eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
628 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸 اختر هستم
اشکم از روی گونه چکید شوریشو روی لبم حس کردم چرا میخندیدم به بدبختی خودم یا به خوشبختی علی؟! انقدر ضعیف و انقدر حقیر بود که حتی نخواست باهم روبرو بشیم...عمه سینی اشکنه ناهار رو تو دست همراه با گریه آورد جلوی روم گذاشت و گفت:عمه ات بمیره تو چی کشیدی بی مادر...میرم سراغ زری نمیزارم طلاقتو بدن التماسش میکنم نمیزارم تو این سن کم بی آبرو بشی همه پشتت میگن اجاقش کوره پیر میاد خواستگاریت...دستشو گرفتم و براش از آزارهای زنعمو تا کتک خوردنم از عمو گفتم و خواهش کردم اجازه بده طلاقم بدن...عمه اشکم رو با دستهای زبرش پاک کرد و گفت:یعنی نمیخوای برگردی اونجا؟عمه فدات بشم میرم التماس میکنم طلاقت ندن... -نرو عمه نمیخوام بیشتر از این خار بشم..از بابام خبر داری کجای تهرانن؟کنارم نشست و همونطور که داخل اشکنه نون خورد میکرد گفت:اره رفته بودم ماه پیش پیششون، براش از اینجا پنیر و ماست و این چیزا بردم...خیلی جاشون خوبه دکتر به بابات گفته اصلا کار نکنه یه باغ چندهزارمتری یه عمارت داره توش صاحبش میاد و میره خونه سرایداری اونا نزدیک در باغ...باقر و مصی کارهای باغ رو میکنن مفتی نشستن، پول برق و آبم نمیدن... خورد و خوراکشونم میده به بابات حقوق هم میده بهشون گفته میوه های سال جدید همش رو خودشون جمع کنن بفروشن...دستشون باز میشه...تو بفکر اونا نباش به فکر خودت باش چه جور عمه ات انداختت تو چاه...دوباره عمه زد زیر گریه خندیدم و گفتم:عمه گریه نکن میزارم میرما...حالا بگو ببینم کی میریم پیش بابام خیلی دلم براشون تنگ شده؟ -میبرمت عمه صبح مینی بوس میره میریم...انقدر حاجی داداش پول داده که اگه دربستی هم بگیریم باز اضافه میاریم.. عمه که رفت یه چرت زدم و اونشب نه من خوابیدم نه عمه...عمه از هرچی تو خونه داشت جای روغن محلی برای بابا ریخت و صبح راهی شدیم، شوهر عمه تا پیش مینی بوس بردمون و وقتی راه افتادیم برگشت خونه...کی باورش میشد اون مسیر طولانی ترین مسیر بود رفتن به شهری که آوازه اش همه جا پخشه...دوتا زن دهاتی با اون سر و وضع تو خیابونهای بزرگ و پر از ماشین چی میخواستیم؟! هزاربار چرخیدم و پشت سرمو نگاه کردم که شاید علی بیاد دنبالم ولی نیومد... من و عمه فقط به بیرون خیره بودیم و به همدیگه عجیب ترین چیزها رو نشون میدادیم! عمه خیلی زرنگ بود و خوب میتونست تنها سفر بره حتی تنهایی اونم پیاده با کاروان مشهد رفته بود...عمه آدرس رو بلد بود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی خانم عزیز...اینم چالش باغچه،اینم گلدونا ی من وقناری هام که هرروز با دیدنشون انرژی میگیرم❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام گلی جوونم...ممنون بابت کانال خوبتون ...این هم گلهای زیبای من که خیلی دوستشون دارم😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خسته نباشد گلی خانم‌ عزیز اینم گوشه ای از فضای سبز خونه آپارتمانی دخترم که به گل و گیاه علاقه زیادی داره @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به نازگل جونم وتشکربابت کانال خوبشون اینم ازگلهای خونه من @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿