eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
624 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همه عزیزان. دو دقیقه وقت واسه حرفام بزارین لطفا🙂🙏 خانوما من دختریم ۱۸ ساله که امسال ۱۲هم میخونم و دختری بسیار زرنگ و باهوش که همیشه توی درس و کار زبان زد همه است ، از بیرون دختر شاد و خونگرمیم و ارتباط اجتماعی خیلی خوبی دارم با همه ، ولی کسی از درونم خبر نداره ، من بچگیِ خیلی سختی داشتم و تمام اون اتفاقات اثراتشون رو الان دارن نشون میدن ، خانواده پر از مشکلی داشتم از بچگی همش مورد تحقیر و تنبیه و فشارای روانی خیلی زیادی قرار گرفتم که هیچ کدوم حقم نبود 🥲 اندازه یه آدم 80 ساله درونم پیر شده و دارم با یه جسم تهی زندگی میکنم ، خانوادم الان خوبن خداروشکر ولی زمانی که من نیاز داشتم خوب باشن نبودن و من خیلی عذاب کشیدم تا به الان ، ذهنم درگیری زیاد داره و همش نشخوار میکنم ،، میگرن عصبی دارم و افسردگی که کسی نمیدونه و من سعی میکنم خودمو قوی نگه دارم چون الان تو برهه خیلی حساسی‌ام و درس و کنکور و آیندم نباید لطمه‌ای ببینه ، دکتر رفتم دارو خوردم هر کااااری که بگین کردم ولی هنوز مغزم آروم نمیشه خیلییی اذیت میشم😔 دلم میخواد خودمو بزارم کنار یه گوشه برم چون تموم زندگیمو فکرای بیخود دارن نابود میکنن . استرس زیاد دارم ، به گفته دکتر مغزم زیاد فعاله و خیلی سوخت و سازش سریعه و باید کنترلش کنم من حتی توی خواب بوده گاهی متوجه میشم مغزم بیداره و نمیخوابه و همش فعاله و فکر و خیال الکی میکنه نمیدونم متوجه منظورم میشین یا نه ، شاید کسی اینطور بوده بفهمه چی میگم. ولی من هرکاری کردم خوب نشد همش با قرص که نمیشه 💔 احساس میکنم دارم آب میشم از درون ولی کسی نمیفهمه و نمیتونه کمکم کنه حتی خودم . دلم خواست یکم باهاتون درد و دل کنم شماهم جای مادر و خواهر منین و من رو از خودتون بدونین و راهنماییم کنین تا آخر عمرم دعاگوش هستم🙏🌹 پرینازم..🧒 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii از وقتی خواهر شوهرم فوت کرد
سلام شبتون بخیرمیشه لطفا راهنماییم کنید 😞😓 من ۲۲ سالمه و همسرم ۳۴سالشه شغلش آزاده و مغازه داره. بچه نداریم ۲ ساله عقد کردیم وتازه میخوایم بریم سر خونمون. راستش منو همسرم رابطمون خیلی خوب بود و همه‌چی اوکی بود تا اینکه مادر همسرم نسبت ب من حسادتش شروع شد ینی با فوت خواهر شوهرم مادرش ک تنها تر شد همش حسادت کرد کلی با من بدرفتاری کرد و بحث و دعوا هر بار عصبانیت و ناراحتیشو سر من خالی میکرد.اوایل همسرم از من دفاع میکرد و حق ب من میداد چون واقعا اون مقصر بود ولی از ی جایی ب بعد همسرم ب این نتیجه رسیده ک مادرش افسردس و باید بیشتر حواسش ب اون باشه.همسرم ۳ برادر و ۴ خواهر دیگ داره ولی مادرش تموم توقعش از اونه و میگه چرا تو ب زنت محبت میکنی چرا براش جانم عزیزم میکنی.منو باید بیشتر دوس داشته باشی و من عزیز تر باشم برات. برای همین ما توی این ۲ الی ۳ سال نامزدی و عقد ی بارم دوتایی بیرون نرفتیم اگر تا سر کوچه ۲ تایی بریم بعدش ی دعوا راه میندازه اوایل همسرم دفاع میکرد و جلوش وای میستاد الان باج میده و کلی قربون صدقش میره ک ناراحت نشه. نمیدونم چیکار کنم الان هرچی بیرون میریم دست مادرشو میگیره و اصن پیش من نمیاد همش قربون صدقه مادرش میره وبخاطر اینکه میگه اون مادرمه و ناراحت میشه ب من محبت نمیکنه جلوی اون.هر وقت جایی میریم همش پیش اون میشینه این موثوع قبلا منو ناراحت نمیکرد ولی از وقتی حسادت میکنه و بهم‌کلی توهین و بد بیراه کرد و گفت ب شوهرم ک چرا ب زنت محبت میکنی.بدم میاد ک همسرم ب اون محبت کنه.هرچی ام من میخام همسرمو جذب کنم دل گرم کنم ب خودم نمیزاره مث زن و شوهر رفتار میکنن خیلی حرکاتشون چندشه برام.مادرش همش ادای منو در میاره سنش بالاعه سعی میکنه نظر شوهرمو جلب کنه مث من مثلا اگ مویی باز میکنم یا اهنگی میخونم یا نازی چیزی میکنم.اصن دلم خوش نیست ب ازدواجمون خیلی ناامیدم😔😔من خیلی از لحاظ روحی داغونم و نمیدونم چیکار کنم توی شرایط خونوادگیم محبت ندیدم الانم شوهرم همش محبتش برا مادرشه.خیلی سعی میکنم بی توجه باشم ولی آدم دل خوشی میخواد نمیشه اینجور ک هر وقت میریم خرید من تنها بازارو بچرخم اونا دس تو دس باشن یا تو مهمونیا همش مادرشو ماچ کنه و ببوسه و قربونش بره من مات بمونم نگاش کنم.مادرشم برااینکه حرص منو دراره از عمد نیش خند میزنه جلوم خیلی روزای بدی میگذرونم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
‌‍‌‌**دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ** سلام برای دختر خانم یا آقا پسری که ۲۳ سالشه ومیخواد از کلاس هفتم درسشو ادامه بده وپزشکی بخونه الان باید دوسال دیگه بخونید تا سیکلتونو بگیرید وبعدشم اگر معدل متوسطه اولتون به تجربی بخوره بروید رشته تجربی وسه سالم اونو بخونید وبعدش کنکور بدین که با توجه به این که گفتین درستون خوب نبوده ممکنه نتونید رشته تجربی بروید یعنی فقط ۵ سال باید درس بخونید در مدارس شبانه تا دیپلم بگیرید پس اگر بخواهید زودتر به پول برسید بهتره یکی از رشته های فنی وحرفه ای رو بجای تجربی انتخاب کنید ومهارت کسب کنید تا بعدش وارد بازار کار بشوید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من یک دختر 15ساله هستم که ب اجبار و صحبت های پدر و عموم با پسر عموم نامزد کردم .... که هیچ حسی بهش ندارم علاقه ای ندارم در حالی که خیلی ثروتمند و مهربون، با شخصیت هستن و از خودمون هستن نمیدونم چرا هر کاری میکنم ب دلم نمیشه نمیتونم تحمل کنم که ازدواج کردم و درس نمیخونم و این کلی ناراخت و اشفتم میکنه با خود پسرع هم ارتباط ندارم بزور مامانم باهاش حرف میزنم قبلا یکیو دوست داشتم ولی چون ادامایی کثیفی بودن از ذهنم دورش کردم البته ب گفته مامانم ولی از ذهنم نمیرع💔 ولی هر کاری میکنم ب دلم نمیشه پسره و خانواده اش ت دلم اشوبه هر روز گریه میکنم هر روز ارزوی مرگ میکنم هر روز با کتک های مادرم با پسره حرف میزنم و بخاطر مدرسه نرفتنمم افسردم در حالی که میدونم درس نمیخوندم چون اجازه نداشتم و درحالی که میدونم با پسره چقد میتونم خوشبخت شم،. ولی همش ب خودم میگم چرا بله رو گفتم و پشیمون گریع میکنم همش با ادمای دیکع ای جز اون خیلی پردازی میکنم و حس میکنم باید بمیرم ت اینجا راهنماییم کنین لطفا هر کی راهنمایی کنه براش کلی دعا میکنم،، چیکارکنم که پسندمش و ازش خوشم بیاد اشوب دلم تموم شه و ب زندگی عادیم برگردم و هر چی ت دلم حس رو بریزم دور چیکار کنم که این گریه ها ته بکشه و خوشبخت شم؟؟ 😞💔 اگه دعایی هم بلدین بگین لطفا هر کیم جواب داد از اینا❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹 بزاره اخر حرفاش @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
عوامل فقر رابشناسیم 1️⃣گناه: امام رضا(ع):همانا مؤمن نیت گناه می‌کند و از رزقش محروم می شود 📚ثواب الاعمال، ص ۲۴۱ 2️⃣کفران نعمت: آنان نسبت به نعمت‌های الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند 3️⃣اسراف: امام علی (ع) : اسراف سبب فقر و نیازمندی است و میانه روی باعث بی نیازی می شود. 📚گشایش روزی، ص ۱۳۷ 4️⃣ربا:《خداوند ربا را نابود مى كند، ولى صدقات را افزایش مى دهد》 5️⃣درخواست ازدیگران 《درخواست از دیگران کلید فقر است و روزی را نابود می‌کند.》 📚غررالحکم، ص ۳۶۷ 6️⃣تحقیر نعمت ها: امام رضا (ع) : رزق و روزی کم راناچیز مشمارید، زیرا این کار شما را از نعمت‌های فراوان محروم می سازد. 📚بحارالانوار، ج۷ ، ص ۳۴۷ 7️⃣نفرین پدر و مادر: امام کاظم (ع) : عقوق والدین کمی و تنگ دستی را به دنبال دارد و انسان را به ذلت و خواری می‌کشاند. 📚میزان الحکمه، ج۳ ، ص ۲۶۷۷ 8️⃣ولخرجی: امام علی (ع) :کسی که به تبذیر و ولخرجی افتخار کند با ورشکستگی خوار و ذلیل می‌شود 9⃣خواب قبل ازطلوع آفتاب: امام رضا (ع): فرشتگان روزی را بین طلوع فجر و طلوع آفتاب تقسیم می‌کنند، هر کس در این وقت بخوابد از روزی خویش غفلت ورزیده است 📚اصول کافی، ج۲ ، ص ۱۲۲ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید چیکار کنه.... سلام خسته نباشی یکی از دوستام تو‌ماشین شوهرش به سیمکارت دیده تازه خریده هنوز باز نشده استفاده نکرده بنظرتون چه عکس العملی نشون بده قبلا هم چندبار دیده کیانت میکنه میترسه گوشی مخفی بگیره بچه هم داره چیکار کنه شوهرش از این کارا نکنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 🍃🍂 باز شدن بخت🍃🍂 ✍ هرڪس آیہ ۴۹ «سوره ذاریات» را بنویسد و برگردن دخترے ببندد ڪہ شوهر نڪرده بہ لطف خدا بہ زودے ازدواج میڪند Ⓜ️ قرآن درمانی روحی وجسمی۲۲۶ ش @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
طلا.قت بده. خودم میبرمت پیش خانوادت جربان رو میگم ..خوبههه ؟ . خم شد نگاهم کنه. پلکی زدم و گونم خیس شد دوباره با دستمال اشکهامو پاک کردم. _:چرا خودتو اینقدر بدبخت میدونی. تو اگه بد بخت بودی برادرم به راحتی ازت نمیگذشت ! وقتی ازش پرسیدم باهاشون چیکار کنم. گفت اما.نتی رو که گرفتی ولشون کن .. _:یعنی الان میزارید من برم ؟ _:حواست نیستا. ..ما به کسی نمیگیم بسته هارو گرفتیم. .تا فعلا اینجا پیشمون باشی. حبیب که طلا.قت داد. بعدا در موردت تصمیم میگیرم ..فقط خواهش میکنم دیگه گریه نکن .. سرمو به نشونه باشه پایین آوردم و همون لحظه دررباز. شد و صدای گرفته و دورگه ..خواب الود مردی پیچید تو گوشم .. _:چی شد. شاپور ..تونستی کاری بکنی ؟ سریع بلند شد و گفت. _:داداش. همه چی حل میشه نگران نباش. .. بند دلم پاره شد.اروم اروم برگشتم سمت در .... و با دیدن هیبت بابک خو.ن تو رگهام یخ بست . با وحشت داشتم نگاش میکردم که گفت _:چتههه؟ لولوخور خوره که نیستم ؟ چرا اینجوری داری نگام میکنی. ..از شوهرت حبیب که زشت تر نیستم ...هستم؟؟؟ اینو گفت و با صدای بلندی خندید. حالا که اسمشو میدونستم با درموندگی شاپور رو نگاه کردم. . شاپور رقت سمت برادرش بابک _:داداش برو بخواب ..گفتم که کاریت نباشه ..من حلش میکنم دیگه . پس نگران نباش. بابک همونطور که نگاهش بهم بود. برگشت بره. که گفت _:شاپور این دختره بنظرم قیافش خیلی آشنا میزنه ..جایی ندیدیدمش .. _:من که اولین باره میبنمش فکر نکنم ! هیجان زده گفتم .. _:شاید. شاید تو عروسیمون اومده بودید ..دیدین. _:حبیب خر. کی باشه که من عروسیشم بیام ! برای این حرفش خندید. منم سرخ شدم ... برگشت تلو تلو بره ...که گفت _با حبیب تا فردا عصر رو ..طی کردیم ..تا فردا عصر بسته ها پیدا نشه ...زنش دیگه از این خونه حق نداره پاشو بیرون بزاره ..تا فردا عصر ..!بابک اینو و گفت و رفت با شنیدن این حرف بابک شروع کردم به لرزیدن. _:چیه دختر ..آها راستی اسمت چی بود ..؟ _:شررراه ..شراره _:چه اسمت بهت میاد.. چشمهات واقعا مثل شراره های آتشه ..آدمو داغ میکنه. .داغ .. گونه هام گل انداخت از تعریف و تمجیدش . _:خب شراره من عصر نشده بسته هارو به برادرم میدم. ..پس نمیخواد اینقدر نگران باشی ..نمیزارم دست برادرم بهت بخوره میدونی چرا ؟ سرمو بالا گرفتم ..درمونده نگاهش کردم و گفتم .. _:نه ...نه. ..نمیدونم. ..چراا؟؟
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تجربه مشترک اعضا
سلام عزیز درمورد خانمی که شوهرش با خانمی دوسته حرفهای یکی ازدوستان شوهرم با دوستِ خواهرش دوست شد خانمه دختراش بزرگ بودن. من بعدمدتهافهمیدم پیامهاشون رادیدم.حتی ی روز شوهراومد که گفته بود میخواد بره برای جنس شهرستان. تا اون روز بازنه ه..رزه باهم بودن وقتی شوهر اومد تا ی گوشه ازلبش سیاه کبود شده. تا با زنه ه..رزه خوش میگذرونده. بعد شماره شو یادداشت کردم. پیام دادم زنه گفتم میام آبرو نداشته تو میبرم رفتم در خونشون ترسیده بود زد زیر کارهای ه...رزه کاریش که ای حرفهانیست. بعد رفتم شوهرم رابردم درخونه زنه بهش زنگ زدم اومد بیرون. گفتم اگه ی دف دیگه پیام دادی شوهرم زنگ زدی یا دور ورش پیدات شد. توی خانواده فامیل شوهرت همه جا آبروت رامیبرم. زنه ه..رزه از اون شهررفت. بعد چندسال انگار برگشته.دیگه جرات نداره پیداش بشه. حتی شوهره قول داده بود که دیگه باهاش حرف نمیزنه شماره شو پاک کرده. تا دروغ گفته. اماشوهره خیلی آبروش براش مهمه. شماهم شماره زنه را زنگ بزن بهش بگو ی دفه دیگه پیام دادی زنگ زدی. میام همه فامیلهای شوهرت و خودت را تمام کثافتکاریت را رو میکنم. به شوهرت هم به آرومی بگو دیگه دخترت ماشاءالله نامزادکرده داماد داری‌. زندگی آینده دخترت برات مهم نیست؟ سن و سالی ازت گذشته. زشته قرب و منزلتت پیش دامادت پیش همه میادپایین. تو حاضری منم برم با ی نامحرم حرف بزنم؟ خواهرگلم طلاق برا چی؟ چرا زود تسلیم میشی؟ مگه زحمت نکشیدی برا شوهر ماشاءالله سه تا دسته گل بزرگ کردی باید زندگیت را باچنگ و دندون بگیری. هیچوقت فکر طلاق نباش. یا خودت را ناراحت نکن. زنه را بهش پیام بده بگو فکر کردی از اون زنهاییَم که بیخیال شم؟ فقط باآرومی به شوهرت حرفهات رابگو. اما اگه شماره زنه را نداری. اول شماره زنه را توگوشی شوهرت بردار. ی وقت اگه باهاش صحبت کنی. شماره را پاک میکنه. دیگه نمیتونی کاری بکنی. لطفا هرکاری کردی توگروه بگید که بسلامتی مشکلتون حل شد @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿