دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
سلام گلی عزیز و دختر خانوم پونزده ساله
یک خاطره از همسرمیادم اومد که خیلی قشنگه
میگفت هفت هشت ساله بوده که خواب عمیق بوده که یه دزد میافتد دنبالش ول کن نبوده کتار یه دیوار یه نردبون بوده همسر میره بالا ودزد همچنان به دنبالش میره بالا بعد یه فکری به سرش میزنه سر دزد جیش کنه😂 که جیش کردن همانا وبیدار شدنم همانا😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
✅سلام. در جواب چالش بگم که من دو عمو دارم یکیش ۲۰ یکی دیگشم ۱۸ سالشونه یک شب این دوتا با فاصله نزدیک کنار هم خواب بودن،روبه روی هم بعد عموبزرگه تو خواب ببخشیدها ،یک تف گنده میندازه تو صورت عمو کوچیکه که از خواب میپره یکی میزنه به داداشش که چرا تف کردی تو صورتم اینم از خواب میپره بعد از چند ثانیه از هنگی در میاد میگه داشتم تو خیابون راه میرفتم یهو دیدم ی سگ کشته شده حالم بد شد تف انداختم خورده به صورت تو😑😑😑😑
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
سلام عزیزم خسته نباشید ،من 22سال پیش پسر بزرگم دنیا اومده بود شب سوم بود خواب بودم که خواب دیدم یه خانم قد بلند سیاه لباسش سیا ه خیلی خیلی زشت اومد گفت بچت رو میخام ببرم بچت رو میخام ببرم چند بار تکرار کرد بعد گفت قلقلکت بدم قلقلکت بدم از شدت تر س از خواب پریدم ....وقتی بیدار شدم تا چند وقت تب لرز گرفتم مریض شدم از شدت ترس .
بعد ازاون شب به بعد هم مادرم کل در پنجره ها بست تابستون بود در پنجره ها همه باز کرده بودیم برای هوای خنک
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
سلام به گلی جون عزیزم و همه اعضای کانال
چالش خواب
فقط یکبار این حالتو داشتم اما چندساله هربار تعریف میکنیم کلی میخندیم
تازه زایمان کرده بودم بچه به شدت گریه میکرد همه عاجز بودن منم بی خوابی زیاد داشتم دقیقا توی محرم بود منم شبها سقاخانه داشتم و حسابی خسته میشدم به خواهرزادم زنگ زدم گفتم بیا کمکم بچه روبگیر تامن یک ساعتی بخوابم شب شد خواهرزادم بچه رو گرفت بیچاره خوابش میومد اما برااینکه من بخوابم چیزی نگفت یه ساعتی گذشت منو صدا کرد بهم میگه مامان
توهم زده بود گفت مامان روی دیوار خونه لشکر و سپاه با اسب و پرچم های بلند داره میره منم بلند شدم گفتم لشکر آقا امام حسینه فرش جلو در رو بردار تا بتونن بیان تو خونه و دوباره خوابیدم چند دقیقه گذشت تازه هر دومون فهمیدیم چه توهمی زده بودیم ولی توهم قشنگی بود
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
😍😍😍چالش توهمات خواب😍😍
یبار دوران مجردی من و خواهر کوچیکم ودادش کوچک ترم تو اتاق خابیدیم برادر کوچیکم توخواب حرف میزنه و حتی راه هم میره هرچقد دعا کردیم گفت همین طوره عموم هم اینطور بود
نصف شب مثل اینکه خواب میبینه تو خواب میگه (با حالت ناراحتی و عصبانیت ) مامان نگاه کن فاطمه نمیزاره بخابم همش اذیتممیکنه منم غرق خواب بخدا روحم خبر نداشت مامان ساده لوحم فکرمیکنه اذیتش کردم و خودم و ب خاب زدم همچین با ی چک ابدار زد تو سرم گفت ذلیل مرده چرا نمیزاری دادشت بخابه منو میگی 😱😱😱😱😱داشتم سکته میزدم گفتم چی شده گفت اینطور گفتم اخه زن حسابی مغزموترکوندی خواب دیده نصف شب خودش از کارش انقد خندید کنگو منم ی کتکنوش جان کردم 🤣🤣🤣🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_توهمات_خواب
درمورد چالش تو خواب حرف زدن باید بگم که منو خواهرم خیلی تو خواب حرف میزنیم بااینکه عروسی هم کردیم ولی باید بگم تازه بدترم شدیم. یه دفعه یادمه خواهرم پای مادرمو گاز زد مادرم تو خواب پرید بالا حالا نگو خواهرم داشته تو خواب ساندویچ میخورده پای مادرمو که پیشش خوابیده بود گاز زده😆 خودمم که بیچاره شوهرم از بس تو خواب بیدارش کردم که واااای این کیه دزد اومده یا اینکه وااای بچه را مواظب باش یا واااای سووووسک بکشش تازه شوهرمم همکاری میکنه یه دفعه گفتم سوسک اونم رفت دمپایی آورد میگفت کو؟😆 بعد میفهمیدم خواب دیدم اما خداییش هنوز منو کتک نزده فقط غر زده خدا کنه دیگه خواب نبینم هم خودم اذیت میشم هم شوهرو بچه هام تصمیم گرفتم برم جدا بخوابم بیشترم تابستونا این اتفاق برام میفته متاسفانه درکل بگم اصلا خوب نیست امیدوارم براتون اتفاق نیفته😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿