eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
619 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همه دوستان اون خانومی که از بی غیرتی داداش میگه ... چقد شبیه به هم بودیم . ۱۶سال پیش ماهم توساخت وساز با بابام شریک شدیم ...شوهرم پول میفرستاد ولی بابام تایه جایی کار رو پیش برد ودیگه ولش کرد ..وقتی اومدیم تهران شوهرم کارارو تموم کرد ... البته حرف وحدیث زیاد شد ..شوهرم با بابام حرفش شد...حالا بابام چکار کرد یه واحد مفت داد به پسر گلش ماشین گرفت ...همین جور ریخت به پا پسرش که دست اخر خونه ی خودشو هم فروخت براقا ...سال اخری که باهاشون تو اون ساختمون بودم پول قبض هاشون من میدادم ... تا بلاخره نجات یافتم رفته جای دیگه ...حالاچی شده بابام نشسته به خاک سیاه چند روز پیش اومدن دستبند زدن به دستش برا گند کاری پسرش ..پشت چک امضا کرده...من خواهرام از پسن دازامون خرجشون رو میدیم....واقعا فقط باید حرص خورد کاری که ما این روزا میکنیم😔😔😔😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii راستش یه مدته چند ماهه همش بیمارم از ای دکتر به اون دکتر خسته شدم... ‌‌
سلام نازگل جانم❤️چراغ دلت روشن ،الهی و دستات پربرکت و قلبت آروم که به فکر سقف خونه نیازمندایی🌺راستش یه مدته چند ماهه همش بیمارم از ای دکتر به اون دکتر خسته شدم😔نمیدونم چه گرهی تو کارم افتاده باورکنید اهل آزار واذیت دیگرانم نیستم که بگم کارماست.فقط از دست یه نفر بشددددت غمگینم که دلمو شکست و تو جمع تحقیرم کرد و دلمو شکست 😭شوهرم با برادراش دعوا کرده بود سر مغازه هاشون که چسپیده به همن سر جای پارک ماشین 😔شوهرم به مادر شوهر زنگ میزنه به داداشاش حرف و ناسزا میگه،این وسط یکی دیگه از داداشای همسرم مریض شد شوهرم چون باهاشون قهر بود سر مغازه ها،نه باهاشون رفت دکتر،نه به مامانش زنگ زد.البته من به مادر شوهر زنگ زدم حال برادر شوار مریضمو بپرسم اونم کلی به همسرم حرف زد و گله کرد و منم فقط گفتم شوهرم منم حق داره از دست برادراش ناراحت بشه چون برادر شوهرم رفته به همکاراش سر جای پارک حرف زده.این گذشت ومادر شوهرم چون همسرم دیگه بهش زنگ نزده فکر کرده من پرش کردم گفتم به مادرت زنگ نزن و احوال داداشتو از مامانت نگیر😔بهم گفت قسم بخور بگو همه کسم بمیره من حرفی رو حرف تو نزاشتم منم گفتم دلم نمیاد اما اون بهم گفت قسم نمیخوری یعنی چیزی گفتی در صورتی که من دلم نمیومد بگم بچه هامو خانواده ام همشون.......😔اما اخر سر یه حرفایی زد که مجبور شدم سه بار این قسمو بخورم😔که باورکنه من چیزی نگفتم و حرفی رو حرفاش اضافه نکردم پیش شوهرم🥺از اونروز حالم اینقدر بده که نگم براتون باهیچی آروم نمیشم😔بچه هام تو اون جمع بودن و زدن زیر گریه خودمم که نگم چقدر گررریه کردم دست خودم نبود🥺شاید بگین من آدم ضعیفیم ولی هرکی دیگه هم بود اشکش درمیومد😭از اونروز همش یادم میفته غصه میخورم الان یک ماه بیشتره خونه شون نمیرم ولی چون قبلن هفته یکبار دوبار میرفتیم شوهرم فهمید بهش گفتم اینجوری شده اونم گفت توچیزی به من نگفتی که باعث بشع من خونشون نرم😔حالا دلم میخواد بیگناهیم ثابت بشع امانمیدونم چطوری؟مدت زیادیه که مریضم و حال روحی وجسمی خوبی ندارم نمیدونم چیکار کنم کسی میتونه راهنمایی کنه ذکری دعایی چیزی که هم حالم خوب بشه هم هرحرفی میزنم برداشت منفی از اون نشه و مورد تهمت قرار نگیرم😔بخدا شدهحرف عادی بدون هیچ قصدو غرضی گفتم دیگران جبهه گرفتن وبدشون اومده در صورتیکه یکی دیگه همون حرفو زده انگار نه انگار،یاجرات نمیکنم از اقوام شوهر چیزی بپرسم همش ازم پنهان میکنن من از دهن بقیه ماجراشونو میشنوم در صورتیکه من باهاشون بد نیستم وعروس بدی نیستم فقط دستم نمک نداره😔چیکارکنم اگه میتونین راهنماییم کنین عشقا❤️🌺♥️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii «الان اونجام که فریدون مشیری میگه : رُک بگویم از همه رنجیده ام! از غریب‌و آشنا ترسیده ام. بیخیالِ سردیِ آغوش ها ، من به آغوشِ خودم چسبیده ام..» ﹙🕊/☝🏽﹚ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خواهر گلم که نذر کردی اسم پسرت رو رضا بذاری... اگه شما صیغه ی نذر خوندی برا نذرت دیگه الان نمی تونی اسم پسرت رو امید رضا بذاری البته اگه مرجع تقلید آیت الله مکارم شیرازی باشه صیغه نذر لازم نیست اینم از یه آقای روحانی بپرس که نذر کردی اسم پسرت رو رضا بذاری ولی امید صداش می کنی درسته یا نه؟ 🤔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانمی که گفتن دیسک کمر دارن میگی کمرت زانوت درد میکنه بعد بازم میگی دخترام میگن دادا میخوایم 😳 اومدیم و این‌یکی هم دختر شد اصلا پسر هم بشه بچه فقط زاییدن نیس جم و جور کردن داره مدرسه داره دوتا دیگه هم داری اگر واقعا تواناییش رو داری که چرا میپرسی اگر نه بیخیال شو منم کمر درد دارم میدونم چه کوفتی هست چون به هر حال هرچقدرم بقیه کمکت کنن باز تمام مسولیتها گردن خودته حالا که بچه هات از آب و گل درومدن بیخودی خودتو گرفتار نکن خدا همونا رو برات نگه داره بچه زاییدن و بزرگ کردن مگه شوخیه بدنیا بیاد بگی آی زانوم اولین نفر همون اطرافیانت میگن میخواستی نزایی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii میدونی الان چقدر نیاز دارم که وقتی یه شب خوابیدم ، چشمامو باز کنم و ببینم تو کنارمی. دقیقا صورتت روبه روی صورتِ من باشه! دقیقا چشمام رو به روی چشمات باشه! اصلا انقدر نزدیک باشم بهت که مژه هامون به هم بخورن! فقط من باشم و تو باشی و یه دنیایِ دیگه ؛ یه دنیایی که کسی جز خودمون توش نیست :) یه جایی که شبیه این دنیا نباشه یه دنیایی که وسطِ خنده ، غم نمیاد سراغمون! یه دنیایی که آدماش فیک نباشن! یه دنیایِ زیبا دقیقا عینِ چشمات :)! یه دنیایی که هر وقت چشمام رو باز کردم تو کنارم باشی ✨. ‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
آدرس خونه ننه اکرم رو دادم به برادرم بهبود گفتم بهش بگو بهمن رو بفرسته دنبالم ..دوروز بعد بهمن اومد دنبالمو راهی شهرشدیم. کلی برام خوشحال بود .میگفت خیلی برام دعا میکرده که بتونم از دستشون راحت بشم و بچمو پس بگیرم. وقتی برگشتم ننه اکرم یه دیگ بزرگ آش نذری پخت و پخش کرد تو درو همسایه ....دوباره لبخندو خوشی به زندگیم برگشته بودولی نگران رسول بودم. نگران بودم بیاد سراغم ..پس باید ازاونجا میرفتم .. شب وقتی دیگ رو توی حیاط شستم و شیر آب و بستم .زنگ در به صدا دراومد..به هوای اینکه کسی برای آش نذری اومده درو باز کردم .. ولی پشت در چشمهای غم زده مردی رو میدیدم که ناامید داشت نگاهم میکرد بی هیچ حرفی وحشت زده زل زدم بهش. . _:اومدم بگم میخوام طلاقت بدم تا دیگه دلهره من و تو زندگیت نداشته باشی. لاله من از بچگیت تورو میشناسم. پس چشمهات هیچ وقت نمیتونه بهم دروغ بگه. همون شب فهمیدم به دروغ خودتو زدی به دیوونگی ..از خودم بدم اومد که مجبورت کردم برای رهایی از زندگی من دست به همچین کاری بزنی. .من میرم فردا صب میام دنبالت بریم برای طلاق. .. تا خواستم دهن بازکنم و حرفی بزنم ..دستشو گذاشت جلوی بینیش... _:هیس ..نمیخواد چیزی بگی تو گفتنی هارو گفتی ...گفتی که دوسم نداری ..و همین یعنی کلی حرف ! چشمهاش زیر نورمهتاب برق میزد ..رسول با چشمی اشک بار ازم دورشد و من باحیرت فقط تونستم نگاهش کنم و با حرفاش بشکنم ...اصلا انتطار اومدنش و گفتن این حرف هارو ازش نداشتم ..بهت زده درو بستم و اومدم خونه ..ننه اکرم محمدوخوابونده بودو خودشم کنارش خواب بود .خزیدم تو جام ..نمیدونم چرا دلم از حرفهای امشب رسول گرفت ..همیشه منتظر این لحظه بودم ولی چرا الان ماتم گرفته بودم ...حس میکردم هنوز تو اعماق دلم حسی به رسول دارم ..ولی حس حضور شهین منو قانع به این جدایی کرد...فردا صب...
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام درمورد خانمی که بار دارن دندون درد دارن ببین گلم من خودم ۲۸ سالم ۳ تا بچه دارم والان حامله ۷ ماهم من مشگل تو داشتم رفتم پیش متخصص زنان نامه بهم داد رفتم دندون پزشکی که آشنا شوهرم بود عصب کشی کرد وپرش کرد الان شب ها راحت میخوابم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام نازگل جان ان شاالله حال دلت خوب باشه من همون مادری هستم که گفتم زندگی رو باید برای ازدواج بچه ها مون آسون بگیریم
4.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برای اون هایی که میگن بچه خوبه و به بقیه پیشنهاد می کنند😂😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿