دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
#سیاستهای_همسرداری
❌❌رفتارهای اشتباه:
⭕️ به محض ديدن او بدون هيچ كلمه ايی پرخاشگری ميكنيد: سلام كردنت بخوره تو سر من، يه زنگ نميتونستی بزنی؟🌸🌱
⭕️از كلمات هميشه يا هيچ وقت استفاده میکنید: تو هميشه بي فكر و بی خيالی، هيچ وقت من برات مهم نيستم.
⭕️به جای رفتار اشتباهش، شخصيت او را نشانه میگيريد: يه كم شعور داشتی يه زنگ ميزدي
⭕️مشكلات گذشته را بازگو ميكنيد: يادته روز خواستگاری هم دير اومدی؟ همون موقع بايد ميشناختمت
⭕️به او میگویید چه كاری نكند يا چه كار او باعث ناراحتی شما ميشود، ( مستقيما به او بگوييد از او چه انتظاري داريد: نگوييد: باز نشستی پاي تلويزيون؟ اخه چقدر اخبار ميبينی؟ بگوييد: من نياز به كمك دارم و حسابی خسته ام، لطفا بيشتر كمكم كن)
⭕️🔘عکس العمل صحیح :
لحظه ايی درنگ كنيد. نفس عميق بكشيد. حرف خود را با كلمه "وقتي كه" شروع كنيد، بعد احساس خود را بيان كنيد و در اخر دليلش را بگوييد.
"وقتی" تو دير ميايی و جواب تلفنتو نميدی "احساس نگرانی ميكنم" چون فكر ميكنم برات اتفاق بدی افتاده كه جواب نميدی
وقتی .... احساس ميكنم .... چون ....
يك متد موفق در داشتن رابطه موفق است.
به جاي انكه انگشت خود را به سمت طرف مقابل بگيريد از احساس خود حرف بزنيد:
وقتي غر ميزنی حس ميكنم برات كافی نيستم
وقتي قهر ميكنی حس ميكنم خيلی ازت دورم
وقتي داد ميزنی حس ميكنم منو دوست نداری
وقتي گريه ميكنی حس ميكنم با من خوشبخت نيستی.
💁♀@serfanbanovan🙋♀
...............🌸🍃............
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک تجربه🍃👇
سلام من 20سالمه وسه ساله ازدواج کردم.خواستم از تجربه خودم بگم درباره رفتار باخوانواده شوهر.به نظر من اگه عروس دستشو تا آرنج بکنه تو عسل بزاره تو دهن خوانواده شوهر باز گاز میگیرن.من یه دختر ساده بودم ........🌱🌸
ومهربون از روز اول که وارد خوانواده شوهر شودم باهمه با مهربونی و احترام رفتار کردم.اما الان پشیمونم همیشه نباید انقدر خوب بود نباید انقدر احترام بیش از حد گذاشت ارزشتون رو نیارید پایین.برعکس جاری من از اول جواب بی احترامی ودخالت های خوانواده شوهرمو داد والان همه ازش پا میکشن و میترسن بیشتر بهش میپیچن واحترامشو دارن خواستم به تازه عروس هابگم به خوانواده خودتون بیشتر اهمیت بدید تا خوانواده شوهر همه آدم ها لیاقت احترام و محبت شما رو ندارن و از روز اول سنگ خودتونوحق کنید تا بهتون بی احترامی نشه .مثل من نشید اونا فکر میکنن چون من بهشون احترام میزارم حتما ازشون پایین ترم یا خوانوادم ازشون کم ترن.خداروشکر شوهرم پشتمه و بی احترامی های اونا رو برام جبران میکنه ولی من خیلی افسوس این 3سال رومیخورم که چرا باید انقدر به کسی رو بدم که الان سوارم بشن.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت 🍃👇
سلام همراز عزیزم 💋♥️♥️
سلام خانومای خوب
میخواستم از زندگی پر پیچم بگم براتون ودراخر یه خواهش از همتون....
من۲۸سالمه ودوازده ساله ازدواج کردم ویع پسر 9سالع دارم.....
بعد عقد همسرم منو سه بار زد زد نه در حد سیلی در حد مرگ...سکوت کردم چون پدر سخت گیر و زورگویی دارم و نمیخواستم جداشم .....
یه هفته قبل عروسی چنان منو زد تو خیابون ک نمیتونستم راه بیام
اما گفتم کارت عروسی پخش کردیم جهیزیه چیدیم😭آبروم میره....
سکوت کردم....
عروسی کردیم ...حداقل ماهی یه بار کتک میخورم گفتم بچه دار بشم خوب میشه تو حاملگی سرمو کوبوند تو شیشه بوفه😭😭😭😭
خدایا.........موندم صبر خدا برای من تا چند ساله💔خدا منو نمیبینی،
خلاصه بچم یه ساله شد دوباره کتک
یک ماه رفتم قهر ....وجدایی اومد دنبالمون وچون خونه بابام بد میگذشت برگشتم
ماه هاگذشت سالها و من همچنان کتک میخورم
تا تابستونی ک گذشت چنان منو زد ک قدرت بلند شدن نداشتم😭😭😭دستو پامو بست و پسرمو برداشت و دوروز رفت....
ب بدبختی دستو پامو باز کردم....
اومد ...پسرم حالو روز خوبی نداشت میگفت مامان نرو...😭😭😭😭گناه اون چی بود
موندم از شهریور تا الان خونمو کرده تو شیشه با پسرم منو تهدید میکنه و هر بلایی سرم میاره😭😭😭😭😭😭پسرمو ک نمیده هیچ راه درآمدی هم ندارم😭😭😭
خانواده خوبی هم ندارها همش تو جادو جمبلن......
خلاصه اینکه میشه برام دعا کنید و یه صلوات بفرستید شاید خدا ب معجزه نفس شما ب من رحم کردو یه نگاهی ب زندگیم انداخت😭😭😭💔خواهش میکنم 🙏 سر نمازتون برام دعا کنید ن حال دلم خوبه نه حال جسمم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک موفقیت🍃👇
سلام ممنونم بابت مطالب خوبتون ممنون میشم صحبت من رو تو گروه بذارید
میخواستم راز موفقیتم وخوشبختیم تو زندگی رو براتون بگم...عزیزان فقط وفقط به خدا توکل کنید واز خدا واهل بیت کمک بخواید برای حل مشکلات وسروسامان گرفتن زندگی...من ۲۸سال هست ازدواج کردم دوفرزند دارم وزندگیم فداز ونشیب های بسیار زیادی داشته با مادر شوهر چند سال زندگی کردم دخالت هاشون رو تجربه کردم اما هیچوقت قطع رابطه نکردم چون میدونستم همسرم بلاخره خانواده اش رو دوس داره ونمیتونم باعث جدایی بشم ونهایتا با قطع رابطه خودم رو خراب میکنم..همسرم رفتارها وحساسیت ها وسختگیری های زیادی داشت نسبت به من و بچه ها...خلاصه چند بار تا پای طلاق رفتم اما بنا به دلایلی از جمله بچه هام...شاد نشدن دشمن هام....ناراحت نشدن پدرومادر پیرم...سرشکستگی خودم وخواهر وبرادرام و....از جدایی بشدت منصرف شدم ...خیلیا پیشنهاد میدادن برم پیش دعانویس وجادو جنبل اما دلم راضی نمیشد ومیگفتم من فقط از خدا وتوسل به اهل بیت کمک میگیرم ومیدونستم اینهاشاید امتحان الهی باشه وصبر کردم ودعا والبته تمام تلاشم رو کردم که با صبر وگذشت ومحبت رفتارمو بهتر کنم وباور کنید خدا محبتی از من در دل همسرم قرار داد بصورتی که شوهری که همه تلاشش این بود که هرچی داره رو بنام مادرش کنه تا مبادا چیزی گیر من بیاد حالا طوری عوض شده بود که با التماس منو برد محضر وهست ونیستش رو بنامم کرد بدون هیچ شرط وشروطی....عزیزان فقط رو بخدا بیارید واز خودش کمک بخواید.که مهربون ترین هست قربونش برم ..ببخشید سرتون رو درد آوردم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبروووووون:
و قسم به روزی که صفحه دوم شناسنامت اسم من باشه! 💍🔖
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#عاشقانه_شهدا
قـهر بودیم،در حال نماز خوندن بود...
نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون ور نشسته بودم...
کتاب شعرش و برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن ولی من باز باهاش قهر بودم...!!!
کتاب و گذاشت کنار،بهم نگاه کرد و گفت:
"غزل تـمام ، نـمازش تمام ، دنـیا مات ،
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد"
باز هم بهش نـگاه نکردم...
اینبار پرسید:عاشقمی؟سکوت کردم...
گفت:
"عاشقم گر نیستی
لطفی بکن نفرت بورز...
بی تـفاوت بـودنت هـر لحـظه آبم میکند"
دوباره با لبخند پرسید:عاشقمی مگه نه؟☺️
گفتم:نـه!
گفت:
"لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری "
زدم زیر خنده...
و رو بروش نشستم...
دیگه نتوستم بهش نگم
وجودش چـــــقدر آرامش بخشه..
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم:
خدا رو شکر که هستی...❤️
(برگی از زندگی شهید عباس بابایی)
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
روایت دختر شهید از زندگی بهشتی پدرومادرشون
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
من دختر شهید هستم...
شاهد عشق بهشتی و معنوی پدر به مادرم بودم..
زندگی با شهدا واقعا مثل زندگی توی بهشت میمونه...
عشقشون که میگم عشق بود نه عشقهای آبکی الان...
روز زایمان مادرم وقتی برادرم داشت به دنیا میومد پدرم تا بیمارستان بغلش کرده بوده و میدویده....
عشقهای ناب شهدایی واقعا زیباست...
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
یک زندگی یک خاطره
❣❣❣❣❣❣❣
با سلام و عرض ادب 🌹🌹.
بنده هلما ۱۵ سالمه ، وقتی ۱۳ سالم بود عاشق پسر عمه ام شدم . با تنهام رفیقم ک مادرم بود در میان گذاشتم .
دورادور دوسش داشتم ، ولی از ترس آبرو هیچ بروز نمیدادم .
چن بار خاستگاری دختری ک دوسش داشت رفت ،اما با مخالفت عمه و بفیه اعضای خانواده سر نمیگرفت .
من چادری بودم و ۹۹ درصد انگیزم برا چادری بودن و حجاب و ... همین پسر عمه ام حمید بود .
خلاصه دوسال گذشت و یک شب برادر بزرگش ب بابام زنگ زد و قرار خاستگاری و...
الان دو ماهه ک نامزدیم و داریم برنامه ی عقد رو میچینیم .
❤️.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خاطره
❣❣❣❣❣❣
همسر بنده معمم هستن ، به لطف خدا خیلی هم اهالی مجتمع مون قبولش داشتن ، اوایل کرونا دیگه ترسیدیم پسر کوچولوم رو ببریم آرایشگاه گفتیم خودمون موهاشو کوتاه میکنیم دیگه ...
آقای ماهم یکم لباس هاشو کم کرد که مویی نشه در حمومم باز گذاشت پسرم کارتون ببینه و حواسش پرت شه ☺️
یهو اومدم دیدم طفل معصوم اینقد شیرین نشسته به ذوق اومدم و با گوشی همسرجان کلی عکس یادگاری با چاشنی قربون صدقه از جوجه گرفتم 😍
چند روز بعد یکی از دوستای شوهرم که همسایه مون بود زنگ زد گفت واااای اینا چیه گذاشتی تو گروه ؟؟؟😱😱
ماهمینطور متعجب وااااامگه چی شده 😳😳
رفتیم تو گروه دیدیم ای دل غافل پسرم موقع بازی با گوشی هممممه عکسای باباشو با یه زیرپوش وسط حموم گذاشته تو گروه مجتمع 😱😭😭😭😭
قششششنگ یه صبح تا عصر گذشته بود هممممه دیده بودن ....😰😰😰😫
عین پف فیل تو قابلمه بالا پایین میپریدم با هم دعوا میکردیم ...
آخرش مدیر رو مجبور کردیم که کل گروه پاک کنه ولی چه فایده ،نامردی نکرده بودن به زن و بچه هاشونم نشون داده بودن😓
خلاصه که سر این قضیه کلا اون خونه رو فروختیم از اون محل رفتیم 🚶🚶🚶🚶
حتما خواستید گوشی بدید دست بچه هاتون حواستون باشه چه عکسایی تو گالری هست
@beheshtezendegii
🌿...........😇.......