دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
#سیاستهای_زنانه
🔵 سعی کنین تو موارد مختلف با همسرتون #هم_حس بشین.
🔵مثلا میخواین برین خونه خواهر شوهرتون، همسرتون میگه فلان $کادو رو بخریم و براشون ببریم. زود برنگردین بگین:
❌ «وای چه خبره مگه! زیاده و.... »
✅ بلکه بگین:
«آره خیلی خوبه»
🔵و بعد که رفتین کادو رو بخرین یه چیز #مناسب تر انتخاب کنین و بگین :
❣ «عزیزم این بیشتر به کارشون میاد»
یا بگین:
❣ « این با سلیقه خواهرت بیشتر جور درمیاد» و ...
👈 #مخالفت صریح و درجا نکنین.
کم کم نظرتون رو اعمال کنین. اینجوری بیشتر جواب میده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک آرزو🍃👇
سلام به همه ی دوستان .....من 15.14سالمه ....من همیشه یه ارزویی داشتم فقط ارزوم همین بود که یه روزی.....🌸🌱
اونقدر پولدار بشم که نذارم کسی بدون 😢😢غذا بمونه بدون خونواده ....شب تا صبح کار کنه خیلی دلم به حالشون می سوزه😭😭😳
من وقتی 9سالم بود ...بدون اینکه پدر و مادرم بدونن ..با پول تو جیبیام می رفتم گل و ورقه A4می خردیم و یه نامه می نوشتم و به گلها می 🌺🌺می چسبوندم و موقع برگشت از مدرسه ... که یه بهداشت نزدیک کنارمدرسمون بود با چند تا از دوستان می رفتیم و نامه هاروهمراه گل ها به پرستارا و دکترای نازنین می دادیم ...👧👧🌻💐
حس خیلی خوبی بهم می داد تا اینکه ...داوطلبای زیادی(از دوستام)
میومدن و می خواستن تو این کار به ما کمک کنن .....بعد حدود 50-60نفر شدیم حتی بعضی از معلما و مدیرمون هن بهمون کمک کردن .
........حسو حالش ولقعا عالی بود بعد با پیشنهاد دوستام تصمیم گرفتیم تا هر وقت که پول جیبیامون رو گرفتیم روی هم بزاریم و .....به اونایی که واقعا نیاز دارن بدیم مدیرمون هم با مابود دیگه کل خانواده هامون هم فهمیدن و خلاصه به ما افتخارکردن هنوزم که هنوز بازم داریم این کار می کنیم ......😀😀👌😆😀👌😀
خواستم بگم که .............اکه وضع خوبی داین وواقعا کسی به کمکتون احتیاج داره بهش کمک کنین نذارین تنها باشه ....نذارین از گشنگی بمیره گناه داره
مخلص شما و دوستار شما سوگند هستم14.15ساله
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک داستان🍃👇
#داستانک
🍃🍃🍃🍃
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟»
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.»
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.»
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!»
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: «به اين دو کاسه نگاه کنيد. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسهای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه مینوشید؟»
شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلی.»
استاد گفت:
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسهها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون اين کاسه است. آنچه که آدمی را زيبا میکند درونش و اخلاقش است.
بايد سيرتمان را زيبا کنيم نه صورتمان ...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک آشنایی🍃👇
من دختری از دیار بندرعباس هستم...
کارمند شرکت راه و ساختمان بودم....
مدیر بداخلاق و پرجذبه ای داشتیم...یکبار اشتباهی داخل کارم پیش اومد...مدیر اومد داخل اتاقمون و اینقدر باهام دعوا کردیم که همه ریخته بودن داخل اتاق😂😂😂
آخر استعفا دادم اومدم بیرون. بعد از یه مدت زنگ زد گفت بیا برای تسویه حساب. رفتم و صحبت کردیم قرار شد برگردم سرکار...
برگشتن همانا و کم کم صمیمی شدن همانا و خواستگاری و عروسی و...🙈
البته من الکی برنگشتما بهش گفتم اول جلو کارمندا باید بگه اشتباه کرده تا من برگردم😁
زندگیهاتون پر از عشق عزیزانم...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
💙 بعد از ازدواج با یک فرد، باید همیشه یادتان باشد که ممکن است در زندگی با اشخاصی زیباتر از او رو به رو شوید. اما تعهد و مسئولیت پذیری یعنی چشم بستن بر هوا و هوس های بعدی و احترام گذاشتن به انتخابی که قبلا داشته اید.
💜 بعد از ازدواج، ما دیگر حق داشتن رابطه های موازی نداریم و این بهایی است برای داشتن یک فرد دائم که به ما آرامش و امنیت می دهد و با او می توانیم یک زندگی را بسازیم و فرزند داشته باشیم، می پردازیم.
💙 بعد از ازدواج تمام زن های دنیا برای مردها میشوند انسان و نه زن، و برای خانم ها تمام مردهای دنیا میشوند انسان و نه مرد، تمام شد و رفت
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
سلام منFهستم۲۵سالمه وشوهرم ۲۹سالشه ی پسر۴ساله دارم و۷سال میشه ک ازدواج کردم میخوام تجربه زندگی موبراتون بگم چون واقعا ازخیلیای دیگه زندگی من سخت تربود...🌱🌸
من وقتی ۱۷سالم بود باهمسرم آشناشدم تو ی عروسی بعد ک ازاحساس هم ب همدیگه مطمئن شدیم چون همسرم پدرشون۲۰سال قبل فوت کردن پس بامادرشون صحبت کردن ومادرشون مخالفت کرده بود چون من قبلا نامزدکرده بودم وجداشده بودم ولی همسرم قبول نکرد و بااصرارزیادش منم راضی کرد باهم فرارکردیم ورفتیم خونه برادربزرگش برادرشم خیلی باخانوادش صحبت کرد ولی راضی نشدن پشت پسرشون دربیان وتنهاش نذارن وبرادرشوهرم وخانواده من مارو بردن محضرخیلی ساده عقدکردیم وهمسرم ۳ماه خونه پدرم موند تابتونه پول اجاره ی خونه ۳۰متری وجمع کنه ومابعد ۳ماه با جهازمعمولی ک خانوادم دادن بدون شیربها رفتیم مشهد وبعدش سرخونه زندگیمون سال اول ازدواج خیلی سختی کشیدیم همسرم شبانه روزکارمیکرد وخیلی خوب ومهربون بود الان بعد ۷سال تازه ۳ماه میشه ک ی خونه ۶۰متری خریدیم خداروشکر وساکن شدیم ولی همسرم دوسالی میشه ک باخانوادش رفت وآمد داره البته فقط خودش وپسرم چون خانوادش انقدمغرورن ک منوقبول نمیکنن ومنم هیچ اصراری ندارم ولی ازوقتی همسرم باهاشون رفت وآمدمیکنه خیلی عوض شده دیگه اون مردسابق نیست و اون همه سختی وفراموش کرده ک چقد خانواده من پشتش بودن وکمکش کردن وباخانوادم خیلی سرده وفقط خانواده خودش ومیبینه ...خواستم بهتون بگم ک واقعا راست میگن ک محبت زیادی ام اشتباهه البته همه مثل هم نیستن ولی واسه شوهرمن ک اینجوری بود ب قول قدیما نمک مون وخورد نمکدونمون وشکست چون واقعا من بخاطرهمسرم خیلی سختی کشیدم توحسرت یه جشن یا یه عروسی موندم وامیدوارم ک همسرم مثل سابق بشه چون اگه شریک زندگی آدم خوب باشه آدم بزرگترین حسرتارم فراموش میکنه.البته اینم بگم ک خداجای حق نشسته چون دومین برادرشوهرم ک خیلی زرنگ بود وارث پدری همسرم وبالاکشیدوواسه خودش ۴طبقه ساخته الان سرطان کبدگرفته وتحت درمانه ولی راست گفتن ک چوب خداصدانداره ولی خیلی درد داره.
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100