دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
نظر شما برای سمیرا
❣❣❣❣❣❣❣
سلام عزیزممم داستاناتون خیییلی عالین هم پند اموز هم جذاب
من بی صبرانه منتظرم که قسمت های بعدی داستان دردو دل سمیرا رو بزارین
از مریم رو که خودم خیلی واقعا متاسف شدم برای پدر و مادر هایی که بچه ها رو با ی تصمیم اشتباه ب همچین منجلابی میکشونن ی اشتباه باعث میشه هزارهزار اتفاق بد پشت سر هم بیوفته اون تصمیم اشتباه باعث شد ک مریم پاک و معصوم ب ی دختر هرزه تبدیل بشه
محمد آروم و بی گناه هم روانه ی بیمارستان بشه و امیر که بی گناه بود تا اخر عمر لکه ننگ حروم زادگی روی پیشونیش باشه ای کاش پدرامون مادرامون بهمون فرصت بدن که حتی ی سهم کوچیکی توی تصمیم گرفتن برای آیندمون داشته باشیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خاطره
❣❣❣❣❣❣
من سال اولیه ک ازدواج کردم
شوهرم حتی بهم تبریک نگفت روز زن رو
با کمال پرویی....🌱🌸
منو برد خیابون تو هوای سرد برای مامانش کادو خرید بعد اومدیم خونه کادو داد به مامانش و بوسش کرد به منم حتی تبریک خشک و خالی نگف دلم خیلی گرفت 🙁
منم حسود نیسم واسه مادرشوهرم کادو خریدم کیک درس کردم بردیم خونشون ☺
ولی از حق نگذریم شوهرم تولد آنچنانی برام گرفت 😁
منم باشم دختر پاییزی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک متن خوب
❣❣❣❣❣❣❣❣
میدونستین «دورت بگردم»واقعیه
و واقعا فرد خوب میشه!
قدم زدن دور یک فرد بیمار (معمولا در سه یا هفت نوبت) با این نیت که انسان ناخوشی اون شخص رو به خودش بگیره از رسوم شناخته شدهست؛
داستان از اینجاست که امپراطور مغول باهور؛
برای خارج کردن بیماری از بدن پسرش همایون و انتقال اون به بدن خودش،
این کار رو انجام داد و در این حادثه ولیعهد باهور حقیقتا خوب شد اما امپراطور کمی بعد درگذشت.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
قشنگه نه👇😉
❣❣❣❣❣❣
مردانگی يعنی
اگر زنی خواست...🌱🌸
سرش را بر شانه ات بگذارد
ببينی طاقتِ سنگينی سرش را داری يا نه؟
آخر می دانی
اعتمادِ زنانه سنگين است
خيلی سنگين
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک ایده
❣❣❣❣
وقتی همسرم چند ساعت پیام نمیده یا زنگ نمی زنه این پیام و می فرستم 👇
با عرض سلام خدمت مقام معظم دلبری👨🏻
اینجانب خانومی 🙋♀
به علت تاخیر در ارسال پیام 👀
و خبر ندادن به بانو😥
و در اولیت قرار ندادن ایشان ☹️
تا اطلاع ثانوی با شما قهر میباشد😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
ادمین:
❣❣❣
درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و....
اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
عمه قبول کردوباپویان رفت.بعدازرفتن عمه وپویان،پیمان روی صندلی کنارم نشست .به پیمان گفتم چجوری شدکه منو آوردین بیمارستان.گفت : وقتی تو افتادی تو آب من نفهمیدم که سرت خورده به لبه استخر، داشتی دست و پا می زدی فهمیدم شنا بلد نیستی پریدم توآب و گرفتمت، ولی یک دفعه دیدم دورم پراز خون شده پویان کمک کردازآب کشیدمت بیرون.پریساگریه می کرد و قسم می خورد فقط یک کم هولت داده و نمی خواسته این طوری بشه ولی بابام خیلی عصبی بود وبه پریسا می گفت : می برمت دیوونه خونه به مادرتم هیچ کاری ندارم.پویان گذاشتت تو ماشین و منم ماشین رو روشن کردم و آوردیمت اینجا.ازش تشکرکردم که نجاتم داده.پیمان خندیدوگفت ببینیم بارسوم پریسا چکارت کنه.سرم انداختم پایین وگفتم نمیدونم چکارکنم که پریسا دوستم داشته باشه.پیمان گفت اتفاقادوست داره.گفتم اگه دوستم داشت میزدم وپرتابم تواستخرمیکرد،پیمان گفت دوست داره، خیلی هم دوست داره، خودت می دونی چی میگم .گفتم: از کجا بدونم؟گفت: از لالایی هایی که شب براش میخونی .یه دفعه جا خوردم. بهش نگاه کردم و پرسیدم تو میدونی؟ گفت: آره، هر شب منم میام لالایی گوش می کنم و میرم .گفتم:از کجا فهمیدی؟ من فکر کردم یک رازه بین من و مرضیه. نمی دونستم به تو میگه. گفت: نه اون بهم نگفته، من شبا زیاد آب می خورم و هر بار یک سر به پریسا می زنم. یک شب که اومدم دیدم صدای لالایی میاد گوش کردم فهمیدم تویی.ولی به کسی چیزی نگفتم.ازپیمان سوال کردم که چراپریسابه این روزافتاده.گفت مقصرمامانم بودکه پریسا رو یه دختر افاده ای ومغرورومتکبر بزرگ کرد.پریساتوفامیل به همه فهرمیفروخت وبعدازاینکه مامان برای درس فرستادش انگلیس بدترشدوقتی ازانگیس برگشت به من وپویان هم بی احترامی میکردوکسی هم بهش حرف نمیزد.یه شب مامانم مهمونی دادکه توی اون مهمونی پسردوست بابام که دکترجراح بودوازخانواده پولداری بودن خانوادش بیشترخارج ازکشوربودن ازپریسا خواستگاری کرد.شوهرپریساخیلی پولداربودوپریساهیچ دررفاه کامل بودوبرای ماه عسل رفتن فرانسه.وقتی ازفرانسه برگشت دیگه به مامان وباباهم فخرمیفروخت،ولی ما خیلی زود فهمیدیم که از همون روزای اول با شوهرش دعوا می کنه. همیشه یا قهر بودن یا داشتن دعوا می کردن و این رو شوهرش به ماگفت. وگرنه غرور پریسابهش اجازه نمی دادکه به مابگه .ولی من می دونستم که شوهرش بیچاره شده ازدست پریسا.بعد از شش ماه پریسا یک شب اومد خونه ی ما و گفت می خواد طلاق بگیره.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره🍃👇
اولین باری که روز زن دیدم تازه نامزد کرده بودم ۱۷ سالم بود ،مامانم ۳۵ ،مادرشوهرم ۷۵سالش
نامزدم برام ی کت بافت خرید ،برا مادرم هم جفت اون کت رو خرید ،وقتی مادر شوهرم دید گفت لنگه اونم برا من بخر ،سال دوم شوهرم برام ی نیم پالتو خرید ،مادرشوهرم گفت جفت اونو برام بخر
هیچی دیگه خودشو با من که همسن نوه هاش بودم یکی میدید😒
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿