eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
619 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات من
خانوم های خوش سلیقه 😍 تواین گرونی بیا من واسه خرید یه جا خوب و بهت معرفی کنم، که هم سایزبزرگ داره هم ارزونه هم شیکه هم ارسال رایگانه ؛ 😍 کلی مانتووکیف و کفش و لباس مجلسی سایزبزرگ داره باقیمت باورنکردنی لینک و بزن👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2278883333C4c031e3a99
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii درمورد خواهری که مادر شوهرش گفته فردا بیا امروز خونه شلوغه سلام به هم گروه های عزیز و ادمین محترم درمورد خواهری که مادر شوهرش گفته فردا بیا امروز خونه شلوغه خواهرم نمی دونم چرا ناراحت شدی اتفاقا یک روز خوب رو با همسری وبچه ها گذروندی که جای شکر داره😊😊 بعد باید فرهنگمون رو تغییر بدیم وخیلی راحت اگر کسی گفت شرایط قبول مهمون رو ندارم با احترام قبول کنیم شاید موردی هست که مادر شوهر نمی تونه صریح به تو بگه مثلا از نگاه یکی از داماد ها به تو بدش می یاد و به این فکر کن که عروس خوبی هستی که مادر شوهر اصلا با تو رودرواسی نداره وقتی هم که رفتی خیلی با خوشحالی بگو مادر جان وقتی گفتی با بچه ها رفتم بیرون وخیلی خوش گذشت تازه اگه می رفتی تمام پذیرایی وکارها گردن تو بود مادر شوهر خواسته دخترها خودشون از هم پذیرایی کنن و تو فردا مثل یه خانم بشینی وپسرات از تو مامان بزرگ پدر بزرگ پذیرایی کنن ومامان بزرگ یه دل سیر نوه هاش رو ببینه😝😉🙄 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات من
❌حاملگی عجیب دخترم😳 ⭕️من مریم هستم سی و هشت سالمه یه دختر دارم رافونه 9 ساله اشه و یه پسرم مسعود  12 سالشه ٬ و همسرم چند سالیه فوت کرده ٬ما تو خونه بابام زندگی میکنیم یه برادر 30 ساله مجرد هم دارم که تازه از خدمت سربازی برگشته و رافونه دختر کوچیکم به داییش وابسته بود..یه روز از طرف مدرسه رافونه منو خواستن ٬ معلمش میگفت رافونه حالت تهوع های مکرری داره ٬ ازم خواستن ببرمش دکتر۰۰۰۰۰منم فردا بردمش دکتر زنانه ٬ دکتر در حالتی که خودشم باور نمیکرد میگفت تست حاملگی دخترتون مثبته۰۰۰۰۰من انقد شوکه شدم که از هوش رفتم ٬ میدونستم که رافونه اصلا نمیدونه این چیزا یعنی چی؟؟۰۰۰۰۰وقتی که به هوش اومدم٬ با گریه دخترمو به خونه برگردوندم و از دخترم در مورد اتفاقاتی که چند وقت اخیر افتاده ازشون پرسیدم که چیزهای وحشتناکی از مسعود شنیدم۰۰۰۰۰ 🚫ادامه داستان واقعی در کانال رمان چند قدم خوشبختی👇 https://eitaa.com/joinchat/2091123151Cc3c940682e
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 🔘 داستان کوتاه
زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته هاي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه!  بعد از ناهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزدي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشونو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچه س اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافه ت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگه م بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد، سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود...       @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
چرا اعصابت خورده زهرا😢🙁 -خسته شدم از دست گرونی ها😡 خریدم شد 250هزار تومن😏 +وای چقدر زیاد😳 چرا به من نگفتی یه کانال دارم قیمت 80هزارتومن😍 دارن به لینکشوبرات میزارم سریع عضوشو👇😍 http://eitaa.com/joinchat/1883439135Cf5e2147ef9 هم دارن 🛍👌
هدایت شده از تبلیغات من
🔺👤 🔻سلام ببخشید مزاحم شدم یه کاناله قبلاً معرفی کرده بودین که کلیپهای خاص (بی پرده و بدون سانسور) برای متاهل ها رو میذاشت،🤭 میشه دوباره بذارینش گمش کردم🥲 بفرما عزیزم : 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/265158839C7e71a7633b ❌البته ورود أکیداً ممنوع⛔️ اینجا عکسا و کلیپهایی هست که برای این رده سنی اصلاً مناسب نیست ؛ تنها ببینید🙈🙈
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii .همیشه حس آدمهای را که مهمان ناخوانده است راداشتم همیشه کار میکردم که راضی باشند....
سلام نازگل عزیز ممنون از کانال خوبتون سلام به عضای کانال سرگذشت خودم را بریتان تعریف میکنم شاید کسی عبرت بگیر لطفا سرزنشم نکنیدکه خودم روزی هزار بار خودم را سرزنش میکنم من مادر زادی پاهایم مشگل داشت اما نه اینقدر که نتوانم راه بروم بعد از دنیا آمدنم پدرم مرد وقتی ۵ سالم بود مادرم مرد من تو خونه ی فامیل ها بزرگ شدم اما آنها مجبور بودن و از بودن در خونشون راضی نبودن من همیشه حس آدمهای را که مهمان ناخوانده است راداشتم همیشه کار میکردم که راضی باشند ولی فایده نداشت وهیشه سر نگهداشتن من دعوا بود چند سال خونه ی یکی چند سال دیگه خونه یکی دیگه تا اینکه تو ۲۰ سالگی خواستگاری آمد برام من که ازون شرایط خسته شده بودم چشم بسته قبول کردم ازدواج ک کردم بعدش فهمیدم خانواده همسرم معتاد هستن اما هم باردار بودم هم شوهرم خیلی دوست داشتم من که تشنه محبت بودم شوهرم شده بود هم یه دنیام فکر میکردم میتونم همسرم را از آنجا ببرم نجات پیدا کنیم هرروز دعوا هرروز کتک همسرم روز به روز عتیادش بیشتر بیشتر می‌شد من با دخترم میرفتم پرستاری از پیرزن ها میخواستم دیگه بچه نیارم اما بعد ۹سال ناخسته دوباره باردار شدم و یک دختر دیگه سختی های زندگی بیشتر شد ولی هر چقدر دیگران می گفتن طلاق بگیرم من از فکرش هم میترسیدم تو این چند سال بارها بردم کمپ اما پاکی ماندنش چند ماه بیشتر طول نمی کشید ۷ سال بعد دوباره باردار شدم حالا شیش مصرف می‌کرد زندگی شده بود جحنم اون عشق و الاغه جاش داده بود به نفرت پسرم دنیا آمد دختر بزرگمون خواستگارداشت تو سن ۱۵ سالگی ازدواج کرد بماند چه رنجی تو این روزها برای جهیزیه دیگر مثله کشیدم الحمدلله زندگی خوبی داره اما من با این دوتا بچه دیگه نمیتونم برم سرکار الان تصمیمم رو گرفتم طلاق بگیرم اما نه سرپناه دارم نه کاری که بتونم زندگیمو بگذرونم دیسک کردن گرفتم حتا پول درمان هم ندارم مستاجریو بی پولی سخت گرفتارم ای کاش نمیترسیدم زودتر طلاق میگرفتم تاک الان با هزار دردو دو بچه به چه کنم چه کنم نمی افتادم ببخشید سرتان را در آوردم گفتم شاید زندگی من درس عبرتی باشد برای کسانیکه میخواهند از چاله در بیایند مراقب باشید مثل من با کله به چاه نیفتید برای نجات من بچه هام دعا کنید ممنونم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنر پزشک زیبایی ایرانی اینه 💪 چقدر زیبایی واقعی بدون میکاپ و آرایش رو تجربه کردی ؟ 😍 💥کانال دکتر غزال یزدانی💥 رو ببین همه ازش حمایت کنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/2873426145C246141b6fa تا نبینی باورت نمیشه... دکمه پیوستن رو بزن گمش نکنی 💪 👇 https://eitaa.com/joinchat/2873426145C246141b6fa
هدایت شده از تبلیغات من
چهره حال حاضر شما صادقانه چند درصد نیاز به زیبایی دارد ؟ 🤔🤔🤔🤔🤔🤔 میزان افزایش زیبایی و درصد تخفیف و مورد نظرتون رو صادقانه ... اینجا لمس کنید 😉👇 ▒▒▒▒▒▒▒▒▒10% ████▒▒▒▒▒▒30% █████▒▒▒▒▒50% ████████▒▒80% ██████████100% فقط یادت نره ... حتما دکمه پیوستن از پایین کانال رو بزن تا گم نکنی ! 👌😉
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون از بی فکری شوهرش میگه