eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
باورش سخت است اما این اتفاق افتاد و تا مدت‌ها روستای دهمیان را سر زبان‌ها انداخت. حالا از آن روزها مدت‌هاست که می‌گذرد و این دو عروس که هووی همدیگر هم به حساب می‌آیند، بر خلاف تصور اطرافیان تا سال ها به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند و صاحب بچه هم شده‌اند؛ بچه‌هایی با دو مادر و یک پدر! آنها آن‌قدر به هم علاقه پیدا کرده بودند که به سرعت پای بزرگترها وسط کشیده شد و محمد و فاطمه به عقد هم درآمدند اما این پایان ماجرا نبود. درست در لحظه‌ای که خانواده محمد تصور می‌کردند که پسر کوچکشان را سر و سامان داده‌اند، حکایت عاشقانه دیگری برای محمد پیش آمد و تمام معادلات آنها بر هم خورد؛ تا جایی که در روز عروسی محمد، اهالی روستای دهمیان کار و بار و زندگی‌شان را رها کردند تا خود را به این جشن عروسی منحصر به فرد برسانند؛ جشنی که یک داماد داشت و دو عروس. حالا با گذشت چهار سال، محمد صاحب دو فرزند از دو همسرش شده؛ دختر و پسری که مثل مادرهایشان دوستانه با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند دو عروس به اضافه یک داماد زندگی مشترک این سه جوان سال ۸۵ کلید خورد؛ «بعد از پنج ماه که من با محمد عقد کرده بودم، محمد از دختر دیگری به اسم الهام خوشش آمد. آن موقع الهام دختری ۱۶ ساله بود و او هم عاشق محمد شده بود». و همین موضوع باعث شد که آقا داماد جوان هنوز به خانه بخت نرفته، فکر تجدید فراش بیفتد و در کنار همسر اولش زن دیگری را هم اختیار کند. طبیعی بود که خانواده و اطرافیان با این کار محمد از کوره در بروند و او را سرزنش کنند اما این حرف‌ها برای محمد که یک گوش‌اش در بود و یک گوش دیگرش دروازه، کارساز نبود سلام گلی جون این داستان واقعی است اگه دوست داشتی ادامه ش میفرستم بذارش تو کانل تا دوستان هم بخونن ویاد بگیرن😂😂 دوستدار شما مامانجون آقا کارن ❤️🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii همسرم ناشنواست...
سلام به همه دوستان عزیز من ۲۴ سالمه یه دونه پسر دارم.۶سالش من ۹ سال با شوهرم زندگی میکنم ولی تو این ۹سال دریغ از یه دلخوشی و خوش حالی همش نارحت وداغون تو این زندگی شوهرم ناشنواس گوشاش بسته ای وقتی ازدواج کردم خانوادم مخالف بودن چون خانوادش خوب نبودن وخودش ناشنوا بود ولی بااسرار خودم ازدواج کردم که ای کاش این کارو نمیکردم من ۴ بار رفتم خونه پدرم که ازش جدا بشم ولی بخاطر پسرم برگشتم چون به من میگفت من خوب شدم جلو بذرگ ترا قول دادکه خوب باشه ودیگه این کارشو تکرار نکنه ولی تا برگشتم خونه روز ازنو روزی از نو همیشه میگه که من تورو خیلی دوست دارم همش بامن دعوا میکنه فوش میده یه شب ارمش ندارم از دستش بمن پول نمیده حتی واسه خرید لباس بامن دعوا میکنه بددل گوشیمو چک میکنه میگه نباید بری بیرون خانوادش بامن خیلی بد رفتاری میکنن باخانواده منم بی احترامی میکنه رفت آمد نداریم بهتراز همه وقتی که زیمان کردم بیمارستان نیومد یع گوشی برای من نخرید تواین چند مدتی که باهاش زندگی کردم مادرم تازگیا برام گوشی خرید خیلی عضیتم میکنه آدم بشو نیس دیگه از دستش خسته شدم 😭😭😭 من دیکس کمر دارم وقت زایمانم اینطوری شدم خیلی شدید درد دارم پسرم که چند سالی اعتیاد دارم 😭😭بخاطر درد شدیدی که دارم لطفا رهنمایی کنید منم باشم غمگین ۰۰۰۰۰۰۰؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی خانم من اول یه دخترم دوم یه همسربودم وحالامادرم وبعداگرعمری موندمادشوهر🌷 من 14ساله ازدواج کردم درسن 29سالگی والان 44ساله دوتاپسردارم خودم اززندگیم باهمه ی نداری ومشکلات رازی بودم شوهرمودوست داشتم وهنوزم بعدازیکساوچهارماهه که فوت کرده علاقم بهش کم نشده ماعاشق هم نبودیم وحتی من چهار سال بزرگترازهمسرم بودم باعشقم تویه خونه خرابه باهمه ی مشکلات دوتاشاخ شمشادخدا بهم هدیه داد همیشه خداراشکرمکیردم باپول کارگری و زحمتکشی وقناعت وخلاصه اگرمال دنیاندارم غصه برای مادرشدن ندارم درضمن بگم من در نهمین ماه ازدواجم یه پسررودامنم بودومادرشده بودم خداخیلی منودوست داشت یه همسرمهربون که عشقش تالحظه ی مرگش هم وحتی بعدازمرگشم مطمعنم کم نشده امیدوارم وازشماعزیزان می‌خوام برام دعا کنید فقط خدابه من وپسرام صبربده ممنون ازکانال خوبتون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی جان ❤️ممنونم از کانال خوبتون کانالتون بی نظیره😍 یه سوال داشتم خواستم خواهش کنم دوستان راهنماییم کنن 🌹سی هفت سالمه یه دختر هفده ساله و یه پسر دوازده ساله دارم شوهرم میگه بچه میخوام میخواستم ببینم بااین تفاوت سنی بین بچها مشکلی پیش نمیاد یا اینکه سن خودم از سی پنج گذشته میترسم تفاوت سنی بچها یا سن خودم مشکلی پیش بیاره لطفا پیامم روبزارید تا دوستان راهنماییم کنن مچکرم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید چیکار کنم سلام خدمت گلی جون وهمه ی دوستان گرو.ازتون مشاوره میخوام ایشالا خدا همه تون عاقبت بخیر کنه.عزیزان من ۳۲سالم شوهرم ۳۹سالش دوبچه داریم پسر ودختر.شوهرم چند ساله بیکار مستجریم دیگه خسته شدیم کم آوردیم.تصمیم گرفتیم ازشهر خودمون بریم به شهر تهران اونجا خونه گرفتیم ماهی چهار ملیون که اونجا شوهرم بره داخل اسنپ کار کنه با ماشینش ماشینمون پژو آیا به نظر شما تصمیم درستی آیا درمیاره که اونقدر کرایه خونه رو بدیم توروخدا هر کی تجربه داره بگه خیلی ترس داریم هم من هم شوهرم عاجزانه ازتون میخوام دعامون کنید که پشیمون نشیم با دوتا بچه خیلی سخت @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii از پسرش میگه سلام خسته نباشید خانمی ۳۰ساله هستم ۲تا پسر دارم یکی ۱۵ساله یکی ۱۱ساله پسر ۱۵سالم خیلی وابستگی به فامیل پدریش داره عمو عمه اینا اصلا به حرف من گوش نمیده فحش میده بی احترامی میکنه درسم اصلا نمیخونه همش سرش تو گوشی و اینستا گرام هست لطفا خواهش میکنم بگید چیکار کنم دارم روانی میشم از دستش😔😔😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام من جواب اون خانمی که میگه شوهرش فیلم های ناجور میبینه درکش میکنم چون خودم یه شخصی هستم خیلی راحت میتونم بدجنس مخالفم کناربیام اما ببین کجای کارت مشکل هست شایدچیزی که اون میخواد رو نمیتونی براش به ارمغان بیاری ازش بپرس.منم چندباره شوهرم گفتم ازاین چیز بدم میاد اماخب بازم همون کاررو تکرارمیکنه من خودم مثل شوهرتم بااین تفاوت که هیچ میلی به رابطه باهاش رو ندارم.خودارضایی رو بیشتر ترجیح میدم تا باشوهرم باشم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی خانم درجواب خانومی که میگه بچه اش اسپری براسرفه استفاده کنه اشتباهه شاید الان خوب کنه اما بعدهابدترمیکنه یکمی شیر خر بگیرین بخوره من امتحان کردم خیلی زود خوب میشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برای خانمی که بچشون شیر خشک میخوره و نفخ میکنه عزیز دل بچه های منم اینطوری بودن شربت اهورا نی نی راه حل شد برا پسر من البته به کل بچه های فامیل پیشنهاد دادیم خریدن دادن شکر خدا به همه هم سازگار بوده سرچ کن انشاالله برا بچه شما هم خوب باشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii دردودل اعضا.....
سلام امروز از صبح سردرد دارم بس که فکر میکنم وحرص خوردم خواستم یه کم درد ودل کنم شاید کمی سبک شدم من ۳۹ سالمه شوهرم ۳۵ سالشه مرد خوب وکاری مهربون ودلسوز وخانواده دوسته فقط یه نقص جسمی داره واینکه یکی از بچه ها م همین نقص را به شکل کمتر داره که به خاطر همون خیلی عذاب می کشم من قبل از ازدواج خیلی موقعیت های خوبی داشتم ولی با غرور کاذبم همه را پرونندم شاید یه دلیلش هم این بود که به کسی علاقه داشتم ودوست داشتم با اون ازدواج کنم ولی نشد ومن سالها فقط افسرده بودم خانوادم به خاطر این که سنم داشت می رفت بالا ویه خواهر کوچکتر از خودم داشتم مجبورم کردن با این آقا ازدواج کنم از اولین روز عقدم ازش تنفر داشتم یادمه شب عقدم تا صبح تو اتاق گریه کردم. حالا نزدیک ۱۴ سال از اون موقع میگذره ولی اصلا علاقه ای بهش پیدا نکردم وفقط عادت کردم به این زندگی با خودم میگم اگه با یکی از اون خواستگارها ازدواج میکردم خیلی خوشبخت می شدم لا اقل بچه سالم داشتم چون همشون رامیشناسم واز اوضاع واحوالشون با خبرم شوهرم خیلی تلاش میکنه خونه وماشین وباغ و...داریم تولد وسالگرد ازدواج ..برام کادو میگیره خیلی هوامو داره تو کار خونه کمک میکنه برا بارداری مشکل داشتم هزینه کرد تا بچه دار شدم ۸ماه استراحت بودم خودش همه کارها را میکرد من اینا را میدونم میدونم خیلی دوستم داره ولی نمیدونم چرا فکر می کنم بقیه خوشبخترن چون شوهرشون نقص نداره همش حالم بده برای شفای بچه خیلی دعا میکنم دیگه نا امید شدم هر روز فکر این بچه وآینده را دارم اعصابم خیلی خورد میشه کلا من اصلا خوشحال نیستم همش داد میزنم افسرده ام به خودش وخانواده فحش میدم به رابط ازدواجمون فحش میدم دست خودم نیست همش می پرسم اگه سالم بود میرفت یکی از فامیلش را می‌گرفت حالا که اینجوریه اومدخواستگاری من بارها بهش گفتم براچی اومدی خواستگاری من ومن را بدبخت کردی تو ذهنم همش همسرم را با خواستگاری قبلیم مقايسه میکنم وگاهی وقتا تا صبح بیدارم وگریه می‌کنم گاهی وقتا دلم براش میسوزه میگم شاید اگه با من نبود ایشونم هم خوشبختر میشد چون خیلی غر میزنم واعصابش را خورد میکنم نمیدونم چکار کنم دست خودم نیست بارها خواستم رفتارم را درست کنم یه روز خوبم بعد دوباره شروع میکنم به غر زدن قبلا پیش همه از آشپزی واخلاق ومهربانی من تعریف می‌کرد ولی حالااحساس میکنم اونم خسته شده. گاهی وقتا میگم طلاق بگیرم برم بعد میگم برم بگم به چه دلیل میخوام طلاق بگیرم دیگه به خدا گاهی به خود کشی هم فکر میکنم ولی فکر بچه ها که کسی را ندارند مانعم میشه کلا موندم نمیدونم چطوره که بعد این همه سال هیچ علاقه ای بهش ندارم تو رو خدا اگه میدونید بهم بگید چکار کنم راهکاری برای این که با خودم کنار بیام فکر وخیال نکنم تو را خدا شما دوستان گل هم برای شفای فرزندم دعا کنید تا حال دل منم کمی بهتر بشه . ممنونم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿