eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
624 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii در مورد خانمی که گفتن پسرشون برج ۸ سربازی میره سلام نازگل جان خیلی ممنونم از شما در مورد خانمی که گفتن پسرشون برج ۸ سربازی میره پسرم من هم پاییز ۱۴۰۰ سربازی رفته بود من هم خیلی غصه میخوردم استرس داشتم ، شب و روز نداشتم ولی کار اشتباهی بودخانمی به من دلداری میداد میگفت شب که می‌خوابه از سربازیش کم میشه به خدا توکل کن هروز صبح به نیت سلامتی امام زمان وهمه سربازان اسلام آیت الکرسی بخون، صلوات بفرست وچهار قل رو بخون انشالله زود سربازیش هم تموم میشه به سلامت بر میگرده ومثل من به اون روزها میخندی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از شراکت با دردسر با پدر شوهرش میگه نازگل عزیز خیلی ناراحتم من فرهنگی هستم از روزی که ازدواج کردم پا به پای همسرم کار کردم و متاسفانه با پدر شوهرم شریکی یه خونه ی دو طبقه ساختیم و با خانواده ی شوهرم زندگی میکنم بماند که چقدر اذیت شدم ولی چون همسرم اصلا حال و حوصله جابه جایی نداره و من هم که کاری از دستم بر نمیاد خلاصه اولین روز مدرسه بود که برادرشوهرم که ازدواج کرده از پدرش اجازه گرفته طبقه بالا را بسازد . اون هم با ما تو یه ساختمان زندگی کنه نمی‌دونم چرا این قدر خدا نشناس هستند که ما رو نادیده گرفتند . من و همسرم مخالفت کردیم برادرشوهرم خیلی ناراحت شد و به همسرم کلی فحش های زشت داده و بیشتر هم مخاطبش من بودم چرا که مادر شوهرم همش میگه که زنت اجازه نمیده ، من بعد از بیست سال زندگی و کوتاه اومدن حالا کلی فحش نثارم کردند داغونم هر چله و هر دعایی رو برداشتم که خدا جونم نجاتم بده خانواده ی آسمان با اون دلهای مهربونتون برام دعا کنید یک صلوات هدیه کنید به حضرت ام البنین که خدا نجاتم بده ان شاالله مشکل همه ی شما حل بشه و کلی حرفهای قشنگ بزنید 🌺🌺 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از خساست دوستش میگه راجع به یکی از اقوام خاستم دردول کنم.. وضع مالیشون بد نیست ینی ماهی فقط۱۵ تومن میگیرن البته شوهرش و خودش فوق‌العاده خسیس هستن توی شهر خودمون بودن رفتن دوساعت انورتر فقط بخاطر اینکه بیان مهمونی بخورن بطوری که تو یه ماه اینا شاید یه هفته کمتر خونه ی خودشون شام وناهار بخورن عوضش خونه ی فامیلا تا دلتون بخواد میرن کلا خوششون از رفتن میاد دوست ندارن کسی بره خونشون شام وناهار بخوره.. پولی که جمع میکنن پس انداز میکنن دوتا خونه ی خوب گرفتن و لباسای شیک میپوشن طلا میخره خاهرم ولی شاید باورتون نشه حتی خوراکی مثل کیک یا چیپس برا بچهاشون نمی‌خرند ینی بچه هاشون آرزو به دل موندن که یه شهربازی ببرنشون تازه مسافرتم همه ی ایرانو گشتن ولی نه خوراکی می‌خرن نه شهربازی میبرن..انوقت ایشون میشینه خودشوهم بالا میگیره میگه ما وضعمون خییلی خوبه 😂خواستم بگم منم اگه بچه هام آرزو به دل باشن و همش خونه ی مردم تلپ باشمو بچه هامو خونه ی مردم بزرگ کنم خودبخود پولدارمیشم.. یکم شعورداشته باشیم الان یه ناهاروشام ساده که بخواییم بخوریم کلی پولش میشه چه برسه به مرغ سوخاری و جوجه و کوبیده ..التماس تفکر😊 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از پستی بلندی های زندگیش میگه من از اعضای کانالتون هستم دلم‌میخواد من هم از زندگیم بگم... من و همسرم قبلا ازدواج کردیم و ناموفق بوده، همسرم ورشکست شده بود.سه ساله ازدواج کردیم. وقتی آشنا شدیم هیچی نداشت، فقط در حد اجاره خونه، و تهیه دوتا فرش دست دوم‌. من هم وسایل کمی داشتم. از تراس به عنوان یخچال استفاده میکردیم، اجاق گاز هم نداشتیم. اما من دوستش داشتم و دارم خیلی، کم کم وسایل مورد نیازمون رو تهیه کردیم، ماشین گرفتیم و خدا بخواد سال دیگه خونمون رو هم تحویل میگیریم. راستی یه دختر کوچولو هم داریم 😊 من هرگز بابت نداشته ها نگران نبودم، همین که یه رفیق خوب دارم خداروشکر میکنم. ممنون از کانال خوبتون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از محبت‌های شوهرش میگه سلام گلبرگ جان منم میخواستم خوبی های همسرم رو بشمارم تا یادآوری باشه برای خودم که بیشتر قدر همسرم رو بدونم و چون آقایون هم عضو گروه هستن خواستم بگم مرد با خدا و زندگی به سبک ائمه باید تو ظاهر کامل مشخص باشه از اول ازدواج تا الان همیشه ابراز محبت زبانی بهم داشته و خیلی قربون صدقم میره ولی جلوی خانواده ها رعایت ادب و حیا رو میکنه و خانم صدام میکنه هر اختلافی بین ما و خانوادش پیش بیاد ازم دفاع میکنه و اجازه نمیده کسی بهم توهین کنه و وقتی خونه خانواده و اقوامش میریم همیشه حواسش بهم هست و کاری خواسته ای داشته باشم زود انجام میده از روز اول هر چیزی که خواستم و دست روش گذاشتم چه از پوشاک و خوراک و طلا ازش خواستم رو حتی با گرفتن وام انجام داده و میده و همیشه میگه داشته باشم بهترین هارو برات تهیه میکنم ما ۳ تا بچه داریم و یه سقط هم البته داشتم ولی خدا شاهده تمام دوران بارداری با هر درد من ناراحت شد و غصمو خورد و هر چیزی که میخواستم برام تهیه میکرد شبا هر وقت میخواستم بچرخم پا میشد کمکم که از دردم کم کنه وقت زایمان مثل یه مادر برام دلسوزی کرده و بهترین مواد غذایی رو برای تقویتم تهیه کرده و با اینکه وزنم خیلی زیاد شده بود برای بلند شدن بغلم میکرد تا اذیت نشم روزایی که خونه هست نگهداری بچه ها با اونه و من به کارای خونه میرسم و شبا با هر بار بیدار شدن بچه ها اون سریع خودشو میرسونه و بچه رو آروم میکنه مگر اینکه شیر بخوان بیدارم میکنه و با چشمای پر از مهرش ازم میخواد که به بچه شیر بدم اهل نماز و روزه و نماز نافله هست اهل صدقه و کمک و دستگیری از نیازمندان هست چشم پاک و با خدا هست همیشه بعد نمازهاش قران میخونه همیشه با توجه به گرونی بهترین و سالمترین مواد غذایی رو برامون تهیه میکنه از روغن کنجد و زیتون از آب چشمه از نمک دریا از گوشت گوسفند و برنج ارگانیک و آجیل و .. .. حتی شده با گرفتن وام بارها بخاطر سرماخوردگی من با اینکه شغلش شیفتی هست از دوستاش خواهش کرده که جاش وایستن و بیاد خونه و به من برسه هر وقت از شبانه روز بهش زنگ بزنم با منو بچه ها با عشق و محبت صحبت میکنه حتی اگر حالش هم خوب نباشه بچه ها رو حمام میبره یه پسر ۱۰ ساله و دوتا دختر ۴ساله و ۱۰ ماهه دارم روزایی که خونه هست حتی اگر مریض باشه خودش میبرتشون سرویس و کارهای نظافتشون رو انجام میده میگه کمردردت زیاد میشه بسیار مهربانه و محترم با خانوادم رفتار میکنه و همیشه با روی خوش و با پذیرایی فوق العاده و خرید بهترین مواد غذایی و میوه ها ازشون پذیرایی میکنه بعد از تولد فرزند اولمون چون سزارین شدم بهم گفت که چون درد و سختی کشیدم هیچوقت دیگه ازم نمیخواد که بچه ای بیارم با اینکه عاشق بچست ولی من خودم هر بار ازش خواستم که بچه دار بشیم و خونمون پر از فرشته باشه حالا بهتون میگم که این فرشته واقعی رو از امام زمان عج هدیه گرفتم و دقیقا روز تولدشون ۱۵ شعبان دو رکعت نماز جعفر طیار خوندم و همچین همسری رو از خداوند و ایشون خواستم و دقیقا ۱۵ روز بعد ایشون با واسطه ای به خواستگاریم اومدن حالا بگم از روز اول عقدمون وقتی بار اول اومدن خونمون وقتی رفتیم تو اتاق بغلم کرد و بوسید بعد رفت بیرون بعد چند دقیقه اومد تو اتاق اومد سمتم و جورابامو در آورد من اولش ترسیدم ولی بعدش دیدم که خم شد و پاهامو بوسید و همونجوری که من تو شوک بود رفت سجاده پهن کرد و دو رکعت نماز شکر بخاطر ازدواجش با من خوند و دوباره اومد پیشم و بهم حرفای محبت آمیز گفت زمانایی که مریض باشم یا بچه ها خستم کنن برامون از بیرون غذا میگیره و میگه خودتو اذیت نکن با اینکه بعد زایمانم چاق شدم و خودم میدونم که جذابیت قبل رو ندارم ولی همش میگه تو قشنگترین زن دنیایی و قشنگترین و جذابترین هیکلو داری و بغلم میکنه که غصه نخورم همیشه میگه بچه هات خیلی خوشگلن و ازم تشکر میکنه که براش این فرشته هارو آوردم دوران بارداری که حمام برام سخت بود میومد کمکم و میشست منو تو مهمونیها به بچه ها غذا میده و کنارم میشینه و کمکم میکنه بعضی وقتا که بچه بیتابی میکنه بچه رو نگه میداه تا اول من غذا بخورم چون میگه تو به بچه شیر میدی ضعف میکنی تو مسائل جنسی هم همیشه تمام تلاشش رو میکنه که من راضی باشم و تا خنده و خوشی من رو نبینه آروم نمیگیره و اگر بعضی وقتا نتونه خیلی ناراحت میشه و عذر خواهی میکنه این فرشته الهی رو من از امام زمانم هدیه گرفتم خدارا هزاران بار شکررررر @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خاطره اعضای کانالمون جهت شاد شدن فضای کانالمون سلام خانمای گل خسته نباشید 🌺❤️ خاطره ی تعدادی از دوستان رو خوندم که توی بچگی و دوران جاهلیت عاشق شده بودن ، یاد خودم افتادم ، منم یه همچین چیزی رو تجربه کردم 😅 من ۱۵ سالم بود که کنار خونمون یه مغازه بود ، شاگرد مغازه هم یه آقای تقریبا بین ۳۰ تا ۳۵ سال بود . من از این خوشم میومد 😑 یک روز با مامانم ، با ماشین رفته بودیم بیرون ، وقتی برگشتیم و مامانم خواست ماشین رو بندازه پارکینگ دیدیم جلوی در پارکینگ یه ماشین بود ، من از ماشین پیاده شدم که برم ببینم میتونم صاحب ماشین رو پیدا کنم . سر کوچه ی ما هم یه قهوه خونه بود که هر کی میرفت اونجا ماشینش رو میزاشت جلوی پارکینگ ما ، منم حدس زدم صاحب ماشین توی قهوه خونه باشه ، خواستم برم اونجا که این آقا ( معشوقه‌ی من 😂 ) از مغازه اومد بیرون به من گفت : من میرم از قهوه خونه میپرسم شما نمیخواد بری اونجا . این رفت و صاحب ماشین رو از قهوه خونه آورد ، اونم ماشینش رو برداشت و رفت . مامانم ماشین رو انداخت توی پارکینگ منم اومدم از این آقا تشکر کنم ، با عشوه گفتم : ممنون . اونم نه گذاشت و نه برداشت ، سریع گفت : خواهش می‌کنم دخترم 😊 وای من چشمام نزدیک بود در بیاد ، انقدر حرص خوردم که نگو 😞 میخواستم بگم : بیشعور تو نهایتا ۱۵ سال از من بزرگتری ، کی تو ۱۵ سالگی بچه داره 😓😒 ولی خب نگفتم از اون به بعدم هر وقت میدیدمش بهش چشم غره میرفتم 😒 حقشم بود 😩 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خواهرعزیزی که گفتن زن دایی من 10 بچه دارنمی شد سلام نازگل جان توراه خدا اینو حتما بزارید کانال خواهرعزیزی که گفتن زن دایی من 10 بچه دارنمی شد رفتن مشهد زیرنظردکتربود حامله شد خدا بهش ی گل دخترداد خواهش میکنم به اون خواهرعزیزی که متنشون تو کانا فرستادن زحمتی بکشید ادرس دقیق همون دکتر که مشهد است وشماره تلفنش برام بفرستید کانال توراه خدا زود بفرستید گلبرگ عزیزم ممنون ازکانال خوبتون بی زحمت زودبزارید کانال عزیزم بهش احتیاج دارم ممنون میشم دوست شما زهرا الهی همه عزیزان که دل شکسته هستند بحق اقا امام حسین حاجت روا بشن🤲 😘😘🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii اگر می‌خواهید بچه‌تان را مسلمان تربیت کنید، او را شاکر تربیت کنید . او را طوری تربیت کنید که اگر کسی یک لیوان آب به دستش داد، آن را به رسمیت بشناسد و نگوید: «وظیفه‌اش بود!». اگر کسی سنگی را از جلوی پایش برداشت یا یک قدم عقب رفت و گفت: تو برو، یا کمترین خدمتی به او کرد، یادش نرود و از آن یاد کند. خدا این صفت را دوست دارد؛ می‌گوید: این‌که این بنده، خدمت این شخص را به رسمیت شناخت و از آن تشکر کرد، صفت خوبی است. چون اگر بفهمد من چه نعمت‌هایی به او داده‌ام، از من هم تشکر می‌کند. ممکن است امروز کسی منتقد خدا باشد و فردا بندۀ خوبی شود؛ چون متوجه نیست. آن کسی که شکور است، بالأخره بیدار می‌شود و به یاد نعمت‌های خدا می‌افتد و بی‌تاب می‌شود و آن کسی که ناشکر است و هر کاری که برایش می‌کنی، می‌گوید: وظیفه‌اش بود، یک روز همین حرف را نسبت به خدا هم می‌زند. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii عشق در یک نگاه.... ۴۷سال پیش بابام تو خیابون با دوچرخه میرفت سرکار یه خانومی با ماشین اریا میزنه بهش دستش می‌شکنه خانومه تا دست بابام رو میبینه از حال میره.بابام با ماشین خانومه و دوچرخه خودش میرن بیمارستان.الان اون خانومه مادرمه😍💕 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii داشتیم تو پیاده رو قدم میزدیم، برگشت تو صورتم نگاه کرد و گفت اون آقا و خانمو نگا کن چقدر محکم دست همو گرفتن...! گفتم وقتی یه چیزی رو محکم می گیری، که می ترسی از دستش بِدَی... دیدی وقتی میخوای آب تُنگ رو عوض کنی، ماهی سرخ چه تلاشی میکنه تا اون یه ذره آبی که یه گوشه جمع شده رو،با جون و دل حفظ کنه...؟ چون "از دست دادن"رو یجور "مرگ" میدونه. الان از اون دو نفر، کدومشون آب تُنگِ، کدومشون ماهی، نمیدونم! ولی خوب میدونم که اون وسط یه مرگِ کوچیکی هست، که قرار اتفاق بیافته حتی موقت...! چیزی نگفت... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام درمورد دختر خانومی ک از عشق بچگیش شکست خورده https://eitaa.com/deletoo/67522 سلام نازگل ، میدونی گاهی اوقات دنبال هرچی بیوفتی و هی تند تر بدویی اون ازت دور میشه . یه مدت سعی کن به این چیزا فک نکنی . بابا تو هنوز خیلی جوونی و فعلا وقت هست . نگران نباش بسپار دست خدا و امام زمان علیه السلام خودشون دوای هر دردن. شاید قسمت نبوده ینی ممکنه که مصلحت این بوده باشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم برای خانمی که ۸ ساله باردار نمیشه عزیز من به جای گریه و زاری و افسوس برو دنبال درمان اصلا ببینید عیب از کدومتونه گریه نشد کار کلی راه برای ناباروری هست اصلا جای نگرانی نیست @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿