eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
630 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خانم باقری عزیز... درباره چالشی که گذاشتید.. این خاطره برای سال ۱۳۷۵ هست... مادر شوهر من سال قبل از ازدواجم یعنی سال ۷۱ به رحمت خدا رفته بودند. همسرم و خانوادشون خیلی مقید بودند که حتما پنجشنبه ها سر مزارشون برن.ما هم هر وقت میومدیم قم، میرفتیم دنیال خواهر شوهرام و باهم میرفتیم گلزار.طبق معمول اونسری که رفته بودیم تعدادمون بیشتر بود و به سختی تو ماشین بودیم موقع برگشت من که صندلی جلو ماشین بودم دیدم که خواهر شوهرمم اومد سوار بشه.پیش خودم گفتم زشته من جلو باشم و اون بزرگتره بیاد جلو سوار بشه در ماشینو که باز کردم و اصرار کردم اون بیاد جلو یهو دیدم گردنبندم که اونزمان هم به موقعش خودش خیلی سنگین و حسابی بود افتاده تو خیابون کنار در ماشین.حالا نگو قفل گردنبندم خراب شده بود..منو میگی یهو هول شدم و برداشتمش و رفتم صندلی عقب ماشین نشستم.بعد اون یکی خواهر شوهرم گفت این چیه دستته؟؟ گفتم افتاده بود رو زمین برداشتم😳. هنوزه هنوزه هر وقت یادش میوفتم مو به تنم سیخ میشه میگم واقعا خدا چه لطفی در حقم کرد. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام دوستان مجازی 🌺🌺🌺در جواب خانمی که گفتن ۳۲ هفته بارداره وزن بچه پایین من خودم بارداری دومم دوهفته تا زایمان وزن بچه خیلی پایین بود دکترم برام مولتی ویتامین خارجی نوشت البته غذاهای ارگانیک ومقوی هم میخوردم وقتی بچم دنیا اومد سه ونیم بود البته زیر نظر پزشکتون مصرف کنین انشالله به سلامتی زایمان کنین🐥🐣🐥 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همگی 🌺🌺🌺 در جواب اون خانمی که گفتن اندازه موی سرتون حیانت دیدین خواهر منم زندگیش مثل شمابود حیانت دست بهزن بددهن شوهرش خواهرمو جوری میزد که استخون هاشو میشکوند لباساشو پاره می‌کرد تا نتونه جایی بره کسیو نداشت که از ش حمایت کنه یه روز از خونش فرار کردو اومد خونه ما خواهرا .اول ازش شکایت کردیم مهرشو گذاشت اجرا وقتی مامور براش احضاریه برد شوکه شد حق طلاقشو گرفتیم از ترس مهریه یه کم آدم شد الان زندگیش خوبه خدارو شکر شما هم شکایت کن یکم بترسونش انشالله مشکلتون حل بشه 🌲🌲🌲 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم ایام به کام..🌱 برای اون خانمی که به اسم انتقام داره خودشو آخرتش رو نابود میکنه😭😭😭 عزیزم آبجی گلم نکن این حیانت رو به شوهرت نمیکنی به خودت داری میکنی.. تو این دنیا اگر هر کسی بخواد گناه رو با گناه جواب بده ، دزدی رو با دزدی دروغ رو با دروغ تهمت رو با تهمت حیانت رو با حیانت و... که جای بسیار کثیف و غیر قابل تحملی خواهد شد🤧 عزیزم تو با خدا معامله کن.. همین امروز توبه کن و این رابطه سراسر گناه رو تمومش کن و به خدا بگو من بخاطر خودت گذاشتم کنار خودت به دل پریشانم نگاه کن دعا کن برای شوهرت و خودت و بچه هاتون دعا کن زندگیتون سراسر عشق بشه و امید🍃🍃 و بدون هیچ کاری برای خدا نشدنی نیست... به خدا اعتماد کن🤍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پاسخ به این سوال..👇 سلاااام مخصوص به مهربانو جان که با حوصله پیام ها رو میزاره😍خسته نباشی بانو سلام به خانم 39 ساله ایی که دوتا فرزند دارن و از نظر اعتماد به همسرشون 20 20 بودن و همسرشون ازشون سو استفاده کرده بله شما بهترین همسر برای آقاتون بودین جای تحسین دارین و همسرتون بی لیاقتی کرده👌👌 ولی بهتر نبود ریشه یابی کنید مشکل همسرتونو تا اینکه برای اروم کردن دل خودتون با ی پسری اشنا بشین وتوراب..طه باشین واااای برشما که گناه کبیره رو مرتکب میشین و با وجود دوتا بچه که الگوی شما هستن به فکر اینجور انتقامی هستین بخدا اگر جدا میشدی ثوابش بیشتر بود و خیلی بخشید خیلی ببخشید شمایی که میگین ریشه این خیانت ها برمیگرده ب ذات کثیف پدرمادرکه لقمه حرام گذاشتن دهان بچه هاشون منظورتون کیه؟ پدر و مادر همسرتووون؟؟؟؟ آخه شما که طرز فکرتون این چنینه پس چرا خودتون دارین همون گناه رو تکرار میکنید🙄🙄 استغفرالله.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii باسلام در جواب خانومی که برای انتقام از شوهر حیانتکارش با پسری وارد رابطه شده میخوام بگم خواهر عزیز شما خودتو از چاله درآوردی و انداختی تو چاه تادیر نشده رابطه با اون پسر رو قطع کن و توبه کن اگه شوهرت سر به راه شد که هیچ والا صبر کن و پاداش صبرت رو از خدایی که "با صابران" است بگیر. به امید عاقبت بخیری هممون.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خوبید خواهرهای عزیزم و گلی جون درباره سوال خانمی که گفتن پدر شوهرم پول زمین شو گذاشته بانک نمیده به بچه هاش که لازم دارن.. خانم گرامی این چه خواسته غیر معقولی که شما دارید خودتون میگید پیرمرده خوب دیگه نمی تونه کار کنه و مجبوره فکر خودش باشه ان شاالله ۱۲۰ ساله بشن شاید سالهای زیادی عمر کردن این پول هم دادن به شما بعد فردا روزی محتاج کی باشه دست شو جلو کی راز کنه از کی کمک بخواد شما هنوز جوانید و میتونی کار و تلاش کنید و مشکلات مالی خودت رو حل کنید پس توقع بیجا نداشته باشید و پدر شوهرتو نو مجبورنکنید به کاری که دوست نداره ان شاالله مشکل شما هم حل میشه باتشکر از گلی جون من زهرام دختر لر😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام دوستام راجع به چالش گم شده یادم تازه عروس بودم شب بود میخواستم بخوام دیدم يه لنگه گوشوارم شکسته دیگه حال نداشتم ببرم بزارمش سر جاش يه دستمال کاغذی از بغل تخت خواب برداشتم گذاشتمش داخلش بعد هم خوابیدم فردا صبح شد می خواستم برم بیرون خونه را تمیز کردم دستمال کاغذی را که گوشواره توش بود انداختم تو سطل زباله وکیسه را بیرون گذاشتم چند روز بعد میخواستم برم جوشش بدم هرچی گشتم نبودش بنده خدا شوهرم ومامان وباباش کل خونه را گشتن ما اون موقع طبقه بالای خونه پدرشوهرم زندگی می‌کردیم آقا چند روز گذشت پیدا نشد يه شب موقع خوابیدن یادم افتاد ای وای من گوشواره را گذاشتم تو دستمال وصبح بعدش انداختمش تو کیسه زباله @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برای خانم ۱۷ ساله ایی که بعد چند سال دوستی با پسر دم از عشق و این حرفها میزنن پسر دوازده ساله که عاشق شده بوده مگه داریم اصلا پسرها بلوغ فکری و جنسبشون بعد ۱۵ سالگی هست فکر کن خودت ۸ سالت بود عاشق کسی بوده باشی تو کتت میره یه پسر میاد میگه عاشقتم چرا خوش باورین این عاشقتم مثل احوال پرسی روزانه معمول شده واقعی که نیست وقتی به کسی فکر کنی و تصویر سازی کنی ناخوداگاه بهش حس پیدا میکنی ولی ببین شرایطت چجوری تنها بخاطر یه حس عمیق که زندگی شروع نمیکنن صد تا نشونه لازمه که بفهمی طرف واقعا اهل زندگی هست یا نه پسری که سربازی نرفته استقلال فکری نداره توان اداره زندگی نداره چطوری مسئولیت یه دختر را قبول کنه وقتی حرف زدن با نامحرم حرامه واسه همین حسهای کاذب هست یسر برو دادگاه خانواده چقدر طلاق همه هم اول زندگی عاشق بودن پس هوسی که اسمش را عشق گذاشتین همه زندگی نیست @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
_:ابراهیم یه معلم بود ..همین حوالی ..یه نظر شراره رو دید و خواست ما ندادیم یعنی همون موقع مادرت شراره رو خواستگاری کرد منم شراره رو مجبو.ر کردم به شما بله بگه ..همین. ..الانم اون معلم از اینجا رفته. .اصلا شراره اونو ندیده ببین پسرم ..من مادرو رو سیاه نکن من بچمو راضی به ازدواج با تو کردم. بچم حتی تورو ندیده من. ازش بله. رو گرفتم. حالا جلو چشم من رو جگر گوشه من چا.ق..و میکشی. .این انصاف نیست حبیب عصبی بلند شد. . _راه بیافت بریم ! نگران به مادرم نگاه کردم. . مادرم با چشمهای اشک بارش اشاره کرد برم. با گریه راه افتادم پشت سر حبیب ! _:چادرتو پایین تر بکش خوش ندارم کسی صورت زنمو ببینه ! بکش پایین _:چشمم چادرمو با عجله تا جلوی چونم کشیدم بزحمت جلوی پامو مبدیدم ..بلاخره بعد کلی دلواپسی رسیدیم خونه پدرشوهرم تو حیاط،قدم میزد و مشخص. بود منتطر ماست ! تا مارو دید حم.له کرد بهم مشت محکمش نشست رو گردنم و کتفم.حس کردم یه طرف بد.نم بی حس شد حبیب حتی نگفت چرا ؟؟! کفش هاشو از پاش بیرون کرد و به پدرش گفت _:سر خاک ننه بزرگش بود! پدرشوهرم دوباره اومد نزدیکتر . ازش خیلی میتر.سیدم. تو خودم مچاله شدم. _:دفعه آخرت باشه پاتو از در این خونه بیرون میزاری ؟! فهمیدی ؟کسی که با آبر.وی ما بازی کنه حقش مر.گه ..ملتفتی که چی میگم ؟ با گریه باشه ای گفتم و رفتم خونه .. حبیب دراز کشیده بود و سیگار میکشید ... تا منو دید یهو نیم خیزشد _:درو ببند. _:بستم. . _:پرده رو بکش ... خیره شدم بهش ...چند ثانیه مکث کردیم. . _:گفتم پرده رو بکش ... با اینکه میتر'سیدم. پرده رو با دستهای لرزانم کشیدم. کل خونه نمور. .تاریک شد. کم کم سمت اتاق کوچیکم قدم برداشتم. میخواستم حبیب رو نبینم. وقتی میدیدمش بی اختیار میتر.سیدم ..رعشه میگرفتم ..ولی همین که خواستم برم تو اتاقم حبیب صدام زد. _:شراره ؟؟ _:سرجام میخکوب شدم .. _:بلللله ؟ _:بیا پیشم. دراز،بکش ...اون دست کش هایی روی طاقچه رو هم برام بیار ....
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من خیلی از آیندم و شوهری که قراره گیرم بیاد میترسم و یه جورایی نسبت به ازدواج بدبین شدم ..... سلام دوستان کانال ببخشید من دختر ۱۹ سالمه ....خونواده سرشناسی هستیم و خواستگاران خوبی داشتم اما چون ترس از ازدواج داشتم تصمیم داشتم همیشه درس بخونم چون خیلی از زندگی مشترک و مشکلاتی که میتونه برام توی آینده رخ بده ترس دارم مثلا میترسم گیر یه شوهر بد اخلاق و بددهن بیام و خشنونت ،حیانت یا اعتیاد داشته باشه😣😣😣 برا همین بود خواستگارامو رد میکردم که البته الان واسه یه گزینه ی خوب که برام اومده بود پشیمونم خیلی🤦‍♀ خانما لطفا یه چیزی بگید الان من خیلی از آیندم و شوهری که قراره گیرم بیاد میترسم و یه جورایی نسبت به ازدواج بدبین شدم بعضا با فک کردن به آینده همسر آیندم میتونه آدم بدی باشه دچار اضطراب میشم حس میکنم آیندم خیلی مبهمه آخه من نمیدونم چرا به دو خواستگار قبلیم که آدمای خوبی بودن نه گفتم 🤦‍♀ تو رو خدا یه چیزی بگید خیلی میترسم بعضاً دوست دارم بمیرم و ازدواج موفقی نداشته باشم عروسی که میبینم دلم میگیره منم میتونستم خوشبخت بشم ولی چرا خودمو محکوم به تنهایی کردم آخه اصلا نمیدونم😔😔😭😭 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿