دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
شما بگید چیکار کنم....
سلام روز بخیر 🌸دوستان تروخدا🙏 راهنماییم کنید دارم دیوانه میشم انقدر فکر کردم حالم بده راستش من یک خواستگار دارم ۱۶ سال ازم بزرگتره من ۱۸ سالمه تروخدا کسایی ک تجربه دارن کمکم کنید راهنماییم کنید ایشون همچیشون اوکی فقط سنشون و اینکه پسرخوب هم دیگه نیس واقعا ۲۵ ساله ها که مامانی و نصف دیگشون هم که معتاد واقعا نمیدونم تو این زمونه خیلی سخت شده همه چیز میترسم ک پشیمون بشم بعدا برا اختلاف سنی ایشالا خدا کمکتون کنه ب خدا کسی رو ندارم که راهنماییم کنه دراخر هم ممنون از کانال خوبتون❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام.خسته نباشید.😊
من ۴ساله که نامزدم.تو این مدت اشتباهات زیادی داشتم چون سنم کم بود😐.هر چی جلو میرم با نگاه کردن به گذشته همه چی برام خنده دار میشه. اینکه چطور همچین خطایی ازم سر زده! یا چرا باید این اتفاقات بیوفته!🤔😞
هرکس جای شوهرم بود الان سه طلاقم کرده بود چون زیاد از حد دعوا داشتیم و من خیلی وقتا ناخواسته بابت سیگار کشیدنش به بدنم چنگ انداختمو زخمیش کردم، مثله شیر جنگلی😢
خدا منو ببخشه،نامزدم ک همیشه بخشیده چون میدونه بی تجربم و واقعا نگرانشمو دوستش دارم.کاش راه درستو انتخاب میکردم اما بلد نبودم😕
من خیلی به خواهرشوهرام حسادت میکردم ک چرا تا این حد پدر مادرشون بفکرشونن،سخت میگیرن بابت مهریه و تشریفات عروسی.ولی پدر من منو با۱۴سکه و خیلی ساده تقدیم نامزدمو خونوادش کرد.😔
بعد ها نامزدم وقتی ازش تقاضا کردم مهرمو زیاد کنه گف پدرت اونقد بمن اعتماد داشت ک بخاطر۱۴معصوم تورو با۱۴سکه به من امانت داده،ولی تو با این کارات داری ارزشتو میاری پایین.
راست میگف.مهریه اصلا مهم نیست من الان درک میکنم. خلاصه الان با صبرو تحمل،کم کردن حسادت و چشم و همچشمی،کم کردن توقعات از شوهرو خونواده شوهرم و تغییر رفتارم همه چی بهتر شده.
منم مثله خیلی از دخترا عاشق شدم و بعد ازدواج کردم و با همه مشکلات سعی کردم بجنگم،تو این مدت منتظر موندم تا دانشگاه شوهرم تموم شه، بعد،۷ماه خدمتش و الان ۴ماهه به لطف خدا و بعد پدرم رفته سرکار . اگه عشقو علاقه بینمون نبود هرگز این مدت طولانی با مشکلات زیادو تحمل نمیکردیم و اینکه خدارو هزاران بار شکر میکنم پدری با درکو شعور بالا دارم که بدون اینکه اخم به ابرو بیاره همه جوره حمایتم کرده.من بهترین پدر دنیارو و همچنین همسر بسیار عاقل و مهربونی دارم.
زندگی ایده آل صبرو تحمل بالا و گذشت میخواد.
ببخشید خیلی طولانی شد.از دوستان میخوام برامون دعا کنن هر چه زودتر بریم سر خونه زندگیمون😍😘 سپاس
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام به همتون
خانمی گفتن ۳۷ سالشونه و دو تا بچه دارن و آقای مجردی خواستگارشونه
خواهر گلم اصلا این ازدواج به نفع شما نیست لطفا این کارو نکنید
منم مثل شما ۳۷ سالمه و دوبار ازدواج کردم ازدواج اولم تو سن ۱۴ سالگی مادر شدم اصلا نمیفهمیدم زندگی چیه عشق چیه خانواده ی شوهر هر جور خواستن بلا به سرم آوردن و منم که فکر میکردم اونا باید ظلم کنن و من چون عروس بودم باید ساکت باشم حالا شاید یه روز داستان پر ازغم زندگیمو تعریف کردم خلاصه ناراحتی اعصاب گرفتم و بعد چند سال که بزرگتر شدم تازه فهمیدم که میشه خودمو نجات بدم طلاق گرفتم و دخترمو به جای مهریه بردم پیش خودم چندسالی گذشت و دخترم منو ول کرد و بدون هیچ دلیلی رفت پیش خانواده ی پدرش منم یه خواستگار مجرد داشتم که با مادرش زندگی میکرد اما خانواده ش راضی نبودن خودش سمج بود و گفت منو بشناسید البته ۳ سال از من بزرگتر منم قبول کردم اونم شد یه بدبختی من تجربه ی زندگی داشتم و آقا نداشت دم ساعت بیوه بودن منو میزد تو سرم حرفایی میزد که خدا میدونه هزار بار قلبم شکسته الان ازش یه پسر ۵ ساله دارم و هنوز باهاش زندگی سرد و خفت باری میکنم اما اگه به عقب برگردم هرگز این اشتباه بزرگ رو انجام نمیدم چون تکرار اشتباه خریته من تجربه ی خودمو گفتم شما هم هر چی مصلحت خودتونه اگر این کارو کردی امیدوارم پشیمون نشی و اینم بدون اگه ازدواج کنی دخترتو از دست میدی من درسته دخترم قبل از ازدواجم رفت اما اگر من دوباره ازدواج نمیکردم شاید دخترم برمیگشت پیشم 😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#اجابت_حاجت
✍ مرحوم لواسانی ؛ براے رسیدن
به حاجات شرعے ۱۱۰ مرتبه دو بیت
اول «ناد علی» را خوانده سپس
۳ مرتبه بعد از آن بگوید ⇧
📚 منتخب الختوم ۷۵ و ۷
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#چالش_انرژی_مثبت
سلام به همه خوبان...راجع به چالش ،من غروبافقط اسپند دود میکنم کمی نمک میریزم تاانرژی منفی بره ازخونه واینکه صبحاقبل ساعت ده میرم باشگاه تاذهنم اروم بشه روکارام تمرکزداشته باشم واینکه مهمترازهمه اینهاارتباط با خداست که همیشه سعی میکنم ۵صبح بلندشم تا۶صبح نمازومناجات باخدابعداو ن باورتون نمیشه خیلی حالم خوب میشه دیگه نمیخوابم به کارهام میرسم وصبحونه واینا ودیگه اینکه هرساعتی ازروزوقت گیراوردم یه تسبیح میگیرم توخونه قدم میزنم وذکرمیگم یاصلوات میفرستم وبیشترصبحاوقتی حال وحوصله کا کردن نداشته باشم یه موسیقی ملایم میذارم وانرژی خوبی میده همه کاراروانجام میدم قشنگ کوزت میشم😍😍وسعی میکنم ازاخباروحوادث وخبرای بدوادمایی که خیلی مینالند وکلافازمنفی دارن دورباشم..وشباقبل خواب یابایدحدیث کسایازیارت عاشورامیذارم بالاسرم خیلی راحت میخوابم اصلانمیفههم کی خوابم میبره یه جوری عادت کردم که به همسرمم سرایت دادم اونم گوش میکنه خوابش میبره.دوست داشتین امتحان کنیددوستایی که بدخوابن واینکه خودحدیث کساطلسم وازبین میبره .
مامان عسل🥰🥰
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#آشتی
✍ "سوره مبارکه تحریم" را به جهت
مهربانے دشمن ۲۱ مرتبه با نیت خالص
بخواند دشمنی تبدیل به دوستی گردد
📚 خواص آیات قرآن کریم ۱۷۸
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
**دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
**
سلام خدمت گلی خانم
روی صحبتم با خانم ۳۷ ساله ای هست که طلاق گرفته و دختر ۱۶ ساله دارن و پسر مجرد خواستگاری کرده ازشون
عزیزم اصلا این وصلت کار درستی نیست من توی آشناها خیلی دیدم و اکثرا کارشون به جدایی کشیده .چون اون آقا بیشتر از اینکه دنبال زنش باشه دنبال دختر اون خانم هست و کار به جایی رسیده بود.....
خواهش میکنم اگه میخواید ازدواج کنید با مردی ازدواج کنید که چند سال از خودتون بزرگتر باشه حتی ده پانزده سال ولی سمت پسر مجرد نرید اونم کوچیکتر از خودتون واقعا دیدم که عاقبت کار خیر نبوده.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#انرژی_مثبت
سلام من خیلی رو انرژی حساسم و اگه جایی برم اهل ناشکری و غیبت باشن یا مدام بحث و جدل داشته باشن اصلا نمیتونم تحمل کنم و حالم بدمیشه و به همین خاطر زیاد رفتو آمد ندارم با فامیل و اما خودم برای پاکسازی خونه سنگ نمک گذاشتم،روزانه در حد نیم ساعت درو پنجره ها رو باز میکنم که انرژی سنگین خونه بیرون بره و انرژی مثبت جاشو بگیره،تو خونه قرآن میخونم یا با گوشی پلی میکنم،خونه رو نظافت میکنم و سعی میکنم سه ماه یبار لباس و وسایلمون رو رفع انباشتگی کنم و لباسایی که استفاده نمیکنم اگر نو باشن ببخشم و اگر کهنه باشن میندازم تو زباله.
برای پاکسازی خودم،تمام تلاشم رو میکنم زبونم رو از غیبت و قضاوت نگه دارم و بیشتر سکوت کنم،واقعاا بعداز یه مدت که مداومت داشته باشیم روحمون سبک میشه،لباسای شاد میپوشم،مدیتیشن میکنم که توی لحظه زندگی کنم و شاد باشم،کتابای رشد فردی میخونم که خیلی روی شخصیتم تاثیر داشتن،با خدا صحبت میکنم و لذت میبرم از این رفاقت،بنظرم هدف خلقت انسان عشقه پس هرچقدر به آدما،زمین،حیوونا،گل و گیاه و درختا عشق بدیم بیشتر به اصل خودمون نزدیک میشیم.
و در آخر من چهار سالی هست که با پاکسازی و انرژی و این مبحثا آشنا شدم و از وقتی که پاکسازی میکنم بحثای منو شوهرم انگشت شمار شده خداروشکر و هرکس میاد خونمون میگه چقدر آرامش داره خونتون با اینکه یه خونه ی ساده ی اجاره ایه😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 شراره خانم از زندگیش میگه....
داد زدم مامان
بابام اومد سمتش.محکم تکونش داد. یهو مامانم با صدای بلندی به گریه افتاد بیشتر شبیه جی.غ و داد بود تا گریه و زاری افتاد وسط حیاط..همسایه ها یکی یکی اومدن و مادرم هی تکرار میکرد. شیدا زن حبیب بوده ..بچمو هو.و برده بودن خبر پیچید تو کل اقوام. تو کل محل. .مامانم اون روز تب کرد. بجای اینکه اون به حال دل من برسه. من تیمارش کردم ..به مدت یک هفته فوج فوج مهممون می اومد خونمون.و همشون فکر میکردن وقتی من فهمیدم شیدا زن حببیه طلا.ق گرفتم بهم دلداری میدادن و میگفتن بهترین کارو کردم. خودمم باورم نمیشد این همه نگران حرف مردم بودم ولی همه الان داشتن تحسینم میکردن و کسی که آبروشو رفته بود و تو محل نمیتونستن سر بالا کنن خانواده عموم بودن ! حتی جرات نمیکردن از خونه بیان بیرون .و من خدارو اون روزهای زندگیم بالا سر خودم دیدم که چطور آبروی منو حفظ کرد حتی چندتا خواستگارم برام پیدا شد ..که پدرم اجازه نمیداد حرفشو مادرم تو خونه بزنه. میگفت قید ازدواج رو بزنید...اگه دخترای منن دوست دارم ترشی بندازمشون !
نزدیک پنج ماه گذشت.مادر حبیب تو این مدت چند باری اومد دیدنم. مدام گریه میکرد ..میگفت شیدارو نمیتونم قبول کنم ..میگفت حبیب رو از خونه بیرون کردیم و گفتیم تا شیدارو طلا.ق نده خق نداره بیاد حتی راضی هستیم هرچی مهرش کرده بده .بهم میگفت ..مبادا ازدواج کنم و ازم میخواست منتطر باشم حبیب شیدارو که طلا.ق داد باهم دوباره ازدواج کنیم دلم نمی اومد بهش بگم نه فقط حرفهاشو.گوش میکردم که کمی دلش آروم بشه. تا خودش خسته بشه از این اومدن و رفتن های بیهوده ...با اینکه پنج ماه از اون روزهای و.حشتناک گذشته بود تونسته بودم همه چیزو فراموش کنم جز شاپور!شبی نبود که بهش فکر نکنم ..شبی نبود که چهرشو برای خودم تصور نکنم ..حرف زدنش. صورتش ..نگاهش .تمام شکل و شمایلش جلو چشممم بود! باخودم میگفتم یعنی اونم منو یادشه ؟ و حس شیرینی رو تو دلم با این فکرم حس میکردم یه حس خوشایند
شب و روزم مثل قبل با کارهای خونه و بافتتی گلدوزی میگذشت که یه شب مادرم سرشام به پدرم گفت
_:فردا شب زود بیای خونه چند کیلو میوه ترو تازه هم بخری مهمان داریم.
پدرم گوشت آبگوشت رو با گوشت کوب محکم کوبید و گفت. .کیه ؟خیر باشه. ؟
مادرم نافذ نگاهی بهم کرد لبخندی زد وگفت
_:خیره ان شالله. ...
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
مهمونی اعضا
سلام خوبی عزیزم دوباره اومدم😊😊
لطفا وقتی خودمون میریم مهمونی شخص دیگه ای رو بدون اطلاع میزبان با خودمون نبریم .من مادرم تو شهر کوچیکی زندگی میکنند که این شهر تو مسیری قراره داره به همه روستاهای اطراف که بخوای بری باید از اون شهر رد بشی. به همین علت اکثرا مهمون ناخوانده دارن امادگی دارن همیشه.ولی من یه زندایی دارم هروقت از تهران که میخواد بره خونه مامانش خونه مادر منم میره.ما از اومدنش ناراحت نمیشیم
.خانوادگی ۴نفر هستن بی خبر میاد 😐😐 حالا اون هیچی۰😤 میبینی با خودش برادرزاده ای خواهر زاده ای یا مادرش همراه خودش اورده 😊 بدونه اینکه زنگ بزنه خبربده .جالبه با پر رویی تمام میگه نهار اماده نشد بچه های من گرسنه ان 😟😟 بیچاره خواهر من با استرس غذا اماده میکنه حرص میخوره .مامانم نمیذاره بهش تذکر بدیم.خودش با مادربزرگم تو یه ساختمون طبقه بالا زندگی میکنه مامانم که میره خونه مادربزرگم دعوتش نمیکنه فقط در سال شاید یک بار ..
من خودم که خونه مامانم بخوام برم حتما یه زنگی میزنم.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿