eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برای راضیه خانم مادرمحمدحسین مینویسم نتونستم هیچی نگم آخه خواهرعزیز آدم بایدجلوبچه ی خودش هم حجابش ورعایت کنه چه برسه به دوست پسرتون حتماً لباست مناسب نبوده بچه هم توسن بلوغ بوده وت..حری..ک شده پس اینجا ناراحت نشی ازحرفم ولی مقصرخودت بودی هرچقدرکه شمادلتون پاک باشه واون پسرومثل پسرخودتون بدونیدولی اشتباهه اون محرمت نیست اگه بودکه بهت پیام نمیدادبگه عاشقتم😂وای خدابخیرکنه درسته ازنظردین اسلام پدروبرادروپسرودایی وعمو محرمن ولی جلو ایناهم نبایدلباس نامناسب بپوشی بخداگناهه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🌸 اختر هستم
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸 اختر هستم
چه دنیای بدی...ولی چقدر خوب که تو پیشمی..صدای مهین بود که دنبالمون میگشت و هیچ چیز تو اون زمان نمیتونست به اندازه اون مزاحم باشه و اومد داخل و گفت:همایون خان دیگه باید راه بیوفتیم من نمیتونم اینجا بمونم دارم خفه میشم... اونشب رو اونجا موندیم من و همایون بودیم که خواب نداشتیم اونشب خیلی سخت بود که فاطی خانم مرده بود ولی خیلی هم قشنگ بود، تو آشپزخونه زانو غم بغل گرفته بودم و از پنجره ماه رو نگاه میکردم صدای منو ترسوند ولی همایون بود...تو چشم هام خیره شد و گفت:چرا نمیتونم اروم بگیرم چشم هامو که میبندم تو میای تو ذهنم..تو یذره بچه داری با من چیکار میکنی؟ زیر لب چیزی گفت و رفت تو اتاق من که از حرفهاش چیزی نفهمیده بودم تمام مسیر تا تهران رو سکوت کردیم و فقط مهین بود که هراز گاهی گریه میکرد و از خاطرات فاطی خانم میگفت...عصر نشده بود که رسیدیم تمام راه رو منتظر بودم تا چیزی بگه ولی حرفی نزد...به محض ورودمون به باغ پیاده شد و رفت سمت عمارت منم تو آغوش پر مهر مصی خستگی در کردم... نمیدونم چرا همایون نگاهشو از من میدزدید دو روز گذشته بود ولی حتی بیرون هم نیومده بود فقط باقر اومد و گفت اقا رفت...از پشت پنجره فقط دور شدن ماشینشو نگاه میکردم رفت و منو با هزار فکر و خیال اونجا تنها گذاشت روزهای تلخی بود از فرداش معلم میومد و هر روز یکساعت باهام درس کار میکرد زمستون رسید و دیگه نزدیک بهار بود ولی خبری از همایون خان نبود دیگه میتونستم اسم بقیه رو بنویسم و کتاب بخونم باقر و من با هم مینوشتیم و کتابهای ریحان رو میخوندیم با اصرار زیاد بابا و مصی رفتیم کلاس خیاطی ثبت نام کردم لیلا خانم دهتا شاگرد داشت خداروشکر انقدر پارچه تو خونه داشتیم که جز پول آموزش خرج دیگه ای رو دستشون نزارم...چندماه میشد که همایون خان رو ندیده بودم برای تعطیلات عید عمه گلثوم و فریبا قرار بود بیان پیش ما چون ما که نمیتونستیم بریم خوشحال بودم که میان و به یاد قدیم ها دور هم بودیم ناخواسته دوباره افکارم رفت سمت زنعمو و علی ولی جدایی از علی خیلی هم بد نبود خدا ز حکمت ببند دری به رحمت گشاید در دیگری...هر روز ظهر میرفتم کلاس ناهار میبردم تا شروع کلاس تو سفارشات لیلا خانم کمکش میکردم و یه حقوق ناچیز بهم میداد خیلی تو خیاطی مهارت داشتم انقدر کارم تمیز و خوب بود که از شاگردهاش جلو زدم و با خلاقیت خودم لباس میدوختم دیگه هر روز یه دست میپوشیدم و برای خودم کیف پول داشتم اوایل خجالت میکشیدم تنها برم حتما باید باقر منو میرسوند ولی دیگه برام عادی شد...عید از راه رسیده بود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
خواهر عزیزم وقتی میبینی کسی اذیتت می‌کنه .دلتو می‌شکنه برای چی میری خونشون .براخودت ارزش قائل شو .رفت وامدت رو کم کن وقتی جایی آرامش نداری یا کسی باعث میشه تحقیر بشی پس نباید بری اونجا .عزیزم وقتی خودتو می‌ندازی تو دست وپاشون معلومه بی ارزش میشی‌.پول دارن که دارن برا خودشون دارن .شما مگه نوکر سی که بری بچش ببری کلاس .اره اگر ازت تشکر میکرد باهاتون مهربون بود عیبی نداشت ولی نه اینجور که کوچیکت میکنن.وقتی آدم خودش برا خودش ارزش قائل نشه دیگه از دیگران چه توقعی داری.شما زیادی خوبی کردی اونا شعور ندارن .چشم ورو ندارن .پس یکم عزت نفس داشته باش.اعتمادبنفست ببر بالا .نشین غصه بخور .به خدا توکل کن از خدا بخواه کاری کنه که وضع مالیتون بهتر بشه .رابطه رو کمتر کن تا بیشتر قدرتو بدونن .این محبتا رو به شوهرت وبچت بکن که نتیجه میده ..قرآن بخوان .باخدا حرف بزن .درست کارمند نیستی وشما هم به اندازه خودت ارزشمندی .یه خانم خوب و مهربان .مطمئن باش خدا جواب خوبیهات میده .غصه نخوریا خواهر عزیزم .وقتی خداروداری غم نخور .از زندگی شوهرت .وبی پولیتون براشون تعریف نکن.احتمالا چون دارا هستن میترسم شما حسرت بخوری وشمارو کمتر از خودشون می‌دونن...خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند ..خودتو دوش داشته باش.شما بااین مهربونیت بهترینی..انشالله به حق امام حسین خدا بهت عزت و سربلندی وثروت وتن سالم بده..انرژی مثبت به خودت بده ..فدات @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پاسخ اعضا ب چند سوال ‌
سلام گلبرگ جان ان شاالله خدا هرچه میخوای بهت بده درمورد اون دوست عزیزی که گفتن شوهرم هرچه کار میکنه کم میاریم هرروز دعای اللهم اغننی بحلالک وان حرامک بفضلک امن سواک بزنید گوگل دعا با حرکاتاش خوب بالا میاد همیشه اینو بخون وبهش اعتقاد داشته باورت نمیشه روزق روزی میاد برات ونمیدونی از کجا میاد من خودم مجردم اینو تو قنوت نمازم همیشه میخونم رزق روزیم رو خدا خودش میرسونه قربونش برم باید به این دعا اعتقاد داشته باشی من بهش خیلی اعتقاد دارم شما هم امتحان کنید ❤️❤️ وخواهر عزیزی که گفتن به خواهرات که پول دارن کمکشون کردی وخیلی اذیتت کردن خواهر خوبم یعنی من نمیدونم چی بهت بگم به خدا موندم توش اخه چرا پولات خرج خواهرات میکنی که خودشون دارن وکارمندن بعد هم گفتی پنهانی بعضی مواقع کمکشون کردم بدون اجازه شوهر گناه محسوب میشه تورو خدا یه کم جنبه داشته باش ببخشید معذرت میخوام میگن خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کنید تورو خدا به زندگیت برس اگه همون پولاییکه به خواهرات میدادی پس انداز میکردی الا وضعت این نبود چرا تو باید بچشو ببری مدرسه عجب رویی داره این خواهرت بگو منم زندگی دارم بیکار نیستم اگه بهشون بی محلی کنی اونام دیگه ازت سو استفاده نمیکنن رابطتو باهاشون کم کن اگه گفتن بیا بریم مسافرتی جای بگو من کار دارم نمیتونم بیام نترس نه گفتن رو یاد بگیر خواهر گلم برو یه هنری چیزی یاد بگیر چه میدونم خیاطی بافتنی واشپزی کیک پزی واگه نمتونی بری کلاس تو گوشی کانال هست برو یاد بگیر خواهر از مهربونی شما سو استفاده میکنند به نظرم به اینا نباید بگی خواهر ان شاالله خوشبخت بشی وزندگیت پراز ارامش اسمم باشه دختر لر☺️☺️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii در مورد این خواهرمون که گفتن دوتا خواهر داره که کارمندن و وضع مالیشون نسبت به ایشون خیلی بهتره و
سلام و عرض ادب خدمت مدیر محترم کانال و دوستان عزیز در مورد این خواهرمون که گفتن دوتا خواهر داره که کارمندن و وضع مالیشون نسبت به ایشون خیلی بهتره ولی همیشه از این خواهرشون سوء استفاده میکنن و از دشمن هم براش بدترن: خب خواهر من نکن، نکن این کارها رو، نکن. چرا برا خودت ارزش قائل نیستی؟ فرقی نمیکنه خواهر آدم باشه یا فامیل یا همسایه، وقتی میبینی دارن بی ارزشت میکنن و تو رو پیش دیگران خورد میکنن و موقعی که احتیاج دارن اونم با منّت میان طرفت؛ تو هم سعی کن مثل خودشون باهاشون رفتار کنی مگه تو چیت از اونا کمتره؟ خوبه مال یه پدرمادرید. منم همین بلا از طرف خواهرام سرم اومده که میگم. از من خیلی دیر شد و هر چند که رابطه رو باهاشون تقریبا قطع کردم ولی نابودم کردن و روح و روانم رو آزردن. چون اونا موذی بودن و تا وقتی که نیاز داشتن و محتاج بودن، از سادگی و بهتر بگم سالمی ما استفاده کردن و تا میتونستن سوء استفاده کردن و حالا که بچه هاشون بزرگ شد و وضع مالیشون خوب شد و پولدار شدن و به اصطلاح خرشون از پل گذشت دیگه قید پدر مادر و خواهر رو زدن و مثل غریبه ها رفتار کردن. ولی شما هنوز وقت دارید، یه کم به خودتون بیایید. سواد و شغل ندارید که مهم نیست، همه دنیا که سواددار و شاغل نیستن. ولی شعور که دارید، نذارید به شعورتون توهین کنن، حالا که متوجه شدید و فهمیدید که ظاهر و باطنشون چیه فکر خودتون رو بکنید. (و اینکه من تحصیلات دانشگاهی بالا داشتم، و خواهرام در حد ابتدایی و راهنمایی، پس ببین ربطی به سواد و پولداری و شغل و مقام نداره.‌) مشکل اینجاست که اونا ذاتشون شیطانیه که حتی به خانواده خودشونم رحم نمیکنن، دیگه چه برسه به دیگران. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
‌‍‌‌**دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii **
سلام خیلی دلم گرفته درمورد چالش ثروتمندان یه چیز دیگه هم میخوام بگم درمورد زندگی پدرو مادرم میگیم پولدارا درد مریضی بچه دارن آره فقیر ها هم همین مشکل دارن ولی سنگین تر برادرم چند ساله مشکل اعصاب و روان داره تو بیمارستان بستری میشه پدرو مادر پیری دارم که بخاطر بستری کردن برادرم پول نزول کردن العان هرچی تلاش میکنن نمیتونن بدن ۶۰۰ ملیون بدهکار شدن این یه غصه اشون و بعداز اون دیگه پولی برای بستری کردن برادرم ندارن و برادرم از خونه رفته تو کوه آواره هست این مشکل دوم اگر پدرو مادرمن پولدار بودن اول پول برای بستری بچشون نزول نمیکردن دوم میبردن میدادن یه مرکز نگهداری ماهی ده ملیون میدادن هر از گاهی میرفتن می‌دیدنش العان پدرو مادرم پول ندارن که بدن مرکز برادرم نگه داره شبانه روز درحال کارکردن هستن تا بدهیشون بدن نمیتونن از یه پیرمرد هفتاد ساله چه توقع ی هست از اونطرف برادرم رفته کوه بدون آب و نون تو این گرما مادرم همش تو خونه میشینه مادرم خیاط هست ببینه کی میاد یه جانوشابه آب بده بهش پولدار باشی دردت آسون تره حتی مریضیش ولی وقتی فقیر باشی مثل پدر و مادرمن هم باید درد مریضی بچت تحمل کنی هم بی پولی پدرو مادرم زیر بار این غم نابود شدن و هیچ راهی هم ندارن کاش اونا هم با وجود مریضی برادرم پولدار بودن حداقل العان مجبور نبودن تنها داراییشون که خونشون بفروشن بعدم معلوم نیست که کجا بخوان برن زندگی کنن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii دوتا کافی نیست