eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
632 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون‌ میگه سلام به ملت شریف ایران.. خواستم بگم تسلیت میگم به همه مردم ایران ودوستداران این سیدخدا. آخ که چه داغی به دلمون گذاشتی سیدبزرگ چطور دلت اومد مردم ایران رو تنها بزاری توکه بی معرفت نبودی سید حالاکه شهادت رو ترجیح دادی برامون دعا کن قراربود ۸ سال برای مردم ایران تلاش کنی بجاش دعاااااکن ایران از شرگرگای انسان نما درامان باشه...اون تهمت ها وتوهین ومسخره کردن ها یادمون نمیره... دراخرتقاضا میکنم دقت کنید درانتخابات اینده به چه کسی رای میدهیم یادمون نره کیا چیا گفتن ودل سید مارو چطور شکستن...ارام بخواب عزیز دلها که مامردم تورو خوب شناختیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پسرم امروز به خاطر نفقه افتاده زندان .. سلام گلی خانم و خواهر های گروه التماس دعا دارم 😭😭برای پسرم امروز به خاطر نفقه افتاده زندان یک بار پیام دادم که یه عروس گرفتیم تشنج میگرفته به ما نگفتن حامله شده و بچه رو انداخته حالا ما شکایت کردیم اونا وکیل گرفتن و نفقه و مهریه میخوان امروز هم پسرم را انداخته زندان شما را به جد پسرم قصم میدم کمکم کنید نمیدونم چطور طاقت بیارم از ظهر دارم گریه میکنم این چه مملکتیه چرا دولت با آدمهای کلاه برداره چرا دختره بر گشته به من میگه یا پسرت آشتی کنه یا که باید توی زندان آب خنک بخوره😭😭خدا کجایه اخه من جوز خدا کسی رو ندارم 🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii دخترم از تنهایی میترسه سلام خدمت خانمهای گل وماهی خانم عزیز من تازه عضو گروهتون شدم وخیلی خوشم اومد که اینجا خانمها درد دل میکنن وسوال از هم میپرسم اگه میشه سوال منم توی گروه بزارید من خودم چهل ودو ساله وسه فرزند هجده ،سیزده ودو ساله دارم سوالم در مورد دختر سیزده سال هستش دخترم چهار پنج سال پیش فیلم ترسناک نگاه کرده از اون موقع به بعد تنها توی تختش نمی خوابه با اینکه با خواهرش توی اتاقه به بهانه های مختلف نصف شب می یاد پیش من میگه خوابم نمی بره چی کار کنم میترسم منم چون سابقه ی تشنج داره وبی خوابی براش بده می گم بیا توی اتاق با هم بخوابیم نمی دونم چی کار کنم حتی توی روز هم تنها خونه وانمسته چی کار کنم یه یکم ترسش کم بشه قبلا خیلی خوب بود ویه سوال دیگه من قدم ۱۵۸ووزنم ۷۳نمیدونم چی کار کنم یه کم وزنم بیاد پایین وشکمم کوچیک بشه اصلا نمی تونم شام کم بخورم به نظر شما چی کار کنم یه کم لاغر کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خاطره اعضای کانالمون جهت شاد شدن فضای کانالمون این خاطره برای ۱۵ سالگیهامه ، الان ۴۰ سالمه مامانم خیلی خانم تمیز و وسواسی بود و هست، کلا کارهاش و زندگیش یک نظم خاصی داره، یکبار میخواستم برم بیرون تابستون بود و خیلی گرمم بود مادرم یک تاب پنبه مشکی داشت زیر کت و دامنش تو مجالس میپوشید که بازی یقش تو چشم نره، از قضا منم فیلم یاد هندستون کرد رفتم سر کمدش و تا اومدم تاب و از زیر کت و دامن در بیارم ، زورمم زیاد و بی‌حوصله گرفتم کشیدم حالا بکش کی بکش، یه آن دیدم جر خورد ، منم آروم گذاشتم سرجاش و فرار 🏃‍♀ یه مدتی گذشت و عروسی دعوت بودیم مادرم رفت سراغ لباسش یهو دادش رفت آسمون پرس و جو کرد خصوصا از من که تکدختر خونه بودم منم با قیافه متعجب و از همه جا بیخبر اظهار بی اطلاعی کردم، مادرمم فکر کرد اجنه لباسشو پاره کرد چند تا بسم الله گفت و تاب و انداخت دور 😜 خلاصه پیش قوم و خویش هم تعریف میکرد و حسابی ترسیده بود، یه چند سالی گذشت یکروز دخترم بغلش بود داشت باهاش بازی میکرد خاطره تابشو باز زنده کرد و منم اعتراف کردم، کلی فحش بارم کرد و بهم گفت کره خر نامرد من کلی ترسیدم 🤣🤣🤣 ✍ درس این تجربه : وقتی اعضا خانه به همدیگر حس آرامش و امنیت بدن ، حرفاشون رو صادقانه به هم میگن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii یه استاد داشتیم همیشه می‌گفت: اگر فکر می‌کنی حرفی رو «باید» بزنی و دیگه هیچ زمانی فرصت گفتنش نیست، درنگ نکن! ولی اگر فکر می‌کنی هنوز میتونی برای گفتن اون حرف صبر کنی، حتی چند لحظه، اون موقع درنگ کن... یکی از نشانه‌های رشد و بلوغ آدمیزاد، تشخیص درست‌‌ترین رفتار در همین دو راهیه؛ تأمل یا اقدام... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ✅سلام گلی جون یه مورد دیگه ازدواج اجباری یادم اومد اینم بگم و برم 😜 در روستای مادرم ، مردی کارگر ساختمان بود از ساختمان پرت میشه پایین و میمیره، زن و یه دختر دوماهه داشت بعد از اینکه سالگردش تموم میشه مادرش که دوتا پسر دیگه داشت یکی متاهل یکی مجرد به این دو پسرش میگه باید یکیتون با  زن داداشتون ازدواج کنید ،اون برادری که متاهل بود اتفاقا چند سالی بود ازدواج کرده بود و بچه دار نمیشد ولی راضی هم نبود تو همین بحث ها بود که خانمش حامله شد و مادره دیگه دست از سرش برداشت ولی  پسرش که مجرد بود به زور و اجبار و تهدید عروسشو به عقدش در آورد ،الان نزدیک ۵,۶ ساله با هم زندگی میکنن ولی آقا حتی دستش هم به خانمش نخورده بهش گفته تو مثل خواهرم هستی فقط خرج زندگیتو میدم ولی به هیچ عنوان انتظار دیگه ای ازم نداشته باش هیچوقت کنار هم نخوابیدن من فقط موندم چه اصراری به ادامه دادن دارن وقتی اون مرده دلش به زندگی کردن نیست واقعا بعضی از پدر و مادرها باعث بدبختی فرزندانشون هستند @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii
سلام من یک دختر 21 ساله هستم‌ و تازه وارد‌ زندگی مشترک شدم شریک زندگیم هم 26سالشه ما فقط عقد موقت کردیم و بدلیل نارضایتی پدرم فعلا اجازه عقد نمیده و بخاطر محدودیت های شدید هر دوی ما خیلی اذیت میشیم نارضایتی پدرم به جا نیست اون دوست داشت پسر عمم رو انتخاب کنم کسی که ازش متنفرم کسی که مرد زندگی نیست ولی متاسفانه بابام اینو نمیدونه مطمئنم ازدواج باهاش چیزی جز طلاق نداشت! و خانواده خشک و بی‌روحی دارم پدرم که کلا حتی خرج ما هم براش مهم نیست مادرم هم که اینقد گرفتاره کاره واسه پول خونه که حواسش به محبت کردن ما نیست ! محبت ندیدم اما از بچگی یه آدم دلسوزی بودم و به همه کمک میکنم از اون‌دسته ادمایی هستم که تو خیابون یا بیمارستان یه ادم‌ مسن تنها رو میبینه کمکش میکنه یا به هر گدایی که ببینه کمک میکنه همیشه پول خورد نگه میدارم که شرمنده نشم مقابل کسی که دستش دراز میشه جلو من برای همه نقش گاو صندوقم😅 از بس قرصه دهنم و الان یه مرد خوبی وارد‌ زندگیم شده که شک ندارم جواب خوبی های خودمه میخوام بگم‌ که( تو خوبی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهت باز) دقیقا لحظه ای چیزی جز مرگ جلوم رو نمیگرفت عاشق شدم تعریف از خود نباشه همه واسه خوبی منو نشون میدادن بخاطر همین خواستگارهای بسیار زیادی داشتم و بخاطر اخلاق بابام و آبروی خودم رد میکردم و نامزدم هم شب خواستگاری برای اولین بار بود میدیدمش البته اون یکسالی میشد که منو دیده و بود و عاشق شده بود با اصرار خانواده خودش اومدن خواستگاری و قسمت هم شدیم تو شرایط اقتصادی بدی هستیم صد میلیون بدهی داره شاید هرکسی جای من بود میگفت برو وقتی بدهی رو دادی بیا خواستگاری در حالی که من خیلی پشتشمو بهش دلگرمی میدم با تمام شرایط بدش ولی اصلا تو مالی چیزی برام کم نذاشته از دسته مردایی هست که غیرت واقعی داره دوست نداره جلو بقیه کمبود داشته باشم سر بالا باشم یا چیزی از کسی نخوام یا اینکه کمبود داشته باشم و احساس نیاز یه یکی دیگه پیدا کنم نه مثل مردایی که زنشون تو دلش یه‌ دوست دارم که بشنوه اونوقت یه تار موهاش بیرون باشه رگ غیرت واسه ما میگیره! اینارو گفتم که بدونین واسه دشمتون هم دعای بد نکنید من همیشه یه عادت دارم خوب و بد رو میسپارم دست خدا که خودش میدونه کی خوبه کی بده "" اونی که بهت خوبی کرد دلیل نمیشه ادم خوبیه اونی هم که بدی کرد دلیل نمیشه ادم بدیه "" ادامه دارد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
✅ ادامه تجربه قبلی 👇 تو زندگیم شکست های زیادی رو تجربه کردم اونقدر سخت که خدارو هم پس زدم و گفتم اگه بندشم چطوری طاقت میاره و تمومش نمیکنه! خودکشی هم کردم ولی بهم فرصت زندگی داد! الانم تو زندگی مشکلات هستا ولی دیگه شیرین میبینیم تصمیمی بود که با عشقم گرفتیم ! سختی هست ولی دیگه تنها نیستیم! تو یه مدت زمانی با هم حرف زدیم از همدیگه سلیقه ها رو پرسیدیم تفاوت داشتیم اما همدیگر رو پذیرفتیم من دختری نویسنده هستم و متنهای عاشقانه رو تا جایی که وقت کنم خودم براش مینویسم و حرف دل واقعیم رو میفهمه ما با هم کامل میشیم مطمئن باشید اگر نتونین با عیب نفر اولی بسازین با نفر دومی هم نمیتونین بسازین منظورم از عیب تحمل خیانت و دروغ و.... نیستا اینا اسمشون عیب نیست اسمش نامردیه! بعضی ها تلاش کردن ولی نشد نیازه یک بار رودرو پر از آرامش با هم حرف بزنید سعی نکنید تحملش کنید یهو شما هم تموم میشین خیلی بد منفجر میشین و اینکه همیشه حواسمون هست فقط یه یکبار زندگی میکنیم دومی وجود نداره پس خرابش نکنیم ☺️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانه ای ک برایم خوشبختی نیاورد
سلام به گلی خانم و همه اعضا من خانمی ۳۴ ساله هستم ۱۷ ساله ازدواج کردم سه تا هم بچه دارم بعد از ۱۷ سال مستأجری و بی خونمونی ، با کلی قرض و وام و بدهکاری یه خونه ساختیم و الان به یاری خداوند ۴ ماهه اومدیم خونه خودمون .شوهرم بعضی از جمعه ها ۲ ساعتی یه اتاق مشاوره داشت در یکی از اتاق های امامزاده شهرمون ، که افراد برای مشاوره به اون مراجعه میکردن،بعد مدتی دیدم شوهرم خیلی تو خودشه همش با گوشی حرف میزنه ازش پرسیدم چی شده که بعد از کلی اصرار گفت یه خانمی بهش گیر داده که باید بامن ازدواج کنی ،گویا اون خانم میره مشهد تو حرم نماز جعفر طیار می‌خونه و به گفته خودش فقط چهره شوهر منو میبینه ،اولش شوهرم خیلی مخالفت میکنه میگه استخاره کردم بد اومده و اون میگه منم کردم ولی خوب اومد و شوهرم بهش گفته بود که امام رضا خودش باید به من ثابت کنه که همون شب یه نفر که ۱۲ ساله ما دیگه ازش خبر نداریم از حرم امام رضا علیه السلام پیام داده بود که من ۳ شبه پشت سر هم اینجا خواب شما رو می‌بینم و تو حرم برات نماز خوندم این دیگه شد برای شوهر من یقین شدچ امام رضا هم راضی به این امر هست ...خلاصه وقتی به من گفت ،من گفتم بهش گفتی زن و بچه داری گفتی دختر بزرگت ۱۶ سالشه و باید به فکر داماد گرفتن باشی گفت نگفتم یعنی خودش نمیدونه یه مرد ۴۰ ساله حتما زن و بچه داره ،فرداش بهش گفته بود اولش بی‌خیال شده بود ولی بعدش دوباره زنگ زدناش شروع شد شوهرم میگه من به خاطر امام رضا قبول می‌کنم و اختیار رو به من داده که اگه من راضی بودم با اون ازدواج کنه . دوستان چیکار کنم به خدا تازه طعم خونه داری رو چشیدم تازه با شوهرم اتاق جدا دارم . من شرط هایی دارم که اون قبول نمیکنه تازه میگه اگه گرفتمش باید علنی بشه و همه بدونن اینجوی پدر من چجوری تو روی مردم نگاه کنه چی جوابشونو رو بده ما اهل روستاییم و محیط کوچیکه . ببخشید طولانی شد تازه خلاصه کردم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به گلی عزیز 😍 و دوستان گلم،ندیده دوستتون دارم🥰 اینم چشمه انجیری ما😇 منم لرم، نورآباد ممسنی،استان فارس🙃🙃 مامان سهیل جان و اهورا خان😍😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿