دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست👇
حتی اگر همسرتون اهل رمانتیک بازی
و کارهای عاشقانه نیست و از این جور کارها
انجام نمیده و یا بدتر، وقتی شما انجام میدین تو ذوقتون میزنه و یا توجهش بهتون کمه
👈برای پایدار موندن زندگیتون هم شده شما انجام کارهای رمانتیک رو نه تنها توقف نکنین، بلکه با قدرتی بیشتر از قبل ادامه بدین.😉
🍃تا حالا تو زندگی پدر و مادرهاتون توجه کردین یه سری عادت های بد،
با گذشت زمان و کهولت سن پررنگ تر میشن🤔
🌹مثلا اون کسی که زود عصبانی میشه وقتی که پیر میشه عصبانیت هاش بیشتر میشن
🌹و در فواصل زمانی کوتاه تری اتفاق می افتن.👌
اگر شما رمانتیک بازی رو تعطیل کنین
🔖اولا یه راه گرما_بخش برای خونه و زندگی و روحیه خودتون رو از دست دادین
و به روحیه خودتون هم توجه نشون ندادین و
🔖دوما اینکه با گذشت زمان جدیت حاکم شده برزندگی شما بیشتر میشه و ذوق و انرژی جاری در زندگیتون کم ....
🌹این مطلب رو جدی بگیرین
حتی اگر همسرتون اهل_کارهای عاشقانه نیست شما همچنان به کارهای گرما بخش و انرژی ده و رمانتیک ادامه بدین؛😘
(کارهایخوبمون رو برای رضای خدا انجام بدیم تا از خوب بودن خسته نشیم😊)
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک جدایی 👇
سلام من ۲۲ سالمه زینب هستم الان ۴ ساله ازدواج کردم تو این ۴ سال شوهرم قمار بازی و بی توجهی خانوادشم دخالت میکردن ....
جوری که مادر شوهرم میگه از این واست شوهر نمیشه برو...
یه هفته بعد عروسی بهم به دروغ گفت دارم ماشین میگیرم طلا هام رو همه رو فروخت قمار کرد خودش هرچی کار کرده بود قمار کرد
من اومدم خونه بابام تا حالا ده بار اینجوری اومدم خونه بابام گفته بار اخره و باز ادامه داده تا پارسال که من ناخواسته فهمیدم باردارم....
دنیا تو سرم خراب شد حالا با این وضع بچه رو چیکارکنم بخدا جوری بود که همه چی رو باخته بود پول سونو نداشت از همه قرض میکرد انقد دقم داد که از استرس زایمان زود راس گرفتم و بچمم وزنش خییییلی پایین بود یک ماه بستری شدم تا بزور دارو زایمان نکردم اومدم ....
ولی شوهرم انقد بی حیاس که تو اون وضیت یکی دو تا طلا مونده بود من بیمارستان بودم بازم فروخته بازی کرده ....
اومدم خونه فهمیدم بازم ناراحت شدم دیگه رفتم بیمارستان زایمان کردم بچم یه دوهفته موند بیمارستان مرخص شدنی هیچ پولی نداشت قرض کرد اومدم خونه ....
باز ازم پول میخاست واسه وسایل بچه ولی من گفتم ندارم اصلا بهم اهمیت نمیداد حتی ی گل برام نگرفت بهش گفتم یکم بچه رو نگهدار حالم بده با مامانش دوتایی بچه ی ماهمو ازم گرفتن ....
مامانش گفت خودم شیر خشک میدم ازش متنفرم دعوا کردن که چرا میگی باید تنهایی بزرگ کنی باید نگی قمار نکن پول خودشه خوشش میاد ...
الان ۴ ماهه آورده منو خونه بابامم اولش میخواستیم طلاق بگیریم ولی الان میگه طلاق نمیدم دوست دارم منم میگم نمیشه...تصمیم جدیه..
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک شهید👇
سهم من از «مصطفی» شدنش، فقط این بود که جلویش را نگرفتم خیلی سخت بود خیلی ؛مصطفی فقط آخر هفته خانه بود و دیگر از این شغلش خیلی خسته شده بودیم آخر بار دیگه گریه کردم و گفتم: خسته شدم…
دیدم جدی شد و به هم گفت آیت الله خوشوقت به من گفت که این کارت تأثیر زیادی در ظهور آقا دارد منم دیگر هیچی نگفتم هیچی
سهم من فقط همین بود، و گرنه دیگه من هیچ کار دیگه ای نکردم مصطفی هر چی که دارد، هشتاد- نود درصدش از مادرش هست
همسر شهید احمدی روشن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یکزندگی یک داستان👇
گل فروش سر کوچه می گفت:
ما بچه بودیم، بابام یخ فروش بود، گاهی درآمد داشت، گاهی هم نداشت، گاهی نونمون خشک بود، گاهی چرب،شاید ماهی یکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم.نون و پنیر و سبزی، گاهی نون خالی... اما چشممون گشنه نبود. یه دایی داشتم، اون زمان، کارمند دولت بود، ملک و املاک داشت، وضعش خوب بود. مادرمون ماهی یک بار، میبردمون منزل دایی جان. زنش، زن خوبی بود. آبگوشت مشتی بار میذاشت و همه سیر میخوردیم. سه تا بچه، هم سن و سال من داشت. به خدا، ما یک بار، فکر نکردیم باباشون وضعش توپه و بابای ما یخ فروش. از بس مردم دار بودن. انسان بودن،خودنمایی و پز دادن تو کارشون نبود . اونا هم میامدن خونه ما. داییم دو سه کیلو گوشت و برنج میآورد، یواش میداد دست مادرم، سرشو میآورد دم گوش مادرم و آهسته میگفت، آبجی، ناقابله، تا مادرم میخواست تشکر کنه، با چشماش اشاره میکرد که چیزی نگه. مادرم هم ساکت میشد. الان، دیگه اینطوری نیست. مردم دنبال لذت بردن از زندگی نیستن. دنبال این هستن که مدام داشته هاشون رو به رخ دیگران بکشن. دلیلشم اینه که تازه به دوران رسیده ها، زیاد شدن. تقی به توقی خورده، یه پول وپله ای افتاده دستشون، دیگه نمیدونن اصالت رو نمیشه با پول سیاه خرید،،، حتی بچه ها هم، اهل دک و پز شدن. بچه یه وجبی، به خاطر کیف و کفش قر و فریش، همچین پزی میده به دوستاش که بیا و ببین. اینا بچه ان ، تربیت نشدن، ننه و باباش، ملتفتش نکردن که این کار بده، اگه همکلاسیش نداشته باشه، باید چکار کنه. لابد میدونن که میره خونه، بهانه میگیره، و باباش شرمنده میشه تو روش. قدیم، اگه کسی ناهار اشکنه میپخت، تلیت میکرد، یه کاسه هم واسه همسایه اش می فرستاد ،میگفت شاید بوی غذام همسایه ام رو به هوس بندازه و اونم غذا نداشته باشه. اگه یه خانواده توی محل تلویزیون میخرید ، همه جمع میشدن توی خونه اش، واسه تماشا. دک و پز نبود نهایت صفا و صداقت بود. الان طرف پسته میخوره، پوستشو قاب میگیره! میخواد بگه آهای مردم، من وضعم خوبه. دیگه نمیگه شاید همسایه اش نداشته باشه، حسرت بخوره. قدیم مردم صفا داشتن. الان بی وفا شدن. ربطی هم به پیشرفت علم و اینجور چیزا نداره.
این رفتارا که پیشرفت نیست.
اینا، افت اخلاقه. پسرفته... نمیدونم چی بگم.
دنیای عجیبی شده...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
نظر شما برای مریم
❣❣❣❣❣❣
سلام من زهرا هستم و من نمی خوام بگم که مریم کار خوبی کرده ...
مریم هر جوری که بود نباید این کار ها رو میکرد ولی از یه طرف هم حق با مریم هست
ولی مریم جان تو نباید این کار رو میکردی مخصوصا اینکه با پسر مردم دست تو دست باشی 😡😡و قرار بزاری ...با این که تو مادری و
باید با زندگی😠 کنار بیایی و درک کنی که همسرت سعی🤤 میکرده با تو خوب باشه....
تو هم باید سعی خودت رو میکردی و زندگیت رو از نو میساختی و مشکلات زندگی کنار میومدی ...
بجای اینکه با این مرد اون مرد برای پسرای مردم خونه تمیز کردن و وقت گذاشتن برای اون ها برای همسرت سعی میکردی وبرای اون سفر💟 های رنگین پهن میکردی و براش بهترین لباس ها رو در نظر میگرفتی گلم و توکل به خدا
عزیزم والان که دیگه خانواده محمد فهمیدن دیگه دیر هست شایدم😍 نه و تو میتونی دوباره از نوع بسازی زندگی تو
ببخشید زیاد شد 😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره عقدی👇
سلام میخاسم از خاطره روز عقدم بگم 😭😂
من اون لحظه نفهمیدم تا وقتی که عکسایه یهوییه خواهرشوهرجان و خواهر خودم که گرفته بودنو دیدم، اول اینکه تو همه ی عکسا داشتم میخندیدم با دهن باز😭😂
( ازدواجم کاملا سنتی و تقریبا زوری بود مثلا باید عادی میبودم یا حداقل لبخند ملیح😭😂)
دوم اینکه موقعی که داشتم کیک میذاشتم دهن شوهرم خودمم دهنمو باز کردم مث مامانایی که میخوان غذا دهن بچه کنن هاا،
فکرشو کنید اون لحظه چقدر بهم خندیدن😬
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿