دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام بزرگوار
ممنون از کانال خوب و عالیتون🌹🌹🌹
راجب چالش تو دلی
من 12 سالم بود (30 سال پیش) جزء 1 قرآن حفظ کردم و تو مسابقه حفظ برنده شدم . جایزه مسابقه مشهد رایگان بود.ولی هر چی به بابام التماس کردم اجازه نداد برم 😔😔
چون من دختر اول خانواده بودم و بابام خیلی دوستم میداشت.
گفت خودم میبرمت مشهد زیارت امام رضا(ع)
بابام هشت تا بچه داشت تازه بابابزرگ و مامان بزرگم هم با ما زندگی میکردن و من میدونستم با حقوق کارمندی نمشه مشهد رفت.
خیلی گریه کردم و التماسش کردم ولی فایده نداشت. من هم که خیلی ناراحت بودم و دلم شکسته بود دیگه نتونستم قرآن حفظ کنم .
الان آرزوی اینکه حافظ قرآن بشم به دلم مونده و چند سالیه که دوباره حفظ رو شروع کردم ولی خیلی خیلی سخته آدم بخواد سن 42 سالگی حافظ قرآن بشه .
حافظه ام خیلی ضعیف شده و فکر و مشغله بچه ها (4 تا بچه دارم ) خیلی زیاده
ومن نمیتونم مثل 30 پیش قرآن حفظ کنم.
ولی نا امید نبستم و الان جزء 3 رو دارم حفظ میکنم.
از همه عزیزان گروه خواهش میکنم برام دعا کنید 🌹🌹🌹
در ضمن یکی دیگه آرزو هم دارم که برم مکه و زیارت خونه خدا نصیبم بشه.
ان شاء الله خدا تا پیر نشدم به آرزوم برسونه .
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خدمت دوست عزیزی که گفتن اگه پاکن داشتن حیانت دوساله پیش همسرش رو پاک میکرو
دوست عزیز ایکاش بود ولی خوب نیست ونمیشه اما شما میتونی ببخشی الان دوسال گذشته وهنوز شمارو درگیر نگه داشته
دلت به حاله خودت بسوزه که داری روزهایی با شک وشبه به قوله خودتون می گذرونید حیفه به خدا که حیفه آدم روزهاش این مدلی طی شه میدونم که فراموش نمیشه اما میشه ازش گذشت به امید روزی بهتر
من خودم کلکسیونی از حیانتهای همسرم رو دیدم وتحمل کردم از زمانی که تازه ۶ماهه تازه عروس بودم تا الان که ۱۸سال از زندگیمون میگذره آنموقع به خاطرش حتی زندانی هم شد اما چه میشودکرد
بلا وپایین روزگاره باید گذشت کرد
هیچکس تو زندگیش تو رفاه کامل نبوده ونخواهد بود پس بازم شکر که هنوز بازم همو داریم وکنار هم هستیم
آره من از همه اون زنهایی که یه روزی رو باهمسرمن گذروندن وحالا به هر نحوی باعث دله سوختم شدم گذشتم اما من گذشتم ومیگذرم
خدایی هم در کاره من بخشیدم تا سبک بال باشم واسوده
گلیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام
خدمت دوست عزیز که از گرانی واجاره نشینی خسته شدن
دوست عزیز شما اول بای توکلت به خدا باشه وقدم دوم درآمد ماهیانه تو درست بدونی و بعدش طبق همون برنامه بریزی طبق نیازهات جلو بری وخرید کنی وحتی پس انداز
اول چیزهایی که در اولویت هستن مثله وام یا کرایه خونه بعدش مواد غذایی آشپزخونه به اندازه وترجیحا موادی که ماندگاری بالاتری دارن بعدش قصدهای خونگی خورده خرج ودر آخر مبلغی پول که باهاش تا پایان ماهتون سپری بشه
منکه این مدلی زندگی میکنم همه چیز طبق یه برنامه ریزی هست اما گاهی موردی پیش میاد که هزینه بر هست وپولی نیست اینجا دیگه چون بقیه سرجاشون هست کمتر خودشو نشون میده ومیشه حلش کرد
البته گاهی هم کلاه به کلاه میکنم اینطور که اگه ماهی خیلی دستم تنگ باشه ودرامد کم یکی از قصدهای واجب رو پرداخت میکنم واون که از اهمیت کمتری برخوردار هست میمونه برای ماه بعد این درصورتی هست که هرماه خوش حسابی میکنم واین کلاه به کلاه در سال شاید دوسه بار کلا انجام بدم
گلیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خدمت دوستان مجازی
خدمت خانوم ۲۵ ساله که همش دلش پیش مامانش و دلسوزی زیادی میکنه به مادرش
عزیزم به این فکر کن که مادرت هم مثل همه ی آدما خدا رو داره
میگن خداوند سنگ بغلِ شیشه نگه میداره
این یعنی اینکه هواسش به همه جا هست
بیخودی آنقدر نگران مادرتون نباشید همین اندازه که میتونید بهش سر بزنید و دستشو بوس کنید و کارهاش انجام بدید خوشحال که بشه کلی برای شما حسنه داره
مادرتون ازتون رااضی باشه کافیه
شوهر هم جایگاه خودشو داره که احترام به شوهر هم خیلی سفارش شده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#پاسخ_اعضا
سلام گلی جون در مورد چالش پاک کن اگر یه پاک کن داشتم از سال 1398 به بعد را پاک میکرد م چون این چند سال رنگ آرامش دیگه ندیدم کاش میشد پاک میکردم این روزگار خسته کننده را 🥺🥺
سلام. درمورد چالش اسم تو گوشی همسرم اسمم گذاشته بانو ولی توخونه ۱۱۰و سرهنگ هستم😁 جدیدا هکر هستم چون چند وقت پیش گوشیشو هک کردم😐😁
درمورد چالش پاک کن هم دلم میخواست خاطرات تلخ گذشته و مرگ مادرم رو پاک میکردم. دلم برای مادرم خییییلی تنگ شده برای همه ی مادران عزیزی که دیگه بینمون نیستن یه صلوات ختم کنید😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
درمورد چالش تو خواب حرف زدن باید بگم که منو خواهرم خیلی تو خواب حرف میزنیم بااینکه عروسی هم کردیم ولی باید بگم تازه بدترم شدیم. یه دفعه یادمه خواهرم پای مادرمو گاز زد مادرم تو خواب پرید بالا حالا نگو خواهرم داشته تو خواب ساندویچ میخورده پای مادرمو که پیشش خوابیده بود گاز زده😆 خودمم که بیچاره شوهرم از بس تو خواب بیدارش کردم که واااای این کیه دزد اومده یا اینکه وااای بچه را مواظب باش یا واااای سووووسک بکشش تازه شوهرمم همکاری میکنه یه دفعه گفتم سوسک اونم رفت دمپایی آورد میگفت کو؟😆 بعد میفهمیدم خواب دیدم اما خداییش هنوز منو کتک نزده فقط غر زده خدا کنه دیگه خواب نبینم هم خودم اذیت میشم هم شوهرو بچه هام تصمیم گرفتم برم جدا بخوابم بیشترم تابستونا این اتفاق برام میفته متاسفانه درکل بگم اصلا خوب نیست امیدوارم براتون اتفاق نیفته😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون میگه
سلام
ماه رمضان امسال من ودخترم رفتیم خونه مادرشوهرم
دوتا مون روزه بودیم مادرشوهرم بشقاب تخمه را گذاشته بود جلوش تند تند می خورد یهو زنگ خونه را زدن گفت پاشم تخمه ها را بردارم دخترم روزه اس یهو دلش می خواد من ودختر بهم نگاه کردیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از تبلیغات من
873.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏃♀🏃♀خانمها مژده مژده📣📣
یه کانال آوردم براتون پر از #غذاهای_نونی و#خورشتیه خوشمزه 🌜🌜
پیوی درخواست کرده بودین منم لینکشو گذاشتم😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3910533970C3f0637cc82
آموزش انواع #خورشت#آش#مرغ وماهی🍛
#نکات_رژیمی_لاغری🍊🍐
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸 اختر هستم
چشم های مصی گرد شد و گفت:وای باورم نمیشه خداروشکر من فقط تنها غصه ام این حال خراب اختر بود، من میدونم که فقط کنار تو خوشبخت میشه...حالا که اون فامیلای بدرد نخورش میان بزار از حسادت بترکن و ببینن دختر من خانم کدوم عمارت شده و با دست به عمارت اشاره کرد...اشکشو پاک کرد و با غرور گفت:زری عفریته هم میاد ببین چه حسابی بهش بدم میخوام با چشم هاش ببینه دختر من لایق همایون خانه...با چشم و ابرو ازش خواستم جلو همایون کوتاه بیاد...همایون محکمتر از اونی بود که بخواد خجالت بکشه و گفت:مصی خانم من همه جوره کنارتونم از مالی گرفته تا عاطفی و هر چیزی، شما خانواده جدید منید سفره شما انقدر به دلم میچسبه و مزه داره که نمک گیرتون شدم...دست باقر رو میگیریم میزارمش مکانیکی تا برای خودش کاره ای بشه...اون کوچولوها تا هرجا بخوان درس بخونن من هستم و اختر هم که مالک همه چیز منه د گفت:و این فسقلی وارث اسم و ثروت منه...مصی نگاهی به شکمم و بعد به صورتم کرد متوجه نشده بود شایدم گیج شده بود...
مصی چشم به لبهای من دوخته بود همایون ازمون فاصله گرفت و به طرف باقر و اشپز رفت...نمیدونستم چطور بگم و اصلا چی بگم...مصی گفت:منظور همایون چی بود فسقلی کیه؟سرمو پایین انداختم و گفتم:مامان دکتر گفت من...ولی توان گفتنشو نداشتم دستهام میلرزید...مصی آروم گفت:اختر تو چی نکنه مریضی چیزی داری؟ نگاهش کردم چقدر نگران بود دوباره گفتم:دکتر گفت من...ولی بازم نتونستم پشتمو بهش کردم و با عجله گفتم من حامله ام...چشم هامو بسته بودم و تکون نمیخوردم...مصی منو به طرف خودش چرخوند و تکونم داد و گفت:تو حامله ای؟یبار دیگه بگو؟
جرئت نگاه کردن تو صورتشو نداشتم گفتم:دکتر گفت...
مصی ولم کرد و بلند خندید و گفت:از کی حامله ای مگه تو شوهر داری؟اشتباه به این بزرگی...بزار عقد کنید بعد این حرفارو بزنید...نگاهش کردم و گفتم:مامان من سه ماه پیش صیغه همایون بودم وقتی از ده برگشتم اتفاق افتاد...من روز به روز چاق نمیشدم بلکه داشتم...بین حرفم پرید و گفت:صبر کن با کار و غلط و درستش فعلا کار ندارم دکتر گفت تو بارداری و همایون بابای بچه اته؟-اره مامان مگه من جز همایون مرد دیگه ای هم بوده تو زندگیم...مصی دوبار دور خودش چرخید و زیر لب چیزی گفت و بعد نگاهم کرد و گفت:مطمئنی؟همایون که برگشت کنارمون جواب داد:بله اختر الان سه ماه بارداره، پس فردا حتما میبرمش پیش یه دکتر خوب تا دقیق مشخص بشه...نمیدونم چطور میخواید به اقوامتون بگید ولی من این رو معجزه و لطف خدا میدونم، امیدوارم به اختر سخت نگیرید....
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلااااام
در جواب چالش جدید ک خاطره تو خواب صحبت کردن و ...خواستم بگم ک
داداش من کوچیکتر ک بود ینی ۶ ۷ ساله
ی شب ک همه خواب بودیم دسشویی داشته ب خیال خودش پاشده بره دسشویی😂😂
رفته تو حال بالا سر مامان بابام پایین و روی بابام دسشویی کرده 🤣🤣
حالا بابامو مامانم بیدارشدن بابام غرمیزد مامانم میگفته غرنزن بچه میترسه بابام گفته اخه توهم ک کنار من بودی چرا رو تو دسشویی نکرده رو من کرده😂😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿