eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
624 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام در مورد دختری 17 ساله که مادرشون گفتند یبوست دارند میتونید به نافشون روغن زیتون بمالید و چسب بزنید تا صبح بمونه درضمن خوردن غذای داغ باعث یبوست میشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii برای خانوم افغانستانی..... سلام نازگلی جان الهی خیر ببینی باگروه قشنگت صحبتم با اون خانم افغانی هست که گفته مجبوره با برادر شوهرش در خ نه خودش زندکی کنه وهیچ نوع آزادی نداره عزیزم شما این مشکلت رو با کسی که شوهرت حرف شنوی داره از او ، مطرح کن تا ایشان بشوهرت بگن توی آن خانه خانم جوان هست و اینکارهم عرفا وهم شرعا درست نیست وراه حل دوم اینکه برادرشوهرت نزدیک شما خونه بگیره وسما گاهی باشوهرت به کارهاش رسیدگی کنید وراه سوم اینکه شوهرت را متقاعد کن که پیش مشاور برید وایشون مشکلنون را حل کنه خواهرم امیدوارم در زندگی به آرامش برسی نازگل جان لطفا پیامم رو تو کانال خوبتون بزارید متشکرم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگلی جان میشه ب دوست عزیزی که گفتن دخترشون لاغربودن وبامعجون چاقی بوعلی سیناچاق شدن پیام منوبدید تاادرس اون کسی ک داره به منم بده،،،من قدم ۱۶۵ هس وزنم ۴۴ ممنونم از کانال گرمتون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
یهو پیرزن تسبیح به دست برگشت ...یه پیرزن لاغر صورت پر از چروک و سبزه ...وریزه میزه ..از شدت خجالت سرمو پایین انداختم ..زیر چشمی نگاهم به پیرزن بود..به سختی بلندشد ..اومد سمتم ..روبه روم وایساد... _:پناه بر خدا ..این کیه ؟ این زن آبستنه _:نمیدونم کیه ولی الان مهمون خونه تویه ..جایی نداره ... پیرزن پریشون گفت. . _:نکنه ... _:استغفرالله ...ننه ازم کمک خواسته همین .. احساس حقارت کردم .. چادرمو روسرم مرتب کردم .برگشتم برم که پیرزن گفت. . _:نرووومادر ...نرووو....رنگت پریده ... سرمو بالا گرفتم ..صورتم پراز اشک بود . _:نه !نمیخوام مزاحم باشم .. یهو دستمو گرفت ... _:ننه فکر کردم این پسرمن دوستاشو آورده ..نمیدونستم یه زن ابستن مهمون خونه منه ...حرفهامو به دل نگیر...بمون .خیلی وقته همزبونی تو این خونه ندارم .چند روزی مهمون سفره دلم باش ... به هق هق افتادم ..پیرزن با گریم حس ندامت کرد .. _:خدا منو ببخشه اشکتو دراوردم ... بعد رو کرد به پسرش .. _:چرا وایسادی ..برو دیگه این دختر بزار راحت باشه استراحت کنه .. حاجی خداحافظی کرد و رفت ...سریع ننه که اسمش اکرم بود برام شربت آورد. بعد منو بزور فرستاد حموم ..لباس های ترو تمیزی که میگفت برای یکی از عروساشه رو بهم داد..میگفت جوونیش صورت زن هارو بند مینداخته ..منو نشوند جلوشو با دستهای پیرو چروکیدش صورتمو بند انداخت و ابروهامو مرتب کرد.و چشمهامو سورمه کشید...بلندشدم تو آینه خودمو نگاه کردم ..کسی که تو آیینه میدیدم اصلا شبیه لاله ای که از روستا فرار کرده بود نبود! اون روز ریز و درشت زندگیمو برای ننه اکرم تعریف کردم ..بهم گفت تاوقتی که بخوام میتونم پیشش بمونم و همین کلی بهم امید داد...دوهفته از حضورم تو خونه ننه اکرم میگذشت که ...
پسرعموی نامردم با پسر خان گلاویز شد و باعث شد پسر کوچک خان کشته بشه...به رسم طایفه مون باید یکی از دخترهای آبادی خونبس میشد... خونبس پسر بزرگ خان... از شانس بدم قرعه به نام من افتاد..پسر بزرگ خان رو تا شب عروسی ندیده بودم... شب عروسیمون مادرشوهرم از پشت سر منو به اتاقمون هولم داد...در حالی که از ترس میلرزیدم مردی رو دیدم که.... https://eitaa.com/joinchat/3161588085Ce231875584 ادامه این دلانه👆
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii - داشت‌ یکی‌ یکی‌ عکسای‌ تو گوشیمو رد‌ میکرد ك گفت : چقدر خوبه‌ ك تو همه‌ی عکسات لبخند داری . از همیشه قشنگ‌ترت میکنه . . یه نیمچه لبخند زدم و گفتم : این منحنیِ بی‌خرج همه رو قشنگ‌تر میکنه . عکسا موندگارترین یادگاری آدمان . . جالبیش اینجاست من اگه غمم زیادتر باشه لبخندام گَل و گشادتر میشه . سرشو بالا آورد و قفل شد تو چشمام . از همون قفلی‌هایی که تموم حرفاشو تو مشکیِ چشماش میریخت . . و مجبورم میکرد نتونم پلک بزنم . که نکنه کلمه‌ای از حرفاش جا بیفته . همونطور ك ازم چشم برنمیداشت گفت : غصه‌هاتو خلاصش کن فقط یه جا . . اونم آغوش خودم . نه لبخندت نه چشمات نه لحظه‌هات  . . نمیخوام رنگ غصه‌هارو بگیره ؛ الانم باز یکی بزن از همون قشنگارو تا عکستو بگیرم . . دلمون واشه . یهو غم رفتنش نشست تو دلم . غمِ از دست دادنش . . غمِ اینکه حالا که وصلم به آغوشش . اگه نباشه کجا باید بریزم دلتنگی‌هامو؟! چطور میشه تحمّل کرد غمِ نبودنشو؟! نتونستم لبخند بزنم به حجمِ زیادِ این غصه که یهو افتاد به جونم . خندیدم . . با صدای بلند خندیدم . ± حالا از همون سال‌ها فقط من موندم با خنده‌هایی ك خشک شدن تو عکسا . با دردِ رفتنش ، نبودنش ، نموندنش :))!🧡'💭 - @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii - حال و هوای همان سرباز معروف را دارم ... . همان ك سال های بعد از مرگش . . عاشقانه ترین نامه‌ی تاریخ جنگ های جهانی و غیر جهانی از جیب لباسش کشف شد . آن سرباز منم و نیایش آن دختری ك برایش با تمام احساس نوشته شده بود : ‹ جنگ ك تمام بشود ازدواج میکنیم و در مزرعه‌ی مشرف به خانه ویلایی ما . . گل‌هایی خواهد رویید به زیبایی تو و در رَحِم تو دختری خواهد بود شبیه تو . . ك عاشق پدرش خواهد بود › اصلاً نکند مخاطب این نامه . . دل مَردش را با صدایش برده بود . اصلاً نکند ادامه‌ی این نامه مفقود شده باشد . نکند در ادامه‌ی صفحه‌ی مفقود شده‌اش . . سربازِ عاشق یک دل سیر از صدای دختر رؤیاهایش نوشته باشد . برای یک لحظه یقین پیدا میکنم آن سرباز مفقود ، من هستم . و نیایش هم . . آن معشوق تماماً امیدبخش ِ دوران جنگ جهانی ك مخاطب عاشقانه ترین سی و سه کلمه‌ای تاریخ است . نامه‌ای ك با شش جمله . . اوج اشتیاق و دلخوشی های شبانه یک سرباز همیشه امیدوار را ترسیم میکند . ± ك فردای آتش بس را با زنی چند ماه آبستن . . میان مزرعه‌ی گل های یاس به انتظار نشسته است :)!🩶'🎼 بُرِشی از کتاب عشق همه چیز را توجیه میکند . - سید سجاد ابطحی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii برای خانومی ک نظر دادن وحمله ور شدن بهش.....
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii برای خانومی ک نظر دادن وحمله ور شدن بهش..... ‌
سلام بر نازگل عزیز😍❤️😍❤️ روزهای سردت با نور امید گرم😍❤️😍😍❤️😍 عزیزم لطفااا پیامم و بزارید ک یک دنیا ممنون میشم. خطابم ب خواهرایی هست ک باز ی مطلب گیر آوردن تا حمله کنن ب نویسنده اش. عزیزانم اون خانوم ک برلز خانوم ۵۶ ساله ک باردار شدن.خوب طفلی راست میگن.واقعا الان وقت بارداری این خانوم هست؟؟؟۸ تا بچه ؟؟کمه قرار ه جبران همه کم بودن بچه رو ایشون جبران کنن.خوب با ازدواج و سر و سامون دادن ب دختر و پسرای مجردشون کنن.خانومی ک میگی خواهر و برادر غلط کرد.چرا غلط؟؟شما چی جای اون دختر و پسر بزرگی؟؟الان سن خواهر و برادر. شدنشونه؟؟سن مادر شون چی؟؟واقعا جوابگوی مادر شدن هست.😳😳😳😳😡😡 بخدا ک قرار ه نصف زیاد کار و مسولیت بچه با همون خواهرا باشه.😔😔😔😔 چرا؟؟چون مادر ۵۸ ساله واقعا حوصله اش میگیره بچه از پوشک بگیره؟؟ا؟بعدشم اون بچه ک دندون در میاره.اخه مگه این مادر حوصله اش میگیره.😔 بله جای تعجب داره.واقعا حق بدین ک بچه های این خانوم خوب خجالت بکشن.😔😔😔😔😔😔😔😔 شما ها هم حق ندارین دل بشکنین عزیزانم. خانوم عزیز ۵۶ ساله دیگه این جنین عزیز ک باید ب دنیا بیاد.ولی دیگه ب خاطر خودت و سن و سالت و واقعا دیگه باید لوله هات ببندی.😔😔😔😔😩😩 مادر جان ناراحت نشو.ولی واقعا بچه هات خجالت میکشن آخه.😔😔😔😔😔😔 شما هایی ک میگید آرزوی بچه دار شدن دارید درست‌.کار خداست ک شما بچه دار نمیشید درست ولی بخدا دیگه برای خانومایی ک سنشون بالا میره بخدا قشنگ نیست ک اون مادر بشه.انشالله دامن خانوم هایی ک آرزو دارن سبز ❤️😍❤️❤️😍🌱🌱🌱 در پناه حق و امام زمان باشیم😍❤️😍❤️❤️😍😍❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام وقت عالی بنده هانیه هستم ۱۶سالمه..
دنیای بانوان❤️
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام وقت عالی بنده هانیه هستم ۱۶سالمه.. ‌
۱۳سالگی ازدواج کردیم با پسر داییم که الان ۲۴سالشه،، من خانواده خودم وضع مالی خیلی پایینی داشتیم و یه داداش بزرگتردارم ۱۹سالشه و یه خواهر ۵ساله هم دارم.. پسرداییم اومد خواستگاریم و بابام اینا هم قبول کردن چون خرجی منو نداشتن بدن وضع مالی داییم اینا عالیه یکی از خرپولای کرمانن والا ثروتمندترینن خلاصه ما ازدواج کردیم یه برادرشوهردارم که ۲۸سالشه و دوتادخترداره یه خواهرشوهر دارم که هم سن خودمه و مجرده خب عروسش نمیکنن مگه مثل خانواده من گداگشنن که زود بدن بره.. اینقده این مادرشوهرم یاهمون زنداییم سرکوفت بهم میزنه و عذابم میده که آرزوی مرگ میکنم خب از یه نظر راست میگه من گداگشنه رو چه به خانواده اونا منی که نه جهاز دارمو چه به خانواده اونا حالا بازم مردی کردن کل جهازمو خودشون گرفتن با اینکه خونه مجردی شوهرم دوبلکس بود شب عروسی مادرشوهرمم ۱۷تاالنگو داد بهم پدرشوهرم ماشین دناپلاس بهم داد سندش به نام خودمه برادرشوهرم اینا ۲۰میلیون پولمون دادن اما باورتون میشه مادرپدر من هیچی بهم ندادن حتی یه النگو مفتولی هم بهم ندادن خب درکشون میکنم چون ما اصلا هیچی پول نداشتیم حتی تمام مراسماتمون رو هم داییم داد یعنی همون پدرشوهر خرج نامزدی بله برون مراسم عقد مراسم عروسی همگیشونو داییم داد،، بعد از نامزدی عقد گرفتیم توی بهترین تالار و بعداز ۲سالونیم عروسی گرفتیم و بعد از ۷ الی ۸ماه حامله شدم الان بچم ۷ماهه هست و دختره خانواده شوهرم میگن اسمشو میزاریم میترا اما من راضی نیستم تا یه حرفی میزنم میگن تو خفه شو گداگشنه واقعا خسته شدم مدرسه هم نمیرم چون شوهرم اجازه نداد برم البته قبل از ازدواجم تنبل کلاس بودم همون بهتردیگه دیگه شوهرم نذاشت برم بهترازاین بود که بگن مردود شده والا گلبرگ خانم از اینکه پیام منو میزاری کانال ممنون منم باشم مامان کوچولو @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿