دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 سرگذشت زییای دختری بنام لاله(بسیار مهیج و عاشقانه) روایتی از سال۱۳۵۰
بی اختیار توی تاریکی شب به سمت قبرروح انگیز کشیده شدم ..بین اون همه قبر انگار غریب یه گوشه افتاده بود ..با اینکه وحشت زده بودم ولی رفتم سرخاکش ..دستمو روی سنگ سفت و سرد قبرش کشیدم ..حس کردم روح انگیزوبغل کردم ..دلم براش تنگ شده بود کلی براش حرف داشتم از نامردی های دنیا ...سرمو روی سنگ سیاهش گذاشتم و شروع کردم به درد و دل کردن و گریه کردن ..
چقدر حرف رو دلم بودو خبر نداشتم . چقدر سر دلم سنگین بوده. ..دیگه حال خودمو نمیفهمیدم. با صدای بلندی گریه میکردم ..صدای گریم سکوت گورستان رو شکسته بود...نمیدونم چقدر گذشته بودکه دستی رو شونم نشست. . مضطرب برگشتم ...
با دیدن پیر مردی پشت سرم جیغ زدم ..
_:نترس دخترم ...
ولی من خیلی ترسیده بودم ..با ترس عقب رفتم
_:امروز پنج شنبش اومدم خیرات رو قبر هارو جمع کنم باهات کاری ندارم ...
نگاهی به سرتاپاش کردم ..لباس های مندرس و کهنش بهم میگفت که حرفشو باور کنم ..
یهو فکری اومد ذهنم..با صدای لرزونی گفتم
_:سید علی رو میشناسی
_:اره مگه میشه کسی مرد به این خوبی رونشناسه
گوشه شالمو باز کردم و یه سکه برداشتم و گرفتم سمتش
_بیا بگیر ..عوضش برو خونه سید علی بگو بیاد خونه عزیز...مادر رسول ..بگو خیلی واجبه
پیرمرد پولو با خوشحالی گذاشت تو جیبش و گفت به چشم خانوم الان میرم میگم ..
پیرمرد رفت و منم سریع برگشتم خونه ..
رسول متعجب نگاهم میکرد وقتی دید زود وبدون سید علی برگشتم ناراحت شد ولی چیزی نگفت ..سریع خونه رو جمع و جور کردم ..رفتم از اتاق سابقم چادر سفید برداشتم انداختم روسرم و منتظرنشستم کنار رسول ..سید علی خیلی زود پریشون اومد ولی وقتی من و با چادر سفید کنار رسول دید همه چیزو متوجه شد .اینبار هرسه مون خوشحال بودیم ..سید علی خطبه رو خوند...و رفت ...حالا من مال مردی شده بودم که دیوانه وار دوستش داشتم ..
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
از ازدواج خواهرش میگه....
سلام نازگل عزیز و تمام خانم های گل گروه
گلبرگ جون لطفا پیام من و بذارید به مشورت خانم های گل گروه نیازمندیم..
مسئله خانواده ی ما در مورد ازدواج
خواهرهای من هستش یکی از خواهرهای عزیز من که بزرگتر هستن استاد دانشگاه هستش که خواستگار زیادی دارن ولی
متاسفانه هیچ کدوم از این خواستگاری ها به ازدواج ختم نمیشه خواهر کوچکتر عزیزم هم در رشته مامایی درس میخونه که یکی از هم دانشگاهیهاش ازش
خواستگاری کرده که پزشکی میخونه انصافی هم پسر خوب و با ایمانی هست مشکل ما خواهر بزرگم هست که هنوز
ازدواج نکرده واقعا موندیم چه جوابی بدیم .. خودشون میگن مشکلی ندارن با ازدواج خواهر کوچکترم ولی ما متوجه
ناراحتیش میشیم.. واقعا مادرم و پدرم موندن که به خواستگاری خواهر کوچکترم جواب مثبت بدن یا بمونن خواهر بزرگترم ازدواج کنه... خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید
سپاسگزارم 🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
ميـخواے به عشــق سابقت تيڪه بندازى؟
میــخواے عشقــتو با عڪس پـروفایلت حرص بدے؟
میــخواے حــرف دلـتو با عڪس پــروفایلت بزنے؟
https://eitaa.com/joinchat/2324758590C8489f6a186
https://eitaa.com/joinchat/2324758590C8489f6a186
اگه شبا دلتنگ عشقت میشے بیا🤦♀👆
فقــط مــغــرورا
هدایت شده از تبلیغات من
دختر ۱۲ ساله ام عاشق تنهایی خودش بود استعداد خوبی تو کشیدن نقاشی داره گاهی میاومدم اتاقش تا تشویقش کنم بخاطر نقاشی هاش که میدیدم غرق کشیدن شده و شعر های عجیب و زیبایی زمزمه میکنه وقتی با دقت نگاه به چند تا از نقاشی هاش کردم دیدم هر کدوم از شخصیت های که کشیده یه بیت شعر زیرش هست بیشتر که به عمق نقاشی نگاهمو میدوختم سایه عجیبی همراه شخصیت نقاشی نمایان میشد فکر میکردم اشتباه از منه یامن توهم زدم تااین که ....
https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من زهرا هستم شاغل ۳۵سالمه و صاحب دوفرزند دوقلو ۲ساله،، ...
سلام نازگل
جان و همراهان گل کانال..
من زهرا هستم شاغل ۳۵سالمه و صاحب دوفرزند دوقلو ۲ساله،،
من موقعی که جواب کنکورم اومد و دیدم دانشگاه مورد علاقم قبول شدم ذوق مرگ شدم واقعا تلاش زحمات ۱۲ساله ام جواب داده بودند جایی دور از شهرمان قبول شده بودم و میبایست خوابگاه بگیرم خلاصه همه کاراروکردیم ثبت نام هم انجام دادیم خوابگاه هم گرفتیم و رفتم دانشگاه،، دوسال به تمومی دانشگاه هم مانده بود که پسری از همکلاسی هایم که فردی عاقل و مجیب بود عاشقشم شده بود یعنی من اون موقع فهمیدم اما این پسر قصه ی ما خیلی وقت پیش بود بنده رو زیر نظر داشت این اقا پسر قصه ی ما با خانواده اومدن خواستگاری ماهم جواب مثبت دادیم من گفتم تا تمومی دانشگاهم نامزد باشیم و عقد و بعد از دانشگاه عروسی خانواده پسر قصه ی ماهم قبول کردند بعد از دوماه عقد کردیم ولی اصلا کنارهم تنها نمیزاشتنمان،، بلاخره دانشگاهم تموم شد یعنی تموم کردیم چون من و پسر قصه همسن بودیم و دریک کلاس،، خلاصه منو پسر قصه بعد از ۴ماه عروسی کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمان من موقعی که عروسی کردم ۲۶سالم بود بعد از عروسی رفتیم سرکاری افتخارمند،، بعد از ۷سال اقدام به بارداری کردیم و دخترای عزیزم (دوقلو) به دنیام اومدن زینب و فاطمه جان،،😍🥰
منم باشم زرگلیِ محمد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
😓اگر طلاهاتو فروختی و یه جایگزین
میخوای که کسی متوجه نشه🙈🙄
🥰گالری زیبا رو دنبال کن🏃♀️🏃♀️
و کلی دلبریجات خوشگل و برند رو
🎁تخفیف روز مادر🎁 #قسطی بخر🎁👌
👌 مشابه طلا
❤️ بدون حساسیت
✅ رنگ ثابت
بزن رو لینک و فرصت رو از دست نده👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1166606618Ccb45bfa3c9
هدایت شده از تبلیغات من
اسمم محدثه است28 سالمه😔
دو سال تمام تلاشمو کردم تا شوهرم تو آزمون دبیری قبول شد و خبرش مثل بمب توو کل فامیل پیچید.هر کی خبر و شنید گفت:خوشبحالتون،هر دوتون معلم شدید...
تا اینکه یه روز شوهرم از مدرسه دیر اومد و گفت عزیزم از این به بعد روزی دوساعت برا بچه ها کلاس جبرانی گذاشتم.
اولش منه ساده باورم شد و کم کم به کاراش شک کردم.تا اینکه یه روز بعد کلاس خودم رفتم دم مدرسه شوهرم و دیدم همه بچه ها از مدرسه تعطیل شدن و اومدن بیرون ولی شوهرم نیومد و در مدرسه رو بست،بعد دوساعت که اومد در و باز کرد یه مرتبه دیدم شوهرم...😭😱❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/857276829Cbc06131f03
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من ۳۵سالمه و ۱۷سال پیش متاهل شدم...
سلام
من ۳۵سالمه و ۱۷سال پیش متاهل شدم با پسر عمو زن داییم خلاصه منو اقایی به بارداری اقدام کردیم اما حامله نمیشم😞۱۷سال تموم تموم شهر های ایران رفتیم اصلا حامله نشدم درسته روحیم شاده اما چه کسی از درون دل می داند ساختمان نباروری شیراز اصفحان تهران هم رفتم اما انگار نه انگار یکی از اقواممون بهترین دکترای شهرستان بزرگ نرماشیر رو معرفی کرد و رفتم ساختمان ناباروری نرماشیر اما بازم حامله نشدم بخدا هرکاری کردم به هردری زدم حواب نداد توروخدا اگه دکتر خوبی میشناسین دریغ نکنین اینم بگم پیش دکتز افلاطونیان یزد رفتم اما نشد ۱٠سال پیش رفتم ناباروری یزد اما اصلا هیچ تاثیری نداشت کل شهرهای ایران رو گشتم دور دکترا اما هیچکدوم نتونستن کاری کنن
توروخدا دکتر خوبی نمیشناسین
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
کلیپ جدید صادق بوقی پیرمرد بازار رشت حسابی ترکوند😱😁
مردم همه جمع شدن😳
بیا کلیپشو گذاشتم😬👇
https://eitaa.com/joinchat/2206597650C680d7214fa
دمش گرم که انقدر دل مردم رو شاد میکنه😍
هدایت شده از تبلیغات من
📌بــزن روی شــکـلـک زیر مــی بــردد یـه جــایی که بترکی از خنـده🤣👇
⢀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⡀⠀
⠀⣿⣷⣤⣄⣀⣀⡠⠤⠒⠒⠒⠒⠤⢤⣀⣀⣀⣤⣾⣿⠀
⠀⠹⣿⣿⣿⠞⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠳⣿⣿⣿⠏⠀
⠀⠀⠈⡟⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⢿⠃⠀⠀
⠀⠀⢸⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣇⠀⠀
⠀⠀⡇⠀⠀⠀⠘⠓⢢⡀⠀⠀⢀⡔⠚⠃⠀⠀⠀⢸⠀⠀
⠀⠀⢣⠀⠀⠀⠀⠰⣿⡇⠀⠀⢸⣿⠆⠀⠀⠀⠀⡸⠀⠀
⠀⠀⠘⣆⠀⠀⠀⠀⠈⠀⠀⠀⠀⠉⡀⠀⠀⠀⣠⠃⠀⠀
⠀⠀⠀⠘⢦⡀⠀⠈⠙⠶⠶⠶⠞⠋⠀⠀⢀⡴⠃⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠢⢤⣀⡀⠀⠀⢀⣀⡤⠔⠋⠀⠀
بزن روی شـکلک ببرتت به بی ادبی ترین کانال ایتا🤣😬💢👆🏾
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خانوما و خواهرا و مادرا و همچنین ناز گل
خانوما من دختری کلاس نهمی هستم شما لینک نهم ندارین مثلا ریاضی نهم یا فارسی نهم یا زبان نهم اگه کانالی چیزی میشناسین یا دارین معرفی کنین افت تخصیلی داشتم خانوما نازگل جان لطفا لینک رو بفرستت
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿