eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
628 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
سلام تورو خدا تورو به هرچی مقدسات که قبول دارین پیاممو بزارین تو کانال بخدا دارم دق میکنم همش‌ حس میکنم میخوام سکته کنم من متولد هشتادم شوهرم ۷۴ سال۹۷ عروسی کردیم الان یه دختر ۲۰ ماهه داریم من خیلی مشکلا تو زندگیم داشتم ک رفع شدن و خیلی مشکلا دارم هنوز ولی بزرگترین مشکلم که نه حل میشه ن درست میشه و روز به روز بزرگ تر میشه مادرشوهرمه تورو خدا واسم روانشناس نشید که من تمام راه ها رو بلدم و رفتم و خوندم بخدا هیچ جوره باهام کنار نمیاد از من بدش میاد اصن نیاز نیس تو چشاش بخونم از رفتارش ادم میفهمه هرکی بیبینه میفهمه از روز اول معلوم بود از من بدش میاد رو نمیکرد چندین بار شوهرم جلوش باهام دعوا کرد حتی منو زد اونم رفتارش بامن بد شد اصن باهام حرف نمیزنه ادم حسابم نمیکنه بزور جواب سلامم میده یبار اینقد دستمو تو هوا نگه داشتم که بهش دست بدم اونم خودشو مشغول بچه کرد که خجالت کشیدم دستمو اوردم پایین وقتی شام دعوتشون میکنم اخر سفره میگه مهدی جان(شوهرم) دستت درد نکنه منم در مقابل تمام رفتاراش فقط سکوت کردم البته نمیتونم همشو بگم که چه وقتای سکوت نکردمو چیکار کردم که خیلی زیاد میشه کلا ادمیه که هر حرفی میزنه هرکاری میکنه یه قصدی داره و فکر میکنه همه همونجورین قشنگ حس میکنم وقتایی که پشت سرم حرف میزنه . پدر شوهرم منو خیلی دوست داشت این حسودی میکرد اینقد پشتم بد گفت که پدر شوهرم الان نگاهمم نمیکنه مگه سوال بپرسم جواب بده دلم میخواد با یکی درد و دل کنم کسیو ندارم اگه به مامانم بگم فقط غصه میخوره به بابام بگم غوغا میکنه خواهر شوهرامم اصن زیاد نمیبینم جراتم ندارم باهاشون درد و دل کنم چون میدونم دهن لقن اینم بگم که یه جاری دارم که خیلی ساکته البته فقط جلو خانواده شوهر و اینا اونو خیلی دوست داره همیشه یه جوری خوبیشو میگه که اره تو بدی تو این ویژگی هارو نداری یبار تو دعوا گفت خوبی ازت ندیدم . من والا یه زمانی جواب میدادم ولی یبار جنگ درست کرد که زنت جواب میده و اینا نزدیک طلاق بودیم به خاطرش الانم خیلی خیلی ناراحتم چون چن روز بود که مریض بودیم پریروز رفتم خونه مامانم که استراحت کنم امشب باشوهرم برگشتیم سر راه گفتیم یه سری بزنیم که وقتی وارد شدیم اصن نگف خوبی چرا مریض شدی چت شد بمیرمم براش مهم نیس هیچی تعارفم نکرد حتی یه میوه خشک. اورد گذاشت جلو شوهرم به منم نگف تو هستی انگار که بفهمم از من بدش میاد فردام قراره بیاد چن روز بمونه خونمون نگید با سیاست به شوهرت بگو ک اصلا نمیشه چون با این که بچه ننه نیس ولی خیلی رو مادرپدرش حساسه یه جوری جا انداخته که جرات گفتن خوبیشونم ندارم واقعا بریدم اصلا در حقم خوبی نمیکنه که بخوام خوبیاشو ببینم بعضی وقتا دلم میخواد به خاطرش طلاق بگیرم میگم بابام سکته میکنه چون مریضه خونه ای بعد از عروسی اومدیم توش خونه اوناس با این که نزدیک ما نیستن ولی خیلی میان خونمون اولین باره جرات به خرج دادم پیام نوشتم چون شوهرم گفته حق نداری تو این کانالا حرفی بزنی چیزی بگی و داعم گوشیمو چک میکنه ولی من الان پاکش میکنم که نبینه فقط تورو خدا بزارید تو کانال شاید یکی از طرف خدا مامور شد یه حرفی زد گره از کار من واشد مشکلم حل شد بخدا دلم میخواد یا اون بمیره یا من چون داره عذابم میده به قران تو این چند وقت که عروسی کردم اینقد بازبونش دلمو شکسته که فقط گریه کردم گفتم خدایا جوابشو ندی کافر میشم بهت واگذارش با خدا الهی .که باعث و بانی بیشتر اعصاب خوردیامه تورو خدا مادرای پسر دار گوش کنید عروس دزد نیس که پسرتونو بدزده اگه قراره با زبونتون دل بشکنید عروس نیارید که نفرین واسه خودتون بخرید من که دلم خیلییییی شکسته خدا خودش میدونه که چجوری با منظور توهین میکنه به خودمو خانوادم یه وقتاییم حیا رو کنار گذاشته و با دعوا ولی من ادم کینه ای هستم نمیبخشم به همه ام میگم هیچکسو حلال نمیکنم تو این دنیا اگر کسیم حلالم نکنه برام مهم نیس خدا حقشو بزاره گردنش به حق امام زمان که من تو اوج جوونی تو بیست و یک سالگی بخاطر خاله زنک بازیای این عفریته دارم سکته میکنم از ازدواج متنفر شدم همش میگم عجب غلطی کردم ای خدای بزرگ نجاتم بده ارزو میکنم هیچ وقت مث من نشید و فک نکنید فقط پسر مهمه اگه تو عقدم بودین پدر مادرتون گفتن بهم بزن گوش بدید چون صلاحتونو میخوان مث من خر نشید دور از جونتون بگید ن میخوامش بخدا دلم خیلی پره زمان نمیگذره یه ذره دردام کم بشه همراز تورو جون هرکی که دوس داری فردا از خواب بیدار میشم پیاممو تو کانالت ببینم تو رو قران قسمت میدم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
خانم های باسیاست خانم هایی هستن که شوهرشون بهشون اعتماد داره وخیلی قبولشون داره و این هم از اعتماد به نفسشون سرچشمه می گیره و همسرشون انقدر قبولشون داره که اصلا فکرشم نمی کنه که بخاد انها رو از دست بده.....🌸🌱 مثلا بعضی از خانم ها می ترسن که شوهرشون بره و بهشون خیانت کنه. ولی اگر زن خودش رو بهترین همسر دنیا برای شوهرش بدونه و واقعا وظایف همسر گونه اش رو خوب انجام بده؛ این حس مثبت و انرژی مثبت روش اثر میذاره و واقعا از دید شوهرش میشه بهترین همسر دنیا. البته حس بدون عمل فایده نداره و واقعا باید ببینین شوهرتون چه جور زنی دوست داره @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
🌸 اگر خونه مادرشوهرتون رفتید و مادرشوهرن باهاتون سرسنگین رفتار کرد و خواستید این موضوع را با شوهرتون درمیون بذارید. اینجوری بگیم😍: عزیزم میدونم که تمام تلاشت رو می کنی که به من تو خونه مامانت خیلی بهم خوش بگذره اما اتفاقی که امشب افتاد منو ناراحت کرد امشب وقتی رفتیم خونه مامانت احساس کردم اصلا به توجهی نداره و حتی چند کلمه ای هم با من صحبت نکرد اینجوری نگیم😕: میدونی چیه همتون مثل هم هستید حیف من که خودم رو بدبخت کردم عروس خانواده شما شدم، مادرت که امشب عین .... وقتی دلش نمیخواد منو ببینه مجبوری منو ببری اونجا که حال همه رو بد کنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
خیانت یعنی🍃👇
دنیای بانوان❤️
خیانت یعنی🍃👇
خیانت "یعنی: 👠در شبکه های اجتماعی در دسترس و آنلاین باشی اما همسرت که کنار نشسته بهت دسترسی نداشته باشه. 👠بی توجه به پی وی دیگران رفتن و از عاشقی گفتن اما همسرت کنارت باشه و از بی توجهی های تو به خودش بپیچه و نتونه حرفی بزنه. 👠خیانت یعنی قربون و صدقه دوستای مجازی رفتن و در جواب همسرت که صدات میزنه بگی (هان) و (چیه) 👠 تا صبح با همه چت کنی اما به همسرت که می رسی حوصله نداشته باشی و نسبت به همسرت که احتیاج داره با تو دردودل کنه بی تفاوت باشی. 👠خیانت یعنی هی خودتو خوشگل کنی هی عکس دلربا بندازی برای دوستای مجازیت اما برای همسرت یه دست لباس قشنگ نپوشی. 👠یعنی با همه باشی الا با همسرت که پاره وجودته @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خاطره👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره👇
سلام عزیزم داستان من 😍😍 منو همسرم سنتی ازدواج کردیم ایشون دوسال پنهانی از همه منو واسه ازدواج در نظر داشتن ترس داشتن ک پاپیش بزارن چون وضعیت شغلی مناسبی نداشتن...... ی روز دلو ب دریا زدو تماس گرفت من شاغل بودم و خواهرشون منو میشناختن ی هفته فقط تلفنی باهم صحبت کردیم.... بعدش گفتن تا ۸ ماه واسم صبر کن ی پولی قراره بیاد واسم ک پا پیش بزارم من ک هنوز علاقه زیادی نداشتم ب ایشون.... با خودم گفتم اگ بخوام الان ولش کنم بهتره تا اینکه ۸ ماه صحبت کنیم بعدش پشیمون بشن قصدشون واقعا ازدواج بود ولی خانومای عزیز پسرا قبل ازدواج تکلیفشون با خودشونم مشخص نیس پس زیاد دل نبندید ب حرفاشون ک بعدا اسیب ببنید وارد رابطه نشدم بهش گفتم پس تا ۸ ماه دیگه خداحافظ😅چون وابستش نبودم واسم مهم نبود 🤣 دو سه روزبعد زنگ زد گف چقد سنگدلی دلت تنگ نشد منم گفتم خب شما گفتید تا ۸ ماه کارم طول میکشه دلیلی نداره بخوام بهتون زنگ بزنم 🤣کفری شد بعدش تا یه هفته طول نکشید ک عقد کردیم همش میگه خوشم اومد از حرفت (خب تا ۸ ماه خدافظ) داستان زندگیم خیلی بلا پایین داره و تو ۵ سال انگار صد سال طول کشید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک داستان🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک داستان🍃👇
به وقت داستان 🌸🍃 یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است: 💭 یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اصرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند. 💭 درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند. وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای 💭 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد، از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛ عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد 💭 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد : 👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟ 💭 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا ✅ امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛ این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿