دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام نازکل جونم .برا جواب اون خانم که گفته دختر دوقلو انگشت میمکه .
منم دخترم همین کار رو میکرد ما از دستکش یا از جوراب بچه گانه که نتونه بکشه از دستش بیرون استفاده کردیم خوب جواب داد . اگر موفق شدی دخت منم دعا کن که بعد چن سال حامله هست دو قلو .انشاءالله که سلامت باشید. 🤲🤲🌹🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
پاسخ ب لکنت زبان
سلام مجدد
برای مادر عزیزی ک گفتن پسرشون از ترس دچار لکنت زبان شده.
من دختر خودم چن سال پیش تو همین سن ترسید و لکنت گرفت .و هر کلمه رو چن بار تکرار میکرد تا بتونه بگه.
ی خانمی الهی هر جا هست خیر ببینه
فهمید و گفت ترسیده
بهم گفت بخور حضرت مریم از عطاری بگیر
دوتا پنجشنبه برای خود بچه تنها دود کنه زیر چادر بشینه ک دود هم باشه.
بچه دیگ نباشه خود مادر میتونه کنارش باشه.
پس مثل اسپند زغال آتش کن تو ظرف
و این گیاه نصف بریز روش دود کنه بزار چن دقه بشینه تو دود.
بقیش هم پنجشنبه دیگ انجام بده
انشالله بحق حضرت مریم پسر گلمون نتیجه بگیره.
دعا گوی ما باشند
حتما این پیام بزارید کانال.
ممنونم❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
دختر قشنگم که حالت خوب نیست و نمره
امتحانت ۱۹/۷۵ شده
عزیز دلم من یه معلمم
دختری دارم که همه سالها به جز دو سال
آخر معدلش ۲۰ بود الان پرستاره و همیشه
میگه مامان پشیمانم از اون همه استرسی که
به خودم و شما وارد کردم که نمره هام عالی
بشه کاش کمی خوشی وشیطنت میکردم و
برای خودم خاطره می ساختم به شما دختر
میگم یه کم استرس برای درس خوبه اما نه
اینقدر که خودت رو اذیت کنی معلم شما هم
میدونه که شما دختر درسخوانی هستی حتما
نمره ات رو میده اما اگر هم نداد خودت رو
ناراحت نکن شما چشم و چراغ خانواده و
ومادراتون هستیددنیای ما با خوشی شما
قشنگتر میشه ندیده دوست دارم مراقب
خودت باش. دوستدارت معلم بازنشسته امسال
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام عزیزم..
درباره خانمی که فرموده بودند همسرشون کیست مویی دارند..
من پسر خودم سال گذشته به همین مبتلا شده بود و دکتر گفته بود حتما باید عمل کنند.ولی داروی اقای تبریزیان رو استفاده کردیم و کاملا خوب شد..
روی زخمش دو سه روز داروی پوستی زدیم و وقتی سر باز کرد روی زخمش داروی جامع امام رضا رو با عسل قاطی کردیم دو یا سه بار زدیم کاملا خوب شد...
شوهر خواهرم و برادرم هم قبلا به همین مبتلا شده بودند عمل کردند و خیلی مراقبت سنگینی کردند..
ولی واقعا با همین روش پسرم خوب خوب شدند..
🌸🍃🍃🍃
سلام نارکل عزیزم❤️
برای دوست عزیزی ک گفتن شوعرشون کیست مویی داره.
من همسرم سال 80 پایین کمرش کیست مویی داشت و سر باز کرده بود خون میومد
رفتن عمل کردن خوب شد.
باید کیست خارج بشه .راه دیگ نداره.
با تشکر از کانال بسیار خوبتون.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در جواب خانومی ک راه حل فوری میخواستن
ببین عزیزم تنها راهی ک جلوی پاته اینه که با خودش صحبت کنی ولی قبلش باید بهش حس اعتماد بدی ک بتونه حرف دلشو به تو بزنه
وقتی کنارشی دستاشو بگیر و ببوس بهش بگو وقتی کنارتم از عمق وجودم حس خوشبخت بودن میکنم و حالم خوب میشه خداروشکر ک تو سر راهم قرار گرفتی تو باارزش ترین دارایی منی و بعدش یکی از حرفای دلتو ک تا حالا به کسی نگفتی به اون بگو و بهش بگو تو اولین کسی هستی که باهاش درد و دل میکنم(اینجوری اون بهش حس اعتماد دست میده و میفهمه ک چقدر برات با ارزشه)بعد از صحبتاتون میتونی بگی ک یه سوال ازت دارم و دلیل اینکه چرا یهو حالش بد میشه رو بپرسی(برای مثال میتونی بگی خودت میدونی ک از عمق وجود عاشقتم و وقتی حالت بد میشه حال منم بد میشه حاضرم خودم ناراحت باشم ولی تو نه،میبینی ک من همه چیزمو به تو میگم و دوس دارم تو ام بهم حرفاتو بگی تا من دلیل بد شدن حالتو بدونم و بتونم بهترت کنم)باهاش کاملا آروم و منطقی و نوازش گرانه صحبت کن و مطمئن باش اونم وقتی ازت این حس خوب و بگیره دلیل حال بدشو بهت میگه.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
میخواستم بپرسم ببینم کسی تاحالامشکل چسبندگی استخوان گوش داشته...
سلام حالتون خوبه..منم یه مشکل داشتم میخواستم بپرسم ببینم کسی هست که مشکل منوداشته باشه اگرمیشه راهنماییم کنید.
میخواستم بپرسم ببینم کسی تاحالامشکل چسبندگی استخوان گوش داشته...باعمل خوب شده؟؟یاکاردیگه ای انجام داده؟؟ اگرکسی این مشکل روداره لطفاراهنماییم کنه..واقعاتوعذابم😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام درمورد خانمی که دکتر خوب تو مشهد برای الرژی وآسم برای بچشون میخواستن
دکتر میر صدرایی البته برای بزرگسالان هست ولی بچه ها را هم میبینه خیلی دکتر خوبیه من بچمو بردم جاش راضیم تو اینترنت سرج کنید نوبت بگیرید آدرسشم قبلا روبه روی بیمارستان فارابی بوده خیابون کوثر الان نمیدونم همونجا هست یانه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام ان شاالله خوب و سرحال باشین
دختری خانمی ک آبله داره و در درسش ۲۰ نشد
دخترم چرا اینقد سخت میگیری؟
یادمه ما هم همسن شما بودیم حس رقابت داشتیم ن رفاقت و الان ب اونروزا ب عنوان خاطره نگاه میکنیم و از عمر از دست رفته غبطه میخوریم
من خودم همیشه شاگرد اول بودم الان ب دخترم میگم تلاش کن ولی اگه نمرت کم شد ناراحت نباش چون تو سعی خودتو کردی و همیشه جایی برا اشتباه است
دخترم چرا فکرای بد میکنی؟!
زندگی کن هیچ چیز ارزش اینو نداره ک از زندگی ات بگذری
خدا رو فراموش نکن همه روزی خواهند رفت چرا خودمونو ب عذاب الهی دچار کنیم
از من ب شما نصیحت قوی باش و نذار چیزی از پا درت بیاره
همه اینا روزی موجب افسوس و خندهات میشه
ما تجربه کردیم و شما از تجربه ما استفاده کنید
عزیزمخانواده ما نمی دونستن کلاس چندم هستیم چ برسه ب بها دادن ب ما
موفق باشی دخترم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
پسرعموی نامردم با پسر خان گلاویز شد و باعث شد پسر کوچک خان کشته بشه...به رسم طایفه مون باید یکی از دخترهای آبادی
خونبس میشد...
خونبس پسر بزرگ خان...
از شانس بدم قرعه به نام من افتاد..پسر بزرگ خان رو تا شب عروسی ندیده بودم...
شب عروسیمون مادرشوهرم از پشت سر منو به اتاقمون هولم داد...در حالی که از ترس میلرزیدم مردی رو دیدم که....
https://eitaa.com/joinchat/3161588085Ce231875584
ادامه این دلانه👆
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
رفتم سمت درو از اتاق رفتم بیرون باحالت عصبی رفتم اتاق عزیزکه بچه هاهم اونجا بودن
_:یکیتون برید پیش پدرتون کارتون داره !
بعد رفتم سمت حیاط ...روی پله کوچیک نشستم و به آسمون پرستاره خیره شدم ..حرفهای دلمو گفته بودم ..اندازه این سالها عذابی که داده بود روحس میکردم تلافی کردم پس چرا خوشحال نبودم . انگار حناق گرفته بودم ..حناقی که داشت خفم میکرد ..از خدا خجالت کشیدم. .نادر هرچی که بود و هرکاری که کرده بود خودش میدونست با خدای خودش ..چرا من یه لحظه براش خدایی کردم. چرا من دیو شدم و خوردش کردم ..کی من این همه پلید شده بودم ..نگاه نادر جلو چشمم بودو عذابم میداد .یه حس بد عذاب وجدان گریبان گیرم بود..سرمو گذاشتم رو دستهام و گریه کردم ..
سرم رو دستهام بودکه صدای رسول رو شنیدم ..
_:همه حرفاتو شنیدم!تو نادرو زنده زنده امشب کشتی !
سرمو بلندکردم ..باگریه گفتم
_:حقش بود !؟نبووود؟؟!
_:نه نبود ! اون تاوان گناهشو با جوونش داد ..همین که ذلیل شده کافی بود براش ...
مغموم نگاهمو ازش گرفتم ..
_:چرا نگفته بودی بارداری ؟؟!
انگار برق از سرم پرید ! نمیخواستم رسول بدونه فکر میکردم بفهمه نمیتونیم دیگه بهم برسیم. .و شاید منو نخواد! ولی حالا فهمیده بود...
دوباره پرسید.
_پرسیدم چرا نگفته بودی ؟؟!
زبونم مثل چوب تو دهنم خشک شده بود بسختی لب زدم و گفتم. .
_:چون قرار نیست این بچه دنیا بیاد !لزومی نداره همه بدونن
رسول بلندشد....
_:نادر شاید زمینگیره نمیتونه کاری کنه ..ولی من قیم اون بچم ..من نمیزارم بلایی سر بچه برادرم بیاری
ازشنیدن حرف رسول خشکم زد ...بلندم شدم و روبه روش وایسادم ..
_:رسول اصلا میفهمی چی میگی ؟
_:همین که گفتم بچه برادرمو سالم دنیا میاری و میدی به ما ..بعد هرکاری خواستی میکنی
بهت زده فقط نگاهش کردم. معنی حرفهاشو نمیفهمیدم ..رسول رفت سمت خونه ..پشت سرش نگاهش کردم که چشمم افتاد به نگاه غمزده نادر پشت پنجره ...سریع سرمو پایین انداختم ولی ..
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام
درجواب خانومی که شوهرش جدا میخوابه