تو سن یازده سالگی بودم که پسر خاله ی مامانم اومد روستای ما برای کار .. جامون کم بود مامانم مجبور شد اتاق من رو با پرده دو قسمت کنه تا حسن هم جا داشته باشه شبا بخوابه. ده روز میشد مهمون ما بود خیلی باهم خوب شده بودیم یه شب که آسمون رعد و برق میزد حسن اومد اونور پرده پیش من وقتی دید. ترسیدم گفت میخوای پیشت بمونم؟ منم قبول کردم انقدر قصه گفت که خوابم برد نیمه های شب احساس کردم بدنم به لرز افتاده ... https://eitaa.com/joinchat/3672637554C278f739bc7 🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

‌‍‌‌⊱⋅━─━─━──❄️⋅⊰‌‍‌‌‌‍‌‌⊱⋅❄️━─━─━──⋅⊰ 💠آیه ی حاجت😍😍😍 🎀آیه ۸۰سوره اسراء به عنوان آیه‌ی حاجت معروف است🎀 که در صورت تلاوت و استغفار با ایمان، برای رفع کارهای گیر کرده و حاجت روایی از خداوند متعال دریافت می‌شود🌿 🔰روش ختم: به مدت 40 روز ، روزی 100 بار آیه 80 سوره اسراء را بخوانید😍👇 🌱وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا🌱 و بگو بارالها مرا از دروازه صدق و شرافت به هر کار داخل گردان و به قدم صدق و راستی از هر کار بیرون آور و از جانب خویش مرا بصیرت و حجتی روشن عطا فرما. ❤️‍🔥این دستور بسیار بسیار مجرب هست💯 ⚜ذکرمُجَرَّب_موسوی ❄️لینک کانال جهت ارسال دیگران: https://eitaa.com/DeLeToO

سلام اجرتون با بانوی دوعالم من دنبال کننده داستان های کانالتون هستم جوری که وابسته شدم هر روز باید چک کنم با داستان بعضی از عزیزان با خوشحالیشون خوشحال شدم با ناراحتیشونم اشک رختم منم امشب خیلی دلم گرفته خواستم درباره زندگیم بگم یکم سبک بشم. من خانمی ۳۴ ساله هستم ۱۵ سالگی به اسرار داداش بزرگم با پسر عموی بابام که بچه یتیم بود ازدواج کردم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم ۱۴ سال ازم بزرگتر بود من نسبت به سنم هیکلی. بودم تعریف از خود نباشه خوشگل که خیلی خواستگار داشتم ولی به اسرار داداشم با همسرم ازدواج کردم بعد از عقدمون یکم بهش علاقه پیدا کردم ولی نه که عاشقش باشم یک سال بعدش ازدواج کردیم و بدبختیای من شروع شد همسرم معتاد بود بی اعصاب غرغرو منم که بچه بودم خیلی سختی کشیدم خیلی اگه بخوام بگم یه کتاب میشه نه پول داشتیم نه پشتوانه ای پدرمم خدا بیامرز به اندازه زندگی خودش داشتم خلاصه . به اندازه یه زن ۶۰ ساله سختی کشیدم تو اوج نداری حامله شدم یه پسر خوشگل زندگیمون یه کم بهتر شد شوهرم کارگر فصلی بود پسر اولم ۵ سالش بود که دوباره فهمیدم. حامله هستم شوهرم چند وقت بیکار شد به نون شبمون مونده بودیم تو حاملگی ایقد اذیت شدم که باورتون نمیشه همش گشنگی بی پولی بابام خدا بیامرز به زور بهم کمک میکرد چون خودشون وضع مالی انچنانی نداشتن قبول نمیکردم تا ازنکه حامله ۸ ماه بودم بابام سکته کرد مرد 😭😭😭😭😭داغ بابا یه طرف حاملگی یه طرف بی پولی یه طرف خیلی روزای سختی داشتم خیلی خدا واسه دشمنامون نیاره یک ماه بعدش یه زایمان سخت داشتم که مرگو با چشمام دیدم تا اینکه پسر دومم به دنیا اومد بماند که چه روزایی سختی داشتیم ولی خدا بزرگه تموم شدن بعد از سر این دوتا پسرم خدا بهم دوتا دخترم داد که حاماگی ناخواسته بودن الان خدا رو شاکرم که چهارتا فرزند سالم زیبا دارم ❤️💋 من فقط به امید بچه هام هسته که زندگیمو تحمل میکنم شوهرمو تحمل میکنم خیلی سختی کشیدم ولی جدا نشدم شاید اشتباه کردم نمیدونم بدون عشق زندگی میکنم فقط بخاطر بچه هامه که موندم سوختم الان پیش خودتون میگید شما که عاشق همسرتون نبودین چرا چهار تا بچه خواستید به همون خدای ندیده همشون به خواست خدا بودن ناخواسته قسمتم بودن خلاصه زندگیم بهتون گفتم که به پدر مادرهای عزیزم بگم. شما رو بخدا دختراتون به زور شوهر ندیدن بزارین انتخاب خودشون انتخاب کنن من بعداز این چند سال زندگی نتوستم شوهرمو عاشقانه دوست داشته باشم تو مجردیم یکی رو خیلی میخواستم اونم منو میخواستم چون اقوام خانم داداشم بود داداشم فهمید به زور منو شوهر داد که اون نیاد خواستگاریم اونم داماد شده هنوزم که میبینمش دست پام گم میکنم 🙈 از شوهرم خیلی سر تر هستم یبار دخترمو بردم دکتر شوهرمم همراهم بود دکتر فک کرد که بابامه گفت خانم شما بچتون ببرید بیرون باباتون داروهاش میاره نشونم میده گفتم ایشون اقامه دکتره یه ربع ایجوری بود😳 .من دلم میخواد شوهرم ترک کنه این اعتباد لعنتی رو به خودش برسه بهم محبت کنه که منم عاشقش بشم ولی دریغ از اینا تو خونه هسته همش غر میزنه منم عصبی میشم همش سردردم از شما خواهرای عزیزم میخوام راهنمایم کنید چکار کنم دارم دیونه میشم خیلی خسته شدم از این شرایط😞😔 ❄️لینک کانال جهت ارسال دیگران: https://eitaa.com/DeLeToO

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام وقت همگی بخیر.امشب خیلی دلم از مهمان خانه ام گرفت😔 یکی از اقوام خانه ما مهمان بود خیلی ها از فامیل هم بودن.یکی از اقوام از پسرم پرسید آقا رسول چند سالته پسرم گفت ۱۷ فامیلمون گفت وای تو چقدر ریزه هستی چرا اینقدر قدتو کوتاهه.بااین قد کوتاه در آینده به مشکل برمی‌خوری هم واسه سربازی هم دانشگاه هم ازدواج.چرا پرش نمیزنی ورزش نمیکنی که کوتاه نمونی.پسرم بقدری توی جمع خجالت کشید وفقط سکوت کرد. پسرم از هر لحاظی عالیه هم باوقار هم مهربان ودرس خوان اما متاسفانه قدش رشد زیادی نکرده ومدتهاس همین قد مونده دکتر هم بردمش تاثیری نداشت😔 قدش ۱۵۰.هم حرف مردم عذابم میده هم نگرانم واسه آیندش که به قول این فامیلمون در آینده به مشکل بر نخوره😔شما عزیزان بگید من چه کنم ازغصه این پسرم دارم دیوونه میشم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام لطفا خیلی فوری این پیام مرا بی زحمت بزارین تو گروه تا خانهای گل اگه اطلاعی دارند راهنمایی کنند... راهنمایی کنند چه دعایی بخونم ما چندساله پدرومادرمون به رحمت خدارفتند و یک خونه پدری داریم که میخایم بفروشیم ولی نمیدونم چرا همه میاین دیدن میکنند پسند میکنند ولی هیچکس نمیخره. وما هممون پول نیازیم. مریض داریم. معلول داریم دختروپسر دم بخت داریم همه به این پول نیاز داریم ولی فروش نمیره. از خواهران عزیز خواهش میکنم اگه دعایی هست که بخونم برای فروش این خونه دریغ نکنید. خدا خیرتون بدهد. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #بلدی_بگو راستش من ی مشکل داشتم ک هر چی دکتر رفتم ورزش کردم نشد بلکه حالم بدتر شده ..از وقتی ک ازدواج کردم هرروز از کمر ب پایین لاغر تر میشم ب طوری ک واقعن خودم میترسم و بالاتنم هرروز بزرگتر میشه رفتم دکتر گیاهی گفتن ک بلغمی شدم اما هرچی دارو دادن داروهای گیاهی و گرمیجات استفاده کردم طی هشت ماه اما تاثیری نداشت دیگه واقعن درمونده شدم ک یکی از دوستان بهم گفت بهت دعا کردن ک بدنت سرد بشه رفتم پیش ی سید با خدا و اونم همین حرفو زد خودمم دیگه شک کردم ب این موضوع اگه کسی از اعضای گروه راهکاری داره لطفن بهم بگه خیلی درموندم شوهرم همش میگه چرا اینطور شدی و مدام چشمش دنبال زنای دیگس 😔دیگه خودمو باختم لطفا کمکم کنین .ممنونم ازتون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #نتیجه_گرفتم سلام گلی عزیزم و هم گروهی های گلم.... خیلی دوستتون دارم و از خداوند برای همتون آرزوهای خوب دارم.... بنده از وقتی عضو کانالتون شدم خیلی استفاده کردم از نظرات دوستان.... درگیر مشکلاتی بودم و از نماز ام البنین حاجت گرفتم، خیلی برایم راهگشا بود و این اعتقاداتم را بیشتر کرد... 13صفر سال گذشته دسته کلید خریدم به نیت خانه دار شدن و هنوز یکسال نشده در اوج ناباوری خانه خریدیم... خواستم به همه دوستان بگم هر کسی هر حاجتی داره فقط از خداوند و ائمه بخواد خودشون مصلحت بدانند دریغ نمی کنند، و سعی کنیم همیشه شکرگزار خداوند باشیم.. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تو سن کم ازدواج کردم..... ‌

سلام گلی جان امیدوارم روزت هم مثل خودت عالی باشه😍منم تو سن کم ازدواج کردم از خیلی چیز ها غافل بودم یک سال اول زندگیم سر خیلی چیزهای الکی که چرا خانوادت اینجورینو چرا فلان حرفو زدن اینا همش با همسرم دعوا میکردم اونم میگفت هرکسی طرز فکری داره بیا ما زندگیمونو بکنیم به حرف اونا گوش نکن باور کن دارن زندگیتو خراب میکنن هرچی گفتن بگو منو همسرم به این  راضی هستیم ،دیگه اهمیت نده ولی من تا دوباره اونهارو میدیدم بازم دعواهام شروع میشد البته چون همسر من فرزند طلاقه دیگه هرکی از راه میرسید میگفت من بزرگش کردم ب خاطر همین اجازه دخالت به خودشو میداد در حالی که بنده خدا فقط تا کاری داشتن به فکرش افتادن.. خوب بگذریم از اینا خدارو شکر میکنم که به خودم اومدمو به حرف های همسرم مهربونم فکر کردم   که خیلی هم بابت کارهام پشیمونم دست خودم نبود واقعا عصبی میشدم😢 و دیگه به خودم قول دادم به خاطر یه غریبه زندگیمو خراب نکنم و کاملا از زندگیم حذفشون کنم باور کنید از اون موقه تا حالا یه ارامشی وارد خونه م شده که قدر لحظه لحظه زندگیمو میدونمو ازش لذت میبرم 🥰😍و لازمه همینجا بگم همسر عزیز تر از جانم عاشقانه دوست دارممم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿 ‎‌‌‌‌

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من خیلی غصه میخورم و غصه خوردن در هر موضوعی باعث شده خوشی و ازم بگیره ‌

دوستای گلم من ۲۰سالمه و این ۱ساله ازدواج کردم من با رضایت خودم ازدواج کردم و شوهرمو دوس داشتم من خیلی غصه میخورم و غصه خوردن در هر موضوعی باعث شده خوشی و ازم بگیره غصه من به چند دلیله ۱گذشته شوهرم که قبلا اعتیاد داشته و ترک کرده و من اینو بعد ازدواج فهمیدم البته تو تحقیقات گفتن ولی چند نفر گفت دروغه و من دوسش داشتم و باور نکردم ولی الان برای آینده میترسم میگم بعدا نره سمتش شوهرم جوشکاره و همیشه براش کار نیس و بیشتر مواقع به بیکاری میخوره دختر عمه دختر دایام که هم کلاسم بودن بعد ازدواج شوهراشون رفتن تو نظام و خیالشون دیگ راحته ولی من خیالم از بابت کار... راحت نیس و یه جورایی بهشون حسودیم میشه راستش خودمم نمیدونم و میدونم اشتباهه پدر خودم کار گره ولی حسرت رو دلم نزاشته گاهی سراینکه اونا شوهراشون رفتن سر کار و شوهرم بیکار نشسته تو خونه و کار نمیکنه دعواش میکنم میگم اونا خوشبختن و من باید مدام غصه بیکاریت بخورم بعدش شوهرم آدم عصبیه تا چیزی میشه شروع میکنه به کتک کاری و میگه برو خونه پدرت و من دو بار اومدم متاسفانه مجبور شدم برگردم چون امیدی نداشتم من همیشه توکلم به خداست گاهی بهم از نظر مالی و ضرر هایی که میکنیم فشار میاد میگم من که بهت خیلی ایمان دارم و قران نماز. میخوندم چرا باید اینجور بشم چرا باید اینمه غصه بارم بشه من فعلا شریک خانواده شوهرمم و برادو زاده هاش حتی شبم خونه ما میخابن و شوهرم بهشون اهمیت میده و بخاطر اونا بامن بد کرده و یه بارم بخاطر برادر زادش بهم گفت برو خونه پدرت و اومدم چون ولکنم نبود و این کارش هی یادم میاد عصبی میشم از دستش بهم میگه دوسم داره ولی هیچکاری برای خوشحال شدنم نمیکنه چیزی میخره بعدا تو دعوا میکوبه تو سرم تازه باین اخلاقشم دوسش دارم و حاظرم جونمم براش بدم گاهی خودمو مقصر میدونم میگم شاید مشکل از منه ولی ریشه این غصها... همش خودشه اگه کار کنه و زندگی کنه و کتک کاری نکنه یکم تو دعوا نازمو بکشه تا منم اروم شم اینجور نمیشم تو دعوا روانیم میکنه یعنی بهم حرفایی میزنه قلبم درد میگیره میترسم جواب بدم که میگم کتک کاری نکنه و نگه برو خونه پدرت دوستان لطفاً راهنماییم کنید من خیلی غصه میخورم نمیتونم بیخیال باشم بیخیالی تو ذاتم نیس حتی برای طلاهایی که چند ما پیش فروختم و الان گرون شده غصه میخورم و میگم ضرر کردم تااین حد روانم درد میکنه لطفا بگید من چیکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿