دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزی که شوهرت با مادر بزرگت اختلاف پیدا کرده..‌ خواهرم یک ساله بچتو به امون خدا که شوهرت بیرونت کرده برو شکایت کن شمارو میفرستن شورای حل اختلاف که انشالا مشکلت حل بشه اگه نه به نظرت این چه زندگی که بچت یه جا تو یه جا اخه تو چکاره این اختلافی نشین دست رو دست بزار اگه قصدت برگشته برودادگاه تنها راه همینه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

یه سفره قشنگ چیدم و بقیه رو صدا زدم...نمیدونم چرا هیچ چیز خوشحالم نمیکرد هیچ ذوق و شوقی واسه زندگی نداشتم انگار موریانه ها از درون بدنمو میخوردن که اینجور سست شده بودم...باقر سرتا پاشو تکون داد و اومد صبحانه...دور هم چقدر مزه میداد ولی اینکه عمه میخواست بره سخت بود..چقدر بابا ازش تشکر کرد و همراه باقر راهی شد...تو ایوان نشسته بودم و به باغ به اون بزرگی چشم دوختم......صدای عصای بابا میومد...اومد و روی صندلی تو ایوان نشست و گفت: بیا اینجا بشین زمین سرما داره مریض میشی...به پیچک روی دیوار اشاره کردم و گفتم:میبینی بابا بخاطر زندگی کردن چطور میپیچین ولی ما ادمها اندازه اونا جسارت نداریم...- بعضی از ما ادم ها لیاقت نداریم خیلی دو دل بودم که بدمت به علی یا نه قسمت بود، امروزم قسمتته که ازش جدا شدی من هستم دیگه نمیزارم سختی بکشی مصی انقدر پر مهر بود که تازه من فهمیدم محبت کردن خیلی قشنگتره...دستهاشو برام باز کرد چی میدیدم راست گفتن هیچ کار خدا بی حکمت نیست پدری که هیچ وقت بغلم نگرفته بود حالا دستهاشو برام باز کرده بود منم بی صبرانه تا اغوشش پرواز کردم هر دو همو میفشردیم بابا کنار خودش منو نشوند و گفت:خودتم میدونی که مادرت خیلی برام عزیز بود تو یادگار اونی من چیزی تو دنیا ندارم جز شما چهارتا بچه، اشتباه از من بود که شوهرت دادم و نذاشتم درس بخونی اونموقع دستم تنگ بود ولی الان شکر روزیمون زیاد شده از امروز به بعد زندگی کن یه حرفه برو یاد بگیر من حمایتت میکنم.... نمیدونم خدا چقدر بهم عمر میده ولی تا نفس میکشم واسه خوشبختی هرچهارتاتون میجنگم تسویه حساب من و داداشم بمونه واسه اون دنیا، من پاره تنمو بهش دادم هرسازی زد رقصیدم نباید اخر اینجور دختر دسته گل منو میفرستاد و طلاقشو میداد مگه بین تو و دخترهاش فرقی بود؟! توام از خون و ریشه خودش بودی. مصی سینی چایی رو گذاشت زمین و گفت:چقدر حرف میزنید گلوتون خشک نشد؟ازش سراغ ریحان و رشید رو گرفتم!؟چای بابا رو تو نعلبکی ریخت و گفت:میرن مدرسه بچه هام شهری شدن نه روستایی...به بابات دیشب گفتم:تو رو هم تشویق کنیم بری یچیز یاد بگیری مثلا برو ارایشگری یاد بگیر خیلی پر درامده، یا خیاطی.سرمو تکون دادم و گفتم:فعلا نمیتونم اصلا اعصابم کشش نداره مامان -میدونم از درون داری خودخوری میکنی ولی مگه ما نیستیم؟! ما کنارتیم...بلند شو برو حموم خودتو بشور چقدر پارچه دارم خونه برات لباس میدوزم خیر ندیده یه دست لباس باهات نفرستاده..حق گفتن هرچی ثروتمندتر گدا و گشنه تر.بابا بهش

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #چالش_نمک_نشناسی ‌

سلام بر گلی عزیزم وهمه دوستان گلم در مورد چالش نمک نشناسی من پنج تا خاله دارم که هیچکدوم از همسر شانس نیاوردن و همیشه مشکل مالی داشتن و فقط مادرم بود که اوضاع مالی خوبی داشت و همیشه همه جوره نه تنها خودش حتی ما بچه ها هم هوای خواهراشو داشتیم تو همه مشکلاتشون کنارشون بودیم ولی همین که یکم اوضاعشون بهتر میشد رسما فقط به ما بی احترامی میکردن کوچکترین خالم هم سن من بود دوسال خونه اش نزدیک خونه من بود بخدا قسم در حقش مادری کردم یه سره تو خونم بود پسرش همه وسایل های بچه های منو خراب میکرد خم به ابرو نمی‌آوردم تا اینکه دوسال پیش همین خالم طلاق گرفت و عید همون سال همه باهم رفتیم شهرستان خونه پدربزرگم تا رسیدیم احساس کردم رفتارش عجیب شده جلوی شوهر من...حرکتی میکرد که شوهر من از خجالتش نگاش نمی‌کرد همون موقع زندایم بهم گفت که خاله کوچیکم گفته میخوام کاری کنم شوهرش جذب من بشه و اونم‌ (منظورش من که مثلا خواهرزادش بودم) بفهمه و دیگه اینجا نیاد یعنی میخواست منو مادرمو از اونجا فراری بده یعنی حاضر شد که خودشو یه زن خراب نشون بده تا منو فراری بده خاله های دیگر هم پشتش در اومدن من اصلا توقع نداشتم خوبیامونو جبران کنن ولی حداقل اینجور نامردی نمیکردن جالب اینجاست که همون موقع به خاطر وضعیت مالی اینها همه خرجی رو منو مامانم برده بودیم هم داشتن نونو نمکمونو می‌خوردن هم برای فراری دادنمون نقشه میکشیدن الان دوساله که کلا باهاشون قطع رابطه کردیم و تا آخر عمرم هم دیگه هیچوقت نمی‌خوام دوباره ارتباطی با اونا بگیرم چون من خود شیطان تو وجود نحسشون دیدم فهمیدم اگه با کسی به مشکلی بخورن برای زمین زدنش هر کاری میکنن و اصلا هم براشون مهم نیست که طرف خواهر یا برادر یا خواهرزاده و برادر زاده باشه بخدا جلوی شوهرم که غربیه بود عمدا جیغ و داد کردن فحشای رکیک بهم دادن و خلاصه ابرو برام نزاشتن همون شبونه شوهر گفت دیگه یه لحظه اینجا نمی‌مونم و بار بندیل بستیم و راه افتادیم شوهر من حتی با شوهراشون با اینکه خیلی رفیق بود قطع رابطه کرد و دیگه جواب تلفنشونو نداد من فقط به خدا واگذار میکنم و از خدا میخوام جواب قلب سیاه این نمک نشناسارو بده و شرشونو به خودشون برگردونه ببخشید اگه طولانی شد دلم پر بود زیاد حرف زدم همتونو ندیدن دوست دارم 😘❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من مشکلی که دارم این که من بعضی وقتا یه چیزایی به دلم میفته ناخودآگاه بعد همون اتفاق میوفته ‌

سلام گلی خانم میشه مشکل منم بزارین داخل گروه من ۳۹ سالمه همسرم ۴۱ ساله،دوتا گل پسر ۱۴ و۱۰ساله دارم خدا رو شکر زندگی خوبی دارم،فقط مشکلی که دارم این که من بعضی وقتا یه چیزایی به دلم میفته ناخودآگاه بعد همون اتفاق میوفته مثلا پسر بزرگم که یکساله بود با پدرش رفت پارک ناخودآگاه اومد ذهنم نکن پسرم اتفاقی براش بیوفته جاییش کبود بشه وقتی اومدن دیدم تاب خورده داخل صورتش و زیر چشمش کبود شده😢 یا همیشه ترس اینو داشتم که نکنه پدرمو از دست بدم،یه روز که داشتم ازش عکس میگرفتم با خودم گفتم نکنه سال دیگه پدرم نباشه این عکسارو به یادش نگاه کنم که دقیقا چند ماه بعد خیلی ناگهانی پدر عزیزمو از دست دادم😭این فکرا یک دفعه میاد تو ذهنم و اصلا دست خودم نیست،بعد از مرگ پدرم همش احساس میکنم قراره یکی از عزیزامو از دست بدم،الان چند وقت همش فکر میکنم ممکن پسر بزرگمو از دست بدم،این پسرم خیلی درسخون و مودب و هنرمند و باهوش فکر نکنین چون پسرمه اغراق میکنم واقعا همینطوره مدیر و معلماش عاشقشن و هر کاری تو مدرسه بخوان انجام بدن اولین گزینه پسر من انتخاب میشه،هر جا هم میریم وقتی پسرم میبینن میگن چه بچه ی مودب و باهوشی چون اطلاعات عمومیش در رابطه با فضا و موضوعات علمی خیلی زیاده و خیلی قشنگ حرف میزنه خلاصه اینکه پسرم همه چیز تمومه و همش نگرانم اتفاقی براش بیوفته،بعضی وقتا که باهام حرف میزنه بغض میکنم و گریم میگیره نمیدونم چیکار کنم که این فکرا از سرم بیرون بره،ذکری چیزی هست که برای پسرم بخونم؟البته هر روز بعد از نماز صبح سه بار آیه الکرسی رو به نیت سلامتی خانوادم میخونم،همیشه دعا میکنم من قبل از عزیزام بمیرم و داغ هیچکدوم نبینم چون اصلا طاقتشو ندارم،ببخشید طولانی شد ممنون میشم راهنماییم کنین🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #ایده_معنوی_اعضا ‌

💌 نمازی فوق العاده از امام سجاد(ع) که حتی استاد رفیعی هم ازشون حاجت گرفتن ، برای باردارشدن،صاحبخونه شدن ،شغل عالی،ازدواج فرزند و....هرحاجتی جواب میده 🤲 🔰روش انجام نماز: 🔻دو ركعت نماز ،در ركعت اوّل بعد از سوره حمد ،سوره الرحمن 🔻در ركعت دوم بعد از سوره حمد، سوره مبارکه حشر رو میخونید 🔻بعد از نماز دقیقا ۱۰۱مرتبه ذکر زیر رو میگید‌👈اَسْتَخيرُاللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً في عافِيَةٍ 🔻۱۱۰ مرتبه هم ذکر زیر: الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ فَرَجَنَا بِهِم‏ 🔻بعد از نماز هم دعای هفتم صحیفه سجادیه رو میخونید: يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ ، وَيَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدائِدِ ، وَيَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلىٰ رَوْحِ الْفَرَجِ،ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعابُ ، وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبابُ ، وَجَرىٰ بِقُدْرَتِكَ الْقَضاءُ ، وَمَضَتْ عَلىٰ إِرادَتِكَ الْأَشْياءُ،فَهِىَ بِمَشِيئَتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ ، وَبِإِرادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ ، أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ،وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِمَّاتِ ، لَايَنْدَفِعُ مِنْها إِلّا ما دَفَعْتَ ، وَلَا يَنْكَشِفُ مِنْها إِلّا ما كَشَفْتَ،وَقَدْ نَزَلَ بِى يَا رَبِّ ما قَدْ تَكَأَّدَنِى ثِقْلُهُ ، وَأَلَمَّ بِى ما قَدْ بَهَظَنِى حَمْلُهُ ، وَبِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَىَّ، وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَىَّ ، فَلا مُصْدِرَ لِما أَوْرَدْتَ ، وَلَا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ ، وَلَا فاتِحَ لِما أَغْلَقْتَ،وَلَا مُغْلِقَ لِما فَتَحْتَ ، وَلَا مُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ ، وَلَا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ، فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَافْتَحْ لِى يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ؛ وَاكْسِرْ عَنِّى سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ،وَأَنِلْنِى حُسْنَ النَّظَرِ فِيما شَكَوْتُ ، وَأَذِقْنِى حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِيما سَأَلْتُ، وَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنِيئاً ، وَاجْعَلْ لِى مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً، وَلَا تَشْغَلْنِى بِالاهْتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ ، وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ ،فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بِى يَا رَبِّ ذَرْعاً،وَامْتَلَأْتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلَىَّ هَمّاً ، وَأَنْتَ الْقادِرُ عَلىٰ كَشْفِ ما مُنِيتُ بِهِ،وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فِيهِ ، فَافْعَلْ بِى ذٰلِكَ وَإِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ، وَذَا الْمَنِّ الْكَرِيمِ، فَأَنْتَ قادِرٌ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ🌱 📘منبع:نماز آیت الله سید محمد سجادی اصفهانی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به گلی جان وخواهران عزیز درمورد خواهری که میخان اربعین برن کربلا من خودم ۵بار رفتم کربلا اربعین مشکلات خودش روداره مخصوصا بچه همراهت باشه ولی شورونشاطی داره که باید بری وخودت حسش کنی الان توگرما یکم شرایط سخت تره بچه بی طاقته من خودم امسال دودلم بخاطر گرما جا گیرید شلوغه غذاگرفتن شلوغه همه اینا به کنار فقط گرماش غیرقابل تحمله حالا شما اگرتصمیم تون جدیه میتونین هتل بگیرین اذیت نش بچه ها اول ماه صفربرین که زیارت گیرتون بیاد دهه دوم شلوغ میشه درمورد خواهری که شوهرش خیلی بددهنی وخودش وپسرش خسته شدن خواهرم منم اوایل ازدواجمون خیلی سختی کشیدم خیلی بداخلاق باخودم باخانواده پیش داییم هم مینسشتم ناراحت میشد بعددوسه سال خوب شد الان همه میدونن که بدون نظر من آبم نمیخوره خودم فکرش میکنم انقد حرص میخورم میدونم اونموقه خودم مقصر بودم چون هیچی سرم نمیشد بدم میومد ازش وقتی میرفت سرکارچقد خوشحال بودم اونم یه مرد عاشق که منم پرت فقط ناراحت چرا درسم ول کردم بعدش به خودم آمدم به زندگی چسبیدم دیدم چقد حرف گوش کن سربراه شد بنده خدا همش میگفت برودرست ادامه بده دیگه حوصله نداشتم من نمیدونم مرد شما چطوریه یا شما چطورین ولی میدونم یک خانم اگر زرنگ باشه سیاست داشته باشه سخت ترین مردو میتونه رام خودش کنه با عشق ودوست داشتن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام دوستان درمورد #چالش نمک نشناسی من ۹ ماه نامزد کردم هر دفع میومدیم عقد وعروسی کنیم مشکل پیش میومد ونمیشد تا اینکه من یک ماه پیش متوجه شدم کیست دارم وباید عمل کنم وهورمون درمانی بشم چون بر اثر اختلال هورمون مشکل داشتم تواین ۹ ماه من هیچ گونه بی احترامی بهشون نکردم سخت نگرفتم وزیادم ازش انتظار نداشتم پدرشون به رحمت خدا رفت منم بخاطر مرگ پدرش دیگه زیاد انتظاری نداشتم وکلا داشتم باهاش کنار میومدم ولی وقتی متوجه مشکلم شدن حتی یک ماه نیست مشکل دارم حلقه پس گرفتن ونامزدی بهم زدن اصلا نموندن ببینم مشکلم چیه وچطوری رفع میشه تا متوجه شدن رفتن که رفتن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه سلام خوبین ان شاءلله عزاداری‌ هاتون قبول باشه.. راستش من امسال به امید خدا میرم دوره اول دبیرستان و انتخاب رشته ریاضی، یک مدرسه پیش ثبت نام کردم و از هرکسی که تا الان پرسیدم گفتن از همه نظر خوبه فقط شرط اصلیش برای سهمیه دارها هستش و اونایی که امتیاز دارن ظرفیتش رو هم برای این رشته متاسفانه نمی‌دونم شرایط علمی و امتیاز ۸۰۰ و خورده ای هم دارم، این رشته رو هم الف آوردم و معدلم ۱۹/۵ شده، امتیازات قرآنی هم دارم سهمیه هم یجورایی دارم ولی به علت اینکه مدرکش هنوز صادر نشده فایده ای نداره خواستم بگم با این چیزایی که گفتم امیدی هست که بشه ثبت نام قطعی رو انجام داد؟ و سوره ای چیزی هست که رد خور نداشته باشه تا بخونم که ان شاءلله بشه ثبت نام قطعی در این مدرسه انجام بشه؟ من خودم چند تا نذر کردم ولی همش احساس میکنم ظرفیت پر میشه و به من نمیرسه بیشتر نگرانیم به خاطر پدر و مادرمه که خیلی تلاش کردن و اذیت شدن تا تونستن از طریق سایت پیش ثبت نامم کنن نمیخوام همه اینا از آخر پوچ بشه و هدر رفته باشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿