#طنز_جبهه 🌸🍃 خواب خيلي از شبها آدم تو منطقه خوابش نميبرد... وقتي هم خودمون خوابمون نميبرد دلمون نمي يومد ديگران بخوابن... يكي از همين شبها يكي از بچه ها سردرد عجيبي داشت و خوابيده بود.تو همين اوضاع يكي از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول! رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چي شده؟؟ گفت: هيچي...محمد مي خواست بيدارت كنه من نذاشتم.... 🍃🌸@shadihalall🌸🍃 .................😉.................

ادمین: ❣❣❣ درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و.... اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇

رفتم جلو من رو که دید گفت عزیزم چقدر خوشگل شدی خوب کاری می کنی با بچه ها برو دلت نگیره . خیلی وقته جایی نرفتی ،وبه پیمان گفت مواظب سمیراباش.سوارماشین که خواستم بشم پویان گفت جلوبشین،گفتم نه ممنون عقب میشم.حرکت که کردیم پویان شوخی میکردولی منو پیمان توفکربودیم. خیلی دلم می خواست بدونم اون توچه فکریه.چندتادورکه زدیم رفتیم بستنی فروشی،پیمان گفت میخرم میارم همین جاتوماشین میخوریم.خیلی دلم میخواست داخل بستنی فروشی روببینم آخه ازدوستام خیلی تعریفش شنیده بودم،به پیمان گفتم میشه منم بیام دوست دارم داخلش رو ببینم،گفت آره بیا.باهم رفتیم وبستنی گرفتیم واومدیم توماشین.آخروقت هم رفتیم دربندوشام خوردیم.اونشب خیلی بیشترباهم آشناشدیم ومن انگارسالهابودکه عاشق پیمان شدم.وقتی رفتیم خونه عمه وشوهرش توهال نشسته بودن. عمه ازم پرسید بهت خوش گذشت عزیزم ؟ پویان که اذیتت نکرد ؟ گفتم : نه عمه جون خیلی خوب بود،شوهرعمه گفت : خوب کردی رفتی، شنیدم تازگی اصلا از خونه بیرون نمی رفتی ؟ دلت میگیره بیشتر برو بیرون فکر و خیال نکن غصه نخور.فهمیدم که باز عمه از من حرف زده و شاید یک دورغ هایی هم گفته باشه . اون‌شب تا سرم رو گذاشتم رو بالش خوابم برد. نصف شب با صدای ناله پریسابیدار شدم.کسی سراغش نیومد. در رو باز کردم گفتم شاید مرضیه اونجا باشه .یواش رفتم بیرون و آروم‌رفتم کناراتاق پریسا. آر‌وم در رو باز کردم ،پریسا روی یه تخت دونفره خوابیده بودبه خودش می پیچد و ناله می کرد.رفتم کنارش و گفتم پریسا جون چیزی می خوای برات بیارم ؟ چشمشو باز کرد یه کم بهم نگاه کرد و گفت تو کی هستی؟گفتم من سمیرام.گفت پس اومدی ،چرااین همه دیرکردی؟فهمیدم پس میدونسته دارم میام.گفتم چی میخوای برات بیارم.دستم گذاشتم رو سرش .گفت خیلی تنهام.آروم باموهاش بازی کردم،فکرکردم خوابه ،خواستم بلندبشم برم که گفت نرو همین جا بمون ،تو رو خدا تنهام نزار پیشم بمون دوباره باموهش بازی کردم تا خوابش برد خودم همین طور تکیه دادم به تخت و خوابیدم.موقع نماز بیدار شدم ،پریسا دستم هنوز محکم تو دستش گرفته بود، و ول نمی کرد. آروم دستمو کشیدم و اومدم بیرون وضو گرفتم و رفتم تو اتاق خودم.صبح که رفتم مدرسه تمام فکرم پیش پریسابود.گفتم یعنی اون اینقدر من رو دوست داره که با اون حال خرابش،فقط با من حرف زد ؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک خاطره🍃👇

تو گروه فامیلی همسرم بودم ولی صدام هیچوقت درنمیومد چون به اصرار منو ادد کرده بود یبار بحث زن گرفتن پسر داییش بود میگفتنو میخندیدن بعد شوهر من گف برو زن بگیر پسر دو سر برده یهو پسر خالش برگشت گف تو که زن گرفتی چه گلی مثلا به سرت زدی با اون زنت😐 یعنی همه فامیل یهو سایلنت شدن 😂😂 پسر خالش ۱۴ ۱۵ سالشه از خانواده خیلی مذهبی هستن از اون خشکا بعد شما تصور کنین خانواده همسر من برعکس اونا😂 خواهر شوهرم اول فیتیله پیچش کرد بعد شوهرم گف بچه تو مسائل بزرگترا دخالت نکن برو میزارم پای بچگیت خواهرای پسره کلی اومدن توجیح کردنو معذرت خواهی من بعد چند ساعت رفتم دیدم کلی خندیدم چند روز بعد هم لفت دادم🤣🤣 الان بعد ۷ سال هنوز پسر خالش روش نمیشه تو روم نگا کنه 😄 ولی من همیشه باهاش گرم احوالپرسی میکنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک توصیه🍃👇

سلام درجواب خانومی ک شوهرشون حاخوابشو جدا کرده. عزیزدلم میدونم الان خیلی غصه داری یا افسرده‌ای و دوستداری این مرد و اززندگیت حذف کنی ولی یک توصیه اینکه چند مدتی ب شوهرت برس مثلن 2 ماه هم ب خودت فرصت بده هم ب شوهرت باهاش مهربون باش تو برو سمتش ب خودت خیلییی برس حرفای قشنگ بزن. نازونوازشش کن. همه جوره باش براش کم کم خواسته هاتو باملایمت بگو بهش ازاینکه کنارشی بگو چه حسه خوبی داری. انشالله بحق فاطمه زهرا زندگیت خوب خوب شه. عزیزم من خودم چند بااخلاق بد شوهرم باخیانتش باکتکاری هاش جنگیدم. ولی فایده نداشت تااینکه بخاطره بچه هام کارایی ک ب شما گفتمو انجام دادم باوجود اینکه میدونستم داره بهم خیانت میکنه ولی ب روش نمیاوردم من مهربون تر میشدم. حتی بعضی از شبا دیرمیومد خونه وقتی ام میومد کل بدنش بوی الکل میداد ومیدونستم با کسی رابطه برقرار کرده ولی من با مهربونی میگفتم دلم مثلن میخواد بریم حمام ک بدنش پاک بشه چون دوست نداشتم بدنی رو لمس کنم ک زنی دیگه بهش دست زده. حتی یکبار جاشو جداکرد ولی من رفتم جاشو آوردم کناره خودم بهش گفتم دیگه نبینم جاتو جداکنی آخه من میترسم. باهاش صحبت کردم بهش این اطمینانو دادم ک من بهش نیاز دارم. والان بهترین زندگی رو خداروشکر دارم شوهرم حتی جونشم برام میده. نماز بخونو بخدا توکل کند.سخته کنار اومدن با همچین مردایی ولی زندگیه دیگه یاباید جنگید یاباید کناربکشی. ولی بجنگ. این آیه رو همیشه داشته باش همرات بنویس. اللهم اَنتَ ثِقَتی فی کُلُ کُربَة واَنتَ رَجائی کُلِ شِدَة وَاَنتِ فی کُلِ اَمرَ نَزَل بِثِقَتی وَعُدَ ةُ اِجابِه الدعا @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک سرنوشت🍃👇

سلام به همگی. میخام بزرگترین تجربه زندگیمو باهاتون درمیون بزارم. اگه دوران نامزدی رو درنظر بگیریم الان ۴ سال که همسرمو میشناسم خیلی دوستش دارم خیلی‌. همین علاقه زیاد و ترس از دست دادنش شایدم یه وقتایی ترس از آبرو باعث شد از همون اول جلوی خیلی از کارای اشتباهش کوتاه بیام و توی قهر وآشتیامون من پاپیش بزارم خلاصه که براش توقع ایجاد کردم😓 بدترین اشتباهش میتونم بگم بی احترامی به خانوادم بود 😓 از کوچکترین شروع شد تا الان که رسید به بزرگترین و یه دعوای خیلی بدی بین همسرم وخانوادم ایجاد شد که منو از خانوادم دور کرد. بماند که خانوادمم بی تقصیر نبودن ولی همسرم نباید بهشون بی احترامی میکرد. الان من یه دختر ۶ ماهه دارم و تو این ۶ ماه پدرمو ندیدم مادرمو بعد ۵ ماه دیدم اونم هر دو هفته یبار زمانی که شوهرم خونه نیست 😥 تو این روزا من با شوهرم سر خانوادم زیاد بحث داریم یه وقتایی ازش متنفر میشم اما۰۰۰ از خانوادش که حالم به هم میخوره اونا با من کاری نکردن منم احترامشونو دارم ولی این اتفاقا باعث شد ازشون بدم بیاد خیلی زیاد. الآن منی که همیشه شاد بودمو امیدوار شدم عین افسرده ها شما فکر کنید من فقط ۹ روز از زایمانم گذشته بود و دعوای شدیدی اتفاق افتاد و منی که هیچ تجربه ای نداشتم تنها موندمو یه نوزاد . افسردگی بعد زایمانو ناراحتی که به خاطر این قضیه برام پیش اومد روحمو نابود کرد. دلم برای خانوادم خونه بابا تنگ شده‌. میخام بگم خانما تورو خدا اشتباه منو نکنید از همون اول هم برای خودتون و هم خانوادتون شخصیت بخرید بی خیال دل و آبروتون بشید چون بعدش خیلی اتفاقای بدتری براتون میفته . آقایون از شما هم میخام تحت هر شرایطی احترام خانواده همسرتونو نگه دارید اگرم ازشون دلخور میشید خیلی با احترام و بدون دعوا بیان کنید مطمءن باشید اینطوری برای خودتون شخصیت و احترام خریدید. برای منم دعا کنید که دوباره دور هم جمع بشیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یک زندگی یک عاشقانه🍃👇

#آقاسید 🌸🍃 . آقا سید میگفت میخوام بعد از ازدواج هر سال روزهای عرفه براش چادر مشکی نو بخرم گفتیم چرا روز عرفه؟ گفت چون روزِ عرفه پرده ی کعبه رو عوض میکنن بالاخره کعبه ی زندگیمه دیگه... کسی که ساعت ها قراره به سمتش بشینم و آرامش بگیرم.. کسی که رسول خدا گفته هر قدمی برای کمک کردن بهش بردارم خداوند برای هر قدمم ثواب یک حج و عمره می‌نویسه.. کسی که رحمت للعالمین گفته يك ساعت خدمت کردن بهش در خانه از عبادت هزار ساله و هزار حج و هزار عمره بهتره... . کعبه ی زندگیمه... به جای طواف هم خودم حسابی دورش میگردم . @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿