دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
پاسخ ب خانومی ک بچشو میخواد سقط کنه
سلام علیکم گلی جون
برا دختر خوبی که ازدواج کرده، بارداره، شوهر بداخلاقی داره و میخواد گناه نابخشودنی رو انجام بده.
عزیز دلم هییییییییییچوقت دنبال این کار نباش. این یه قتله. منم سنم کم بود، نمیدونستم. به خداوندی خدا که نمیدونستم که گناهه. شنیده بودم که تا قبل از چهل روز اشکال نداره. ولی الان فهمیدم که حتی یه روزه هم اشکال داره و گناه بزرگیه. خلاصه مرتکب این خطای نابخشودنی شدم. الان چندین ساله که دارم عذاب میکشم. هم عذاب جسمی، هم عذاب روحی. خیییییییییلی اذیت شدم.
شما سنت کمه. غیراز گناه و عذابش، شاید هیچوقت دیگه مادر نشی.
ان شاءالله پاقدم بچه ت خوبه، مامان میشی. همسرت هم دست از شکاک بودن برمیداره.
دیدم کسانیکه اقدام به این عمل زشت کردن، بعد براشون حرف درست کردن که حتما دلش جای دیگه ای بوده که بچه خودشو کشته راحت بشه. این بندگان خدا هم دیگه نگم که چه زندگی براشون درست شده.
ان شاءالله خوشی از بچه و شوهرت ببینی.
ما رو هم دعا کن.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
روایت جذاب #آساره دختری عشایری بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
روایت جذاب #آساره دختری عشایری
بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
دنیای بانوان❤️
روایت جذاب #آساره دختری عشایری بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
نایلون هارو مشکی برداشته بودم که یه وقت کسی نبینه نازی خجالت بکشه...گذاشتم دم در گفتم داری میری با خودت ببر من زیاد دارم تو خونه تو بیشتر نیازت هست.... نازی کلی ازم تشکر کرد... بعدش گفت آساره جون چند وقت دیگه عروسی دختر خالمه.... تو میتونی از لباسات بهم قرض بدی...؟ گفتم آره حتما.. چرا که نه.... رفتم از بهترین لباسام و کفشام و هرچی که فکرشو بکنید آوردم براش اون هرکدوم که دوست داشت رو انتخاب کرد.... یه تیپ خوشگل براش درست کردم ... از لباس های ملکی هم دادم تا ببره برا شوهرش... خیلی خوشحال شد....گفت از عروسی که برگردم حتما برات پسشون میارم.... گفتم حالا عجلهای نیست... هر وقت نیاز نداشتی بیار.... نازی نگاهی به ساعت کرد و گفت :وای آساره جون... الان فکر کنم همسرت از سرکار برگردن منزل... من برم بهتره منو اینجا نبینه.... وقت رفتن وسایلی که گذاشته بودم توی چندتا نایلون رو همراش کردم کلی هم لباس و کیف و کفش همراهش کردم... گفتم مواد غذایی نوش جانتون ولی لباسارو بعد اینکه استفاده کردی برام پس بیار.... نازی هم باشه ای گفت و وسایل وبرداشت و رفت
... چندروزی خبری از نازی نبود... با زری که همسایه بغلی مون بود هر روز میرفتیم پیاده روی...خیلی حال و هوام بهتر میشد.. ولی برای زری نگفتم که نازی اومده بود خونمون و از زندگیش چقدر ناراضی بود....گفتم شاید یه وقت نازی دوست نداشته باشه از جزئیات زندگیش کسی خبر داشته باشه.... بعد از یه هفته دیدم یه روز نازی دوباره اومد خونمون ....دوباره اونروز کلی باهام درد و دل کرد... یه کم نشست و نزدیکای ظهر گفت تا شوهرت نیومده من برم خونه... وقت رفتن معذرت خواهی کرد و گفت که لباسارو شستم اتو کردم آماده گذاشتم دم در ولی یادم رفت با خودم بیارمشون.... از اون روز دیگه زیادتر میومد خونمون... طوری که تقریبا دیگه هر روز خونمون بود...هربار هم میگفت لباسارو فراموش کرد بیاره... یه روز بهم گفت :آساره....؟ گفتم :جانم...؟ گفت :تو چندشت نمیشه کنار این ملکی میخوابی...؟ تو به این جوونی و خوشگلی... اون به این پیری.... اه... اه... منکه میبینمش حالم بد میشه... تو چطور با این آدم زندگی میکنی...؟ لبخندی زدمو با اینکه از حرفش ناراحت شده بودم ولی چیزی به روی خودم نیاوردم... گفتم :همه چی که به سن نیست.... حاج آقا خیلی هوامو داره.... اخلاقش خیلی خوبه.... من دوسش دارم و با این قضیه مشکلی ندارم.... نازی گفت منکه اصلا همچین چیزی برام قابل تحمل نیست....
ادامه دارد
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون از سربازی پسرش میگه
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از سربازی پسرش میگه
سلام وصدتا سلام به نازگل جون وتشکرکه ماراتوی این کانال دورهم جمع کرده💖💖😘😘تراامام حسین پیامم رابزاریدکانال که حالم خیلی خیلی بده همش استرس دارم شب وروزم یکی شده مادرچهارفرزندم پسربزرگم سال ۹۴ خودش بیخبرازما رفت دفترچه سربازی گرفت ورفت خدمت بعدازچندماه اومدنشست خونه وگفت دیگه نمیرم چندبارهمسرم بردش ولی هرباربعدازاینکه میومدمرخصی نمیرفت خلاصه اومدودیگه هرچی اصرارکردیم نرفت که نرفت ویکسال نشست خونه برااینکه اطرافیان نگن چرانرفتی ،خلاصه من استرسی شدم وخیلی توزندگیم قبلا سختی ووووکشیدم که گفتنش حوصله ووقت میخوا که اگه کوهی ازآهن هم بودآب میشد،وبعدازچندسال پارسال همین موقعه اومدگفت برات یه خبرخوب دارم میخوام برم سربازی ناتمام راتموم کنم ماهم چقدرخوشحال شدیم گفتیم بالاخره تموم میکنه سربازیش وکارت پایان خدمت ومیره سریه کاردایمی وازحرف مردم واین بلاتکلیفی راحت میشیم صبحها با آیت الکرسی راهیش میکردم پارسال زمستون به این سختی توبرف وسرما رفت ۸ ماهه ازیکماه بعدازعید اومد گفتم نمیرم شبا نگه میدارن ترددی نباشه نمیرم ،خلاصه خونمون کردتوشیشه ونرفت که نرفت هرچی دوستان وفامیل گفتن فایده نداشت که نداشت الان همه اطرافیان میگن ومیخندن نمیدونم چه خاکی به سرم کنم ازیه طرف فامیل شوهرم بعدازفوت پدرشوهرم رفتن شکایت ودادگاه یه عمرپدرومادرشون رامواظبت کردیم الان طلبکارهم هستن اگه تا فردا ازمشکلاتم بگم تمومی نداره وخودمم کم خونی شدید دیسک کمروزانودرددارم شوهرم معده دردازبس حرص میخوریم هی بدترهم میشیم پدرومادرهردوما فوت شدن پشت وپناهی نداریم کم وحوصله وهمش بحث وجدل دخترکوچکیم درسخون ودوساله پشت کنکوراونم کمی استرسی شده😞😞خیلی خیلی ببخشیدکه دردودلم طولانی شد پیشاپیش ازراهنمایی خواهرای گلم تشکرمیکنم 🙏🙏تراخدا نازگل جون پیامم رابزارکانال که دارم ذره ذره آب میشم ودشمن شاد،من پیام همه دوستان رامیخونم با آروزی سلامتی وخوشبختی برای همه اعضای کانال وخوشبختی وبهروزی مدیرکانال🙏🙏منم باشم یه مادرغریب ودلشکسته روزگاز
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
درمورد خانمی که دنبال تيمارستان بودن
سلام آخ جون که بلاخره یکی از پیامای منو گذاشتین خواهش این پیام منم بزارین در مورد خانمی که دنبال تيمارستان بودن
وقتی پیامم رو خوندم یاد زنداداشم افتادم که اگر کوچکترین شوخی باهش میکردیم میرفت پیش داداشم گله وشکایت ،داداشم خودش هم چون شوخ طبع بود ومیدونست ما قصد ناراحتیش را نداریم دور از چشمش به ما گفت که دگه باهش شوخی نکنیم ما هم دگه خیلی باهش رسمی صحبت میکنیم حتی یه بار خواهرم باش شوخی کرد آمد بااعصبانیت گفت ببین فلانی به خواهرت بگو با من درست صحبت کنه...الان هم داداشم اصلا دوستش نداره فقط به خاطر دختراش باهش زندگی میکنه ...در صورتی با زنداداش دیگرم که از ما بزرگتر هستن اینقدر راحتیم مثل خواهر ...من که میگم اول عیب خودت رادوست کن بعد شوهرت
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
درحالی که معلوم بود داره به دورترین نقطه ی جاده نگاه می کنه گفت:
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii درحالی که معلوم بود داره به دورترین نقطه ی جاده نگاه می کنه
ولی من میگم هیچوقت ازدواج نکن، هیچوقت جدا نشو از این حالت، باور کن ازدواج شبای بارونی زیر بارون قدم زدن نیست، دیوونه بازی تو خیابون و بادبادک بازیِ آخر هفته نیست، باور کن زندگی اونقدر مسئولیت داره که چشم بهم میزنی و میبینی همش تکراره و تکرار و تکرار... رد نگاهشو می گیرم و میگم: اما آدما خودشون زندگیشونو می سازن، خودشون تصمیم می گیرن که شب بارونی برن قدم بزنن یا نه، خودشون انتخاب می کنن که دنیای دونفرشونو رنگی بسازن یا نه، میدونی؟ مشکل آدما این حرفا نیست، مشکل اینه همه وقتی بهم نرسیدن عاشقن ولی وقتی بهم می رسن تموم میشه اون حس، اون انگیزه، اون شوق وگرنه آرزوها همونن که بودن... سرشو برمیگردونه و میگه: زندگی من که بعد از ازدواج خیلی عوض شد، آرزوی قدم زدن زیر بارون به دلم مونده، آرزوی بستنی خوردن تو هوای سرد، نقاشی کشیدن، عاشق بودن ...دلم میسوزه واسه خودم و همه ی کسایی که زندگی ای که دوست دارن بعد از ازدواج براشون یه رویای دست نیافتنیه! به آسمون نگاه کردم، ابرای تیره بالای سرمون جمع شده بودن و قطره های ریز بارون شیشه ی ماشین رو مات میکردن، گوشی رو برداشتم و بهش گفتم: اینو بگیر زنگ بزن بگو شما به قدم زدن تو بارون دعوتید، مطمئن باش نه نمیگه... گوشی رو ازم گرفت و لبخند زد، چشم هامو با اطمینان باز و بسته کردم. دیگه صداشو نشنیدم فقط از آینه بغل ماشین بیرون رو نگاه کردم و به این فکر کردم که چرا ما آدما یاد گرفتیم رو زندگی ای که با همچین چیزای ساده ای میتونه خوشرنگ و جذاب باشه یه خط تیره بکشیم و یادمون بره "عشق مراقبت و توجه میخواد"؟
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
معجزه نماز.....
سلام و ممنون از کانال خیلی خوبتون. درمورد مشکلات خانمای عزیز یه چیزی میخاستم
بگم و اون اینکه خانما باور کنید اگه نماز بخونید همه مشکلات یکی یکی حل میشه.
یه وقت نگید من واردارتون میکنم به نماز خواندن و نصیحت من کوچکتر از اونی هستم
که نصیحتتون کنم ولی باور کنید من خودم معجزه نماز رو دیدم. نماز خواندن برکت و رزق میاره
به خونه یه جوری حال و هوای خونه رو تغییر میده وقتی از خدا چیزی میخواهیم و انتظار داریم که خواسته هامون رو
برآورده کنه حداقل با نماز خواندن رو مون بشه ازش درخواست کنیم.
حقیقتش من خودم مشکلی داشتم. اما با توکل به خدا کم کم حل شد و شروع کردم
به نماز خواندن اینجور بیشتر با خدا دردودل کردم و دیدم بی جواب نذاشت,
منو الآنم اگه یه وقت وسوسه بشم که نمازم رو نخونم یا سستی کنم فوری بلند میشم
وضو میگیرم و شیطان رو لعنت میکنم اگه چهل روز پشت سر هم بخونیم
دیگه ترک نماز نمیکنیم. من عاشق دعای بعد نمازم چون قشنگ با خدا صحبت میکنم
و اونم گوش میکنه بدون اینکه خسته بشه و صبوری ولی من اثرات نماز رو تو زندگی حس میکنم
انشالله شما هم به خدا نزدیکتر بشید و معجزاتش رو ببینید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خاستگاری. من یه دختر سی ساله هستم که از پانزده سالگی برام خواستگار میاد
اما همش بهم میخوره چراشو نمیدونم الان کلی گریه کردم بعد اینو نوشتم
چند روز پیش دوباره خواستگار آمد همه چی اوکی بود که بعد فهمیدیم
پسر معتاده یعنی پیش من که داشتیم باهم حرف میزدیم با گوشی داشت شکلات میفروخت
ولي خودمو گول زدم گفتم من اشتباه می کنم ولی بعد تحقیق دیدم
نه بابا همونیه که حدس زدم لعنت به این زندگی لعنت به این دنیا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
این که آدم خوبی بود؛ پس چرا اینجوری شد؟💠
◀️خیلیها رو ما میشناسیم که گذشته خوبی داشتند ولی بعدها میبینیم راهشون عوض شده و سر از گناه و معصیت و حتی انکار خدا و قرآن درآوردن،
یکی از بزرگترین علتهای این تغییرات "تسویف" هست.
⭕️تسویف از ریشة "سوف" و به معنای تأخیر انداختن و امروز و فردا کردن است.
🔶گاهی انسان میداند اشتباه کرده و قصد برگشتن هم دارد؛ اما اقدام عملی برای برگشت نمیکند و هرگاه تصمیم به بازگشت میگیرد، وسوسه میشود که هنوز فرصت بسیار است و خود را به فردا وعده میدهد.
💢علت تسویف:
علت عمده تسویف آرزوهاى آدمى است؛ يعنى انسان كارى كه امروز بايد انجام بدهد، انجام نمى دهد به اين اميد كه تا فردا زنده است. وقتى روز بعد فرا رسيد باز به اميد روزى ديگر و همين طور ماه و سالى ديگر...
🔷 مراحل تسویف:
🔹1. راحت طلبى و تنبلى در مورد كارهاى دنيا
🔹2. سهل انگارى در انجام وظايف و واجبات
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در مورد خانمی که میگن شوهرشون رو دوست دارن ولی بد دهن هستن