برگشتم برم که حبیب رو پشت سرم دیدم از نگاهش. از چشمهاش تر.سیدم. خیلی هم تر.سیدم. عقب عقب رقتم سمت مادرشوهرم. . گوشه لباسشو چنگ زدم _:من ..من. .داشتم می اومدم حرفم رو کامل ادا نکرده بودم که محکم کوب.ید تو صورتم حس کردم گردنم شکست مادرشوهرم منو کشید بغلش. _:هوووی آروم داری چیکار میکنی ؟ باز سگ شد.ی _:این ز نیکه ارزونی خودت روکرد به من _:باید به چه زبونی باهات راه می اومدم ها ؟ همه جوره باهات حرف زدم. باز تو کار خودتو کردی ؟ الان چی بهت رسید از گفتن این خزعبلات جز اینکه یه کت.ک حسابی میخوری ؟ ها ؟؟ اشکم در اومد مادرشوهرم بغلم کرد و گفت _:خزعبلات یا خر یت تو ! چشمم روشن کلاهمو بالا تر بزارم دختر زنی رو گرفتی که بهت گفته بودم مادرش چشمش دنبال زندگی من بود !همین پدر بی عر ضت بفهمه سوسن مادر زنته. ..فکر میکنی چیکار میکنه.چون میدونه سوسن چشمش بهش بوده .میره عشق و حالشو بکنه بهت گفته بودم باید از رو نعش من رد بشی تا با اون دختر ازدواج کنی حالا هم که این کارو کردی.پس من برات مردم. میفهمی حبیب.من مردم از این لحظه به بعد حق نداری منو مادرصدا کنی .مادرت همون سوسن. زندگیت همونا مادرشوهرم گریه کرد. درمونده نگاهش کردم. حبیب کلافه شد اومد سمت مادرش _:یه غل.طی کردم توش موندم ! کلم هوا داشت. دوسال پیش عقل الانمو نداشتم ..وگرنه وقتی خواستی برام زن بگیری میتونستم قبول نکنم ولی نخواستم دلتو بشکنم ..مادر .تو بگو من چیکارکنم .توروخدا گریه نکن دلم مچاله شد. امشب اون همه گریه کردم یک بار بهم نگفت گریه نکنم دلداریم نداد ولی الان طاقت اشک مادرشو نداشت ..چون دوسش داشت.چون دوسم نداشت! مادرش با گوشه روسریش اشکهاشو پاک کرد و گفت _:طلا.قش بده! بزار بره گم.شوو .اگه ذره ای من برات مهمم. حبیب دستشو محکم زد به در آهنی و گفت _:نمیتونم ..نمیتونم _:چرا آخه مگه یه محر میت ساده نیست ؟ عقدش که نکردی _:این خونه رو زدم پشت قبالش ..طلا.قش بدم این خونه رو باید بدم ..از طرفی دو بسته از م.واد بابک رو این خانوم گم کرده. .بابک پو ل اونارو بخواد ..شیدارو هم طلا ق بدم. .میشم آس و پاس دارو ندارم از دستم میره .. مادرشوهرم .رنگش پرید دستشو رو سرش گذاشت _:بدبختم کردی حبیب.!بدبخت حبیب از بازوم گرفت. بریم که امشب باهات خیلی کار دارم حبیب منو داشت میبرد سمت خونه که پدرشوهرم. .سرشو از پنجره بیرون کرد وچیزی گفت که حس کردم دنیا رو سرم آوار شد. ...

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #ختم_یس ✍《سوره یس》را بخواند و زمانے که به [سَلامٌ‌ قَولاً مِن‌ رَبّ‌ الرَحیم]  رسید ، ایه را ۷۳ مرتبہ تڪرار کند و حاجت خویش را از خدا بخواهد سپس سوره را تمام ڪند 📕 منتخب الختوم ۲۲ و ۲۱ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید چیکار کنم.... سلام دوستان خوبین دوساله ازدواج کردم و همسرم اصلا با من صادق نیس یا چیزی رو اصلا نمیگه یا دروغ میگه و همیشه اگه چیزی گفته هیچوقت تحقیر یا تخریبش نکردم ولی طرز فکرش طوریه که نباید به زن چیزی گفت قرار نیس چیزی بدونه و ... حتی با خواهرش عسل خریدن به من میگه از مغازه خریدم حتی زمین فروخته قرار بوده دوباره بخره و اصلا به من نگفته که خریده گفته پولم دست طرف مونده هنوز نداده من پرسیدم از پدرش اون گفت خریده و از اول عروسیمون میگفت بچه میخوام من شرایطشو نداشتم بدلیل محیط جدید و دوری از خانوادم در شرایط روحیه خوبی نبودم و همیشه میگه تو از بقیه خط میگیری اونا اجازه نمیدن بهت بچه بیاری یا دختر خالم طلاق گرفته نمیزاشت من برم میگفت اخلاق عوض میشه اونجا میری یا با فامیل خودشون میرفتم باشگاه میگفت خودت برو با اون میری اخلاقت عوض میشه در حالی که وقتی اخلاقش بده و ناراحتم میکنه من از دستش دلخور میشم که اون به رفتار خودش با من توجهی نمیکنه فکر میکنه حرف ها و رفتار بقیه روم تاثیر میزاره که باهاش سرسنگینم حتی میگه وقتی میری خونه ی بابات هم اخلاقت عوض میشه با همه قطع ارتباط کردم خودش هم اهل رفت و آمد با خانوادم و فامیل هام نیس وقتی هم کسی میا خونمون سرد برخورد میکنه و خجالت میکشم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم ؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #بوسه_بهشت 🍀سلام وعصر بخیر خدمت گلی عزیزم در رابطه با بوسیدن پدر ومادر میخواستم بگم من ۴۸ سالمه وفرهنگی هستم دوتا پسربزرگ دارم وهر زمانی برم خونه پدرومادرم بدون استثنا از روی هردو میبوسم وحداقل هفته ای یکبار یا دوهفته یکبار دستاشون وپاهاشونو میبوسم یه لذت وصف ناپذیری داره البته پدر ومادرم بدونن قصد چه کاری رو دارم مانع میشن ولی من از هر فرصت استفاده میکنم وغافلگیرانه پاهاشونم میبوسم الانم گاهی پسرای خودم که ۲۰ و۲۱ ساله هستند دست منو میبوسن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خسته نباشید من فاطمه هستم ۱۸ ساله ... من برای اینکه ماهانه نشم قرص خوردم چون میخواستم برم سفر زیارتی و نزدیک یک ماه قرصو خوردم اولاش خوب بود ولی به اخراش که رسید کم کم سرگیجه هام شروع شد الآنم یه۶ روزی میشه دیگه نمی‌خورم ولی از این طرف هم ماهانه شدم هم سرگیجه و هم حالت تهوع وهم تپش قلب جوری که انگار از جاش کنده میشه دارم نمی‌دونم چیکار کنم به مامانم گفتم منو ببر دکتر مامانم هی میگه چیزی نیست از این قرصص خوب میشی بخدا دارم میمیرم راستی اینم بگم کم خونیم دارم اصلا نمیتونم بخوابم تا چشامو می‌بندم سرگیجه بدتر میشه نمی‌دونم از اون قرصص یا چیز دیگس اگه راهکار یا تجربه برای حل شدن مشکل دارین بگین واقعا نزدیک دو هفته س اسیر این سرگیجم دیگه گریمو دراورده لطفاً کمکم کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ✨ تلنگر ✨ ✴️ حتی سرِسوزنی از خلقت این آسمان و زمین، پوچ و بی هدف نیست! 📖 سوره انبیاء آیه16: 💥 وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ 💥 ⚡️ترجمه: و ما، آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست براى بازى نيافريديم. 🔹 پس یقینا مرگ، پایان کار این زندگی نخواهد بود! 🔹 و هدفی ابدی ورای این خلقت و روزگار است! 👈 هدف زندگی ما و دویدن‌هایمان چیست؟ خدایی است یا شیطانی؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه... این مشکل برای یکی از دوستانم پیش اومده من بهش گفتم ی کانال مشاوره داریم ازم خواهش کرد مشکلشو تو گروه بزارم دوستان گلم راهنماییشون کنن این دوست من با ی اقایی دوست میشن و ی مدت چت میکنن و ی نقدار عکس میفرسته واسه این اقا بعداز ی مدت این اقا عذاب وجدان میگیره و نمیخواد دیگه ب خانم دروغ بگه همه حقیقت را میگه که عکس ها از خودم نبوده و کلا سنش بالا بوده خانمم ناراحت میشه و قصد قطع رابطه را دارع ولی اون اقا با عکساش تعدیدش میکنه میگه پخش میکنم اگر با من ادامه ندی این خانم متاهله و دوتا بجه داره از کارش هم خیلی پشیمونه ب خاطر مشکلات خانوادگی رو میاره ب این اقاولی الان هیلی پشیمونه لطفاً راهنماییش کنید خواهش میکنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #سوال_اعضا سلام عزیزم من چند پیام فرستادم ولی داخل گروه نذاشتید که خواهرها راهنمایم کنن لطفا اینو بزارید فقط تا فردا وقت دارم ..دخترم رشته انسانی آورد انتخاب رشته هم کرد الان از طرف مدرسه زنگزدن کسانی که معدلشون بالای هفده هست میتونن برن آموزش پرورش تغیرش بدن تجربی نمیدونیم چکار کنیم دخترم هم دو دله نمیدونه کدوم رشته بره .. خواهرها شما رو خدا جوابم بدید وقت اصلا وقت نداریم سوالمو بزارین تو کانالتون سلام من بارداری و شیر به شیر هم هست خیلی بدنم ضعف داره چی بخورم ون بگیرم خیلی بیحالم وزود خسته میشم الان هفت هفته هستم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام براخانمی مینویسم که دخترش خواستگارنظامی داره .... شوهرمنم نظامیه حقوقشم بدنیست ۲۷میگیره البته سرگرده الان تونظام حقوق کمتراز۲۰تومن نیست خیلی خوبه وخوشبختم سفرمشهدهم دوسال یه بارهست فروشگاه هم دارن براخریدمنکه راضیم بازم تصمیم آخرباخودتونه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ژان پل سارتر فیلسوف نامدار فرانسوی ، درباره دوره همی و نزدیکی آدمها به یکدیگر پند بسیار آموزنده و زیبایی گفته است ؛ “ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ . ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﻬﺎ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ با گرمای خویش زنده نگهدارند . هرچه ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ، ﮔﺮﻣﺘﺮ . اما ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﺧﻤﯽ میکرد ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دلیل ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ که ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﺯﺩه و ﻣﯽﻣﺮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ناگزیر بودند دو راه را ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ؛ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ یکدیگر ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﻧﺴﻠﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﮐﻨﺪه ﺷﻮﺩ و در تنهایی خویش به تدریج بمیرند . ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ دوباره ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻫﻢ بیاﯾﻨﺪ و ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ با ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ از ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ کسیکه که ﻧﺰﺩﯾﮏشان هست ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ، ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩشان که از بهم پیوستنشان بدست می آمد برای زنده ماندن ﻣﻬﻤﺘﺮ است. ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪه ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ . پس ؛ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ دوستان ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﻠﮑﻪ آنست که ﻫﺮکس ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﺑﺎ ایرادات دﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ خوبی های ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ارج بگذارد . ــــــــــــ آنگاه که ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ میﮔﺮﺩﻳﻢ و تا ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ میﮔﺮﺩﻳﻢ ﻭ آنگاه ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم . قدر یکدیگر را بدانیم ما به یکدیگر نیازمندیم ما کنار یکدیگر قدرتمندیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #بلدی_بگو سلام خانوم های عزیز ممنون میشم منو راهنمایی کنید من مادرم سه ماه پیش تو شهرستان افتاد تو چاه چند متری گفتن سه تا از مهره هاش ترک خورده اولش گفتن با استراحت درست میشه الان بعد سه ماه میگن سه تا از مهره هاش نزدیک هم شده باید عمل بشه و دوتا مهره اش پلاتین بزارند و یه مهره تزریق بشه یه چیز مثل سیمان میگن میزنن ولی مامان من حالش نسبت به اول خیلی بهتره و راحت راه میره می شینه از پله بالا پایین میره و سنش ۶۵ هستش خیلی ها میگن عمل نکنید چون بعد عمل حالش بدتر میشه الان خداروشکر خوبه یه دکتر میگه عمل کنید یکی میگه عمل نکنید موندیم چیکار کنیم ممنون میشم اگر جراح مغز و اعصاب  خوب در تهران یا شهریار  میشناسید معرفی کنید🙏🙏🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿