eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
من و همسرم خومان با هم آشنا شدیم و الان ۱۱ ساله ازدواج کردیم. ما هر دو مذهبی هستیم و همسرم بسیار زیاد نسبت به من سختگیر هستن. ۴ سال پیش زمانی که سر فرزندم حامله بودم میدیدم که یک ماه شده که همش به من بی توجه بود و رابطه نداشتیم و همش سرش تو گوشیش بود و لبخند ملیح میزد. ۶ماهه که حامله بودم با خواهر شوهرم مسافرت شمال رفتیم، دزدگیر ماشین صدا داد و همسرم بدون اینکه گوشیش رو ببنده رفت بهش سر بزن. منم از روی کنجکاوی گوشیش رو برداشتم و دنیا روی سرم خراب شد. دیدم با دختر خانمی بسیار صمیمی شده و حتی چند بار هم با هم بیرون رفتن. یکدفعه دچار حمله عصبی شدم و بچم توی شکمم عین ماشین لباسشویی در حال چرخیدن بود که بعدا فهمیدم چون من دچار شک شده بودم به اون هوا نمیرسیده و اگر خواهر شوهرم بهم آب قند نمیداد شاید همونجا بچه تموم میکرد. وقتی پیام های دلداری دادن به اون خانم ۲۰ ساله که با رئیسش بهم زده بود رو از عزیزان دیگر میخوندم به این فکر کردم که چرا ما با همدیگر همدردی میکنیم اما به هم رحم نمیکنیم. نمیگم زندگی من مشکل نداشت، اتفاقا توی یک زندگی پر از مشکل بودم اما تمام تلاشم رو میکردم. بعد از زایمانم هروقت بچه دچار گریه های عصبی میشد و من بی قرار میشدم با شوهرم دعوا میکردم و میگفتم که اون اتفاق باعث شده بچه اینطوری بشه و میگفتم الهی اون خانم خیر از جوونیش نبین که این بلا رو سر من آورد. قبل از این اتفاق به طلاق فکر میکردم اما از بس شوهرم رو دوست داشتم قلبم به درد می اومد، الآن دارم زندگی میکنم اما دیگه اون حس رو بهشون ندارم. من دبیر هستم و ظاهر خوبی دارم، همسرم مردی خوشتیپ که دکتری و سمت داره و همین باعث شده خیلی ها بهش توجه کنند چون متاسفانه مردم ما خیلی ظاهر بینن. اما آیا اونها میدونن که من چه سختی هایی رو تحمل کردم تا همسر دانشجو ارشدم درس بخون و حتی چند سال من خرج زندگی رو میدادم و هنوز هم دارم تو خانه مادرشوهرم به خاطر پدر و مادر مریض همسرم زندگی میکنم. البته با وجود بی مهری های گاه و بی گاه و محدودیت های همسرم سعی میکنم زندگی شادی داشته باشم. من با اون خانم صحبتی نکردم چون تقصیر رو از جانب همسرم میدونستم اما چرا ما خانم ها باید اجازه بدیم که یک مرد متاهل پاش رو از حدش فراتر بگذاره و باعث ناراحتی هم بشیم خانم ها و آقایون هیچ وقت به خی...انت فکر نکنید چون حتی اگر شما رو ببخشه از چشم همسرتون میفتید و دیگه احساسش مثل قبل نمیشه. ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید چیکار کنم
سلام بر همگی خیلی مهمه لطفاً بزار من یک دختر 20سالمه بعد دلم میخواد برم دانشگاه الان3ساله از زمان دانشگاه رد شده دانشگاه دولتی پارسال بجنورد قبول شدم رشته صنایع دستی پدرم اجازه نداد برم چون ما مشهدیم میگه دوره رشته دبیرستانی حسابداری بوده الان هرچی میگم میرم آزاد میگه بودجه نمیرسه چون 4بچه ایم بچه اول منم آخه هیچکس مشهد دولتی قبول نشده الان چیکار کنم میگم میرم خونه میگیرم میگه برو آخه من چیکار کنم الان سه سال صبر کردم هیچ نشده موندم چیکار کنم منم از17سالگیم یک مقدار پس انداز کردم سکه طلا خریدم پدر نمی دونه برم خونه بگیرم بعد برم سر کار درسته الان دقیقاً سه سال داخل خونه ام نه می‌زاره برم سرکار میگه شوهر کن آخه من توی 16سالگیم شوهر کردم نامزده بودم تاریخ8/4/1399بعد یکه هفته نامزدم گفت اخلاق زیاد اجتماعی نیستی بهم نمیخوره آخه من زیاد پدرم اجازه بیرون رفتن دوست پیدا کردن نمی‌داد من دوستی نداشتم تو مدرسه همیشه بچه ساکت کلاس من بودم چون زیاد ارتباط برقرار نمی کردم حرف نمی زدم بعد پدرم اجبار کرد ازدواج کنم نامزدم 10سال ازم بزرگه بود بعد یک هفته گفت باید ازهم جدا شیم من به پدرم گفتم گفت مشکل از تو تو نمی تونی خودت راه ببری از این حرفا مادرشوهر ازم ایراد می‌گرفت زیاد نمیتونه کار کنی آداب معاشرت بلد نیستی آخه من که سرم به درس مشق بود این چیزا بلد نبودم اون موقع که کرونا آمد گوشی دارشدم من بلد نبودم پیام بدم بخاطر محدودیتام بعد چه توقع های ازم داشتن که مثل بقیه باشم باورتون میشه مامانم من میبرد مدرسه میآورد ولی خواهرم خودش می‌رفت می آمد نامزد بی وجدان من نوه دایی پدرم بود بزرگ فامیل جمع کرد گفتن این جوریه نمی خام باید جداشیم منم گفتم نمیخام مهره طلاق به پیشونیم بخوره نامزد گفت اگه هم بمونی میرم رو سرت زن میگیرم منم این حرف شنیدم رفتم مهریه اجرا گذاشته پدرم وکیل گرفت نتونستم یک سکه بگیرم طلا بگیرم ازش دوسال صبر کردم توی تولد18سالگیم ازش جدا شدم آخرم بازم وکیل گرفتم اون موقع توافقی جدا شدیم الآنم اون بی وجدان توی فامیل بهم گفته دیونه بوده طلاق شو دادیم باورتون میشه میرم مهمونی یک جوری زیر نظر میگرن که دیونه هستم بعد می بینید نیستم تعجب میکند الان پدرم اجازه بیرون رفتن ساده از خونه بهم نمیده نمی زاره مثل همسن باشم من توی زندگی نتونستم مثل بقیه باشم الان یک خاستگار دارم اون 37سالشه از نظر مالی خوبه کارشم آسانسور ولی قیافه مو سر ریخته وموسر تاس ریش سیمیل سفیده ایشون مثل من یک ازدواج ناموفق داشته مادرم میگه خوبه بگیر برو از شر پدرت راحت میشی من چیکار کارکنم منم میگم برم پشت سر هم نگاه نکنم برم دانشگاه بعد این خاستگار آمده رفتن میگه اخلاق یک جوره اینم فامیل از نظر سنی بهم نمی‌خوریم من موندم چیکار کنم میخام برم دانشگاه دلم دیگه نمی خواد ازدواج کنم همشون یک ایراد ازم در میارن آخه مگه همه بدون عیبن محل زندگی من هم یک جوره که برم خونه بگیرم میگن طرف خرابه چیکار کنم از جای دیگه پدرم راضی به دانشگاه نیست و اجازه کاری ندارم من تو زندگی خیلی سختی کشیدم وزخم زنون شنیدم میخام به جایی برسم که دیگه بهم میگن این طوریه لطفاً کمک کنید الان سه سال اسرار میکنم برای دانشگاه دیگه صبرم تموم شد همسن های من الا ن لیسانس و گرفتن من عقبم توی زندگی دیگه نامیدم دست به هر رسیمون میزنم پنبه میشه ازدواج بکنم تا یک کاری بکنم بهم میگن دیونه می‌ترسم ازدواج کنم ازاین بابت پدرم مادرم بهم کم محلی میکنند آنقدر به بچه دیگه محل میدهد به من نه انگار بچه اونا نیستم به من بد محلی میکنند منم مثل اونا بهشون کم محلی میکنم میگم خوبی ببینم خوبی می کنم بدی ببینم بدی میکنم غیراینه بین من با بقیه بچه ها از اول زندگی ام فرق میزان حرف نامزدم باور می‌کنه من که بچه شونم نه پدر م به میگه دیونه هستی نتونستی زندگی تو راه ببری الان از ساده گی من سواستفاده می‌کنه بنظر شما برم دانشگاه وبعد خونه بگیرم برم سرکار دیگه پیش خانواده برنگردم آخه هیچکس ازم حمایت نکرده الان بااین خاستگار ازدواج کنم به نظر تون از فامیل شندیم میگن موجی یک کاری بزنه به سر سریع می‌ره انجامش میده میگن کله خراب این آقا همسر سابق ش گفتن اونا بزور ازدواج کردن بعد آقا که مهرییه نده رفته ترکیه بعد سه سال برگشته خانم شم قیابی جدا شده و ازدواج کرده و دنبال مهریه هست وبعد خانم مهریه اس ببخشید ع و برگشت ایران الان این آقا آمده خاستگار من شده منم میگم اگه ازدواج کنم از زیر مسئولیت زندگی شونه خالی میکنه یانه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ‌خوشبختی وابسته به جهان درون توست... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii هر وقت بکاری؛ شبیهِ لوبیایِ سحر‌آمیز، با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن؛ جوانه می‌زند و تا آسمانِ موفقیت و توانستن، اوج می‌گیرد . هرگز نااُمید نباش! نااُمیدی، ریشه‌ی بی‌رحمی‌ست؛ به جایِ ریشه‌ی شعور و خوشبختی‌ات. پس تا دیر نشده، بذرِ جادوییِ امیدت را بکار، و معجزه‌هایت را درو کن . 🕊آزمجیکال @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii چقدر اتفاق افتاده که فکر می کردیم دیگه نمی تونیم اما خدا همه چیو درست کرد... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii امروز لبخند هدیه بده :))😌 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . بالاخره پرسید : - ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟ پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت : - درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی . پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید . - اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام . - بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی . صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست . او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد . صفت دوم : گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود . پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی . صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است. صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است . صفت پنجم : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی . @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برای خانمی که از قم هستن و وزن پسر ۱۸ سالشون کمه عزیزم اینکه میگین میره دسشویی مدفوع کامل تخلیه نمیشه برمیگرده به مزاجشون و دلیل لاغری هم احتمالا سردی مزاج هست منم همین مشکل رو داشتم رفتم دکتر طب سنتی و خداروشکر خیلی زود مشکلم رفع شد شما هم حتما به دکتر یه طب ایرانی مراجعه کنید حتما نتیجه میرید اگر بتونید بیاید اصفهان دکتر حماسه تواهن در کلینیک هورشید کارشون عااااالی هست @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از آرشیو دنیای بانوان
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii درموردخانومی که گفتن انسان ( جایزاالخطاس ) سلام به خواهرای گلم وگلبرگ جون خداقوت ،،،، درموردخانومی که گفتن انسان ( جایزاالخطاس ) این کلمه اشتباه هست عزیزم ،،، وبین مامردم جاافتاده وباید بگیم انسان ( ممکن الخطاس ) یعنی ممکن هست خطای از انسان سربزنه اماجایزنیست خطا کنه ،،،،، واحسنت برشما که اینقدر باگذشت هستین که از اشتباه وخطای همسرتون گذشتین وشرمنده خودتون کردین ایشون رو،،،، 👌👌👌👌 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿