گلی جون از عاشقونگی ماهم بذار
من یه دختر ۲۶ساله بودم و دوست داشتم بخت منم باز بشه برای همین پیاده رفتم اربعین ...
اونجا بود که توی بین الحرمین با یه اقا که مسعول رسیدگی به زائر های ایرانی بود آشنا شدم وای استاد دانشگاه بود استاد معارف😍😍شیفته ی حرف زدنش شدم ...
وقتی داشتیم بر میگشتیم بهم گفت میتونم شماره پدرتون رو داشته باشم؟؟؟😍😍😍چشمام قلبی شده بود از اینهمه نجابت ....
دیگه شد همسر و ۶ساله باهمیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلبرگ عزیزم ....توروخدااین پیامم روبگذاریدکانال.....برامادرخسته مینویسم.....
که دوتاپسرداره...شماخیلی نامهربونیت چطوردلت میادجوری بزنیش که خودت شبانتونی ازدردپات بخوابی!!!!ببین اون طفلی چقدردردش میگیره گناه داره بچه اس به حرف هیچکی گوش نده که بچه ات شلوغه فلان شماهم که انگارکیسه بوکس گیراوردی....باهاش حرف بزن ارومش کن بگوشلوغ نکنی وقول بدی جیغ نکشی برات کادومیخرم ...برات غذای خوشمزه میپزم یامیبرمت پارک یامیام باهم بازی میکنیم ....ایناروبهش بگیدمطمئن باشیداروم میشه گناه داره چرادراون حدکتکش میزنیدبعداسم خودتونم گذاشتین عاشق خانواده!!!فقط بهش کتک نزن باحرف ارومش کن ....یه مدت باهاش مهربون باشی بهترمیشه به هیچکس هم اجازه نده بهش بگن روانی جمله خوبی نیس ...اصلاداروهم بهش نده خطرداره فقط محبت کن بچه اس توروخدادیگه انجوری کتکش نزن😢
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی جون منم بگم از دلبری هام...
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی جانه عزیزم ♡♡
....................................................
امیدوارم دنیا ب کام همه دوستا شیرین باشه
امشب تصمیم گرفتم داستان زندگی پسر بچه چهار سالمونو بگم ک اسمش موندنیه
شاید بگید موندنی چ جور اسمیه باید بگم موندنی پسر عمومه عموم ی بار ازدواج ناموفق داشت زنشو طلاق داد بعد از دو سال زن عمو سمانه ب خانواده ما اضافه شد خیلی زن خوب مهربون و خوش رو و خانوم بود عموم دستو پایی کرد بعد از چهار ماه اومدن خونه خودشون دوسال گذشت ولی زن عمو سمان هنوز باردار نشده بود از این موضوع خیلی ناراحت بود چون عموم بچه کوچیک ک میدید حالی ب حالی میشد دلش غش میرفت تا این ک ی روز میرن دکتر میفهمن زن عموم مشکل داره زن عموم افسرده میشه هر چی عموم باهاش حرف میزنه فایده نداشته دکتر رفتنو ادامه میده با کلی مداوا و هشدار پزشک ک بارداری برای زن عمو خطر داره این ریسک رو قبول میکنن و ب اصرار زن عمو اقدام میکنن بعد از شش ماه زن عمو باردار میشه و بچه خارج از رحم شروع ب رشد میکنه زن عموم تصمیم داشت هر جور شده بچه رو حفظ کنه 👇🏻👇🏻
ادامه
اما تو ماه سوم متاسفانه بچه میوفته زن عموم دوباره شرایطش وخیم میشه انقدر ک شبو روز گریه میکنه و خودشو عذا دار بچه میدونه هشت ماه میگذره ک دوباره حامله میشه اما تو ماه هفتم فشار خون زن عموم میره بالا در حدی ک بیهوش میشه و بخش مراقبت ویژه بستری و جنین ک دختر هم بوده نابود دوباره حال وخیم زن عموم جوری ک انگار گرد غم تو خونشون پاشیده شده وقتی میرفتم خونشون تمام پرده هارو کشیده تاریک سوت کور همیشه لباش از شدت غصه لرزش داشت بغض داشت میگفت اگه صدای بچه اینجا میپیچید این نبود وضع من ماهم هر چی دلداری میدادیم فایده نداشت و حتی بدتر هم میشد میشد فهمید چقدر داره عذاب میکشه و شبانه روز ب بچه فکر میکنه کنار همه اینا عموم خیلی مواظبش بود دلداری میداد اما بازم زن عموم حال فجیع ودردناکی داشت خیلی شکسته شده بود
ادامه 👇👇👇👇
ادامه
دوباره بارداری و دوباره افتادن بچه انقدر تکرار میشه ک زن عموم پنج تا بچه سقد میکنه ناخاسته چون نمیتونسته نگه داره فشارش بالا پایین میشد ی بارم ک گفتن قلب بچه تشکیل نشده و مجبور ب کرتاژ شدن بعد از 12 سال خدا بهشون بچه میده تو 9 ماه بارداری همه چیز خوب پیش میره معلوم میشه بچه پسره تصمیم میگیرن اسم بچشونو یوسف بزارن چون واسه اومدنش خیلی انتظار کشیدن تو مدت بارداری من بیشتر خونه عموم بودم تا مبادا اتفاقی بیوفته کار هارو انجام میدادم تا زن عموم راحت باشه تو ماه 8 دکتر وقت عمل سزارین میده مقدمات ب خوبی چیده میشه همگی خوش حال بویم زن عمو سمان از همه خوشحال تر میره حموم ب خودش میرسه از من میخاد خونه رو مرتب کنم ک ی مهمون استثنا داره میاد ی ساک بر میداره توش لباس نوزاد شیشه پوشک همه چیزایی ک نیازه آماده میکنه از زیر قرآن رد میشه و ب بیمارستان میره منم دل تو دلم نبود تا پسر عموم و زود تر بغل بگیرم همش اون صورت کوچولوشو تصور میکردم ک شبیه کیه .....................................🍂
عمو پشت در اتاق عمل منتظر میمونه در اتاق بعد از دو ساعت باز میشه دکتر با دستکش خونی بیرون میاد وانمیسته عموم ازش سوال کنه مادرو بچه خوبن ک پشت سرش ی خانوم میاد جلو عموم وامیسته میگه همراه خانم گلزاری؟؟ عموم با هیجان خوشحالی میگه بله شوهرشم حالشون خوبه اون خانوم میگه متاسفم کاری ازمون بر نیومد مادر رو از دست دادیم بعد از برداشتن بچه دچار ایست قلبی شدن ک دنیا رو سر عموم خراب میشه ک اون خانوم میگه بچه بدنیا اومد و حالش خوبه بعد از این ک کاراشو انجام بدیم میتونید ببریدش با چشمای پر اشک ب پسرش نگا میکنه ساکی ک زن عموم آماده گذاشته بودو بر میداره و میاد خونه ک توش آشوبه خبری از تبریک قدم نورسیده نیست یادمه تا چهلم زن عموم بچه اسمی نداشت انقدر درگیر بودیم ک فقد نیاز هاشو برطرف میکردیم فکر دیگه ای نداشتیم بعد از چهلم زن عموم گفتم اسم این بچه چیه یوسف؟! عمو نگاهی ب پسرش کرد گفت مامانش برای رفتن پنج تا بچه کلی غصه خورد این دفه خودش رفت این موند اسمشو میزارم موندنی همه با تعجب نگاش کردیم خیلی قاطع حرف میزد ماهم هیچی نگفتیم بعد از اون شناسنامه گرفت با همون اسم تا الان ک موندنی چهار سالشه با این ک مامانشو ندیده همیشه ازش حرف میزنه عکساشو نگا میکنه و نقاشی مامانشو میکشه یادمه ی بار آوردمش خونمون ک ب یکی از دوستام نشونش بدم یکم باهم بازی کنیم دوستم پرسید اسمت چیه گفت موندنی دوستم با تعجب گفت این چ اسمیه فسقلی موندنی با لحن بچگانه گفت مامانم رفته پیش خدا من بجاش موندم پیش بابام واسه همین بابام اسم منو موندنی گذاشته خوب یادمه هر سه تامون بغض گرفتیم ......
وقتی فکرشو میکنم چقد برا زن عموم سخت گذشت بعد از تلاش زیاد بچشو بغل نگرف رفت چقد موندنی حسرت میخوره ک از مامان فقد ی عکس داره و هر روز نقاشی مامانشو میکشه
باید بگم موندنی خیلی خوب درک کرده و جای خالی مامانش رو حس کرده امیدوارم هیچ موندنی تو این دنیا تنها نمونه زیر سایه پدر مادر ب خوبی خوشی زندگی کنه بزرگ بشه یه چیزی ک دوست دارم درک کنید از خوندن این داستان اینه ک قدر #خانواده رو بدونید چون اگه خانواده نداشته باشین تو جامعه هر چیم ک درکتون کنن بازم ی چیزی #کمه
...ممنون از وقتی ک گذاشتید ♡♡
مرسی از زحماتی ک میکشی کانال واقعا عالیه❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
نوشته بود:
- جات خالی دلبر!
همین چند روز پیشا بود...
باا خیالت رفتیم تا ساحل که بشینیم غروب آفتابو تماشا کنیم با هم، گیتارم همرام بود...😍
ازش پرسیدم چی بزنم برات خاتون؟
چی بخونم خوشت بیاد؟ شاد باشه؟ یا غمگین؟ ایرانی بزنم برات؟ یا فرنگی؟
بغض کرد و سرشو انداخت پایین! توی سکوت نگاهشو دوخت به ماسه ها، نمی دونست چی میخواد، آخه نمی دونست چی می خوای!
منم دیگه ازش چیزی نپرسیدم؛ تا همین دیروز که رفته بودیم برای باغچه ی خونه مون چندتا گلدون گل بگیریم، یه چندتایی که انتخاب کردم سر آخر ازش پرسیدم خودت چی بانو جان! کدومو دوست داری برات بگیرم که بکاریم؟ نمیدونست کدومو دوست داره، نمیدونست کدومو دوست داری، باز بغض کرد و سرشو انداخت پایین، تا بیام ازش بپرسم چی شده بندِ دلم؟ بغضش ترکید و زیر لب گفت کاشکی نرفته بود...
تو رو می گفت!
حقم داره! زود رفتی خاتون جان، خیلی زود! کاش لااقل اونقدری می موندی که سوالام از خیالت بی جواب نمونه، اونقدری که عطرت یکم بیشتر بپیچه توی هوای خونه،
که شاید بعد رفتنت همیشگی شه توی خاطرش...
راستشو بخوای این روزا یه کم بیشتر از همیشه تصویرِ چادر زیر بغل زده ت جلوی چشمامه، روزی هزار بار توی سرم صدای باز و بسته شدن در میاد و بعدش صدای قدمات که هی دورتر و دورتر میشه ازم!
حال خوبی نیست دلبرجان،
هیچ حال خوبی نیست!
نوشته بود:
- آاااخ که نیستی ببینی نازخاتون!
دور از تو حال خوشی نمونده توی دنیای من...
حتی برای خیالت!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خانم باقری عزیز امیدوارم پیام مرا بزارید برای آن خانمی که میگه درماه دوبار پریود میشه
بلید در زمان پریود یعتی ۷ یا ۸ پریود سونوگرافی سه بعدی انجام بده احتمالا کیست یا فیبرم داره نشون داده نشده بعدش باید هروز سویق عدس اندازه دونوبت نصف قاشق عداخوری بخوره وهم رب انار شیرین وسه شیره برلی کم خونی شیره انگور شیره توت وشیره خرما یک قاشق چایخوری هروز بخوره هرمیون ای درفصل خودش بخوره امیدوارم که اطلاعاتم مفید واقع بشه ببخشید طولانی شد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
ایده عکاسی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام شاید این پیامم رو هم نزارین تو گروه😉ولی میگم😊
منو خواهرم جاری هستیم با همدیگه.امسال برای مادر شوهر پول روی هم گذاشتیم
و کادو بردیم ولی مادر شوهرجان کادو رو گذاشت تو حیاط و گفت من از کسی کادو قبول نمیکنم در حالیکه کادوی برادر شوهر بزرگه رو قبول کرده بود
.ماهم کادو رو نیاوردیم و همونجا دادیمش به جاریمون😉و اصلا کم نیاوردیم و خودمونو ناراحت نکردیم آخه این بار اولش نبود😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#خوشبختیی_اعضا
سلام نازگل جون خوشبختی من وجود مادر عزیزمه که با دعا و نفسهاش جون میگیرم
بعد فوت پدرم ایشون هم پدر بودند هم مادر برامون
دوستت دارم مادرم 💕
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿