دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
حبیب رو از حیاط شنیدم با شنیدن نعره ای که میزد بند دلم پاره شد. .انگار با یکی داشت بحث میکرد.
با عجله دویدم پایبن. .توی پله ها پام پیچ خورد و افتادم. بی اختیار آخی گفتم ..حبیب شنید. دوید سمتم. .
_:شراره ؟
خم شد
سرمو بلند کردم. .با نفرت نگاهی بهش کردمو گفتم. .
_:بهم دست نزن ..
حبیب دستهاشو تسلیم وار بالا برد. انگشتهاش داشت میلرزید. .
_:ببین ..ببین ..گوش کن ..یه لحظه گوش کن ..من دیشب زهرماری زیاد خورده بودم. تو که میدونی من وقتی چیزی مصر.ف میکنم خل میشم .نه میفهم چیکار کردم. نه میفهمم چی میگم . ببین. اینا میگن باید طلا.قت بدم. ولی مادرم داره دق میکنه ..بهم گفته بدون تو برنگردم.
_:بلندشو بریم. .به اینا بگو که با من میای. ..
تو صداش خواهش و التماس موج میزد. چقدر اون لحظه عاجز میدیدمش ! براش پوز خندی زدم ..
_:به مادرت بگو شراره مرد ...بگو شراره اون لحظه ای که شوهرش اونو دست دربون داد تا بجای مو.اد بده به بابک مرد. ولی خدا حواسش بهم بود. خدا تا الان نزاشت عفتم لکه دار بشه. ولی نمیدونم بعد این چه بلا.یی سرم میاد..ولی اینو میدونم دیگه با تو برنمیگردم. اینجا میمونم ..میمیر.م ولی با مردی مثل تو دیگه نمیتونم لحظه ای زندگی کنم ..
این حرفو که زدم. شاپور به حبیب نزدیک شد
_:من از صبح ملارو از کارو زندگیش انداختم ..ما حرف زدیم. حرف ..زنت در قبال اون بسته ها .خودت گفتی!..خب زنتو مگه نمیخوای ؟ برو اون بسته هارو بیار زنتو ببر دیگه ..اصلا تا شب بهت دوباره وقت میدم. .
حبیب با گریه افتاد به پای شاپور ..
_:نیست ...نیست. از کجا بیارم ...خوب اون پسره گفت که دست اونه ..
_:اونم لنگه تو ..دروپغ میگفت.
بعد رو کرد به اتاقی که ملا اونجا بود. .
_:بخون حاج ناصر بخون ص.یغه طلاقشون رو ..سه طلاقشم بخون ....
ملا شروع کرد به خوندن خطبه حبیب داد زد. ...
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
اشتباه کردم...
سلام تورو خدا راهنماییم کنین
نمیدونم باید چیکار کنم من ۱۸ سالمه
من سال های قبل یعنی ۱۴ سالگی با یه آقا پسری وارد رابطه شدم و دیدم داره حیانت میکنه البته فقط مجازی بود و عکس نود و... ردو بدل نشد فقط درحد یه تماس و چت باهم بودیم تا این ک مامان بابام فهمیدن خط مو شکوندن
حالا از اون چند سال میگذره و پدرم همون خط رو میاد دوباره رو گوشی خودش فعال میکنه من وارد گوشیش ميشم و میرم داخل روبیکای پدرم با گوشی خودم و از سر کنجکاوی دوباره بهش پیام میدم
و بعدش دیلیت اکانت میزنم و میام بیرون
حالا همون پسره داخل شاد با همون شماره قبلی میاد و هعی اسرار میکنه که باهاش باشم
اعصابمو دیگه خورد کرده همش میگه به پدرت زنگ میزنم و.... منم میگم هر غلطی دلت خواس بکن بعدش میگه نه زنگ نمیزنم
اینم بگم من خیلییییی ساله دیگه اصلا رل نزدم
چیکار کنم توروخدا راهنماییم کنین
من میترسم پدرم بفهمه 💔💔💔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_معنوی
سلام خوبین
بهترین ذکر در همه حال شکر خدا وتوکل برخدای مهربان
بعد هرکار مهمی ک انجام میدم ۷بار شکرالله میگم
اینداستان ک میگم مال چند روز قبله
جاتون خالی رفته بودم کربلا با کاروان و جز خدمه بودم
وقتی کاظمین رسیدیم با رئیس کاروان دعوام شد جلیقه و کارت خدمه دادم بهش
همه گفتن برگرد ... اشتباه کرده گفتم ن
گرچه دلم بود برا کردم خدمت کنم ولی یه بار تو دل خودم گفتم توکل برخدا انشاالله خیره
شکر خدا از چیزی کپیش آمد
۲روز بعدش رئیس کاروان کلاه برداری کرد و مردم خدمه فحش میدادن❤️😂😂😂خدمه تو درد سر افتادن کمردم چیکار کنیم
کاروان هم بزرگ بود ۳۳۰ نفر بودیم ولی هیچکی با من کاری نداشت 😎😎
ما بنده ها چند روزیه ک بندگی میکنیم ولی خدا از اول خدایی میکند تا آخر
چیزی ک ما نمیدونیم اول کجاس آخر کجاس
حامدشونم🐉🐉🐉
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_معنوی
سلام گلی جون🌺روزتون بخیر 🌺آفرین ب شما با این چالشهاتون👍👍واما چالش ذکر
پسر بزرگ من تو اوایل کرونا ، کرونا گرفت ی هفته بیمارستان بستری شد.از اون جایی ک سه ماه قبلش شوهر خواهرم هم کرونا گرفت و فوت شد دور از جون پسرم..من خیلی نگران و بی تابی میکردم بادر میکنید کل اون یک هفته رو بیمارستان بودم با این ک نمیذاشتن بریم بیمارستان.تو اون یک هفته من شروع کردم ختم قرآن رو تو بیست روز وو ختم حدیث کساء رو چله گرفتم و چهل روز خوندم ب نیت شفای همه مریضها و ریشه کن شدن کرونا ک الحمدولله پسرم خوب شد🌸الان هم بیشتر آیت الکرسی میخونم پسرم نظامیه و سنندج میشه برای سلامتی همه نظامیها و عزیزان در غربت آیت الکرسی میخونم😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#حرف_اعضا
سلام به دوستان گروه در مورد این موضوع که مهمان حبیب خداست میشه منم راهنمایی کنید یه دونه پسر داداش دارم که خیلی با شوهرم جورشوده طوری که هر جا میره هرکاری میکنه حتی چیزی میخواد بخره میگه بیا باهم بریم زن داره خونشونم کنار خونه ماست من از این موضوع ناراحتم چرا چون هرشب یاشب درمیان میاد خونه ی ما قیلون بکشن من چون سر کار میرم خوابم میاد اوناهم تا ساعت دوازده یک نشستن بعد این که به شوهرم زنگ میزنه میگه شما تا ساعت چند بیدارین شوهرم دروغ میگه ساعت ۱۱ ۱۲ بیداریم میگه روم نمیشه بهش بگم نیا بعد این خیلی پسر بدی هست هم قیلون میکشه هم سیگار هم عرق میخوره بهش که میگم نکش میگه از جیب خودم میکشم بدن خودمه شوهرمم مثل خودش کرده نمیگم شوهرم پاکه ولی اینقدر زیاد نبود الان که با این داره راه میره خیلی زیاد شده طوری که جلو روی خودمون سیگار آبجو میخورن نمیدونم چه جوری بهش بگم که دیگه خونمون نیاد یا حداقل میاد زودتر برن به خدا خستم میخوام شب زود بخوابم صبح زودم باید برم سر کار ینو هیشکی نمیفهممه حالا شما دوستان بگین من چیکار کنم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#تجربه_زندگی_مشترک_اعضا
سلام من توی زندگی مشترک برنامه از پیش تعیین شده ای برای رفتارم نداشتم ولی به سری نکاتی رو به مرور دستم اومد اول اینکه با همسرم دوست باشم نه اینکه بخوام همه رفتار هاشو تایید کنم ولی تو صحبتها خودمو هم سطحش قرار میدم و کاری میکنم احساس راحتی کنه از صحبت یا درد و دل با من این خودش باعث عزیز تر شدن خانمها میشه پیش همسرشون و در مورد لطافت باید بگم یک خانم اول باید برای خودش احترام قائل باشه تا پیش بقیه خصوصا همسرش محترم بشه مهربون بودن به موقع ،لباس زیبا پوشیدن ، و روحیه شوخ طبعی داشتن و رسیدگی به اندام خودم برای من کارساز بوده هر چند بی تجربگی هایی هم دارم که با استفاده از مطالب شما اونها رو بهبود میدم ضمنا لطافت زنونه جایی معنا پیدا میکنه که همسر جان هم خصوصیات مردانه خودش رو داشته باشه یعنی یک خانم باید بتونه این خصوصیات رو اگه شوهرش نداره و بلد نیست غیر مستقیم در او تقویت کنه تا کارهاش یک طرفه نباشه و به تدریج باعث نا امیدی اون خانم بشه
ممنون از تجربیات دوستان
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خاطره اعضا....
سلام گلم.
من شهریور سال ۹۴عقد کردم.وقتی ک داشتیم از محضر برمیگشتیم همه سوار ماشینا شدن ک برگردیم من و همسرمم سوار ماشین شدیم از اون ور شوهر خالم ماشینش خراب شد روشن نشد ماشین هیچ کسم جا نداشت ک اینارو سوار کنن شوهر خالم اومد در ماشین مارو باز کرد ب خالم گفت بیا اینجا اینا جا دارن با اینا میریم آقایی منم ک حرصش در اومده بود میخواست تنها باشیم ب گشت گفت عمو ببخشید ماداریم میریم آتلیه برا عکس نمیتونیم شمارو ببریم در حالی مااصلا قرار نبود بریم آتلیه😂بعد از اون ک رفتیم باغ برا جشن از شانس ما برق کل منطقه سراسری قطع شد سه ماشین آوردن طرف خانوما چراغاشو روشن کردن ک ما بتونیم ب بقیه مراسم برسیم.آخر شبم ک میخواستم برگردیم خونه آقایی حواسش پرت شد و ماشین و کوبید ب جدول و لاستیک ماشین پنچر شد😂 ساعت۳نصفه شب مونده بودیم خیابون ک دوستای همسرم ماشین آوردن و ما برگشتیم.خلاصه خیلی خیلی شب خوبی بود😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
۳ قانون دیسیپلین شخصی که به افزایش خودانضباطی کمک میکنن :
تعیین اهداف واضح:
وقتی که هدفهاتون رو واضح و مشخص تعیین کنید، راحتتر میتونید روی کارهایی که باید انجام بدید تمرکز کنید.
تمرکز بر یک هدف در یک زمان:
به جای این که چندین هدف رو همزمان دنبال کنید، روی یک هدف مشخص تمرکز کنید تا بتونید به نتیجه بهتری برسید.
پاداش دادن به پیشرفت:
به خودتون پاداش بدید تا انگیزهتون رو حفظ کنید و به ادامه دادن تلاشهایتون ادامه بدید.
پیروی از این سه قانون اساسی میتونه به شما کمک کنه تا خودانضباطی بیشتری پیدا کنید و به اهدافتون نزدیکتر بشید.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
همسرم خیلی قهر میکنه...
سلام عزیزم وقت بخیر
من بابت مشکلی ازتون راهنمایی میخوام ممنون میشم کمکم کنید
32سال دارم
من بابت همسرم راهنمایی میخواستم 40سالشونه 18ساله ازدواج کردیم
دوتا بچه پسر 14ساله و دختر 8ساله
از همون اول ازدواج ب شدت زود رنج بودن
ب مرور کمتر شده ولی همچنان وقتی بحثی ب وجود میاد تا چند روز حتی دوهفته ...
قهر میکنن و جای خواب هم جدا میکنن
اوایل خیلی نازشو میکشیدم ک اشتباه بود
الان هم همین مشکلو دارم چکار کنم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#راه_نرفته_اعضا
سلام گلی جونی من راستش الگوی زندگیمو یه آشنا کردم که نمیتونم نسبتشو بگم. اما البته از نوعه برعکسش اون بنده خدا انقدری که به شوهرش گیرمیده و شکاکه بهش، شوهرشو دیوانه کرده هردقیقه یکیو بهش میچسبونه هر زمانی که بیرونه صدباربهش زنگ میزنه آمارشو میگیره،اون مرده بنده خدا همه ارزو داشتن هرجمعی که باشه حضور داشته باشه اماالان انقدر بی حوصله وعصبی شده که حوصله ی خودشم نداره ودیگه جلوی جمع هم اصلا احترامه خانومشو نمیزاره همش با تندی وعصبانیت باهاش حرف میزنه.منم تصمیم گرفتم که هیچوقت به همسرم گیر ندم هیچوقت بهش شک نداشته باشم اجازه بدم زندگی کنه وازلحظاتش لذت ببره چه جمعه خانوادگی چه دوستانه وهیچوقت عرصه رو بهش تنگ نمیکنم.وقتی اون در آرامش باشه مطمعنن منم در آرامش میزاره. خلاصه باخودم عهدکردم هیچ کدوم از کارای اون خانومو نکنم و همیشه از خدا خواستم به زندگیه اوناهم عشق بده و خانومش اخلاقش تغییرکنه.الگو همیشه این نیست که حتمایه کاریو ازکسی یادبگیری اینم میشه که از کاره بده کسی درس بگیریو برعکسشو انجام بدی.همون ادب از که آموختیه یه جورایی.ممنونم از زحماتتو مهربونیات وقتیکه واسه خوب کردنه زندگیا میزاری عزیزدل.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#راه_نرفته_اعضا
سلام گلی جونی من راستش الگوی زندگیمو یه آشنا کردم که نمیتونم نسبتشو بگم. اما البته از نوعه برعکسش اون بنده خدا انقدری که به شوهرش گیرمیده و شکاکه بهش، شوهرشو دیوانه کرده هردقیقه یکیو بهش میچسبونه هر زمانی که بیرونه صدباربهش زنگ میزنه آمارشو میگیره،اون مرده بنده خدا همه ارزو داشتن هرجمعی که باشه حضور داشته باشه اماالان انقدر بی حوصله وعصبی شده که حوصله ی خودشم نداره ودیگه جلوی جمع هم اصلا احترامه خانومشو نمیزاره همش با تندی وعصبانیت باهاش حرف میزنه.منم تصمیم گرفتم که هیچوقت به همسرم گیر ندم هیچوقت بهش شک نداشته باشم اجازه بدم زندگی کنه وازلحظاتش لذت ببره چه جمعه خانوادگی چه دوستانه وهیچوقت عرصه رو بهش تنگ نمیکنم.وقتی اون در آرامش باشه مطمعنن منم در آرامش میزاره. خلاصه باخودم عهدکردم هیچ کدوم از کارای اون خانومو نکنم و همیشه از خدا خواستم به زندگیه اوناهم عشق بده و خانومش اخلاقش تغییرکنه.الگو همیشه این نیست که حتمایه کاریو ازکسی یادبگیری اینم میشه که از کاره بده کسی درس بگیریو برعکسشو انجام بدی.همون ادب از که آموختیه یه جورایی.ممنونم از زحماتتو مهربونیات وقتیکه واسه خوب کردنه زندگیا میزاری عزیزدل.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#سوال_ارسالی_اعضا
سلام گلی جان خسته نباشی عزیزم . اگمیشه پیام منم بزار گروه شاید کسي تجربه داشته باشه کمکم کنه
من ۲۶سالمه ۸ ساله ازدواج کردم شوهرم ۲۹ سالشه پسر عمومه ی دختر دو ساله دارم ی دختر دادم ی ماه دیگه دنیا میاد مستاجریم
شوهرم هر وقت میره سر ی کاری ک قراره سه سال یا بیشتر کارش ادامه باشه ب دوماه نکشیده کار ب ی دلیلی تعطیل میشه الان حدود ۸ ساله همین کاشه همین کاسه امتحان کردیم هر وقت میره تو ی شرکت ک قراره چند سال کار داشته باشه ب ی دلیلی بعد دو ماه تعطیل میشه شوهرم میمونه بیکار خیلی اذیت میشیم مستاجریم احساس میکنم طلسم شدیم یا کسي برامون دعا کرده آخه خیلی بدخواه و حسود داریم اخ الان ۸ ساله ک همین اتفاق داره میفته اصلا پولمون برکت نداره الان ۸ ساله تا دوماه کار میکنه میخایم ی پیت اندازه کنیم بیکار میشه همش خرج میشه خیلی بیپولی اذیت میشیم نمیدونمچکار کنم لطفا کسي راهی تجربه ای داره راهنماییمون بکنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿