دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگل جان وهمه دوستان عزیز یه خواهر بزرگواری گفتهبودند
انگار تو این دوره زمونه زندگی نمیکنن وگفته بودند که دوتا بچه دارند وشغل شوهرشون هم خوبه وهزینه هارو هم مدیریت میکنن ولی خیلی سخته ....
مشکل اکثر ما دقیقا همین نکته هست که فکر میکنیم همه چیز دست ماست وفقط مدیریت ما زندگیمون رو ردیف میکنه 🧐
در حالی که برکت وداشتن رزق ودر آمد بابرکت هست اگر شامل حال کسی باشه زندگیش با حساب وکتاب دوره وزمونه وشغل ودرآمد جور در نمیاد در واقع اصل کیفیت هست نه کمیت🤔
یکی از مواردی که اثر خیلی زیادی دارد برای وسعت وبرکت رزق وروزی خواندن نماز اول وقت واهمیت دادن به این قضیه هست ویا خواندن رزانه قرآن ومداومت داشتن بر این امر میباشد
جدی گرفتن وانجام درست دستورات واحکام خداوند درواجبات وانجام برخی مستحبات در حد توان میباشد
یه مطلب دیگه اینکه اکثر ما ها خیلی راحت در مورد واجبات وحکم خدا خیلی سلیقه ای عمل میکنیم ودیگران رو هم طبق همین راهنمایی میکنیم حواسمون باشه یه راهنمایی اشتباه در این موارد گناهش گریبان مارو میگیره
خواهرهای گلم خواهش میکنم خواهش میکنم اینقدر قضیه حجاب وپوشش رو سرسری نگیرید ونظرات وراهنمایی هایی که میکنید درمورد نپوشیدن چادر واینکه میگید مانتو روسری هم حجاب کامل هست ،دارید سلیقه ای نظر میدید حواسمون باشه در مورد واجب وحکم الهی داریم صحبت میکنیم!
دوستان اگه ممکنه بگید چه کارهایی رو انجام ترک انجام چه کارهایی موجب برکت در زندگی ورزق وروزی میشه ؟؟
ممنون میشم با راهنمایی های درست و دقیق تو این چالش همکاری کنید💐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
طنز
سلام
خسته نباشید
خاطره من مربوط میشه به عمه و پدربزرگم که تو روستا زندگی میکردن
اونموقع ها لوله کشی آب نبود برای دستشویی
یه دونه شیر آب تو حیاط بود والسلام
فاصله دستشویی تا شیر آبم زیاد بود
پدربزرگم خدا رحمتش کنه همیشه تنبلی میکرد
میرفت مینشست تو دستشویی کارشو انجام میداد
بعد هوار میزد سر عمه که فرررررح اون آفتابه رو بردار بیار☹️☹️
عمه که از این موضوع ناراحت بود یه روز آب داغ ریخت تو آفتابه و برد برای پدربزرگم😰
هنوز لحظه ای نگذشته بود که صدای فریاد پدربزرگم بلند شد
که داد میزد آیییییی باباااااا سووووختممممممم😓😓😲😲😬😬
واین ماجرا باعث شد که دیگه از اون به بعد خودش آفتابه ش رو آب کنه ببره😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
اگه سمت لرستان کرمانشاه هستن
بگید شهرستان هرسین مکانیک های خیلی خوبی داره
اگه راهی برا درست شدن داشته باشه بهت می گن، اگرم بدونن بی فایده اس بهت می گن
این نیست که سر کارت بزارن
دوتا مکانیکی هست، یکیش مال آقای صفری یکی دیگه ام آقای رشیدی
واقعا کارشون عالیه
بگو اگه خونه تون. از این اطراف هست، حتمااا برو به اینا نشونش بده
اگه گفتن درست نمی شه، بهشون بگو تا خریداری برا ماشین تون پیدا کنن
خیلی مکانیک های کار بلدی ان، اهل دروغ و دغل و اینا نیستن
اگه درست نشه بهشون بگید، احتمال خیلی زیاد کمک تون می کنن، یا درست می شه یا اگر نشه می فروشن برات
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
منم از مادر شوهر میخوام بگم
سلام
من هم خواستم در مورد مادر شوهر بگم
من هم سی ساله ازدواج کردم مادر شوهر بنده هم خیلی در دوران عقد منو اذیت کرد
وشب عروسی من با گریه به خونه بخت رفتم وسالها با همسرم بخاطر کارهای مادرش جرو بحث داشتم
ولی یکبار با خودم گفتم همسرم چه گناهی داره وتصمیم گرفتم که گذشته را فراموش کنم
هم خودم راحت شدم هم همسرم
ولی ناگفته نماند حتی یک بار نشده که خانواده همسرم بیان منزل ما
ومن کم محلی کنم وتا جایی که بتونم بهشون احترام میزارم تا جایی که الان مادرشوهرم که اینقدر غرور داشت
بارها به همسرم گفته خانومت یه فرشته به تمام معناست وبارها به خودم گفته گه من اینقدر که با تو راحتم با دخترم راحت نیستم
وهمه اینها به خاطر گذشت است
به گفته اقا امیرالمومنین گذشت تاج مکارم اخلاق است
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
سریع سرمو پایین انداختم ولی نادر چند ضربه به شیشه پنجره زد دوباره نگاش کردم اینبار ولی نگرانتر!با دستش اشاره کرد برم پیشش
کمی با تامل و ترس نگاهش کردم و رفتم اتاقش ..با عصایی چوبی زیر بغلش اومددسمتم ..هنوز بعد ده روز وقتی قدم برمیداشت انگار درد داشت ..جلوی در موندم سرم و پایین انداختم
اومد روبه روم وایساد..دیگه ازش نمیترسیدم ولی خجالت میکشیدم یه جورایی ..
_:نگام کن لاله
سرمو بالاگرفتم و طلبکارانه گفتم
_:چیه ؟؟
_:دوست داشتن و خواستن تو برام هوس نبود!همیشه دوست داشتم حتی الانم که جلوی چشمهام با برادرم بودی باز دوست دارم بیا بشین باهات حرف دارم
خودش لنگ لنگان رفت و نشست
کمی با تاخیرمنم رفتم کنارش ..
_:میدونی لاله !تو راس میگی من آدم بدیم ! ولی تو آدم های خیلی بدتر ازمنم تو زندگیت داری ،پدرتون از شما خواست تو کارگاه برام کارکنید چون بهم بدهکاربود!خواهرت همیشه تا قبل اومدنت به کارگاه از تو برای همه میگفت و میخندیدخواهرت با حرفهایی که از تو میزد منو بیشتربهت مشتاق کرد!اون خوبی هاتو به چشم بدی میدیددو میگفت !خبررنداشت من باهمین شنیده ها عاشق خواهرش میشم !وقتی شنیدم فرارکردی فقط دلم میخواست دوباره پیدات کنم واین دفعه بیشتررمراقبت باشم ولی شوهرخواهرت اومدسراغمو گفت که ..برادر بی غیرتت لاله رو فراری داده. !میدونی منو تحقیرم کرد پیش دوستام...وقتی گفت با برادرم فرارکرده بودی برای همین دیوونه شده بودم ..من برای داشتنت بدهی پدرتو بخشیدم بهش زمین دادم ولی تو هیچ وقت این دوست داشتنو ندیدی !چون دلت پیش رسول بود!الانم ازت میخوام بچه منو دنیا بیاری چون میخوام یه نشونه ای ازتو تو زندگیم باشه بعد طلاقت میدم ولی باید قول بدی برای همیشه از اینجا بری بدون رسول ! آبروی من در قبال آزادی همیشه تو ..پول وسرمایه هم بهت میدم که محتاج خونوادت نباشی. ..
شنیدن این حرفها از نادر برام عجیب بود اولین باربود که میدیدم آروم حرف میزنه ...
_:لاله میدونی چرا داشتم میرفتم تهران ؟؟
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
دوست افغانستانی عزیزمون از ناراحتیش میگه
سلام عرض ادب خدمت نازگل عزیز و محترم و عزیزان گلم 🌹 امیدوارم همیشه خوشحال و سلامت باشید
من یک مشکل داشتم خواستم تو کانال خوبتان بیزارم تا رهنمایم کنید ممنون
من دو سال میشه که ایران اومدم دو تا پسر دارم که دوتا شون زیر 7 سال است مستئجریم و ماه 4 تومان در آمد داریم یک داداش دارم ک 15سال دارد باهم اومدیم از وقتی سر کار شده یعنی دوسال میشه خونه ما هست ماه یک ملیون پنصد خرج میدهد یعنی روز میره سرکار شب میاد غذا ایناشو من آماده میکنم بعد برادر شوهرم زن دارد یعنی زنش افغانستان هست هم تو همین مدت خونه ما هست اون خرج نمیدهد میگه من سری برادرم یعنی شوهرم پول دارم که نمیدونم مال کی هست اما شوهرم قبول ندارد میگه دادم خلاصه بخاطری همین خرج نمیدهد یعنی اون هم سری کار موره من برای دو تاشون غذا درست هم شب هم برای صبح سری کار شان بخاطری همین خسته میشدم اما چیزی نمیگفتم چون یکش برادر خودم بود یکش هم برادر شوهرم 😂 یک ماه میشه برادر خودم رفته از شوهرم هست واقعا تو خونه راحت نیستم یعنی باید همیشه لباس روسری تنم باشه موعذبم و دیگه در آمد کافی هم نداریم بابت خرج اینا بخاطر همین با شوهرم دعوا کردم که چرا خرج نمیدهد و یا کار با جای خواب پیدا نمکند خلاصه شوهرم کلی حرف در باره برادرم و خودم زد بعد ده پدرش زنگ زد که خانمم میگه من نمیتونم یعنی ده برادرش غذا درست کنم لباس بشورم وو کلی حرف دیگه جالب اینجا بود با اونکه میدونست خرج کفایت نمیکند و دیگه دو سال من مثلی کلفت پذیدم آماده کردم بازهم همیش از من بد گفت ودیگه در باره برادرم وخواهرم که اینا نفهم است خلاصه کلی حرف زیشت دیگه پدرش هم در جواب گفت ده خانمت بگو تو که نمتونی غذا درست کنی منم دیگه نمیام خونه ات با فامیل های خودت تنها بمون واقعا خیلی ناراحت شدم😭😭 و حالم بده دارم منفجر میشم یعنی واقعاً من کار بدی کردم یا حرفم اشتباه بوده خوب منم آدمم تو خونم راحت باشم واینم که من 6 سال شده ازدواج کردم 4 سال با خانواده شوهرم زندگی کردم الان دیگه مخوام مستقل بیشم لطفاً پیامم را تو گروه بیزارید رهنمایم کند الان من چکار کنم پیشاپیش ممنون از راهنمایی شما عزیزان
ما هممون زن هستیم و همدیگرو درک میکنم این هیچ ربطی به نژاد پرستی ندارد التماس دعا 🤲
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی خانم من دختری ۱۶ساله هستم که الان نزدیک به ۷ماهه ازدواج کردم
نامزدم خیلی پسر خوبی هست اصلا هم منو اذیت نمیکنه ازدواج ما سنتی بوده
ولی با این حال ما همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی مادر شوهرم بعضی مواقع یه حرفای نامربوط و بی معنی میشینه پیش نامزدم میزنع و دعوای بسیار بزرگ راه میندازه و نامزدم باهام سرد رفتار میکنه مادر شوهرم همش میگه مادرتو ول کن اون مادر نیست برات
ادای خانواده منو در میاره میخنده
بعد منم خیلی ازش خوشم نمیاد بخاطر این کاراش
شما بگید من چیکار کنم
لطفاً راهنماییم کنید ممنون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
منRهستم ۱۵ساله.
نامزدم Mهست۲۳ساله
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii منRهستم ۱۵ساله. نامزدم Mهست۲۳ساله
سلام به همه ی دوستان
ممنونم بابت کانالت.
میخوام باهاتون یکم دوستانه درد و دل کنم و راهنمایی ام کنید. ☺️🙂🙏
منRهستم ۱۵ساله.
نامزدم Mهست۲۳ساله.
ی چند ماهی هست که عقد کردیم، دوسش دارم و دوسم داره.
دوستدارم خوشبخت بشیم و این برای همه میخوام که همه زوجین باهم خوش باشن، به امید خدا.😊💋
نامزدم ادم خوبیه و وضع مالیشون متوسط، ماهم همینطور.
ایشون به مادرشون خیلی وابسته هستن(که در خیلی ها همینطورهست)
درواقع هر حرفی رو میره به مادرشون میگه حتی کوچکترین اتفاق رو میره به مادرش میگه.
مادرش هم پشت سرمن حرف میگه و احساس میکنم داره کم کم پسرشو از من این حرفاش دلسرد میکنه.
بهش میگم هرچیزی رو نگو گوش نمیده.
من زیاد اهل اشپزی و... این جور چیزا نیستم چون فقط درس میخونم نمیتونم رسیدگی کنم.
برای اولین بار خونشون یه غذاهایی پختم و قبل اینکه بچشه گفت هرچقدرم خوب بپزی به مادرم نمیرسه غذاهات🙂🤞
به دل نگرفتم یکم اخم و تخم کردم ولی از دلم دراورد.
شاید بگید همین قضیه ها عادیه و پیش میاد... درست ولی ادم دلش میشکنه دیگه نمیتونه به همسر اینده اش اعتماد کنه...
بعد هم اینکه. بچه ته تغاری هستن قراره خونه پدرش زندگی تا اخر عمر البته داخل حیاط یه اتاق و اشپزخونه و... هست ولی هرروز باید کنارهم غذا بخوریم. اونا پیر هستن باید بهشون رسیدگی کنم.
❤️درست، شاید مثل پدر و مادرم باشند ولی سخته اخه من مگه چتد سالمه
چی کم دارم ... میدونم مشکل از مشکلات روزگار نیست مشکل از پیشونی سیاهمه لامصب.
بگذریم ببخشید طولانی شد😘👐
امیدوارم بتونید راهنماییم کنید.
که با هر مشکل چگونه رفتار کنمـــ.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
طنز .....
اوایل ازدواجم شوهرم یک کیلو گوشت خرید
آورد خونه .. منم چون بلد نبودم کل گوشت رو
با کیسه گذاشتم تو فریزر .. خواستم
خورشت بادمجون بپزم
دیدم گوشتایخ زده وبهم چسبیده
کل کیسه ی گوشت رو انداختم تو خورشت ..
شوهرم که اومد سر قابلمه چشاش اومد توسرش 😳😳 گفت چکار کردی ؟؟
برای دونفر آدم کل گوشتا رو ریختی تو خورشت
😐😐 منم خواستم کم نیارم گفتم آخه ما تو
خونه بابامون اینجوری گوشت میخوردیم 😂😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿