یک زندگی یک شهید👇

وقتی که من از بیرون می‌آمدم خانه می‌دیدم که به این عکس شهدا خیره شده است و زیر لبش اشعاری را زمزمه می‌کند و چشم هایش پر از اشک شده است می‌خواست گریه کند ولی من که وارد اتاق می‌شدم صحنه عوض می‌شد همسر شهید باکری @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک سیاست👇

من ۲۲ و همنفسم ۳۰سالشه. یکی از نگرانی های زندگیم این بود که فکر میکردم زیبایی صورت زن، برای مرد خیلی مهمه.......🌱🌸 واسه همین از بارداری میترسیدم و دلهره داشتم که قیافم خراب شه و همنفسم، عشقش بهم کم بشه. ولی الان که باردارم فهمیدم اخلاق و #احترام واسه مرد از همه چیز مهمتره. همسرم نه تنها توجهش کم نشده بلکه روابط عاطفی و جنسیمون خیلی بهتر شده. 😎 همیشه عروسک لوس شوهرتون باشین تو خونه: 🖋سعی نکنید خودتونو مثل مرد قوی جلوه بدین. 🖋توی جمع هیچوقت حرف شوهرتونو رد نکنید و بهش احترام بذارید. 🖋گاهی بی مناسبت، جشنای کوچولو بگیرین. کیک خونگی درست کنین. نوشته و گل بذارید کنارش. غذای خوب با دیزاین خوب و لباس شیک و... 🖋همیشه بابت زحمتای آقاتون، تشکر کنین 🖋وقتی میاد خونه با بوس و بغل ازش استقبال کنین. 🖋هیچوقت مشکلات زندگیتونو پیش بقیه نگین و بین خودتون حلش کنین. 🖋پیش خونوادتون هرگز از شوهرتون بدگویی نکنید. 🖌زندگیتون پراز آرامش @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

نظر شما برای مریم ❣❣❣❣❣❣❣ سلام در مورد زندگی مریم باید بگم واقعا برای مریم متاسفم هر زن زرنگی هر چند شوهرش سرد باشه می‌تونه با ناز و اشوه شوهرش رو به راه بیاره مردها همیشه در مقابل زنها ناتوانند و نمی‌تونند مقاومت کنند مریم همون‌طور که با مردهای دیگه رابطه برقرار میکرد می‌تونست با شوهر خودش بهترین و شیرین تریم لحظات رو رقم می‌زد محمد و مریم بالاخره با هم رابطه داشتند تو این لحظات مریم می‌تونست با پیشقدم شدن این لحظات رو برای محمد لذت بخش تر میکرد. لحظاتی که به هر طریقی که می‌گذشت پاک و حلال بوده و نه تنها باعث گناه نمیشه بلکه لحظه لحظه ش پر از ثواب هست و هم محمد کم کم بیشتر و بیشتر عاشقش میشد و خدا هم بخاطر صبرش و تلاشش برای محمد به زندگیش و عشقش برکت میداد و تو این منجلاب فرو نمیرفت من میخام از مریم بپرسم چند بار دست محمد رو تو دستای گرفته و بهش محبت کرده و از رابطه با دوست پسراش چند بار با محمد رابطه جنسی خوشایند داشته تا کم کم محمد رو براه بیاره و عاشق خودش کنه اینم بگم که مریم به هیچ عنوان نباید به پدرش گوش میکرد و طلاهاش رو می‌فروخت اینچنین پدر به درد لایه جرز دیوار میخوره بنظر من پدر مریم باعث تمام بدبختی های او هست هر چند این از گناه مریم کم نمیکنه و باید توبه کنه و از خدا بخواد و واقعا آدم بشه انشالله @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک داستان👇🍃

بی بی میگفت مادرم سر زا از دنیا رفته بود..روز تولد من و مرگ مامانم یکی میشه.. برای همین من میشم شوم و‌قدم نحس..🌱🌸 ولی بی بی که عاشق من بوده برخلاف تصور مردم روستا اسممو میذاره قدم خیر..چون بعد از مدتها روستامون بارون باریده بود ولی مردم که بارون رو‌‌ ندیدن فقط مرگ مادرمو دیده بودن.. راستی یادم رفت بگم پدرم چندماه پیش از داربست میفته و اینجوری من میشم بی پدرومادر.... طایفه ی مادرم میگفتن این دختره شومه،بدقدمه...میدیدم بی بیم غصه میخورد ولی دم نمیزد که نکنه منم غصه دار بشم... گذشت و من شدم۱۵ساله...دخترزییایی بودم ولی اینقدر توی گوش مردم روستا خونده بودند من شومم که هیچ پسری جرات نداشت حتی بهم نزدیک بشه.. شاهد عشقهای یواشکی دخترهای روستا به عاشق هاشون بودم و حسرت همچی عشقی میخوردم.. یه روز که از سر زمین برمیگشتم متوجه اومدنش از پشت سرم شدم... پسرخاله ی معلمم بود،عاشقم شده بود... دوست داشتم عاشقش بشم ولی میترسیدم از اینکه اونم مثل بقیه منو رها کنه،چون شوم و بدقدمم..ولی بقول بی بی اگه کسی تورو بخواد تا تهش باها میاد و میشه جورکش ت... خداداد از اون مردهایی بود که سخت و سفت جلو یه طایفه وایساد که الا و بلا قدم خیر رو‌میخوام...مادرش عاقش‌کرد پدرش نفرینش...از طایفه طرد شد.. شبونه جشن کوچیکی با حضور بی بی برگزار کردیم و بعدش اومدیم یاسوج....برای اینکه از همه دور باشیم...ده سال از اون روزها میگذره خدادا هرروز بیشتر عاشق من میشه و من بیشتر عاشق اون...منی که شوم بودم از وقتی پا گذاشتم توی زندگی خداداد بقول خودش پر از برکت بودم براش...شده مدیر مدرسه،شده بزرگ محله...شده خیر روستا... میگه همونطور که بی بی خدابیامرزت میگفت تو واقعا قدم خیر منی....!!! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک معجزه👇🍃

دوهفته پیش بود دخترم شدید مریض شد و بیمارستان بستری شد ریش عفونت کرده بود و دکترا گفتن تا درمان بشه طول میکشه توی بیمارستان خیلی بهم سخت میگذشت وبچم خیلی بی تابی میکرد میگفت بریم خونه چرا منو آوردی اینجا که انقدر سوزن وآمپول بهم بزنن آخه دردم میاد وکلی دلم خون میشد بعداز سه روز دکتر بخش اومد بجه رو دید گفت فعلا باید باشه منم خیلی دلم سوخت یه همسایه داریم یه خانم مسنه و از سادات گفتم یا جد معصومه سید(همون خانم همسایه)بچم انروز مرخص بشه فقط ده هزاار تمن توی کیفم بود که اختیارش رو داشتم همون رو نذر کردم ساعت دو عصر همون روز دکتر اومد ومرخصش کرد اصلا باورم نمیشد میگفتن تا ده روز درمانش طول میکشه الهی خدا این ائمه رو برامون نگه داره واعتقادمون رو حفظ کنه مرخص شدیم وشکر خدا بچم خوب شد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک تجربه زیبایی🍃👇

🤚سلام امیدوارم‌زندگے به ڪامتون باشه دوستان چند مورد از تجربه هشت ساله ے زندگے خودمو در اختیارتون میذارم امیپوارم وقت بگذارین و بخونید. ارزش داره🌹 1.لازمه ے دوام عشقتون احترامه خیلے محترمانه برخورد ڪنید ڪه در شأن یه دخترخانم پرنسس باشه😁 شما ڪدبانویید در شأن و منزلت شما نیست از خانواده ے شوهربهش غیبت ڪنید. یا سرزنشش ڪنید. اگه اون از خانواده ے ما بگه خوشمون میاد؟؟ مسلما نه! پس چرا بدگویے ڪنیم؟ بهتره بے تفاوت باشیم و تمرڪزمون روے عشقمون باشه اگه خیلے ناراحتید با آرامش و متانت بگید بهش ڪه مادرتو‌ عین مادر خودم دوست دارم چون عشق منو بزرگ ڪرده و سپرده به من اما فلان حرفش منو رنجوند😞 ازش توقع نداشتم با عروسش اینجورے باشه من دوسش دارم ولے اینجورے ازش دور میشم😊 مطمئن باشید همین حرفا اگه رو به مادرش بگه ،هم مثلا مادرش بیشتر سمتتون میاد هم دلخورے بینتون پیش نمیاد. 2.گذشت داشته باشید. جمله ی معروفے ڪه میگه:قبل ازدواج چشماتونو باز ڪنید و بعد ازدواج چشماتونو ببندید. 3.توی جمع با احترام باهاش برخورد ڪنید مسلما ڪسے ڪه احترام میذاره احترام هم میبینه. 4.خانوما بعد زایمان و بچه دار شدنتون،عشق رو یادتون نره، به خودتون و شوهرتون مثل روزاے اول اهمیت بدین. به اندامتون برسید. ورزش ڪنید حتے نرمش هاے ساده در منزل روزے نیم ساعت. هم اعتماد به نفستون میره بالا هم وقتے به جسمتون ارزش قائل میشید همسرے بیشتر جذبتون میشه. آقاتون هم ڪه از سرڪار اومد بهش بگین : عزیزم درسته مخارج گرونه باشگاه هاے آنچنانے نمیرم اما بخاطر شوهرمم میخوام اندامم زیبا بمونه😋 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک تجربه👇🍃