دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
خواهرم بالای سرم بود.زیر لب گفتم: امیر...گفت: چیکار کردی مریم.باباو مصطفی به خونت تشنه اگه بری خونه میکشنت.خیانت کردی....هرزه رفتی درست...دیگه چرا نوشتیشون...مامان داره میمیره.گفتم: امیر؟؟؟ گفت: خونه ماست پیش بچه هام.با آبروی ما چه کردی؟؟؟ازش رو برگردوندم و اشک از گوشه چشمم سر خورد روی گونه هام.گفت: محمد همه رو از خونه بیرون کرده.دیوونه شده.میخواسته خونه رو آتیش بزنه.اصلا کاراش دست خودش نیست روانی شده.حرفی نداشتم بزنم.من گناهکار بودم یا بقیه یا محمد..هممون گناهکار بودیم...جز امیر...امیرم این وسط چی میشد!!!خواهرم بدون توجه به حال من ادامه داد: اول بمن زنگ زد گفت امیر رو بیار گفتم باشه بعد زنگ زد: نه نیار،بچه کیه تو میدونی..بی حیا تونمیدونی حتی امیر بچه کیه....برگشتم سمتش و گفتم: خفه میشی یانهگفت: چقدر وقیحی تو.من چطوری دیگه سرمو تو فامیل شوهرم بلند کنم.چطوری به شوهرم نگاه کنم.سرم رو از دستم کشیدم بیرون و گفتم: توام نگران خودتی.همتون به فکر خودتونید.آره کردم برو بگو خواهرم هرزست..اما بگو من که خواهرش بودم حتی یکبار احوالش رو نپرسیدم و پای درد و دلش نشستم.به دادش نرسیدم.حالام گمشو بیرون.بچه منم بیار.باباش هرکی باشه به تو مربوط نیست.با بدن کبود و صورت زخم رفتم خونه بابا و به خواهرم گفتم امیر رو بیاره پیشم.وقتی رسیدم خونه خوب میدونستم چی در انتظارمه.در خونه که باز شد داداشم اومد سمتم و کشون کشون بردم تو خونه.اونجام کتک خوردم،از بابا..از داداشم...از مامانم.اما هیچکدوم نپرسیدن دردت چی بود؟؟چرا خیانت کردی؟؟ فقط زدند و گفتند خفه شو..داد نزن .حرف نزن.مامان به سختی ازشون جدام کرد.حال بابا و مامان خوب نبود.بابا مدام میگفت: فردا چطوری سرمو تو محل بلند کنم.جواب مردم رو چی بدم.اگه کسی گفت چرا طلاقش دادن چه جوابی بدم.فکر میکنی زنعمو عفریتت ساکت میشینه.تو فامیل پر میکنه که دختر فلانی هرزست.دختر فلانی نمیدونه بچش مال کیه.با این جمله دنیا به سرم خراب شدو گفتم: بچم مال منهبابا اومد سمتم،چنان زد تو صورتم که سرم خورد به دیوار و لبم پاره شد....خندیدم به خودم که جونی دارم چرا نمیمیرم.هر کس جای من بود شاید تا حالا هزاربار مرده بود.اما من زنده میموندم تا تاوان گناهانم را پس بدم.محکم به در خونه کوبیدن.محمد بود.ترسیدم و مثل یک بچه دو ساله پشت مامان قایم شدم. شروع کرد داد و بیداد مامان و بابا جلوش ساکت بودند و شرمنده بودند و باعث این شرمندگی من بودم.اومد تو اتاق و گفت: النگوهارو باید عینش رو به من پس بدید.بابا بیچاره گفت: بخدا...بپیر...به پیغمبر برای من فروخت.اما محمد زیر بار نمیرفت
دلانه سمیرا بعد از مریم...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک ایده معنوی🍃👇
دوستان اومدم یه چیزی بگم امیدوارم به دردتون بخوره من همیشه توی نماز هام وقتی دعای قنوت رومیگم بعد.....🌱🌸
هر حاجتی که داشتید بگید اگه از خدا بچه میخوان یاهر گرفتاری که دارید رو بگید بعد برید رکوع و ادامه ی نماز
اگه یه هفته نماز هاتون رو کامل بخونید خدا حاجتت رو میده
من خودم همیشه این طوری از خدا جاجتمو خواستم و به هر چی که خواستم رسیدم
حتی اگه دکترا گفتن بچه دار نمیشن مطمئن باش اگه در خونه خدا بری خدا هیچوقت بی جواب نمیذاره
انشالله به حق فاطمه ی زهرا هر کی هر مشکلی داره حل بشه
منم باشم همسایه امام رضا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک تجربه🍃👇
من سال ۹۳ ازدواج کردم کلا ۳ماه نامزد بودیم که شوهرم گفت بیا زودتر عروسی بگیریم اون موقع من.....🌱🌸
سرکار میرفتم وکلی از جهازمو خودم خریده بودم
شوهرم تک و تنها بدون هیچ حمایتی عروسی گرفت و یه خونه خیلی شیک اجاره کردیم
اون موقع اجاره ی بالایی میدادیم ولی ماشین نداشتیم
سال اول خیلی از نظر مالی تو تنگنا بودیم ولی شوهرم همیشه مبگفت خیلی سریع ی ماشین خونه میخریم
۲سال بعد ازدواج تونستیم یه ماشین صفر بخریم تا تصمیم به بارداری گرفتم تو بارداری پدرشوهرم به تیکه زمین به ما داد که با فروختن اون تونستیم خونه بخریم
اینجوری شد که ۳ سال بعد ازدواجم تو ماه آخر بارداری اومدیم خونه ی خودمون و پسرم تو خونه خودمون به دنیا آمد
الانم ماشین مون عوض کردیم یه ام وی ام خریدیم با فروختن طلاهامو یه کم پس انداز تونستیم تو روستا زمین بخریم
انشالله با فروختن اون بتونیم خونمونو بزرگتر کنیم اینایی گفتم رو همه رو مدیون همسرم هستم که هم خیلی اهل کار وهم با خداست
خدا هم همیشه کمک ش میکنه.از خدا میخوام به همه ی مستاجرا خونه بده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک تجربه 🍃👇
میخواستم یه تجربه ی خیلی مهمم و خوب را باشما درمیان بگذارم.من وقتی ازدواج کردم باهمسرم مشکلاتی داشتم اما با خانواده ی همسرم خیلی مشکل داشتم یعنی به معنای واقعی از کارهاشون داشتم دیوانه میشدم چون هم برخلاف اون چیزهایی که قبل از عقد ازشون دیده بودم چه از نظر مذهبی چه اخلاقی و فرهنگی خیلی تفاوت داشتیم.من پیش هرکسی مشورت میکردم با خواهرو مادر خودم، دوستم،همسایه، فامیل شوهرو...
و دقیقا اون روزها را تصور میکنم شده بودم مثل ماهی که از آب بیرون هست ودست این و اون فقط سر میخوره
راهکارهایی بهم میدادن که درگیری و اعصاب خوردیم بیشتر میشدتا اینکه بعد از مشکلات هیستریک عصبی و ناراحتی شدید معده و آندوسکوپی متوجه شدم اعصابم داره به اعضای بدنم آسیب میزنه و اول گام پیش یک مشاور خوب رفتم و بهترین راه حلها را به من داد که شاید هیچ کس این مدلی راهنماییم نکرده بود.مامتاسفانه اول چیزی که برای مشاور رفتن به ذهنمون میاد فکر میکنیم میخواد راه حل تکراری بده و اینکه چون هزینه دارد برامون سخت هست، اما هزینه ی اون صدمه ای که مشکل به زندگیمون میزنه ۱۰۰۰برابره ، من اگر مشاور نرفته بودم شاید الان طلاق گرفته بودم ولی خدا را شکر الان از زندگیم راضی هستم.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک شهید🍃👇
دو سال و دو ماه با هم زندگی کردیم، در این مدت هر لحظه اش برایم خاطره است
،یکی از خاطرات ماندگار که به خصوصیات محمد مربوط می شود
، هدیه دادن او به من بود شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند؛
حتی اگر من در تهران بودم، البته این یادآوری ها همیشه با هدیه ی مادی همراه نبود، هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد،در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت،نامه ای نبود که بنویسد و از امام رحمة الله یادی نکند
همسر شهید جهان آرا
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#مریم#درد_دل_اعضا
نظر شما برای مریم
❣❣❣❣❣❣
سلام نظر در مورد مریم
😔😔😔
تاسف وتاسف وتاسف
برای جامعه ی ما که فقط اسم شیعه بودن را یدک میکشد
😔😔😔😔😔
وتاسف وتاسف وتاسف برای مریم که نه دنیا دارد ونه آخرت امیدوارم توبه کرده باشد واز این لجن زار وکثافت نجات پیدا کرده باشد
من دیروز زندگی مریم را خوندم ودیشب تاصبح خواب به چشمانم نیامد واعصابم به هم ریخت وتا صبح یا قرآن خواندم و😭اشک ریختم ویا نماز ودعا وزیارت وخدا را شکر کردم که تا کنون به این گناه که انسان را به لجن میکشد دچار نشده ام
😭😭😭
دلم خیلی برای محمد سوخت
خدا به داد دل اودر ان موقع رسیده باشد نمیدانم الان در چه وضعی است ولی مریم او را نابود کرد.....
واقعا راست گفته بود حقش این نبود که مریم با او این کار را کرد
ودر این ۲۰ سال که مریم را از زندگیش بیرون کرده آیا خواب به چشمانش آمده یانه ؟؟؟
ومریم اگر خدا در زندگیش جایگاهی داشت این عمل زشت را انجام نمیداد وبجای درددل برای مردان ناپاک با خدای سبحان درد ودل میکرد
واگرفقط سر سوزنی ترس از خدا داشت ویا نماز میخواند دچار این وسوسه نمیشد
واین گناه را انجام نمیداد
و به مریم بگویید که اگر تا آخر عمرش استغفار کند باز هم کم است
ولی باز هم خدای مهربان بخشنده است بسیار صلوات بفرستد تا گناهانش پاک شود
هر چند که زنان شوهر دار که زنا میکنند فقط به گفته خدا با سنگسار پاک میشوند اگر توبه کنند
ولی امید بخدا برای بخشش گناهانش داشته باشد
ومریم باید خدا را شکر کند که دختر عمویش نرگس او را دید وجلوی گناهش گرفته شد واین لطف خدا بوده به او
امیدوارم به گناهش ادامه نداده باشد.....
اگر چه کار نرگس هم اشتباه بود
و ولی رسوا شدن مریم بخاطر پرده دری خودش در این گناه بود
خدایا همه ی ما را صبر در انجام ندادن معصیت عطا کن
وگناهان ما را ببخش ورحمتت را نصیب ما گردان......
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿