eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
625 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii احساسش را حس میکردم ناب بود ناب ناب مثل همون پارچه های قدیمی که مامان دم دمای عید از تو جعبه بیرون می‌آورد تا برامون لباس بدوزه یا مثل کاسه بشقابای بلوری که وقتی مهمون داشتیم از تو کمد بیرون می‌آوردیم و لب حوض ابشون میکشید وتوی صافی میچید م تا ابشون بچکه یا مثل بیرون آمدن چمن های ریز توی کوه ودشت وصحرا بعد از آخرین باران زمستانی هرچه بود ناب بود ناب ناب داشتم بلد میشدمش یاد می‌گرفتم پیچ وخم های کوچه پس کوچه های قلبش را مثل یاد گرفتن آخرین حرف از الفبا مثل گذاشتن آخرین نقطه سر خط درس جدید مثل چیدن آخرین شیرینی تهه جعبه توی دیس گل قرمز ناگهان همه چیز پاک شد مثل گرد گیری قاب عکس قدیمی کنج تاقچه توی خونه تکونی عید مثل پاک شدن سوالات امتحانی از روی تخته سیاه مثل خاموش شدن شهاب سنگ از کف سیاهی آسمان اما ردش ماند بویش ماند عطرش ماند خاطرش ماند خاکسترش ماند مثل سوخته شدن آخرین نون توی تنور مثل باقی مانده سفیدی گچ روی تخته سیاه مثل یاد تو توی خاطرم که رفتی اما هنوز رد پایت عطر لباست وتُن صدایت در خاطرم هست هنوز ناب است ناب ناب ....... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همه خدا از دخترعموی شوهرم نگذره که زندگیمو خراب کرد😔😔😔 انشالا یه روز خوب نیبیه مطلقه بود من بهش اعتماد کردم و هرروز خونمون بود آخرش چی شد هیچی شد هووم خیلی حالم بده😔 🌸🍃🍃🍃 سلام عزیزان نمیدونم حکمت خدا چیه که جاریم هی زایمان میکنه و پسر میاره من دختر😔باید طعنه کنایه های اطرافیانو تحمل کنم حتی شوهرم😔 برای دل منم دعا کنید 🌸🍃🍃🍃 سلام عزیزم دخترها توروخدا زود ازدواج نکنید😔 من خیلی ژود ازدواج کردم همسرم قول داده بود که بعد عروسی بذاره برم دانشگاه ولی زد زیر قولش الان دوتا بچه دارم افسردگی گرفتم صبح تا شب توی خونه هستم😔 وزنم شده۹۰کیلو هیچ انگیره ای ندارم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii با سلام به شما و همه اعضای محترم گروه من میخوام یه خاطره بگم برا ی دوستان انشالله در گروه بگزارید این داستان واقعی است
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii با سلام به شما و همه اعضای محترم گروه من میخوام یه خاطره بگ
بیست سال قبل من تازه دفترمشاوره و وکالت زده بودم یک روز آقایی حدود هفتاد ساله با قدی بلند وموهای بلند شیک ومرتب در حالی که دفتری قدیمی با جلد چرمی سبز رنگ در دستش بود وارد اتاقم شد اجازه گرفت و نشست خودش را معرفی کرد می شناختمش پدرش خان بود و چند آبادی را مالک بود خانواده با سواد ومعرفی بودند دفتر را به دستم داد همین که دفتر را باز کردم از خط زیبا و قدیمی آن شگفت زده شدم و گفتم چقدر زیبا چیزی نگفت شروع کردم به خواندن متن ،چه عبارت زیبا و عاشقانه ای،😍 دلبرم امروز با پیراهن بلند آبی آسمانی که گل های صورتی آن را زیباتر کرد بود در غروب آفتاب روی ایوان ایستاده بود وباد با مو هایش بازی میکرد و تنش را نوازش ، آن روز آرزو کرد باد بودم و اورا درآغوش میگرفتم.؛ نگاهی به پیر مرد کردم وگفتم دفتر کیه؟گفت برا خودمه خندیدم و ناباورانه گفتم عاشق بودین آهی کشید وگفت هنوز هم عاشقم گفتم خوب چه شد گفت نزاشتن گفتن آبرومون میره با دختر نوکرمان ازدواج کنی این را گفت و قطره ای اشک از گوشه چشمش سرازیر شد خندیدم گفتم سالها گذشته ؛گفت بیشتر از ۵۰ سال گذشته اما من هنوز هم عاشقم می شناختمش تنها یک فرزند داشت زندگیش سردو بی احساس بود او خود از بزرگان شهرمان بود ولی زندگی خانوادگیش سرد وبی روح بود گفتم عمو جان از دست من چه کاری ساخته است گفت آمده ام بگویم اگر دیدی کسی آغاز جوانی من بود بهش یاد آوری کنی امروز مرا بگو حسرت عشق هرگز فراموش نمی شود اگر درست انتخاب کردین برایش بجنگید دیگران همه من را فراموش کردند ولی من هرگز فراموش نکردم عشقم را امروز آن پیر مرد به آسمان پر کشید با حسرتی که بر دل داشت و در مراسم خاک سپاریش معشو قه اش را دیدم جدا از دیگران ایستاده بود وآرام گریه میکرد خدا می داند چه گذشت به معشوقه اش این را نقل کردم تا تقاضای پیر مرد داستان را گفته باشم روحش شاد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی جون منم امروز میخوام از زندگیم بگم ..
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی جون منم امروز میخوام از زندگیم بگم .. ‌
ما سال ۹۲ عقد کردیم ازدواجمونم سنتی بود از همون اول شوهرم زیاد گرم نمیگرفت شبا از کار ک میومد میرفت پیش دوستاش ساعت ۱۲ شب یادش میفتاد نامزد داره گذشت تا دوسال بعد عقدمون ۱ ماه غیبش زد به خانوادشم ک میگفتیم کجاست؟ میگفتن نمیدونیم بعد ۱ ماه اومد و در جواب سوال های منم میگفت نپرس دوست ندارم بهت دروغ بگم منم بی خیال شدم حدود ۱۰ ماه بعدش یکی از فامیلشون اومد گفت ک دامادتون اعتیاد ب شیشه و هروئین داره و اون یک ماه هم کمپ بوده ماهم رفتیم درخواست طلاق دادیم و ۴ ماه رفتم قهر تو این ۴ ماه هر روز زنگ و پیام میزد ک سوتفاهم شده و دروغه و بعد ۴ ماه نشستیم حرف زدیم و گفت اون یک ماه کمپ بوده برای ترک تریاک و دروغ بوده جریان شیشه و هروئین بعد این مدت اخلاقش خیلی خوووووب شد و همیشه با هم بودیم یعنی بهترین روزای نامزد بازیمون بود ۶ ماه بعد از آشتی کردنمونم عروسی کردیم یه عروسی گرفت همه چی تموم و عالی در حدی ک حالا بعد ۶ سال هنوز سر زبوناس عروسیمون ۱۰ ماه بعد عروسی باردار شدم و پسرمون دنیا اومد تا ۷ ماهگی پسرمون همه چی عالی بود اما بعدش یهو شکاک شد اذیتاش شروع شد از کار میومد میگفت کی اومد کی رفت تو کجا رفتی و اینا هر جوابی هم میدادم میگفت دروغ میگی یه روز میگفت با همسایه رابطه داشتی یه روز میگفت با دایی من یه روز میگفت با داداشت تو این مدت من دااااغون شدم به مرگ خودم من حتی نگاهم چپ نرفته بود من همه تلاشمو میکردم براش بهترین همسر باشم اونوقت اون اینجوری فکر میکرد از بس غصه خوردم بابت رفتارو حرفاش مریض شدم من خیلی دوستش داشتم با همه خوبی و بدیاش ساخته بودم و اون اینجوری جوابمو داد ۲۰ روز مریض بودم یعنی مرگ و ب چشم دیدم وزنم از ۶۰ کیلو شد ۴۲ میدید ک نفسم بالا نمیاد دارم میمیرم منو دکتر نمیبرد میگفت الکی میگی ک خیانتتو لاپوشونی کنی بعد چند ماه ک ب همین منوال گذشت منو برد پزشک قانونی برای معاینه رابطه نا مشروع ک خداروشکر دکتر هم تایید کرد ک من رابطه نداشتم از دکتر اومدیم بیرون وسط خیابون انقدر بغلم کرد و معذرت خواهی کرد دو روز بعد دوباره میگفت دکتر دروغ گفته و عذاب دادن من شروع میشد در ها رو قفل میکرد پنجره ها رو جوش داده بود ک باز نشه و میرفت کار و میومد با این حال میگفت کسی اومده خونه بعدم حدود ۱ سال کار نرفت ک من تنها نباشم تو خونه درضمن خونه ما و مادرش تو یه ساختمونه هر چی عم اونا میگفتن کسی نیومده زنتم جایی نرفته میگفت شمام همدستش شدین تو این ۳ سال هر روز میگفت باید بریم طلاقت بدم بچه رو هم بهت نمیدم اما من مخالف بودم و همیشه امید داشتم ک حقیقت براش آشکار بشه و نگذاشتم خانوادم بفهمن گذذشت تا یروز گفت ک همه ی اینا زیرسر خانواده تو عه و دیگه حق نداری تو بری یا اونا بیان من زدم ب سیم آخر و زنگ زدم ب خانوادم گفتن بیاین اومدن و بعد کلی حرف و بحث من رفتم خونه بابام بعد ۴ روز دوباره زنگ زد و معذرت خواهی کرد و گفت تمومش میکنم و بریم روانپزشک رفتیم دکتر گفت مشکل اعصاب داره و باید تحت درمان باشه خلاصه من برگشتم و زندگی بعد ۳ سال روی خوششو نشونم داد تا دوباره بعد ۷ ماه رفتارش سرد شد دلیلم ک میپرسم میگه خسته از کارم هستم یه روز هم تو روی من گفت من دوستت داشتم ولی حالا فقط ب خاطر پسرمونه ک باهم زندگی میکنیم من خیلی گریه کردم داغون شدم دوباره میاد بغلم میکنه ارومم میکنه رفتارش بهتر شده ولی هنوز حس میکنم گاهی دوستم داره گاهی متنفره از این ضد و نقیض اا دارم دیوونه میشم ببخشید طولانی شد خستتون کردم ممنون ک وقت گذاشتین خوندین انشالله همیشه زندگیتون پر از خکشی و آرامش باشه برای ارامش زندگی ماهم دعا کنید واقعا نیاز داریم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام بر نازگل عزیزم از خانم محترم گروه که دعایس مستجاب میشه عاجزانه درخواست دارم برای برادرزاده ۵ ساله ام که یک دفعه مریض شد عفونت تمام بدنش را گفته پلاکتش پایین افتادکلیه ها از کار افتاد کبد التهاب دارد دکترها امیدی ندارند دعا کنید خواهشا التماس دعا دارم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii اون عزیز ۵۲ ساله که با داشتن چند فرزند مجددا باردارن بخدا قسم فکر سقط بنظرم گناهه چه برسه به انجامش اتفاقا یکی از آشنایان تعریف میکرد که در همسایگی اونا یه خانمی با داشتن داماد و عروس دوباره باردار شدن(اونم دوقلو) و قصد سقط داشتن همسرشون باهاشون مخالفت کردن و گفتن حالا که بچه هامون ازدواج کردن اومدن این بچه ها برای ما بی حکمت نیست مطمئنا خداوند بزرگ و باریتعالی صلاح و خیری در اینکار دیدن والا هیچ کار خدا بی حکمت نیست 🌸🍃🍃🍃 در رابطه با اون خانمی که ۵۲ سالش و باردار شدن. باید بگم خوش بحالت من ۴۵ سالمه و بچه ندارم و آرزوی بچه به دلم مونده و الانم سه ماهه مریض نشدم که فکر میکنم یائسه شده باشم. بچه رو حتما نگه دار عزیزم و اصلا فکر سقط نباش دنیا چقدر عجیبه یکی بچه میخواد خدا بهش نیمده ... یکی هم چند تا داره که از پس خرج و تربیتش یرنمیاد. ببخش طولانی شد تورو خدا برای منم دعا کنی دلم بچه میخواد چکار کنم؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام من سارام میخاستم راهنماییم کنید ما تازه خونه ساختیم مادر شوهرم اینا طبقه بالا ان وما طبقه پایین دوساله ازدواج کردم تو این دوسال هیچ طلایی شوهرم برام نخرید بجز دوتا النگو و ی گردنبند ک تو عقد بهم داد حالا وضع مالیش خوب نیست ک کابینت بزنه کابینتم الان گرونه بهم میگ بیا طلاهاتو بفروش تا کابینت بزنیم دوسندارم طلاهامو بفروشم اگ بفروشم دیگ برام نمیخرع بنظرتون چیکار کنم مامانش طلاشو فروخت کابینت برا خودش زد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام ناز گلی جون من خطاب به اون خانومی مینویسم که نگران نامزد برادر زادشون هستند دوست عزیزم اینطور که شما گفتید آقا پسر خیلی مورد خوب و مناسبی هستند برای ازدواج و این برادر زاده شماست که از ایشون از هر لحاظ ضعیف تره به نظرم شما دخالت نکنید خیلی بهتره چون دیگه دوره زمونه ای نیست که عمه و خاله و.. تو زندگی برادرزاده خصوصا درمورد ازدواج دخالت کنند و چون این آقا پسر همه چیزش اوکی هست احتمالا به شما بگن به خاطر حسادت این حرفا رو می‌زنید و اصلا ارزش نداره به خاطر چیزی که به شما مربوط نمیشه خودتون رو یه آدم حسود نشون بدید امیدوارم از حرف هام ناراحت نشید 🌸🍃🍃🍃 باسلام خدمت شماواعضای گرامی برای اون خانمی که نگران دختر برادرشان هستند مینویسم عزیزمن این که شما به فکرهستید خیلی خوبه ونمیشه به حساب دخالت گذاشت شمادرست فکرمی کنید ناهماهنگی بین دختر وپسر وجود داره واینکه خداوند یک پسر نمازخوان ومتدین راسر راه خانواده برادرتان قرار داده نعمت بزرگی هست باید قدربدانند وسعی کنند که این ناهماهنگی هارا بسیارکم کنند شما می‌توانید دختر برادرتان را تشویق به نمازوروزه کنید وازلحاظ وزنشون هم اگه ازاین به بعد کنترل کنند وکمی رژیم بگیرند درست می‌شود انشالله اگه ایشون سعی کنند خودشون به فضایل اخلاقی همسرشون نزدیک کنند خوشبخت می‌شوند وچقدرخوب است که همه ما قدر همدیگر رابدانیم ونصایح هم رابپذیریم به خداوند توکل کنیدتا انشالله همه چی درست شود @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii اون خانمی که گفتن بچه اش کلاس دوم هستش وتو صدا کشی ضعیفه میخواستم بگم سلام ممنون از کانال خوب وناب شما .اون خانمی که گفتن بچه اش کلاس دوم هستش وتو صدا کشی ضعیفه میخواستم بگم که اگرمیتونه بزاره بچه به مادر دیکته بگه ومادر دیکته نویسی کنه اینطوری بنظرم مشکل صدا کشی بهتر میشه یعنی بنظرمن باید اول بتونه روخونی کنه صدا کشی کنه بعد بنویسه .ممنون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام من یک اقایی 54ساله هستم 27ساله ازدواج کردم هیچ مشکلی نداشتیم همسرمو خیلی هم دوست دارم یک سالی میشه که همسرم رو چیز های الکی بحث میکنه قهر میکنه شاید تو این یک سال ما ده بار با هم نخوابیدیم رو لجبازی های اون که میگه من تورا از این را زجر کشت میکنم منم همچنین ادمی نیستم که بهش خیانت کنم اگر دوستان راهنماییم کنند ممنون میشم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿