخودش دفاع کنه صندوقدارگفت آقای فلانی ساکت ولش کنیدهمینجورکه میرفت بااشک توچشم گفت توزائری خداشاهده زیارتت قبول نیست ازت راضی نیستم نفرینت میکنم ورفت ومنم اومدم خونه برااولین بارتوعمرم چنین اتفاقی افتاده بود
من انقدموجه.درک بالا.باوجدان.باانصاف.چی شداینجوری شداومدم خونه ازعذاب وجدان داشتم میمردم ازروی تراکنش شماره تلفن وبرداشتم زنگ زدم فروشگاه که حلالیت بطلبم ولی چه فایده اون خطهامال فروشگاه 4رقمیه وزنگ نمیخوردمیخاستم مجددبرم حلالیت بگیرم ساعت 11شب بودتاچن روزناآروم وعذاب وجدان داشتم تاکم کم فراموش کردم
گذشت یکسال شد....
تااینکه شاگردمغازه کناریمون که خیلی داستانش طولانی ومفصله هی ب اسم مامانمی مثل مامانمی یه روزگوشیشوگم کردبخاطرکاربانکی که مربوط بمابودگوشیشوتوبانک جاگذاشته بودهی زنگ وزنگ تایه بنده خداگوشی روجواب دادکه آره توبانک پیداکردم وآدرس دادبیاین فلان جابگیرین
موقع رفتن خیلی بهش اعتمادداشتم چون اون کارمربوط ب مابودوبرای مارفته بودبانک گوشیمودادم وگفتم برونگرانتم بهت زنگ میزنم توراه وقت رفتن رمزگوشیمم دادم😔
بعدازگذشت چن ماه عکسم توفضای مجازی پخش شد
بااین مظمون
خاله شیواهستم پایه س.. همه رده زن ودخترم دارم خودمم س... میکنم بااین شماره تماس بگیرین بعدم شماره تلفنموبزرگ زده بودزیرعکسم
خلاصه ز نگ میزدن بهم میگفتن ماباورنمیکنیم وبراهمه توضیح میدادم که هک شدم ولی همون لحظه اول فهمیدم کارکی بوده چون بعدازچن وقت اون پسرگفت دوست دارم وازت خوشم میادنمیتونم ازت دل بکنم
من جای مامانش اون 18ساله داشتم میمردم
منی که مکه رفتم کربلا رفتم منی که تمام مردم منوب پاکی نجابت قبول دارن خدایااین دیگه چه امتحانیه..هرکس سوال شرعی داشت ازمن میپرسیدخودم مثل چی توگل گیرکرده بودم ازتلگرام اینستابلاکش کردم بازباشماره های مختلف مزاحم میشدوفقط وفقط میگفت نمیتونم فراموشت کنم 8ماه میگذشت ودائم همینومیگفت
همون شب زنگ زدم باخواهرومادرش اومدولی گردن نگرفت کارکارخودش بود
بعدازاون جریان فهمیدم آبروی اون بنده خداروبردم دلشوشکستم پاشوخوردم آبروم داشت میرفت اعتبارم داشت میرفت
هنوزم میترسم یکهفته پیش این اتفاق افتادهنوزمیترسم چون مادرش گفت کلی عکس ازشماتوگوشیش داره
مادرش گفت من فک میکردم توباپسرم رابطه داری میخاستیم خانوادگی آبروتوببریم عکساتوچاپ کردم پخش کنیم😔😔😔
الانم میگه تمام عکساروچاپ کرده توکمدلوازم شخصیش توحرم گذاشته.مادرش فقط مگه امام رضامعجزه کنه
خانمافقط وفقط هوای دل همه روداشته باشیم چه ب کلام چه ب نگاه چه ب رفتار
خدایارونگهدارهمگی
التماس دعا
یاعلی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🌸🍃
یه جملهی قشنگ کُردی خوندم نوشته بود:
«گەر قەڵبت ژان بگرێ
قەڵبم نمە ناو سینەت باوانم»
یعنی:
«اگر ناراحتی و غمی بیاد و قلبت درد بگیره،
من قلبمو به جای قلبت میزارم عزیزم!»
تموم شدم :) ♥️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
عاقبت دوستی مجازی👇
همیشه در نظر داشته باشین که تمام دوستی های مجازی ختم به خیر نمیشه...
سال۹۲با پسری توی تلگرام آشنا شدم،شبها تا صبح باهم حرف میزدیم و فراتر از حرفهای عاشقانه....میگفت قصدم ازدواجه..همشهری بودیم،باهم قرار گذاشتیم که ای کاش نمیذاشتم😔😔😔
گفت اگه دوستم داری بیا خونمون...بااینکه میترسیدم ولی رفتم...اولین بار بود میرفتم خونشون...
میگفت که تو آخرش مال منی...پس چرا سخت میگیری راحت باش...میگفت من باهات صیغه میخونم چون۱۸سال رد کردی خودم میتونم بخونم...بخدا نفهمیدم چی شد که اونچه که نباید شد😔😔😔
بعد از اون روز ناپدید شد،الان من موندم و کوهی از پشیمانی و ندامت...هر خواستگاری میاد رد میکنم...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿