دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام نازگل جان
برای پسر۱۰ساله ای که موقع خندیدن مشکل دفع غیرارادی دارن؛
به طور کلی برای اینجور موارد حتی شب ادراری کودکان،
شب ها قبل از خواب، دو سه قطره روغن سیاه دانه رو زیر شکم، قسمت مثانه، به طور دَوَرانی ماساژ بدید👌
یه مدتی شب ها انجام بدید؛
کاملا امتحان شده است و تاثیر معجزه آسایی داره🤗
کانالتون رو دوست دارم😊
موفق باشید🦋
حلما بانو✍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
چند روزه پیش یه دعا تو خونمون به اسم شوهرم پیدا کردم خواستم بدونم باید چیکارش کنم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام
به اون خانمی که ۹ ماهه عقدی و توفکر طلاقه
عزیزم شما بنظر من باید یا دوران عقدی بودنت رو بیشتر کنی ببینی میتونی اخلاقش رو تغییر بدی یا نه یا اینکه تا عروسی نکردی و بری زیر ی سقف طلاق بگیری چون وقتی عروسی کردی هی بقیه میگن درست میشه حالا بچه بیار یا شوهرت بچه میخواد وقتی هم بچه که اومد دیگه میگی مجبورم به خاطر بچم وایسم پایی زندگیم و این حرفا ....
ولی یک چیزی بگم تو نباید منتظر باشی که شوهرت بهت پول بده تو خودت باید بهش بگی و ازش بگیری مثلا بگی من خانم هستم و خیلی چیزا نیاز دارم باید حداقل برام ماهی مثلا فلان تومن بدی ولی اگه میبینی واقعا داری اذیت میشی و اینا بنظر من باید هر چه زود تر طلاق بگیری چون بهتر از اینه که بخوای با ی بچه طلاق بگیری
اینکه تو دوران عقد دختریت رو از دست دادی این نیست که وای حالا چی شده شوهرت بوده دلت خواسته که این کارو کردی
بازم با چند نفر بیشتر مشورت کن عزیزم ایشاالله که به نتیجه خوبی برسی ❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
همسرم ناخواسته وارد دعوا شده...
سلام به گلی جان وهمه اعضای محترم کانال.دوستان من یه مشکل خیلی بدی تو زندگیم پیش اومده .همسرم ناخاسته وارد یه موضوعی شده که شر ودعوای بدی پیش اومده .دیشب چندنفر به شدت کتکش زدن در حدی که دندونش شکسته.خیلی اوضاع بدی داریم از نظر روحی.نمیدونم چرا چندوفته مشکلات رهامون نمیکنن.از شما دوستای عزیزم میخام با نفس حقشون برای زندگیم دعا کنن که هرچی زودتر این گرفتاری تموم بشه وارامش به زندگیم برگرده.بخدا خیلی داغونم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون از شکش ب همسرش میگه
سلام خوبین یه سوال شوهرم تویه شرکتی کارمیکنه همه اقا هستن بجز منشی خانوم تعداد اقایونم کم همسرمنم مرتب توشرکت نیست راننده شخصی فقط زمان استراحت اونجا میره.ولی من خیلی حساسم وسواس دارم یعنی من تقصیری ندارم انقد همین اتفاقا خوندم شکاک شدم که چرا منشی خانوم باید اونجا باش خیلیا بودن همین همکارخانوم واقا بودن کم کم بهم وابسته شدن رابطه شکل گرفته منم همش میترسم این منشی خودشو به شوهرم نزدیک کنه یا یه مدلی باشه دل شوهرموببره بالاخره هروز همومیبینن خدای بگید من چکارکنم این فکرمضخرف ازذهنم پاک شه دلم اروم بگیره یاممکن اتفاق بدهم خدای نکرده برا زندگی منم بیافته بین این خانوم منشی وشوهرمن یامن بیخودی فکرخیال میکنم براشما شاید مسخره باشه حرفام ولی بخدا من که بیقرارم روزنا حساسم حقم دارم چقد این داستانا هست اینجوری
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانمی درباره دخترش گفته که میل به غذا نداره
سلام و عرض ادب خدمت مدیر گروه و هم گروهی های عزیز🌺
خانمی درباره دخترش گفته که میل به غذا نداره و خانمی که راهنماییش کردن که شاید افتادگی ناف دارن میخواستم بدونم چکار باید بکنن چون منم یه دختر دارم 5 سالشه که اصلا میل به غذا نداره
سوالم اینکه باید ببریمش پیش پزشک متخصص یا ببریم پیش اونایی که درمان های سنتی انجام میدن؟ ممنون میشم منا راهنمایی کنید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
انقدر زیبا بودم که عموی شوهرم بهم میگفت خورشید .. اون روز شوهرم گفت خودت تنها برو سرزمین من نیاز به استراحت دارم، چون برداشت چای مزرعه داشت دیر میشد، گرگ و میش هوا خودم تنها رفتم سرزمین شوهرم نیم ساعتی گذشته بود که صدای عموی شوهرم باعث شد دست از کار بکشم، گفت_خورشید تو چرا تنها اومدی نکنه شوهرت خوابه
وقتی حرف میزد ...👇
https://eitaa.com/joinchat/900726793Cd7046136ce
دنیای بانوان❤️
روایت جذاب #آساره دختری عشایری بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
روایت جذاب #آساره دختری عشایری
بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
دنیای بانوان❤️
روایت جذاب #آساره دختری عشایری بسیار خواندنی وزیبا و عاشقانه...
به ملکی گفتم اینو نیار تو خونه ی من حالم ازش بد میشه.... اگه میخوای نگهش داری ببرش بیرون براش خونه بگیر... نیارش جلو چشم من منو حرص ندههههههه..... کلی جیغ و داد کردمو اینارو بهش گفتم:ملکی در جوابم گفت :آساره جان... خانمم... خودتو اذیت نکن... چرا اینقدر حرص میخوری عزیزم...؟ اصلا چه اشکالی داره اونم بیاد تو همین خونه تو یکی از همین اتاق ها کنار خودمون زندگی کنه...؟ اون که از شوهرش جدا شده... دیر یا زود باید از اون خونه بیاد بیرون و دنبال یه سر پناه باشه.... تو فکر کن خواهر کوچیکترته.... اگه چیزی رو بلد نیست یادش بده... باهم خوب باشید.... اگه اشتباهی از هم دیدید گذشت کنید... منم بهت قول میدم عدالت رو رعایت کنم و یه شب تو اتاق تو بخوابم.. یه شب تو اتاق اون..... اینو که گفت یه لحظه احساس کردم دنیا رو سرم چرخید :جیغ زدم چیییییییی میگییییییییییی؟ اینقدر منو عذاب ندهههههههه.... اینقدر اذیتم نکنننننننن....کثافتتتتتتتت اینقدر جیغ زدمو جیغ زدم که کل ساختمون صدامونو شنیدن.... دیگه از اون روز آرامش از زندگی مون رفت و دعواهای منو ملکی شروع شد... من میگفتم ببرش از این خونه بیرون....باهاش رو تخت من نخواب من بدم میاد.... اون میگفت زنمه دوسش دارم ....
دوباره به سرم زد زنگ بزنم به پدرشوهر نازی... اینبار که زنگ زدم پدرشوهرش خبر داشت که عروسش و پسرش از هم جدا شدن.. رفته بود پیش پسرش و اونم همه چیز رو براش توضیح داده بود.... بعدش دیگه نازی رو رسما از اون خونه بیرون کردن و گفتن دلیلی نداره حالا که شما دوتا از هم جدا شدید و نامحرم هستین زیر یه سقف باشین.... نازی از اونجا رفت خونه باباش ولی رسما داشت تو خونه ی ما زندگی میکرد و کلا خونه ی ما بود.... جلوی من از ملکی لب میگرفت و همش تو بغلش بود.... منم فقط حرص میخوردم و میریختم تو خودم.... چند وقت که گذشت دیدم ملکی قرار نیست نازی رو از این خونه ببره جای دیگه.... انگار هدفشون عذاب دادن من بود... وگرنه خونه گرفتن برای نازی کار یه دقیقه ی ملکی بود....
نازی هم هر روز اول با ملکی میرفت تو اتاق خواب دو ساعتی اونجابودن به ملکی حال میداد ... بعدش میرفتن بیرون و ملکی کلی برای نازی خرید میکرد....
یه نگاه به زندگیم کردم...به خودم گفتم کجای این زندگی هستی آساره...؟ نه که عقدش هستی... نه که بچه ای ازش داری.... موندی برای چی...؟ مریضت که کرد... سرت هزار نفر رو آورد... آخه دل به چی این پیزوری خوش کردی....داری عمرت رو جوونیت رو به پای کی میذاری...؟تصمیم گرفتم برای همیشه از زندگیش برم....
ادامه دارد
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii مادر عزیزی ک دودختر دارن
صرفا جهت پیشنهاد بزرگواران لطفا تکمیل بفرمایین ....
سلام ... به عنوان کسی ک تقریبا هم سن دخترتون هست میگم ....
توسل داشته باشین به ائمه اطهار علیهم السلام
همه چیز خوب و بد از شناخت صحیح و نادرست شروع میشه ... شما باید اونقدر درمورد دخترتون اطلاع داشته باشین ک بتونین مشکلشو حل کنین تا ندونین چطوریه نمیشه کمک کرد . اگر ارتباط محدودی با اطرافیان دارن شاید یه فرد به شدت درونگران و این عادی باشه ک به هرکسی اعتماد نکنه
ایشون موبایل شخصی دارن ؟ ممکنه خیلی چیزا از اینجا آغاز شه ..
بعضیا فک میکنن سیگار مصرف کردن نشانه بزرگ شدنه یا کلا به معایبش فکر نمیکنن...
به نظرم بهتره ببینین دوستاش کیان و چجورین اگه خدایی نکرده یکی از دوستاش مشوق ادامه دادن این راه بشه مطمئنا کار به جای بدتر هم میرسه (منظورم کنترل و تعقیب نیست بلکه ناظر بودنه )
سعی کنین فعلا به مصرف دارو اصرار نداشته باشین .... من روانپزشک نیستم ولی شاید افرادی ک افسردگی روحی دارن واقعا با قرص و دارو خوب نمیشن بلکه برشون تحمیل میشه (تلقین و ....) سعی کنین یه محیط کاملا آروم برای اون فراهم کنین .... ببینین چیا دوست داره .... اگه تنهاست تنهاییش رو تا جایی ک میشه برطرف کنین ...
ایشون کم خونی دارن ؟ یه تست بدن بد نیست
انشاالله به خاطر مهرمادریتون هم ک شده خدا خوش همچیو درست میکنه
مادران عزیز سعی کنین قبل هرچیزی متوجه بشین فرزندتون چطورین... دختراتونو تنها نزارین مثل مادر من ... اگه خدا رو نداشتم یا کمکم نمیداد الان نبودم... همیشه عذاب وجدان دارم از اینکه اینهمه بقیه رو اذیت میکنم منشا این وجدان درد شاید رفتار خانوادمه مخصوصا مادرم .... همه دخترا دلشون مثل من دلشون مثل سنگ نشده ک اگه مادرش یا دوستش یا یکی دیگه چیزی (خوب یا بد) بهش بگه بخاطرش ناراحت شه و قلبش شکسته شه تهشم افسرده...
سعی کنین خوب دختراتونو بشناسین
التماس دعا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
[ دلبــــرون 🌸☕️ ]
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿