دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم خانمی که گفته داداشش او کماست قطره نازیل استاد خیر اندیش بگیر روزی ۷-۸قطره بریز داخل دماغش ان شاالله بهوش بیاد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

مصی سرمو بوسید و گفت:چه ناز شدی هزار ماشاالله... بعدازظهر شیرینی خوران و چادر بری بود، زنها میزدن و شادی میکردن و چادرمو اندازه سرم بریدن... مصی کنارم نشسته بود و آروم گفت:چه خونه زندگی دارن ان شالله همیشه خوشبخت باشی.اخلاق این زری چطوره؟ آروم گفتم:تا امروز که خیلی خوب بوده من بدی ندیدم زنعمو طلاهامو نشون مهمونا داد و به دست و گردنم انداخت...مصی و عمه اونشب تو اتاق پیش من موندن و تا ساعتها گفتیم و خندیدیم...صبح صبحونه رو تو اتاق خوردیم که فاطمه اومد دنبالم و گفت:علی اقا میخواد ببیندتون، گفت برید تو حیاط...روسری سرم انداختم و رفتم پایین علی تا منو دید گفت:میای بریم من کت و شلوارمو از خیاط بگیرم؟شوکه شدم و گفتم:منم بیام؟ایرادی نداره؟ علی گفت:بیا بریم چقدر خجالتی هستی دنبالش راه افتادم در جلو رو برام باز کرد و گفت:بشین بریم و راه افتادیم..خندید و گفت:مگه کسی هم میتونه برای من تصمیم بگیره؟ همه جا ثبت شده که تو زن منی از کی میترسی؟؟ به طرفش چرخیدم خیلی باهاش احساس صمیمیت میکردم دیگه نه خجالت بود نه استرس...و گفتم:زنعمو ناراحت نشه ازش اجازه نگرفتیم؟-مامان میدونه بهش گفتم اون با همه فرق داره اگه بهم بگه بمیر هم میمیرم...چقدر خوب که علی انقدر به مادرش احترام میزاشت... من تو ماشین موندم و رفت خیاط و با کت و شلوارش برگشت چقدر تو راه برگشت از کارهاشون و آینده صحبت کرد...جلوی در که رسیدیم گفت:یه دختر دایی دارم البته ناتنی هستن، بچه ی کدخدا نیستن فقط مادرم بچه تنی کدخداست اسمش الهامه، نمیخوام ناراحتت کنه اون عاشق منه ولی من هیچ حسی بهش نداشتم و ندارم، نمیخوام یه وقت دلتو بشکنه من تا قبل تو حتی یکبارم با هیچ دختری صحبت نکردم! من عاشق نجابت و این حیا تو نگاهت شدم. این همه معصومیت, هرکسی جای تو بود الان صد مدل آرایش میکرد هرچند تو بدون آرایش قشنگی...اختر من اصلا از لباس پوشیدن مامانمم خوشم نمیاد حجابت انقدر خوبه برام یه دنیا ارزش داره شاید من تو شهر درس خونده باشم ولی اون روز, زیر اون چادر سفید سرت بود که عاشقت شدم...عشق با یک نگاه کار من بود, یکی که کاملا شبیه خودمه...

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه راستش من پاسخ به هیچ پیامی ندادم ولی درمورد این خانوم دیدم که همگی به این خانوم اعتراض کردند که چراناراحت هستیدوخداروشکرکنید بله بایدخدارشکرکنندکه همسرشون اینقدرمسولیت پذیرهستند ولی عزیزان این خانم باردارهستند و اگردقت کرده باشید گفتندده روزبااین وضعیت منزل پدرشون بودند وهمسرشون توی بیمارستان خب واقعاانسان توی اون وضعیت دوست داره بیشترموردتوجه همسرش قراربگیره ونیازبه استراحت وآرامش داره ازاون گذشته خب این آقا اگرتک فرزندهم باشند بالاخره بیمارستان خستگی داره ونیازبه استراحت داره یعنی یک دوست وفامیلی ندارند که چندروزبه ایشون کمک کنند؟؟!!!..درضمن هرکسی جای خودش رو داره وانسان بایددررفتار تعادل رو برقرارکنه و هم همسروهم پدرومادرش رو راضی نگهداره ... ممنونم من هم مادر دو گل 😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همه گروه های عزیز ی دختر دارم ۱۸سالشه اش اول خیلی دختر خوبی بودی از موقع ایی که به دبیرستان رفت خیلی پرخاشگر و تند خو شده و ..‌‌.. مارو تهدید می کنه و اصلا دوست ندار نصیحتش کنیم که ماهم از نصیحتش پشیمون می شویم من یک خانوم آبرو دار هستم چون در محیط آپارتمانی که همه باهم همکار هستیم زندگی می کنیم دوست ندارم کسی صدامو بشنوه متاسفانه دخترم براش عادی شده و به ما می که که شما افکار قدیمی دارید به من آزادی نمی دی چرا انقدر مراقب من هستید و این باعث شده که من باعث شده که من همیشه نگران باشم نگران آینده بشم و همسرم هم همش می گه منو سرزنش می کنه می گه من بد تربیت کردم من چیزی براش کم نذاشتم دختر بدی هم نیست نه اینکه فک کنید همش با دوستاشه و به درس و آینده اش مهم نیست و من خیلی غصه می خورم به من بگید چی کار کنم تورو خدا راهنماییم کنید ممنون میشم 🙂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii زندگی به سبک شهدا.... همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!(7) همسر شهید همت می گوید: بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد.(8) @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii زندگی ب سبک شهدا... همسر شهید میثمی: بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد. بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟ گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست می شه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت، روضه اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد. ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید.(1) @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه سلام دوستان من 20 سالمه با قد 161 و وزن 50 ... برای این قد و وزنم رو میگم که بهتر کمکم کنید که چه مدل چادری بهم میاد... به تازگی چادری شدم و چادر سر کردن در دانشگاه الزامیه . به نظر شما چه مدل چادری با چه جنسی میتونه کنترل کردن راحت باشه؟ بنظرتون چادر قجری خوبه؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

من خودم ۴۰همسرم هم ۴۳سال دارن چندوقت پیش قسمت شدرفتیم کربلا ان شالله روزی خودتون بشه ازکربلا اومدیم گفتیم خواهروبرادروپدرومادربنده اینم بگم خانواده همسرم شهردیگه ای هستن وهمسرم توشهرمن زندگی میکنن همسرم گفتن برای اینکه خونه شلوغ نشه وباتوجه به اینکه خسته راه هستیم شام تورستوران بدیم منم کلی ذوق کردم به خواهرام زنگ زدم وغذای روکه بچه هاشون دوست داشتن پرسیدم تا اون سفارش بدیم خلاصه ما رفتیم رستوران باخودم هم میگفتم خوب شدخونه نشدخواهرامم راحت شدن دیگه ظرف اینا نمیشورن هم اومدن غذاخوردن ولی یکی ازباجناق ها شروع کردبه ایرادگرفتن ازغذاحتی میخواست پیش مدیررستوران بره وازکیفیت غذاشکایت کنه درحالیکه ماهرماه یه بارازاونجا خودمون غذامیگیریم ووواقعاهم غذامشکلی نداشت بعدفرداش که اومدیم خونه مادرم زنگ ازقول شوهرخواهرم درموردغذاحرف زدن که بدبودحیف پولتون دیگه گوشه وکنایه هاشون تمومی نداشت منم به مادرم گفتم غذامشکلی نداشت ایشون ازحسادت اینارومیگه مامانم شروع کردبه طرفداری ازدامادش وحرفای اون تاییدکردمنم ازمادرم ناراحت شدم گفتم شما بایدبه ایشون میگفتیدطرف زحمت کشیده دعوتمون کرده بااینکه خانواده خودشم اینجا نبوده به مااحترام گذاشته نه اینکه جانبداری کنی مامانم ناراحت شددوباره بعدازیک هفته من رفتم خونه مادرم که خواهرمم اومداونجا مامانم تا خواهرمودیدشروع کردبه بدگویی ازغذاوخواهرم چندتا ازقول شوهرش که میگفت غذایی شرکتمون شرف داره به این غذامنم ناراحت شدم گفتم چراارزش کاریکی روبااین حرفاتون ازبین میبریدماچندین سال اینجا میریم غذامیخوریم خواهرم واقعا دلموشکست گفت تاحالا غذای بیرون نخوردین ببینین چیه همیشه رفتین اینجا عادت کردین اون موقع واقعا شکستن قلب خودموشنیدم این درحالی بودکه من همیشه خانوادم راضی نگه میداشتم ولی همسرموبه خاطراینا ناراحت میکردم دیگه ازاون روزتغییرکردم دیگه نه زیادباهاشون حرف میزنم نه محل میذارم درحالیکه خودشون رفتن کربلا (خواهرم) نه شامی دادن نه چیزی همش میگم خدایامن به اینا چیکارکردم اینجوری دلموشکستن حالااون باجناق مادرم چراازاونا پشتیبانی میکنه همه اش فکرم مشغول نمیتونم حرفاشونوفراموش کنم لطفا بهم بگیدچیکارکنم به آرامش برسم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه یعنی ادم این پیاما رو میخونه کلا سلام دادن ک چ عرض کنم ولی بهر حال سلام چون واجبه عزیزدلم خواهر ساده من ..شما مطمئن هستید درست میگن و اخلاق خانومشون بده و خودش معصوم و پاکه خدایاااااتوبه...اصلا من ب تجدید و فراش و خی...انت مرده و ...کار ندارم ب سادگی شما کار دارم .. بقول دوستان اینهمه خانما دا ن تو کانال از زجری ک مردا بخاطر خ...یا...نت میکشن و از هم پاشید شدن زندگی ها بازم ماها عبرت نمیشه برامون نمیگم ازدواج مجدد نکنید ک این حق شماست نه ب بهای سست شدن و پایه های ی زندگی و نفرین ی خانم ستم کشیده دیگه اصلا شما برین پیش خانم اولش . خصوصیات شونرشو از زبان خ.دش بشنوید اگه راضی بود البته ب شرطی ک از طرف شوهرش تهدید نشده باشه و ایا یقین دارید بتونید با اون خانمه ی جا زندگی کنید اگه میدونید و همه جوانب و در نظر گرفتید و خودتان رو گول نمیزنید بسم الله واله تو این دور و زمونه ادم با خواهرش هم نمیتونه بسازه..تازه براتون شرط هم گذاشته..ایول ...اه ک چقدر از این مردای دور رو و حال بهم زنه اعصابم خورده بابا ما زنا ب شخصیت خودمون حداقل احترام بگذاریم و ب همجنس هم خیا....نت نکنیم مثل همیشه التماس تفکر و دوستدار شما فاطما گل 😔😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم نیلوفر گلی مهربان... پیامتو خوندم چقدر خوشحال شدم ک مثل من هنوز هستن کسایی ک قدر این نعمت الهی رو میدونن احسنت به شما خواهران گلم کشور ما کم ابه ..و وظیفه تک تک ماست قدر اب و بدونیم و در مصرف ش صرفه جویی منم مثل این خواهر گلم خیلی در مصرف آب صرفه جویی میکنم اگر بگم از عید تا حالا حیاط نشستم کسی باور نمیکنه بعضی وقتا با اب باقی مانده در تشت قسمت های کثیف رو میشورم ماشین رو چند ماه یبار..گلارو با اب میوه و سبزیجات ابیاری میکنم..اخه یعنی چه ک شلینگ بگیری دستتو هر روز حیاط و فرش و پتو و..بشوری..ی ساعت بی ابی بکشیم اونوقت میفهمییم بی ابی رو.. ببخشید دلم پر بود ..اخه بخوای مثلا دستور خدا رو اطاعت کنی بعداز اونور بقول ابجی خوبمون اسراف کنی ک چی..پس کارگر های بیچاره ک تو هوای چهل درجه کار میکنن باید روزی دو بار دوش بگیرن ..واله..بازم التماس تفکر دوستدار شما فاطما گل 😍👍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿