دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii صحبتم با اون خواهر عزیزم هست که گفتن ۴۰ سالگی باید آدم به ف
سلام وقتتون بخیر
پیام قبلیم رو که نذاشتید امیدوارم این یکی رو بذارید. 🙏🏻🌺
صحبتم با اون خواهر عزیزم هست که گفتن ۴۰ سالگی باید آدم به فکر نوههاش باشه نه به فکر بچهدار شدن عزیزم به خاطر شرایط جامعه تعداد دخترایی که ۳۵ یا ۳۶ سالشونو تازه ازدواج کردن کم نیست اگر بخواهیم با روش شما پیش بریم پس این عزیزان هیچ وقت حق مادر شدن رو ندارن چون تا اولی به دنیا بیاد و از آب و گل در بیاد ۴۰ ساله شدن و طبق صحبت شما خواهر عزیزم نباید دیگه به فکر بچه باشن چون بعضی خانم های ۴۰ ساله نوه دارن 🙃
من خودم از اون دسته از افراد هستم که معتقدند دو تا بچه کافیه ولیکن اگر کسی حس میکنه که از لحاظ روحی و مالی توانایی بزرگ کردن چند بچه رو داره چه اشکالی داره که بیشتر از دو یا سه بچه داشته باشه کی گفته ۴۰ سالگی سن زیادی برای بچه دار شدن ؟ اگر بچه دار شدن محدوده سنی داشت که خدا قدرت باروری رو تا سن بالای چهل و حتی برای بعضی ها پنجاه قرار نمی داد .
من خودم نمی تونم بیشتر از دوتا ولی کسی اگر توانایی اش رو داره بیاره چه اشکال داره به سن و حرف مردم هم فکر نکنید ☺️❤️
مامانای گلی هم که خدا خواسته باردار شدید عاجزانه درخواست می کنم جون بچه هاتون رو نگیرید برید سر گذشت رونالدو رو بخونید که مادرش قرار بوده سقطش کنه .
دورتون بگردم کشتن یک نفر مثل کشتن تمام انسان ها است چون اون بچه قرار ازدواج کنه و کلی بچه و نوه و ... ازش به جا بمونه که با سقط جنین همه نسلش رو کشته شدن.
من خودم یه خواهر خداخواسته دارم که مادرم می گفت سقط کنم پدرم اجازه نداد الان کلاس هفتم و همگی جونمون بهش بند و امید همگی ما هست از همون اول هم بچه بدون آزار ، مودب ، خوشگل و باهوشی بود که کمکی مادرم شده الان مادرم بعد اون جوون تر و سرحال تر شده و امید به زندگی گرفتن و فکرش به سر انجام رسوندن این امید دوباره است که خدا نصیبشون کرده .
ببخشید زیاد حرف زدم نگاه حضرت زهرا به زندگی هاتون ❤️🌹
یاعلی!...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون از مشکل پسرش میگه
سلام امیدوارم روزگار به کامتون باشه خیلی خوشحال هستم که در کنار شما ودوستان دیگه هستم با غمهاشون غمگین وبا شادیهاشون شادمیشم راستش من هم خواستم یک مشکلی که پسرم پیش اومده بگم شاید دوستان تجربهای داشته باشن پسر من 17 سالشه الان دو سالی میشه ابرو و پلکش خیلی وحشتناک شوره میده انگار از سرما حالت برفک زده خیلی وحشتناک هم دکتر پوست وهم دکتر چشم پزشکی وطب سنتی رفتیم میگن بیماری به اسم بن فاریت متاسفانه داروهایی که میدن مقطعی خوب میکنه حتی باعث ریزش پلکهاش شده پسرم خیلی اقا ست به خاطر من ناراحتیشو نشون نمیده ولی من خودم میفهمم چون زیاد دوست نداره تو جمع بیاد خواهش میکنم اگه کسی تجربه ای داره منم راهنمایی کنید 🙏ندیده دوستون دارم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من خیلی رفلاکس معده دارم
سلام خیلی ممنون هستم که پیامهایم را تو کانال گذاشتی انشاا...که به درد دوستان خورده باشه
اگر لطف کنید این پیام را هم بزارین ممنون میشم من خیلی رفلاکس معده دارم قرص امپرازول چند سال هست که میخورم تا یک روز نخورم بازم رفلاکس دارم اگه دوستان دارو گیاهی یا قرص بهتری میدونن راهنمایی کنند ممنون میشم خیلی ممنونم از شما
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی جون ما از اقوام ترک همدان هستیم
اینجا اینجورکه اکثراً میگن وسایل بزرگ مثل یخچال و لباسشوییو سرویس چوب وسایلای بزرگ دیگه بر عهده داماده وسایلا ی ریز به عهده خانواده عروس،مثل وسایل برقی و لحاف وتشک و سرویس قابلمه و چیزای دیگه که خودتون بهتر میدونید در بعضی مواقع کل جهیزیه رو خانواده عروس خودش میگه ما دوست داریم کل جهیزیه رو بدیم،شما درعوض عروسی روبهتر بگیرید وطلای بیشتر بخرید،یه خانمی گفته بود لباس کوردی200میلیونی خریدم راستش خیلی تعجب کردم مااینجا نهایت 100میلیون طلا میخریم البته فقط اطرافیان وچیزی که مرسومه رو میگم از رسومات جاهای دیگه شهرم خبر ندارم ،امیدوارم همون جور که پیامهای شما رو میخونم و خوشحال میشم شما هم خوشتون اومده باشه😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون درمورد وسواس میگن
سلام گلبرگ جون قبل از همه چیز از بابت این کانال خوب واموزنده ات تشکر میکنم واز شما خواهش میکنم پیام بنده رو هم تو کانال بگذارید تا با کمک راهنمایی دوستان برای بیماری ام چاره ای پیدا بکنم بنده وسواس شدیدی گرفتم هر روز باید برم حمام لباس هام رو بشویم با عرض پوزش فکر میکنم ادرارم میریزد و فکرم همه اش درگیر همین موضوع هست مخصوصا وقتی یه خبر هیجانی میشنوم یه احساسی از روی صورت میاد به سمت مثانه ام فکر میکنم لباسم نجس شد از حمام که در میام بی قرار میشم مثل دیوانه ها نیم ساعت راه می رم تا به خودم بیام به پزشک هم مراجعه کردم قرص آرام بخش داده اونم فایده نمیکنه بخدا کلافه شد شوهرم و پسرم از دستم خسته شدن ممنون میشم راهنمایی کنید ببخشید طولانی شد خواهشا پیام منو تو کانالتون بذارید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام نازگل جان وهمه دوستان عزیز
یه خواهر بزرگواری گفتهبودند اینجا بعضی خانم ها خیلی راحت درمورد چهار یا پنج فرزند صحبت میکنند....
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگل جان وهمه دوستان عزیز یه خواهر بزرگواری گفتهبودند
انگار تو این دوره زمونه زندگی نمیکنن وگفته بودند که دوتا بچه دارند وشغل شوهرشون هم خوبه وهزینه هارو هم مدیریت میکنن ولی خیلی سخته ....
مشکل اکثر ما دقیقا همین نکته هست که فکر میکنیم همه چیز دست ماست وفقط مدیریت ما زندگیمون رو ردیف میکنه 🧐
در حالی که برکت وداشتن رزق ودر آمد بابرکت هست اگر شامل حال کسی باشه زندگیش با حساب وکتاب دوره وزمونه وشغل ودرآمد جور در نمیاد در واقع اصل کیفیت هست نه کمیت🤔
یکی از مواردی که اثر خیلی زیادی دارد برای وسعت وبرکت رزق وروزی خواندن نماز اول وقت واهمیت دادن به این قضیه هست ویا خواندن رزانه قرآن ومداومت داشتن بر این امر میباشد
جدی گرفتن وانجام درست دستورات واحکام خداوند درواجبات وانجام برخی مستحبات در حد توان میباشد
یه مطلب دیگه اینکه اکثر ما ها خیلی راحت در مورد واجبات وحکم خدا خیلی سلیقه ای عمل میکنیم ودیگران رو هم طبق همین راهنمایی میکنیم حواسمون باشه یه راهنمایی اشتباه در این موارد گناهش گریبان مارو میگیره
خواهرهای گلم خواهش میکنم خواهش میکنم اینقدر قضیه حجاب وپوشش رو سرسری نگیرید ونظرات وراهنمایی هایی که میکنید درمورد نپوشیدن چادر واینکه میگید مانتو روسری هم حجاب کامل هست ،دارید سلیقه ای نظر میدید حواسمون باشه در مورد واجب وحکم الهی داریم صحبت میکنیم!
دوستان اگه ممکنه بگید چه کارهایی رو انجام ترک انجام چه کارهایی موجب برکت در زندگی ورزق وروزی میشه ؟؟
ممنون میشم با راهنمایی های درست و دقیق تو این چالش همکاری کنید💐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
طنز
سلام
خسته نباشید
خاطره من مربوط میشه به عمه و پدربزرگم که تو روستا زندگی میکردن
اونموقع ها لوله کشی آب نبود برای دستشویی
یه دونه شیر آب تو حیاط بود والسلام
فاصله دستشویی تا شیر آبم زیاد بود
پدربزرگم خدا رحمتش کنه همیشه تنبلی میکرد
میرفت مینشست تو دستشویی کارشو انجام میداد
بعد هوار میزد سر عمه که فرررررح اون آفتابه رو بردار بیار☹️☹️
عمه که از این موضوع ناراحت بود یه روز آب داغ ریخت تو آفتابه و برد برای پدربزرگم😰
هنوز لحظه ای نگذشته بود که صدای فریاد پدربزرگم بلند شد
که داد میزد آیییییی باباااااا سووووختممممممم😓😓😲😲😬😬
واین ماجرا باعث شد که دیگه از اون به بعد خودش آفتابه ش رو آب کنه ببره😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
اگه سمت لرستان کرمانشاه هستن
بگید شهرستان هرسین مکانیک های خیلی خوبی داره
اگه راهی برا درست شدن داشته باشه بهت می گن، اگرم بدونن بی فایده اس بهت می گن
این نیست که سر کارت بزارن
دوتا مکانیکی هست، یکیش مال آقای صفری یکی دیگه ام آقای رشیدی
واقعا کارشون عالیه
بگو اگه خونه تون. از این اطراف هست، حتمااا برو به اینا نشونش بده
اگه گفتن درست نمی شه، بهشون بگو تا خریداری برا ماشین تون پیدا کنن
خیلی مکانیک های کار بلدی ان، اهل دروغ و دغل و اینا نیستن
اگه درست نشه بهشون بگید، احتمال خیلی زیاد کمک تون می کنن، یا درست می شه یا اگر نشه می فروشن برات
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
منم از مادر شوهر میخوام بگم
سلام
من هم خواستم در مورد مادر شوهر بگم
من هم سی ساله ازدواج کردم مادر شوهر بنده هم خیلی در دوران عقد منو اذیت کرد
وشب عروسی من با گریه به خونه بخت رفتم وسالها با همسرم بخاطر کارهای مادرش جرو بحث داشتم
ولی یکبار با خودم گفتم همسرم چه گناهی داره وتصمیم گرفتم که گذشته را فراموش کنم
هم خودم راحت شدم هم همسرم
ولی ناگفته نماند حتی یک بار نشده که خانواده همسرم بیان منزل ما
ومن کم محلی کنم وتا جایی که بتونم بهشون احترام میزارم تا جایی که الان مادرشوهرم که اینقدر غرور داشت
بارها به همسرم گفته خانومت یه فرشته به تمام معناست وبارها به خودم گفته گه من اینقدر که با تو راحتم با دخترم راحت نیستم
وهمه اینها به خاطر گذشت است
به گفته اقا امیرالمومنین گذشت تاج مکارم اخلاق است
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
سریع سرمو پایین انداختم ولی نادر چند ضربه به شیشه پنجره زد دوباره نگاش کردم اینبار ولی نگرانتر!با دستش اشاره کرد برم پیشش
کمی با تامل و ترس نگاهش کردم و رفتم اتاقش ..با عصایی چوبی زیر بغلش اومددسمتم ..هنوز بعد ده روز وقتی قدم برمیداشت انگار درد داشت ..جلوی در موندم سرم و پایین انداختم
اومد روبه روم وایساد..دیگه ازش نمیترسیدم ولی خجالت میکشیدم یه جورایی ..
_:نگام کن لاله
سرمو بالاگرفتم و طلبکارانه گفتم
_:چیه ؟؟
_:دوست داشتن و خواستن تو برام هوس نبود!همیشه دوست داشتم حتی الانم که جلوی چشمهام با برادرم بودی باز دوست دارم بیا بشین باهات حرف دارم
خودش لنگ لنگان رفت و نشست
کمی با تاخیرمنم رفتم کنارش ..
_:میدونی لاله !تو راس میگی من آدم بدیم ! ولی تو آدم های خیلی بدتر ازمنم تو زندگیت داری ،پدرتون از شما خواست تو کارگاه برام کارکنید چون بهم بدهکاربود!خواهرت همیشه تا قبل اومدنت به کارگاه از تو برای همه میگفت و میخندیدخواهرت با حرفهایی که از تو میزد منو بیشتربهت مشتاق کرد!اون خوبی هاتو به چشم بدی میدیددو میگفت !خبررنداشت من باهمین شنیده ها عاشق خواهرش میشم !وقتی شنیدم فرارکردی فقط دلم میخواست دوباره پیدات کنم واین دفعه بیشتررمراقبت باشم ولی شوهرخواهرت اومدسراغمو گفت که ..برادر بی غیرتت لاله رو فراری داده. !میدونی منو تحقیرم کرد پیش دوستام...وقتی گفت با برادرم فرارکرده بودی برای همین دیوونه شده بودم ..من برای داشتنت بدهی پدرتو بخشیدم بهش زمین دادم ولی تو هیچ وقت این دوست داشتنو ندیدی !چون دلت پیش رسول بود!الانم ازت میخوام بچه منو دنیا بیاری چون میخوام یه نشونه ای ازتو تو زندگیم باشه بعد طلاقت میدم ولی باید قول بدی برای همیشه از اینجا بری بدون رسول ! آبروی من در قبال آزادی همیشه تو ..پول وسرمایه هم بهت میدم که محتاج خونوادت نباشی. ..
شنیدن این حرفها از نادر برام عجیب بود اولین باربود که میدیدم آروم حرف میزنه ...
_:لاله میدونی چرا داشتم میرفتم تهران ؟؟