#جذب_خواسته
❣❣❣❣❣❣
هر چيزی را كه می خواهی، در دلت آن را ستايش كن و به آن عشق بورز وبرای داشتن آن شادمانی كن.
مهم نيست از خدا چه می خواهی.
اصلا مهم نيست خواسته ات چقدر بزرگ است. اصلا مهم نيست چه كاری بايد انجام شود تا تو به خواسته ات برسی. اصلا مهم نيست راه حل مسئله تو چيست. مهم نيست آرزويت در چه
حد ممكن است.
مهم اين است كه خالق مجيد و كبير قدرت انجام هر كاری را برای تو دارد. كائنات به روش های اعجاب انگيز و مبهوت كننده كمكت می كنند.
حتی اگر تو نمی دانی، خدا خودش می داند چگونه تو را به رفاه و خوشبختی و سلامتی برساند.
خدا درخواست های تو را می داند و می داند چه كند. اين پشتيبانی قدرتمند در كنار توست. خدا راه های به دست آوردن ثروت را به تو خواهد گفت. او راه های رسيدن به آرزوهايت را به تو خواهد گفت.
مشيت پروردگار بر اين است كه عميق ترين و درونی ترين روياهای تو و آرزوهای دور و دراز تو بر آورده شوند و تو در تمام زمينه های دلخواهت،ترقی و ارتقا پيدا كنی. يك نيرويی وجود دارد كه حتی هنگامی كه تو خوابی، خواسته های واقعی است را به سمت تو نزديك می كند. آن نيرو، نيروی خداست. كل هستی و گيتی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک زندگی یک درددل
❣❣❣❣
درددل دختر شهید مدافع حرم با حاجقاسم در صحن مجلس
🌸🍃🍃
یک زندگی یک شهید
❣❣❣❣❣
محمد آقا با برادرم دوست بود و با هم هیئت میرفتند💚
خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن
خیلےتمایل داشتند وصلتےصورت بگیره😌
اما چون فاصله سنےمن و محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم😕
من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆
محمد آقا تو سفری که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس(ع) متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت(ع) را میخواد💚✌️🏻
همزمان با این موضوع برادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر کنم🙂
نمیدونم چیشد که موافقت کردم که بیاد🙄☺️
از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و صلاحه پیش روم بذاره😢😇
وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از کربلا برگشته بود💐❤️
اول صحبتهامون یه روایت برام گفت:
« نجات و رستگاری در راستگویی است.»
تا این حرف رو شنیدم
یه کم دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇☺️
گفت من خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه😍👭
و همسری خوب و مهربان دارم،
ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم. خوابهای محمد آقا همیشه رؤیای صادقه بود...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#روایت_عاشقانه_فاطمه
سلام
وای چقدر جالبه خیلی از دوستان توی مسجد یا مسیر کربلا با عشقشون آشنا شدند...
همسر بنده هم روحانی محله هستند مادرشون داخل مسجد منو دیده بودند و معرفی کردند..
تا اینکه یکروز آقا قاسم داخل مسجد و زیر نظر بزرگترها با کلی خجالت بلاخره اومدند باهام حرف بزنندو باقی ماجرا❤️😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
ادمین:
❣❣❣
درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و....
اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#ارسالی_اعضا #درد_دل_سمیرا🍃👇
بعد از شش ماه پریسا یک شب اومد خونه ی ما و گفت می خواد طلاق بگیره،وحرفهایی که درموردشوهرش گفت فهمیدیم حق باشوهرشه پای جرات نکردیم به پریسابگیم.چندروزبعدفهمیدیم پریسابارداره،وهمین باعث شدآشتی کنن.دوماه بعدباشوهرش رفتن فرانسه،ودخترش هانااونجابه دنیااومدوقتی برگشتن دخترش یکسال ونیمش بود.همه ماخیلی هانا رو دوست داشتیم.وقتی برگشتن دیگه شوهرش نتونست اینجابمونه مرتب میرفت فرانسه وبرمیگشت،تااینکه یه بارکه اومدبه پریساگفت میخوام طلاقت بدم ویکی دیگه رو دوست دارم.بااین حرف دنیا روی سر پریساا خراب شد.پریسای مغرورفکر کرد اگه بگه من طلاق میگیرم ولی هانا رو نگه نمی دارم ومی خوام برم ازدواج کنم،شوهرش طلاقش نمیده ومیمونه،ولی شوهرش گفت گفت کار خوبی می کنی و هانا رو هم با خودش برد و پریسا رو هم طلاق داد.تنها چیزی که برای پریسا موند یک خونه ی مجلل بود.از صبح تا شب گریه می کرد وکم کم حالش بدشد،تا اینکه مریضیش جدی شد و اومد اینجا.با اومدن اون شادی از این خونه ما رفت. همه در اختیار پریسا هستن. الان دو سال و چند ماه هست که اینجوریه .خونه اش با همه ی اون وسایل گرون قیمت داره خاک می خوره .پیمان خندیدوگفت خیلی حرف زدم بخواب،هنوز آفتاب نزده بود که صدای پویان اومد و هر دوی ما رو بیدار کرد.پیمان سرش رو از روی بالش بلند کرد و خواب آلود گفت: این موقع صبح اینجا چیکار می کنی ؟پویان گفت: آخه بابا گفت زود بیا کارخونه، گفتم وقت داشته باشی بری خونه و دوش بگیری و لباس عوض کنی.پیمان خداحافظی کردورفت.نزدیک ساعت نه بود که دکتر اومد و معاینم کرد ، زخمم رو نگاه کرد و دوباره اونو بست و گفت می تونی بری خونه ولی باید مواظب باشی و کار نکنی و خیلی مراقب باشی دو روز دیگه بیا تا دوباره تورو ببینم. صبر کردیم تا عمه اومد ،پویان کار ترخیص رو انجام داد ،و با هم رفتیم خونه. نزدیک که شدیم دلم گرفت ، نمی خواستم پریسا رو ببینم.متوجه شدم که عمه حتی یک کلمه با من حرف نمی زنه نمی دونستم از من ناراحته یا از چیز دیگه ای ناراحته.خونه که رسیدیم رفتم تواتاقم،چنددقیقه بعدمرضیه اومدتواتاقم وبرام آب میوه آوردوگفت؛نبودی دیشب ببینی چقدرپریساگریه میکرد.عمت فکرمیکردمنتظره هانا هست،ولی امروزصبح که بیدارشدانگاربهتره.مرضیه برام نهارهم تو اتاق آورد.بعدازنهارخوابیدم.وقتی بیدارشدم هواداشت تاریک میشد.منتظربودم تا پیمان بیاد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره🍃👇
برای پسر بزرگم رفتیم خواستگاری (من و همسرم و پسر بزرگم، یعنی داماد😄)
ولی چون هنوز هیچی قطعی نبود
پسر کوچیکم رو نبردیم
گفتیم مبادا پیش فامیلا لومون بده
خلاصه چند دفعه رفتیم و اومدیم و هر بار هم امیرعلی (پسرکوچیکه)رو خونه یکی از فامیلا می گذاشتیم 😄😄
تو خونه هم برای اینکه امیر علی نفهمه ، مدام در مورد خواستگاری و دختره و خانوادش به زبان ترکی حرف می زدیم ☺️
خیالمون هم راحت بود همه چی سکرت هست!
تا اینکه خواهر شوهرم زنگ زد و با دلخوری اطلاعاتی بهم داد که پام چسبید به زمین!!
منم متعجب که هیچ کی از موضوع خبر نداشت😳😳
فکر می کنید کی بهش اطلاعات داده بود!
بله پسر کوچیکم، ترکی متوجه می شده!
ولی اصلا به روی خودش نمی آورده، چون نمی تونست ترکی حرف بزنه، من فکر کردم حالیش نمیشه😢😢
واقعا من بهش ترکی یاد ندادم😢
هیچ وقت فکر نمی کردم حرفهای ما رو بفهمه!
خلاصه بعد کلی اطلاعات که به عمش داده بود
گفته بود:فقط مامانم گفته عمه اینا نفهمن!🙈😓
حالا پسرم حدود ۵ سالشه!😭😂😂
هیچی دیگه هم همه چی لو رفت
هم ازم دلخور شدن!
ولی مهم اینکه یه عروس ماه و خوشگل و خوش اخلاق گیرم اومد☺️☺️☺️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
🔴 قطع سخنان همسر ممنوع
✍️یکی از مهارتهای زیبا در همسرداری که مصداق درک همسر و محبّت به او محسوب میشود این است که در میان کلمات و صحبتهای همسرمان چیزی نگوییم و بگذاریم سخنش تمام شود. با اینکار به او نشان دهید که از صحبت کردن همسرتان رنج نمیبرید و شخص عجول و زود قضاوتکن نیستید که البته این صفت باعث محبوبیت شما نیز میگردد.
💠این نکته را حتماً به بچهها متذکّر شوید که هنگام صحبت پدر یا مادر وسط صحبت نپرید و احترام بگذارید. از برکات بزرگ این کار این است که با تفکّر و منطق، تصمیمگیری خواهید کرد چرا که گاهی عجله در پاسخ دادن باعث فتنه خواهد شد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿