eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
آموزنده 🍃🌸 🤔شوهرش از شوهر من بهتر است پسرش از پسر من باهوش تر است خانه اش از خانه من بهتر است 🌷خداوند می فرماید: ☘وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «طه/131» 🌼و هرگز به متاعى كه ما به گروهى از آنها داده‌ايم، چشم مدوز كه (اين) شكوفه و جلوه‌ى زندگى دنياست (و ما مى‌خواهيم) تا آنها را در آن بيازمائيم و (به يقين) روزىِ پروردگارت بهتر و پايدارتر است. 👌حسد بی ادبی به خداست خودت را با چشم و هم چشمی خسته نکن 🌷چون هر اندازه که چشم هایت فراتر رود، دلت تنگ تر می شود 🌷به آنچه خداوند برایت قسمت کرده است راضی باش ☺️و بر نعمت هایش شاکر باش تا ثروتمندترین مردم شوی و مطمئن باش کسی در دنیا نیست که حق تعالی هـمه چیـز را به او عطـا کرده است و هــر آنچیزی که الان دارا هستی کس دیگری درطــــول زندگی آرزوی آن را داشته است. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سرنوشت 🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت 🍃👇
سلام دوستان عزیزم خوبین؟ چیزی که میخوام بگم فقط یه درددله. پارسال همین موقع با یه آقایی بهصورت سنتی آشنا شدم که وضع مالی بسیارخوبی داشت....🌱🌸 .دوازده سال ازم بزرگ تر بود من بیست ساله و اون سی و دو ساله.شماره منو گرفت که آشنا بشیم.بعد یه مدت سر همین اختلاف طبقاتی به تفاهم نرسیدیم و جدا شدیم. فردا اون روز بهم پیام داد گفت خیلی دوستم داره و بدون من نمیتونه. ازم خواست بهش فرصت بدم. قبول کردم و بعد مدتی من هم عاشقش شدم. ولی دیگه اون ادم سابق نبود بهونه میگرفت. میگفت عروسی تو تالار نمیگیرم. طلا نمیخرم. باید جلو مادر خودت هم روسری بپوشی. عروسی و مهمونی نری. پسرای کوچولو دوساله فامیل رو بغل نکنی چون نامحرمن.بدون اجازه من اب نخوری. و درکل یه آدم بددل و عصبی بود. میدونم اشتباه کردم ولی هرچی میگفت میگفتم چشم. ولی نموند. روز اخر بهم گفت تو خیلی خوشگلی خیلی مهربونی خیلی خانومی ولی به درد من نمیخوری.رفت 😔😔 قبل از من با دختر داییش نامزد کرده بود ولی بهمش زده بود میگفت خانواده داییم آدمای درستی نیستن.میگفت زن داییم تصمیم گرفته حالا که ازدواجم بادختر اولش بهم خورده دختردومشو بهم بندازه ولی من بمیرمم این کارو نمیکنم. ببخشید دوستان عزیز ولی میگفت من گ.. وه بخورم از این خانواده زن بگیرم. ولی بعد یک ماه خبر ازدواجش با همین دختر داییش به گوشم رسید.براش تو بهترین تالار عروسی گرفته بود نزدیک به پونصد میلیون طلا براش خریده بود بهترین خونه بهترین ماشین زده بود به نامش و من... سوختم.. نابود شدم زجر کشیدم افسرده شدم هنوزم که هنوزه دوسش دارم هرشب از دوریش گریه میکنم. یه شب اومد به خوابم گفت من مجبور شدم این خوابم چند بار تکرار شده. مامانم میگه ببخش تا راحت بشی ولی من نمیتونم خیلی سخته بخشیدنش. هر لحظه از زندگیم دارم بهش فکر میکنم تو هر شرایطی تو هر مکانی. دوستان الان یکسال از رفتنش گذشته و من یه دونه خواستگارم نداشتم. با اینکه از نظر ظاهر قیافم تقریبا خوبه و کلی کلاس رفتم و از نظر اشپزی و هنری زبون زد فامیل و اشنا هستم و مادرم با هزار قرض و وام بهترین جهازو واسم خریده کسی سراغم نیومده. گاهی میگم چون بابام وضعیت مالیش ضعیفه کسی پا پیش نمیزاره. نمیدونم چیکار کنم واقعا. هیچ همدمی ندارم. پدرمم اصلا محبت نداره. دلم واقعا یکی رو میخواد که بهم محبت کنه. عاشقم باشه ولی... دوستان نمیدونم امکان داره یا نه ولی کمکم کنید. به خیلی از اماما متوسل شدم خیلی دعا کردم.خیلی ایده معنوی انجام دادم. ولی نشد خسته شدم دیگه. از زندگی خسته شدم. کمکم کنید. ببخشید که خیلی طولانی شد دلم پر بود. زندگیتون پر عشق ❤ خداحافظتون..... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
🔵 آدابی که باید در کنار همسر در مهمانی رعایت شود. زوجین محترم مطالعه کنید😊😊 حرفایی که تو این پست میخوام بگم شاید حرف دل خیلی از خانوم ها و آقایون باشه مخصوصا خانوم ها 🌕حرف اول تو این پست با زوج های محترم اینه که لطف کنید و بدون همسرتون تا جایی که ممکنه به مهمونی، تفریح و مخصوصا مسافرت نرید مگر اینکه کاری باشه 🔎🔍 💎حرف دوم: چرا بعضی از شما زوجین وقتی وارد جمع میشوید، همسرتون یادتون میره🤔؟؟ حرف خیلی از خانوم ها و آقایون اینه که همسرمون در جمع به ما اهمیت کافی رو نمیده😕 موضوع بدتر و مهم تر اینه که چرا همدیگر رو مورد تمسخر قرار میدید و میخندید😳😒 البته این مورد بیشتر تو آقایون دیده میشه آقایون محترم لطفا به خانومتون مخصوصا در جمع احترام بگذارید ، پشتش باشید نه اینکه ، همدیگر رو مورد تمسخر قرار بدید رابطه ای که در آن احترام وجود نداشته باشه رو باید یه رابطه از هم پاشیده و بی ارزش دونست. اگر هم خودشون نمیگن دلیل بر اینکه ناراحت نشدن نیست که البته بیشتر آقایون و خانومها با کلمه ی: شوخی بود بی جنبه نباش😐 جمعش میکنن ولی ناراحتی طرفتو از بین نمیبره😕 پس مراقب حرفاتون باشید، اگه نمیخواین به رابطتتون لطمه ای وارد بشه 💣حرف سوم: خیلی خیلی مهم🔴🔴🔴 لطفا بعد ازدواجتون شیطونی های قبل ازدواجتون از بین ببرید صحبتم با هردو گروهه متاسفانه تو بعضی از خانواده ها که خیلی باهم راحت هستن حتی دختر عمو و پسر عمویی که سن بالایی ام دارند با هم روبوسی ام میکنند 😶 در اول که این کار شرعا کاره درستی نیست و امیدوارم از این دسته نباشید چون قانون فرکانس تایید ش نمی کنه و واسه همین نامحرم و محرم مشخص شده دوم اینکه اگه خانواده شما در این حد راحت هستند و پدر دختر خانوم چیزی بهش نمیگه دلیل بر این نمیشه که همسرتون با این موضوع به راحتی کنار بیان😒 آقای عزیز بعضی از خانوم ها حتی سر دست دادن شوهرشون با خانوم دیگه ای حساس هستند، شماام لطف کن و اگه خانومتون دوس نداره چنین روابطیو به حداقل برسون و تمومش کن قسمت مهم تر👇 رفتار هایی که در مهمونی ها از خودتون نشون میدین خیلی مهمه ازدواج به معنی تعهد به همدیگر هستش قبل ازدواجتون هرچی که بودید رو باید بعد ازدواج کنار بزارید . منظورم رفتار هایی از قبیل خیلی صمیمی شدن با خانوم ها و حرف هایی که اصلا درست نیست زده بشه با یک خانوم نامحرم نه تنها تو اعضایه فامیل بلکه سعی کنید با همه اینجور باشید منظورم به معنی این نیستش که با هم خوب نباشید منظورم محدودیت هایی هستش که باید رعایت کنی آقایون، خانومها سر چنین موضوعاتی که از دید شما کوچیک دیده میشه خیلی حساس اند.☺️ امیدوارم به حرفایی که گفتم عمل کنید😊😊🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿 ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
یک زندگی یک‌خاطره🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک‌خاطره🍃👇
چندسال پیش یه روز که عروسی دعوت بودیم دخترم که کوچیک بود رو گذاشتم پیش همسرم و رفتم آرایشگاه نزدیک خونمون که بریم عروسی... ماشینمون رو هم تازه فروخته بودیم. کارم که تموم شد زنگ زدم آژانس (چون با اون تیپ و آرایش نمیشد پیاده برگردم خونه) آزانسی گفت الان یک پژو نقره ای می فرستم. به شوهرم گفتم آماده باشین و با بچه بیاین دم در تا بریم. اومدم دم در آرایشگاه که یک پژو نقره ای وایساد و من سوار شدم. سلام و احوال پرسی کرد و گفت کجا بریم ؟ من هم گفتم داخل کوچه جلویی . گفت خونه خودته؟ من باز هم متوجه نشدم و گفتم چقدر این پسره پرروئه! 😒😒😒😒😒 دم در خونه گفتم آقا نگه دارین و توی چند ثانیه با حرفی که یارو زد ، متوجه شدم که اشتباهی سوار شدم و طرف راننده آژانس نیست اما کار از کار گذشته بود و در یک چشم بهم زدن شوهرم و دخترم پریدن تو ماشین تا بریم عروسی. 😟😟😟😟😟😟 ( عروسی کجا ؟ یکی از باغ های کرج ) یارو شوکه شده بود و نمی دونست چه خاکی تو سرش بریزه ! تازه توی مسیر شوهرم کلی بهش غر میزد که آقا کولر بزن. آهنگ رو کم کن، بچه خوابه. کمی سریعتر، دیر شده و .. .از محدوده میدان هفت تیر تا انتهای اتوبان همت ما رو برد و بعد الکی گفت: ماشین خرابه و ما رو دم در یک آژانس پیاده کرد و کرایه هم نگرفت. 😂😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟! وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران.... وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود. ✍🏻به روایت همسر .... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃 يوقتا بي هوا برو بهش بگو زندگی بدون اون برات جهنمی بيش نيست بذار بدونه وجودش چقدر توو زندگيت مهمه بذار حس كنه چقدر بودنش توو زندگيت "بايده" ادما هميشه هم از ابراز علاقه زياد نميرن يوقتا هم از نشنيدنش ميرن از اينكه حس كنن وجودشون اضافس كنارتون پس بذارين بدونن چقدر ارزششون زياده تو زندگيتون ارزش آدما رو يوقتا لازمه بی هوا بهشون متذكر شی...❤️🍓 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
سلام من تجربه تلخی از زندگیم دارم که دوست دارم دوستان راهنماییم کنن ۱۰سال پیش شوهرم عاشق من شد و بعد از کلی کلنجار با خانوادش و خانوادم بلاخره تونستیم باهم ازدواج کنیم از همون ماهای اول دیدم شوهرم خیلی سرش تو گوشیه بعد فهمیدم با یه خانم دیگه حرف میزنه ....🌱🌸 بهش که گفتم منو با اون خانم معرفی کرد فقط همراز اون خانم بود و راهنمایش میکرد که برگرده سر خونه زندگیش خیلی ساده از این موضوع گذشتم و با تمام اعتماد باهم زندگی کردیم بعد پنج سال بچه دومم تازه دنیا اومد که باز متوجه شدم شوهرم برا گوشیش رمز گذاشته و میره بیرون صحبت میکنه همش سرش تو گوشیه خیلی اعصابم خورد شد هر طور شده رمز گوشیش دستم اومد و فهمیدم با یه خانم در ارتباطه و کلی دل و غلوه بهم میدن خیلی ناراحت شدم به نیت طلاق رفتم خونه خواهرم. اون دست از سر من برنمیداشت و کلی قول داد که دیگه آخرین باره و تکرار نمیشه فقط برگرد. با کلی اصرار اون و خواهرم برگشتم سر زندگیم با من عالی بود خیلی کم احساس کم وکاستی تو زندگیم داشتم الان بعد ده سال که بچه سومم به دنیا اومد یه بار دم فروشگاه که باهم رفته بودیم یه خانم خیلی با شوهرم گرم در حال احوال پرسیه نزدیک شدم شوهرم معرفیم کرد که همسرشم و بچه ها رو معرفی کرد خانمه هم شوهرش رو صدا زد و خودشو به عنوان همکلاسی شوهرم معرفی کرد روز بعد معارفه اومدن خونمون واسه نهار کلی تعجب کردم که چطور اینا انقد راحتن هی به شوهرم میگفتم چطور همکلاسیت شوهرش رو قانع کنه بیارتش خونه همکلاسی مرد بعد دو هفته شوهر خانمه زنگ زد ما رو دعوت کرد خونشون من اولش مقاومت کردم ولی به اصرار شوهرم و خانمه رفتیم خونشون خیلی آدمای خوبی بودن کم کم داشت شکم از بین میرفت که بار اومدن خونمون و دو شب خونمون موندن بعد رفتن دختر پنج سالم گفت که خاله با بابام خیلی صمیمیه انگار زنشه نه همکلاسی. از حرف زدن دخترم تعجب کردم دلم آشوب شد بعد رفتنشون گوشی شوهرم رو گرفتم و رفتم تو ایتا و مسجاشون رو دیدم چقد باهم صمیمی بودن یه زن شوهر دار دوست دختر شوهرم بود سرم سوت کشید رفتم خونه آقام کلی سرو صدا کردم تصمیم گرفتم طلاق بگیرم شوهرم کلی پیقام و آدم فرستاد که دفعه آخرمه من رسوا شدم بهم فرصت بده بعد رفتن به جلسه طلاق همه حتی خود مدد کار اجتماعی گفت شوهرت خیلی دوستت داره خیلی متاسفه فقط یه همین بار برگرد سر خونه زندگیت اون پیش همه قول داد دیگه از این کارا نکنه من برگشتم سر خونه زندگیم ولی با قلبی مرده اصلا نمیتونم خوشحال باشم دلم درد میکنه نمیتونم اعتماد کنم. بخاطر بچه هم باید تحمل کنم ولی نمیتونم چطور @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇