#خوشبختیی_اعضا
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خوشبختی یعنی امروز ک تولدامام حسینه
همزمان سالگردازدواجمونه 💚🤎🧡💜💙❤
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
من آسمان هستم مدیر کانال...
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
باسلام خدمت همه دوستان وآسمان عزیز
در مورد چالش معجزات شهید بزرگوار ابراهیم هادی میخاستم بگم.
من یه خواهراز خودم بزرگتر و یه برادر کوچکتر دارم.اوایل سال گذشته برادرم نامزد کرد که بعد نامزدی یه مشکلی بین ایشون و همسر بنده اتفاق افتاد ،بعد از اون همسر و برادرم با هم صحبت نمیکردن و همسرم به من هم سخت میگرفت که حق ندارم با برادرم صحبت کنم ،بعد از عروسی برادرم هم اجازه نمیداد برم خونشون، خیلی برام سخت بود و اذیت میشدم حتی پدر و مادرم هم غصه میخوردن که چرا اینجوری میکنید ،اما نه همسرم و نه برادرم کوتاه نمیومدن. که یه روز غروب نشسته بودم و تو یه کانالی راجع به معجزه شهدا میخوندم که خانمی نوشته بود به خاطر مشکلی که داشته متوسل شده به شهید ابراهیم هادی و گفته برادری کن در حقم،ومشکلش حل شده بود شکر خدا.
من هم دلم شکست و گفتم توهم برادر من میبینی که فقط یه برادر دارم و کانون گرم خونوادگیمون سرد شده ،میخام که همسر و برادرم لجبازی و کنار بگذارن و باهم رابطه داشته باشیم،اگه همه چی درست بشه به نیابت از شما هر روز هدیه به ۱۴ معصوم صلوات میفرستم و گریه کردم .
باورتون نمیشه بعدازظهر فرداش خواهرم مریض بود میرفتم بهش سر بزنم که همسرم گفت واستا کوچه منم بیام باهم بریم،تو کوچه بودم که دیدم برادر و زن برادرم اومدن سلام علیک میکردم که همسرم رسید و خیلی عادی با هم دست دادن و احوالپرسی کردن.من و زن داداشم متحیر به هم نگاه میکردیم که تو دلم گفتم روحت شاد که درحقم برادری کردی.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانمی که گفت ده ماهه نامزد کرده
همین اول کاری یجوری کن حساب کار هم دست شوهرت بیاد هم مادرش
بزرگه پیره هرچی به جهنم بگو من از خودم بگذرم که اون پیره
پیره زبونشو نگه داره
بنظرم یه مدت اصلا خونشون نرو اگرم گفت بگو میام مادرت ناراحتم میکنه هر وقتم رفتی خیلی خودتو درگیر کارهاشون نکن میشه وظیفه و احترامت از بین میره مادرشم گفت چرا نمیای بگو چون احساس کردم از من خوشت نمیاد منم نمیام
غلط میکنه میگه کس دیگه ای رو میخواستیم برای پسرمون بگیریم شوهرتم ببخشیدا یکم بی عرضه هست وگرنه اجازه نمیداد مادرش هرچی دلش میخواد بگه فقط همین اول کاری یجوری کن که بفهمن غلط زیادی کردن اصلا هم زیر بار نرو که یه موقع با مادرش زندگی کنی که عمرتو تباه میکنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام خانم باقری جان .
در موردوسیله گم کردن . منم یادم اومد گفتم بذار واس دوستان تعریف کنم.
اوایل عقدمون بود ک دیدم انگشتر نامزدیم نیست هرچی گشتم پیداش نکردم من بودمو زن داداشم و بابام .مامانم چند سالی بود فوت کرده بود آنقدر با زن داداشم بنده خدا گشتیم گشتیم پیداش نکردیم حالا ترس برم داشت ک اگر خواهر شوهرا یا مادر شوهر بفهمن ک انگشتر نامزدی گم شده دمار از روزگارم درمیارن اومدیم با همفکری زنداداشم هرچی پلاک و انگشتر و پول سر عقد بهم داده بودنو گذاشتیم روهم یه انگشتر خریدیم به خانواده شوهرمم گفتم ک دوست داشتم عوضش کنم یه سنگینتر بگیرم مادر شوهرم زیاد خوشش نیومد ولی خب گذشت تا دوسال بعد عروسی ک همچنان خونه مادرشوهرم زندگی میکردیم خاستم برم واس آزمایش بارداری دستبندمو بازکردم گذاشتم تو کیفم بعد دوسه هفته من سراغی از دستبند نگرفتم کلا یادم رفت یه روز رفتیم تفریح شب ک برگشتیم یادم افتاد گفتم دستبندم نیست شوهرم بیچاره بلند شد رفت همون جا رو گشت چیزی پیدا نکرد و برگشت چقدر حرص خوردم باردار هم بودم .تقریبا تو نه ماه بودم یادم یه شب رفتیم خونه بابام قبل رفتن یه تک پوش داشتم شکسته بود گذاشتمش تو جا جواهری تو ویترین همین روبه رو و رفتیم شب ک اومدم هیچی فردا صبحش رفتم سر کمد دیدم واااای اینم نیست کلی حرص و غصه و گریه مادر شوهرم اینا فهمیدن اومدن و گفتن چی شده گفتم النگوم نیست .دوتا خواهر شوهر داشتم یکیش هم سن خودم یکیش بزرگتر ک الهی نصیب و قسمت گرگ بیابون هم نشن از پلیدی ورذلی.اینا اومدن دوره گرفتن ک شاید نصف شب خواب بودین کسی اومده بالا سرتون برده 😳 گفتم آخه ما پیش هم میشینیم دزد کجا بود من شوهرم پیشمه این چه حرفیه میزنید از اونجا به بعد فهمیدم دزد طلاهام خونگی غریبه نیست .هرچند میدیدم از پولامون کم میش از لباسام گم میش حتی خنچه شب حنابندونمون کلا با جا ناپدید شد 🤭ک مادر شوهرم میگفت کار بچه های فامیل .بعدها فهمیدم ک از خونم کلید دارن منم به خیال خودم درو قفل میکردم میرفتم 😂.خلاصه من شوهرم شدیم یه طرف اون خونواده 9نفره هم یه طرف ک شما تهمت میزنین چقدر خون به جیگرم کردن چهار سال باهاشون زندگی کردم بدترین دوران زندگیم بود داغ مادرمو دیگه فراموش کرده بودم از بس به من بدی میکردن.خلاصه سرتونو درد نیارم یه چندماه جنگ وجدال شوهر بدبختم هم آبرودار میگفت چی بگم تف سربالا ست .جالب این جاست خودشون هم دزد طلاها رو نفرین میکردن 😂😂بعد چند ماه بین دوتا خواهر شوهرام دعوامیش خودشون همدیگه رو لو میدن ک تو طلاها رو برداشتی اون یکی میگه تو گفتی بردار .بعد من تازه پی بردم به گمشدن انگشترم ک ای داد بیداد یه روز تو عقد اومدم خونشون انگشترامو درآوردم گذاشتم تو کیفم رفتم پایین وضو بگیرم اینا همونجا انگشترامو درآوردن من ساده هم متوجه نشدم گفتم خونه خودمون گم شده حتما.دستبندم هم گفتم واس آزمایش رفته بودم جلو خودشون گذاشتم تو کیفم دادم دست مادر شوهرم ک دخترش هم باهاش بود .دیگه همه چی واسم رو شد ک کار خودشون بوده من بدبخت چقدر ساده بودم .بعد چندسال ک دیگه از اون خونه اومدیم بیرون یه روز مادر شوهرم با اینکه روشن شده بود ک برداشتن طلاها کار دختراش بوده بازم اومد به پسرش گفت میخوام دخترامو ببرم مسجد دست بزنن رو قرآن ک برنداشتن گفتم من واگذار کردم به خدا احتیاجی نیست اینکارارفت همین کارم کرد به دوسال نکشید خودش سرطان استخوان جمجمه گرفت الان هشت سال شیمی درمانی پرتو درمانی .نتیجه هم نمیگیره .دختربزرگش شوهر کرد یکی از خودش بدتر دچارش شد اونی هم ک همسن خودم بود هنوز مجرد 42سالش میش .ولی بازم من راضی نبودم به مریضی مادرشوهرم .هرچی بگیری خودش خوبه اونموقع ها هم مجبور بود از دختراش طرفداری کن .اینم حکایت دزدی طلاهای ما .راستی نگفتم لباس بله برون هم ک شوهرم واسم خریده بود .شب عروسی ک داشتن منو میبردن از زیر چادر و تور عروسیم دیدم تن خواهر شوهرم 😳🤭
عروس بیچاره صبح پاتختی نه کرم ولوازم آرایشی داشت بزن نه لباس 🤭
زمستون رفت روساهیش موند به زغال اینم خاطره دزدیدن طلاهای ما ک به برادرشون هم رحم نکردن .
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام دوستان عزیزم.سلام خدمت عزیزی که مادرشون را از دست دادند
مارا در غم خودتان سهیم بدانید امروز برای شما سوره یاسین میخوانم واز خداوند برایتان صبر می خواهم تا بتوانید این غم بزرگ را تحمل کنید .قربون دل پر از غمتان بشوم داغ بزرگی است 😭😭😭😭🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🌸🍃🍃🍃
سلام
خاهرم تسلیت میگم منم تو غم از دست دادن مادرت شریک بدون
درکت میکنم منم برادرم هرچی مادرم انتظارشو کشید نیامد هرچی بهش پیغام دادیم نیامد😭😭😭
چقدر با پیامت الان که دیدم اشک ریختم خدا بهتون صبر بده
روزی که مادرمو غسل دادیم برادرم اومد روی سرش خاهرم چشاشو با دست باز کرد گفت ببین مادر بلاخره اومد
مادرم اشکاش میریخت همه مون تو شوک بودیم
شب چهلم خاهرم خابشو دید ازش پرسیده بود اون اشکا چی بود مادرم گفته بود هرچی جیغ میزدم که گریه نکنید هیچکدومتون صدامو نشنیدید بعد رفتم یه گوشه نشستم ب گریه کردن
😭😭😭😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خدمت نازگل جان و اعضای محترم گروه.برای سارا خانوم مینویسم
که تازه رفتن سر خونه زندگیشون.عزیزم اول بهت تبریک میگم.امیدوارم خوشبخترین بشی...دختره خوب زندگی رو با این حرفا به کام خودت تلخ نکن،سخت نگیر،یه درصد فکر کن به جای خانواده ی شوهرت خانواده ی خودت تو اون ساختمون بودن. شما نمیرفتی بهشون سر بزنی؟یا شوهرت چیزی میخرید نمیرفتی بهشون بدی؟ چندسال این اقا پسره اون خانواده بوده. هرچی میخریده فقط واسه خانوادش بوده یکم براش عادت شده طول میکشه تا کم کم این عادت و ترک کنه.من خودم وقتی ازدواج کردم همسن خودت بودم پنج سال با مادرشوهرم زندگی کردیم.ویتی شوهرم از سرکار برمی گشت اول میرفت پایین پدرش اینا رو سر میزد بعدش میومد بالا. منم هیچ وقت اعتراض نکردم.فقط خوابیدنمون جدا بود همیشه باهم بودیم. خودمم عادت کرده بودم صبح تا بیدار میشدیم میرفتیم پیششون.هر وقتم شوهرم چیزی میخرید همون پایین دو قسمتش میکردم میگفتم نصفش مال مادرت نصفش واسه ما.با همین کارا الان انقد پیششون عزیز شدم که پدرشوهرم با وجود سه تا دخترش هرکاری میخواد بکنه به من میگه.خلاصه میخوام بگم مردی که به پدرمادرش احترام میذاره مطمئن باش مرد واقعیه،قدرشو بدون و پا به پاش خونه خانوادش برو تا بهت افتخارکنه. انشاالله از راهنمایی های دوستان خوب استفاده کنی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
مادر شوهر گفته حلقه ازدواج عروس خانم زشته ....
سلام علیکم به همه عزیزان یعنی خانواده مجازیم 😁😘❤️😂
مادر شوهر گفته حلقه ازدواج عروس خانم زشته
عزیزجان ،درسته شوهرت مرد خوبیه ولی این مسائل رو برا همیشه حل کن نه برا یه روز و به دونه حرف ، سعی کن بعد ازدواج خونه ات جدا باشه چون اینجور آدما ول کن شما نیستن ، نقش شوهرت در حل این مسئله خیلی مهمه ، چون اینقدرتکرار می کنه که به خوردت بره و هی به شوهرت بگی و اونم حرف مادرش رو تائید کنه و همون حرفا رو بهت بزنه
به نظرمن، حرفایی رو که بهت میزنه تو دلت نگه ندار ، وقتی که مادرشوهرت این حرفا رو میزنه دنباله حرفشو بگیر ، بگو خب چرا نرفتین خواستگاری؟ ، حتما پسرتون یه چیزی ازشون دیده که منصرف شده
بعضی ها واقعا یا عقده خود کم بینی دارن یا بسیار حسودن و تحمل آرامش دیگران رو ندارن ، حتی پسرشون
شوهر منم همش میگفت هرچی مادرم میگه جواب نده ، منم واقعا کوتاه می اومدم و اصلا اهمیت نمیدادم تا 4 سال خونه شون بودم اذیتی نبود که نمی کردن تا اینکه دید من اصلا اهل هیچ نوع واکنشی نیستم مسقیم به خانواده ام توهین می کرد و نسبت دزدی و کلاهبرداری میداد و به من چقد حرفایی که لایق خودش بود میزد منم به شوهرم گفتم ما که اینهمه بد بودیم چرا اومدین خواستگاری ، بعد ماجرا رو بهش گفتم آخه وقتی شوهرم اداره بود اینکارا رو میکرد و پیش شوهرم اصلا (من که حلالش نمی کنم)،اینقدر به خودشون اجازه داده بودن که رفته بودن توسینک ظرفشویی و هرچه عذر میخوام ته حلقشون بود خالی کرده بودن توش، آخه برا من یه گوشه تو حیاط بود وقتی دیدم حالم بهم خورد دیگه نتونستم تحمل کنم ، منم جوش آوردم و گفتم هرکی پاشو بزاره تو آشپزخونه ام قلم پاشو میشکونم، یه روز رفتم پیش جاریم که دوقلو بدنیا آورده بود ، یهو جلوم سبز شد که میری خبر چینی می کنی ، خدا شاهده همون لحظه گفتم کی من؟ گفت آره ، منم گفتم بیا بریم رودر رو شیم ازش بپرس ، خلاصه این پا و اون پا کردو گفت باشه برا بعد ، یا اسمم رو که اسم ائمه است خیلی بد صدا می کردن ،یعنی اینجور آدما رو باید غافلگیر کنی ، دلشون مریضه به خودت نگیر ، بعد اومده بود از راه دوستی که زن همه حرفها رو نمیزاره کف دست شوهرش ، آخه درسته شوهرم یکم دهن بینه ولی یه جاهایی ازش حساب میبرن ، رفته بود یکم باهاش صحبت کرده بود ، خلاصه هر کاری میکرد و ضایع میشد مخصوصا دو به هم زنی میکرد بین جاریا ، هروقت جاریم باب میلش بود منو خورد میکرد و هروقت من باب میلش بودم جاریمو ، با این کاراش جاریم عطاشون رو به لقائشون بخشید و با 5 تا بچه طلاق گرفت طفلک ، ماهم با زور و کتک ازاون خونه رفتیم ، (خدا نگذره از اینجور مادرشوهرا )(بلا نسبت مادرشوهرهای خوب گروه) ولی خوب آدم به موی سفید و سن و سالشون نگاه میکنه و مجبوره کوتاه بیاد، بزار فکر کنن حق با خودشونه ، خوشبخت بشی عزیزم
اینم یادت نره خونه جدا بگیرین ، اگه شاغلی یه وقت استقلالت رو از دست ندی عزیزجان
دوستون دارم هوااااااارتا❤️❤️😘😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام بانو ،در جواب این دوستمون که گفته یه آقایی اومده نون و نمکشون هم خورده و کلاه سرشون گذاشته....
،متاسفانه از این جور آدما فراووونه،نمیدونم چجوری از گلوشون میره پایین ،من هم تو کار خرید و فروش هستم ،چن وقت پیش یه آقایی پیام داد گفت ده جین جوراب ساق کوتاه میخوام برا شروع همکاری ،خلاصه کلی زبون ریخت ،بعد من گفتم در صورت واریز پول براتون ارسال میکنم ،گفت من فردا صبح واریز میکنم ،فردا شد پس فردا ،و ای آقا واریز نکرد و میگفت حتما شنبه برام بفرست ،روز شنبه گفت فرستادی گفتم شرمنده هروقت واریز زدی من میفرستم بعد گفت شما به من اعتماد نداری گفتم بحث اعتماد نیست ،شما سه روزه داری میگی صبح واریز میکنم و شب واریز میکنم ،گفت خب حالا شما بفرست من تا ساعت 12واریز میکنم ،من بهش شک کردم گفتم شما ساعت 12واریز کردی من تا دوازده و نیم ارسال میکنم ،گفت والا تو خیلی زرنگی ،نه این آقا پول داد نه دیگه تماس گرفت
گفتم خدا رو شکر که ارسال نکردم
این آقا از شهرهای غرب کشور بود ،متاسفانه تو هر شهری از این آدما هست البته تعداد خیلی کم ،
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_زیباترین_حرف_همسر
زیباترین حرفی که همسر عزیز تر جانم بهم زد و تا آخر عمر فراموشش نمیکنم
و امیدوارم شما هم مشابه حس منو تو زندگی تجربه کنید
عزیزم فردا آماده باش باغچه ای که دوسش داشتی رو به اسمت بزنم
هم عمل هم سخنش شهد و شکر بود
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خسته نباشید درجواب خانمی که گفتن میترسن اشپزخونه را تمیز کنم تجربه ی خودم را میگم دوست داشتید
بذارید شاید مشکل شون حل بشه،من اول تمام پریزها را با چسب پنج سانتی میپوشونم
برق اشپزخونه را هم قطع میکنم با اب و کف ومیشورم و بعد از اتمام کار چسب ها را جدا میکنم
پریزها را تمیز میکنم سشوار میگیرم داخلشون خوب که خشک شد برق را وصل میکنم
البته چسب که میزنم باز هم کمی خیس میشه ولی دیگه آب زیاد داخل نمیره که خطرناک باشه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿