دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
.بچشم میگیره...توام از زندگیش گورتو گم میکنی.ایناهم اینجا میمونه که اگه غیر از این عمل کردی بی آبروت کنم حتی به قیمت جنون برادرم...تو از زندگی محمد و امیر گمشی بیرون...برو دنبال هرزگیت...گفتم: محمد منو میکشه...امیرم چی میشه...نمیتونمندا گفت:اگه بفهمه چه غلطی میکردی محمد تو رو نکشه بابا و داداشت حتما تو رو میکشن....پس خفه شو و هر چی ندگس میگه گوش کن..تو فقط با یک پسر رابطه داشتی اونم دو روز بوده میشناختیش اونم دفعه اول بوده میدیدیش همین...حرف دیگه ای نمیزنی...نرگس دنبال حرفش رو گرفت و گفت:بعدم میگی چون خیانت کردم باید طلاقم بدی من و مامان و ندام پشت حرفت رو میگیریم تا طلاقت بده و گورت رو گم کنی..نمیدونستم چی بگم.بخاطر امیر مجبور بودم قبول کنم.اگر قبول نمیکردم بابا از درد بی آبرویی سکته میکرد.خواهرم چی زندگی اونام تباه میشد.مامانم دق مرگ میشد....امیر....امیر من...پسرم حتماتو صورتم تفم نمی انداخت و قبولشم نمیکرد...کسی هم قبولش نمیکرد...قبول کردمگفتم: باشه نرگس گفت: پاشو برو تو حمام خودت رو بدنت رو بشور محمد نباید این شکلی ببینتت.لباس بهت میدم بپوش تا زنگ بزنم به محمد بگم بیاد.صبر میکنی تا من باهاش حرف بزنم بعد از اتاق میای بیرون...دقیقا همین حرفایی که قرار شد میزنی...شنیدی...راز این دفترچه ها و کثافت کاریات بین من و ندا و خدا میمونه...گفتم: باشه....با کمک ندا رفتم تو حمام و رفتم زیر دوش آب گرم ایستادم.تموم بدنم شروع کرد به سوختن.بدنم تیکه به تیکه متورم بود.استخونام درد میکرد.جای زخمای گردنم میسوخت. و دردش داغونم میکرد.چیکار کردی با خودت مریم...تا کجا پیش رفتی اگر نمیفهمیدن تا کجا میخواستی پیش بری؟؟؟ کاش زودتر برمیگشتی مریم....کاش زودتر فهمیده بودی....امیر چرا هیچ وقت به امیر و آیندش فکر نکردی...این بی مهری ها از طرف محمد ارزشش رو داشت که الان بهت بگن هرزه...که الان تنت از این بلرزه که شوهرت بفهمه زیر خواب چنتا مرد بودی....پشیمونی فایده ای نداشت..خدا را شکر میکردم که نرگس و ندا بخاطر برادرشون که بود دست از سرم برداشتند و میگذاشتن برم دنبال زندگیم....تو افکار خودم غرق بودم و شیر آب آروم آروم روی سرم میریخت که صدای داد و فریاد شنیدم...صدای محمد بود....از خونه مادرش تا خونه نرگس دوسه تا کوچه فاصله داشت...محمد مدام داد میزد: کدوم گوری قایمش کردید؟؟؟؟آب رو بستم و منتظر نشستم که نرگس صدام کنه.نرگس میگفت: داداش فهمیده چه غلطی کرده...من خودم آدمش کردم...تو یکم آروم بگیر....گوشه حمام ایستادم.محمد به زمین و زمان فحش میداد.صدای شکستن شیشه میشنیدم از ترس به خودم میلرزیدم.
ادامه دارد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خواستگاری👇
همسر من فامیل دور بودن که هیچ وقت ندیده بودمش و اولین بار خواستگاری دیدمش ۱۹ سالم بود. ...
جلسه اول از سر کنجکاوی از سوراخ کلید اتاقم دید میزدم ببینم چه شکلیه راستشو بگم اول خورد تو ذوقم خیلی بچه میزد در حالیکه ۲۴ سالش بود ...
نمیخواستم قبول کنم چون برام زود بود ولی بعد چند جلسه اشنایی و دیدن مهربونیش و آروم بودنش مهرش به دلم نشست و سرنوشتمون به هم گره خورد
دو ساله عقدیم ان شاءالله سال دیگه میریم خونه خودمون برامون دعا کنین
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک معجزه 👇
ما یه بار رفته بودیم شمال. ساری اقامت کردیم. ..
یکی بهمون گفت فلان روستا طبیعتش خعلی قشنگه. ماهم 12 ظهر راه افتادیم رفتیم به سمت اون روستا که واقعا طبیعتش معرکه بود. خود بهشت بود. اسمش سیکا مرس بود اگه اشتباه نکنم
. حدودای 3 ظهر بود که رسیدیم به اخرای روستا. همه تشنه و گشنه.
هیچی برا ناهار نبرده بودیم. یهو من سرمو از پنجره ماشین دراوردم گفتم خداجون کاشکه یکیو اینجا داشتیم که ازمون پذیرایی میکرد.
رسیدیم اخر روستا و خواستیم تو یه مسیر صعب العبور دور بزنیم که ماشین گیر کرد. هر چی گاز میدادیم درنمیومد.
یکی از اهالی که صدای بلند گاز ماشین رو شنید اومد از خونه ش بیرون تا کمکمون کنه. کمک کرد ماشینو دراوردیم.
بعد ازمون پرسید از کجا اومدین؟ گفتیم از مشهد. گفت شما از پیش امام رضا اومدین باید بیاین خونه ما.
رفتیم خونه ش یه سفره برامون انداخت رنگارنگ. از کره و مربا و پنیر محلی گرفته تا ناهار ظهرشون همه چیو اورد تو سفره ش.
خودمم باورم نمیشد چطور شد که اینطوری شد. از این خیلی خوشحال بودم که خدا همین قدر ساده صدامو شنید و جواب داد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک در دل👇
سلام من 29 وشوهرم 33 سالمون، 10 ساله ازدواج کردیم همدیگرو خیلی دوس داریم ولی هراز گاهی به مشکل خیلی بزرگی میخوریم😭😭
مثلا تازه ترینش مال همین هفته قبله، شوهری یهو اومد و گفت میرم تهران ماشین بخرم دو سه روز دیگه اینجام و گفت که با دو تا از پسر عموهاش میرن😒من هر چی با زبان و بی زبان گفتم گوشش شنوا نبود
روز بعد از رفتنش زنگ زدم گفت داریم میریم شیراز، گفتم چرا شیراز گفت بریم شیراز ببینیم اگه پیدا نکردیم میریم تهران،
! سرتونو بدرد نیارم خودم که از زن بودن خیلی احساس ضعف دارم که من بشینم تو خونه دوتا بچه رو تر و خشک کنم بعد آقایی بخواد برای خودش برو دور دور! این کارشون قبلا هم تکرار شده بود
ولی این دفعه اونقدر بریدم که قصد دارم خودمو از این دنیا راحت کنم مستقیم برم تو جهنم
ما زنا هر چی هم که بخوایم خوب باشیم روزگار باهامون بد تا میکنه
بعد این 6 روز که اومد خیلی ابراز پشیمونی کرد وخیلی از من معذرت خواست ولی اصلا تو دلم نمیتونم ببخشمش با این که خیلی دوسش دارم
همش میخوام خودمو از زندگیش حذف کنم
شما میتونید راه حلی جلوی پام بزارید که آرومم کنه خیلی ضعف اعصاب گرفتم وقتی ازش می نجم رو بچه ها عصبانیتم خالی میکنم مگه این دو طفل معصوم چه گناهی کردن
من از این بیشتر میسوزم که خودشم میدونه که کارش اشتباهه و انجامش میده
امید وارم بزارید تا بقیه آقایون محترم یکم با فکر تفریحات مجردیشونو بچینن در آخر که فکر میکنم از ما زنها مظلوم تر تو هیچ دینی هم نیست
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک شهید👇
پس از ازدواج با شهید شهریاری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان دیدم و نماز شب خواندن همسرم را مشاهده کردم
در شب اول ازدواجمان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب، نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبانزد بود
همسر شهید شهریاری
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
نظر شما برای مریم
❣❣❣❣❣❣
سلام به ادمین عزیز و اعضای کانال
الان ک نظرم رو در مورد مریم میگم یه بغضی راه گلوم رو بسته و به زنان و دخترانی ک بدون فکر خودشون رو تو عذاب و گرفتاری می ندازن می سوزه و اشک از گوشه چشمم جاری میشه .....
چرا زنان به خودشون بها و ارزش نمیدن
اگه زنان و دختران ارزش خودشون رو میدونستن و راحت خودشونو مفت به مردان گرگ صفت نسپارند نسل اینگونه مردان نابود میشه ....
زنان خودشون به خودشون ظلم میکنن
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه انشالله ک توبه کنن وخدا توبه پذیر هس
به امید اینکه هیچ زن و دختری مورد بی مهری قرار نگیره
ممنون از کانال خوبتون
❣❣❣❣
سلام من تازه با این کانال آشنا شدم خیلی مطالبش عالیه به خصوص درددل مریم
چون با اینکه داستانش غم انگیز ه ولی میشه خیلی درس ها رو ازش گرفت
امیدوارم راه زندگی هیچ کسی با اجبار اطرافیان انتخاب نشه
واگر این اتفاق افتاد بتونه به بهترین نحو برای ادامه زندگیش تصمیم بگیره
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿